پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آنجا که همه چیز ساده می شود


آنجا که همه چیز ساده می شود

نگاهی به چند نمایشگاه نقاشی و طراحی در گالری های تهران

● مهدی حسینی، گالری خاک، ۶ تا ۲۵ آذر

مهدی حسینی را شاید بتوان شمایلی از هنرمند مینی مالیستی دانست که در عین حال پیوندهایش را با سرزمین اش محفوظ می دارد. نقاشی های حسینی به شکل آشکاری از جایی می آیند که در آن گسترش فرم های ساده، بر اساس نظامی سنجیده شده ایجاد می شود؛ کم گویی اصلی است که طی آن هنرمند باید به درجه یی از پختگی رسیده باشد تا حاصل کم گویی اش باارزش جلوه کند. مهدی حسینی سال هاست فرم های هندسی گونه را در نقاشی هایش به کار می بندد؛ اگر به موضوعات روزمره جاری در زندگی مردمان کشورش دقیق می شود (مثلاً جلوه یی از معماری سنتی شهرهای کویری ایران را می توان در آنها دنبال کرد) با ظرافت و دقت و توجهی خاص به شدت از دام احساسی گری می گریزد و این همان چیزی است که در هنر مینی مال نیز به تمامی دیده می شود. هنر مینی مال- که در دهه ۵۰ و بیشتر ۶۰ میلادی گروه زیادی از هنرمندان به ویژه امریکایی را به سوی خود جذب کرد- در حقیقت واکنشی به شور هنر اکسپرسیونیستی بود. در آن آثار در حقیقت اثر هنری همانی بود که دیده می شود، نه چیزی ورای آن وجود داشت و نه هنرمند سعی می کرد ذهن مخاطبش را به تخیل و توهم وادارد.

در نقاشی های مهدی حسینی رنگ به حداقل صورت ممکن ظاهر می شود. رنگ ها عموماً سرد و فرم ها برگرفته از سطوح هندسی و نظمی ریاضی گونه است. از این رو در آثار او می توان گرایشاتی به این هنر را تعقیب کرد؛ اگر چه هنر مینی مال در عرصه مجسمه سازی بیشتر و ملموس تر خود را نمایان ساخت. چنین انتسابی به آثار مهدی حسینی در نمایشگاه اخیر او در گالری خاک بیشتر و بهتر خود را نمایان می سازد. حسینی در مجموعه «زیلو» در حقیقت به بهانه برداشت تازه یی از نوعی بافته سنتی کویری، هنر خود بیشتر از پیش پالوده است. «زیلو» با آن نقوش به غایت ساده، فرم های ابتدایی و رنگ محدود- غالباً دو رنگ که گاهی رنگ سوم به شکلی بسیار محدود به آن اضافه می شود- مناسب ترین و هوشمندانه ترین موضوع برای ساده سازی یک نقاشی به نظر می رسد؛ موضوعی که در ذات خود نزدیکی هایی به آثار گذشته نقاش نیز درش دیده می شود. در حقیقت این بافته سنتی از سرزمینی می آید که المان های دیگری از آن خطه پیش از این در آثار گذشته حسینی وجود داشته است. نقاشی های حسینی به شدت وابسته به خط است؛ شاید پرهیز او از افتادن در دام جذابیت های رنگ، در جای دیگری جبران شده است. خطوط آثار او نیز از طرفی هندسی و ریاضی گونه است و از طرفی به المان هایی از معماری کویری ایران بازمی گردد؛ حوض های مستطیل شکل آشنای خانه های کویری، کنگره های قلعه ها یا کاروانسراها، اسلیمی های مورد استفاده در بناهای مذهبی و... از این رو وقتی حسینی موضوعی همچون «زیلو» را برای مجموعه تازه یی از آثار خود برمی گزیند، هم خود می داند چه می خواهد و هم مخاطب می تواند مجموعه تازه را کاملاً در راستای خط فکری گذشته هنرمند دنبال کند.

در این میان نخستین عنصری که ذهن مخاطب را برای شناخت خالق این آثار به سرعت و بی هیچ مانعی به یک نقاش خاص به نام مهدی حسینی وصل می کند، رنگ است؛ آبی نفتی در دو یا سه تنالیته تیره و روشن که بی شک آبی خاص و ویژه این نقاش است. بعد از آن نقوش هندسی است که ساختار اصلی تمامی آثار را تشکیل می دهد و در مجموعه تازه از نقوش ثابت، ساده و هندسی رایج در زیلوها وام گرفته شده است.

در مورد نقوش بافته شده در زیلوها گفته می شود این نقش ها همگی برگرفته از شئون زندگی روزمره مردم کویرنشین- به خصوص منطقه میبد که سابقه دیرینه یی در زیلوبافی دارد- است؛ نقوشی همچون «توره» که در گویش میبدی به معنی«شغال» است و «پرتتوره» که احتمالاً «پنجه توره» بوده، چون شباهت زیادی به رد پای شغال دارد و شغال تنها حیوان وحشی است که رد پایش در میبد فراوان به چشم می آید. نقش دیگری که در زیلوها رایج است، تالگ (talog) است- یادآور حوض های مستطیل شکل یزد و میبد. نقش گره نیز ملهم از گره کاری های ضریح یا در و پنجره اماکن مقدسه و نقش محرابی نیز ترکیبی از دو نقش گره و محراب مساجد است. نقش بعضی گل های زیلو را شبیه به دیواره های مشبک لبه بام ها توصیف کرده اند که هم حکم بادگیر را دارد و هم دیوار محافظ است و آجر چینی طرف بیرونی آب انبار و هزاره های خانه ها را منبع الهام نقش گره خوانده اند.۱

نحوه ارائه نقاشی های مجموعه «زیلو» نیز با قناعت و سادگی تنیده شده در موضوع آن همخوان است. کتانی که نقاشی ها روی آن کشیده شده است روی هیچ چارچوبی کشیده نشده و رها و آزاد- آن طور که خود زیلوها در واقع به آن شکل هستند- به صورت پرده یی به دیوار آویخته شده اند. مجموعه «زیلو» بیننده را به صرافت مقایسه عناصر جاری در زندگی مردمان کویری و هنر مینی مال می اندازد؛ آنجا که همه چیز در قناعتی ذاتی ساده می شود.

● هادی هزاوه یی، گالری ماه مهر، ۱۰ تا ۲۱ آذر

نقاشی های تازه هادی هزاوه یی که در گالری ماه مهر به نمایش در آمده است، اگرچه در حال و هوایی آبستره به سر می برند اما برخلاف رسم معمول، عناوینی مشخص و روایت گونه دارند؛ ازدواج بعد از جدایی، ستاره ها و ابرها، انفجار و... عناوینی که برخی از هنرمندان شیوه انتزاعی از آن برای گمراه کردن مخاطب و واداشتن او به پیدا کردن نشانه هایی از آن عناوین در اثر هنری استفاده می کردند و بیننده غیرمطلع را به بیراهه می کشاندند. اما نقاشی های هادی هزاوه یی اگرچه در وهله اول ظاهری این گونه دارند، از نوعی دیگرند. آثار او را بین شیوه آبستره و فیگوراتیو خوانده اند که عملکرد نقاش در این مسیر نیز با آنچه دیگر هنرمندان آبستره- فیگوراتیو در آثار خود به کار می بندند، متفاوت است. هزاوه یی- که تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دکترای آموزش هنر دنبال کرده است- نقاشی های خود را در سطوح پی درپی که به صورت لایه لایه روی هم قرار گرفته اند خلق می کند. این لایه گذاری از طرفی در مرحله رنگ گذاری، عمق دادن و زمینه سازی به اثر خدمت می کند و از سوی دیگر در برخی از آثار با نزدیک و دور شدن مخاطب از تابلوها، دو نقاشی کاملاً متفاوت که روی هم کار شده اند را نمایان می سازد. (چیزی شبیه آنچه در کودکی مان در خط کش های موسوم به سه بعدی تجربه می کردیم و کشف دو تصویر متفاوت روی هم ثبت شده لذتی غریب و بدیع را در وجودمان پدید می آورد.) ساختن چنین فضایی در سطح بوم بی شک مهارت بالایی را در تکنیک طلب می کند که هزاوه یی با تجربه فراوان خود به خوبی از پس آن بر می آید. از طرفی زمینه نقاشی های هزاوه یی غالباً با فرم های دقیق هندسی برآمده از معماری قدیم ایران ساخته می شود؛ فرم هایی مشبک گونه یادآور در و پنجره خانه های قدیم ایران. هنرمند در گفت وگویی بر چنین تاثیری تاکید می کند؛ «خانه پدربزرگم خانه سنتی و بسیار زیبایی بود. پنج دری، شبستان، مهتابی و انواع و اقسام کاشی کاری، آجرکاری، نقاشی روی سقف، پنجره با شیشه های رنگین و... آنجا زیاد می رفتم. مدتی هم آنجا زندگی کردیم و این واقعاً روی ذهن من و یکی از برادرانم که معمار بزرگی در امریکاست، بسیار تاثیر گذاشت.»۲

ساختار هندسی و فرم های مشبک گونه یک لایه از نقاشی ها با ساختار نرم و فیگوراتیو و روایی لایه بعدی در آثار هزاوه یی به شدت ماهرانه با هم تلفیق شده است. از طرفی نقاش در بعضی آثار از کالیگرافی به عنوان پس زمینه و گاه یک لایه از نقاشی بهره برده است.

● سیدامین باقری، گالری هما، ۱۳ تا ۲۴ آذر

در آثار طراحان و نقاشانی که موضوعاتی در زمینه های اجتماعی برای آثار خود برمی گزینند، هرچه به نسل های جوان تر نزدیک تر می شویم، درد، رنج و تلخی و سیاهی بیشتری را نظاره می کنیم؛ این دقیقاً همان چیزی است که از آن به روند رو به تباهی انسان معاصر در عصر صنعتی تعبیر می کنند. از این رو هرگاه با مجموعه نقاشی های فیگوراتیو نقاشان نسل های جوان تر روبه رو می شویم با کج و معوجی اندام و تغییر شکل چهره و در نهایت ناهمگونی در فیگور انسانی مواجه می شویم؛ چیزی که کام مخاطب را بعد از یک بار دیدن نقاشی ها به تمامی تلخ می کند. سیدامین باقری یکی از طراحان و نقاشان جوانی است که حقیقتاً در بازنمایی این تباهی و ویرانی ماهرانه عمل می کند. او فیگورهای خود را در پس زمینه یی تخت و سفید، بی هیچ لکه یی و بی هیچ فرم اضافی که نشان از عنصری آشنا باشد یا به نوعی در جهت تلطیف فضا برآید، ارائه می دهد.

انسان هایی که ویژگی مشترک تمام آنها چندچهرگی است، اینها بازیگرانی هستند که نمایشی کمدی- تراژیک را با بازی های اغراق گونه خود پیش می برند، چهره هایشان در بازنمایی درون چندگانه خود پی درپی تغییر شکل می دهد و هر لحظه در قالب شخصیتی دیگر ظاهر می شوند. با دیدن حرکات عجیب و غریب آنها، واژگونگی شان در صحنه یی خلأمانند و عکس العمل های بلاهت وارشان، به خود می گوییم؛ اینها عجب دیوانگانی هستند، اما آنچه از رفتار این آدم های چندچهره در قاب های باقری شاهد هستیم، گویی خیلی هم از درون خودمان- آدم هایی که به ظاهر معقول می نماییم- دور نیست. باقری با تبحر خود در ساخت آثارش و با خلق فضایی آمیخته با طنزی سیاه، ما را با دنیایی سرشار از تشویش و اضطراب، ترس و انزجار و نهایتاً تباهی و تباهی روبه رو می سازد؛ فضایی که سرچشمه آن را می توان از طراحی های ماندگار اردشیر محصص پی گرفت.

پی نوشت ها؛

۱- با استفاده از سایت تالار گفتمان متعلق به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یزد

۲- هفته نامه تندیس، خرداد ۸۶، شماره ۱۰۱، هنرمندان معاصر ایران، هادی هزاوه یی، نوشته حسن موریزی نژاد

هدی امین