سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

قدرت زنان , جهان امن تر


قدرت زنان , جهان امن تر

در دنیای آینده گزینه های کلیدی در مورد جنگ و صلح به جنسیت ارتباطی ندارد بلکه به این ارتباط دارد که چطور قدرت نرم و سخت با هم تلفیق و استراتزی های هوشمندانه ای را به وجود آورد هم زنان و هم مردان این تصمیمات را اتخاذ خواهند کرد

آیا اگر جهان در دست زنان بود جهان امن تری داشتیم ؟ استفان پینکر روانشناس دانشگاه هاروارد در کتاب جنجالی خود به این پرسش پاسخ مثبت داده است .

پینگر در کتاب خود " فرشته های برتر آفرینش ما " اطلاعاتی را بیان کرده که بر اساس آن خشونت های انسان - که هنوز هم در دوره ما کم نیست – به مرور رو به کاهش گذاشته است. او همچنین میگوید : « در طول تاریخ زنان همیشه نیرو هائی بوده اند که آرامش را با خود آورده و خواهند آورد . جنگهای سنتی ، جنگ های مردان بوده است . هیبچگاه زنان قبیله با هم متحد نمی شدند تا به روستای مجاور یورش برند .»

زنان به عنوان مادر پیوسته تمایل دارند تا در شرایطی صلح آمیز فرزندان خود را پرورش داده و ادامه نسل دهند .

کسانی که به این عقیده پینکر شک دارند فورا پاسخ میدهند که دلیل اینکه هیچگاه زنان جنگ ها را پا نکرده اند این است که آنها هیچگاته قدرت را در دست نداشته اند و اگر آنها نیز قدرت را به دست داشتند شرایط دنیای آنارشیک آنها را نیز مانند مردان واردار به جنگجوئی میکرد . مارگارت تاچر ، گلدا مایر و ایندیرا گاندی زنانی بودند که قدرت را به دست گرفتند و کشورشان را به سوی جنگ هدایت کردند .

اما باید در نظر داشت که این زنان کشور خود را بر اساس قوانین سیاسی دنیای مردان هدایت کردند . در واقع اینکه آنها خود را با ارزش های مردانه وفق دادند به آنها کمک کرد تا بتوانند به جایگاه هدایت یک کشور پیشرفت کنند . در جهانی که زنان هم به نسبت مردان قدرت را در دست داشته باشند ، آنها منصب قدرت رفتار های متفاوتی خواهند داشت.

حال یک سوال مطرح میشود : آیا واقعا جنسیت در رهبری تاثیر دارد ؟ طبق تحقیقات متفاوت ، مردان تمایل به قدرت سخت حکم و فرمان و زنان میل به همکاری ، و قدرت نرم تشویق و ترغیب دارند .آمریکائی ها تمایل دارند تا رهبری را بر اساس کلیشه های مردانه تعریف کنند اما مطالعات جدید بیانگر موفقیت های روز افزون شیوه رهبری زنانه است.

در جهان اطلاعات امروز شبکه ها جایگزین سلسله مراتب شده اند و در چنین دنیائی اداره سازمانها از تک راس بودن به سوی چند راسی بودن و یا به عبارت دیگر توزیع رهبری در حال حرکت است . به این ترتیب رهبران در مرکز دایره قرار میگیرند و نه در راس هرم قدرت . این تغییر و تحولات حتی در حوزه نظامی هم رخ داده است . پنتاگون اعلام داشته که در آمریکا فرماندهان نظامی بسیار کمتر از قبل بر سر یگان ها و سربازان داد و فریاد میکنند چرا که نسل جدید بیشتر به فرماندهی پاسخ مناسب میدهد که نقش مشاوره ای داشته باشند . پیروزی های نظامی علیه تروریست ها و یاغیان نیاز به سربازانی دارد که فلب ها و ذهن ها را فتح کنند نه سربازانی که انسان ها و ساختمان ها را ویران کنند . رئیس جمهور پیشین آمریکا جورج بوش نقش خود را " تصمیم گیری " توصیف کرد اما واقعیت این است که برای رهبری مدرن چیزی بیشتر از یک تصمیم گیری لازم است . رهبران جدید باید توانائی استفاده از شبکه های اطلاعاتی و ارتباطی برای جلب همکاری سایرین را داشته باشند. شیوه اداره غیر سلسله مراتبی زنان سازمانها و گروههائی را ایجاد کرده که در آن مردان چندان کارامد نیستند .

در گذشته اگر زنی میخواست که تا اداره یک سازمان را به دست گیرید باید شیوه های مردانه و خلاف ظرافت و زنانگی خود را در پیش میگرفت . امروزه انقلاب اطلاعات و و دموکراتیزاسیون رهبری مشارکتی را اقتضا میکند و در واقع شیوه مدیریت زنانه مسیر رسیدن به مدیریت و رهبری موثر و تاثیر گذار است . برای اداره و رهبری موفق در اینده نه تنها مردان مجبور خواهند بود به شیوه های مدیریتی زنان احترام بگذارند بلکه باید آنها را نیز بیاموزند .

البته آنچه گفته شد یک واقعیت مربوط به دنیای امروز نیست بلکه روندی است که در آینده رخ خواهدداد . در دنیای امروز هنوز زنان به نسبت مردان در سمت های پائین تری قرار دارند ؛ فقط ۵ در صد سمت های بالا در دست زنان است و در میان نمایندگان مجلس های قانونگذاری هم زنان در اقلیت هستند مثلا در امریکا فقط ۱۶ درصد و در سوئد فقط ۴۵ درصد قانونگذاران را زنان تشکیل میدهند .طبق یک مطالعه از میان ۱۹۴۱ فرد صاحب قدرت در قرن ۲۰ فقط ۲۷ نفر آنها زن بوده اند که نیمی از آنها نیز قدرتشان را به این واسطه به دست آورده بودند که دختر و یا همسر یک مرد مطرح بوده اند . درواقع کمتر از یک درصد قدرتمندان قرن ۲۰ زنانی بوده اند که قدرتشان را مدیون خود شان بوده اند . .

حال سوال این است چرا تا به حال زنان در مدیریت به خوبی مردان نبوده اند ؟ عدم تجربه کافی ، مسئولیت هائی که نیازمند توجه زیاد است ، شیوه های چانه زنی ، تبعیض های آشکار و همه این ها به ما کمک میکنند تا بتوانیم دلیل این تفاوت زنان و مردان را توضیح دهیم. وظایف سنتی و هنجار های اجتماعی باعث شده است تا زنان نتوانند مهارت های لازم برای تصدی مناصب مدیریتی به دست آورند.

به هر حال در دنیای آینده گزینه های کلیدی در مورد جنگ و صلح به جنسیت ارتباطی ندارد بلکه به این ارتباط دارد که چطور قدرت نرم و سخت با هم تلفیق و استراتزی های هوشمندانه ای را به وجود آورد . هم زنان و هم مردان این تصمیمات را اتخاذ خواهند کرد . اما پینکر اضافه میکند در دنیای آینده بخش هائی از جهان در بد بختی فرو خواهند رفت که در دادن قدرت به دست زنان تاخیر کنند .

نویسنده : جوزف نای

مترجم : آرین پورقدیری

چاپ شده در روزنامه کیمیای ایران