چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

او یک آهنگساز است


او یک آهنگساز است

سال ۱۳۲۶ در تهران متولد شد تو شناسنامه اش نوشتند ۱۶ تیر اما خودش می گوید ۲۶ اسفند ماه روز تولدش بوده

سال ۱۳۲۶ در تهران متولد شد. تو شناسنامه اش نوشتند ۱۶ تیر اما خودش می گوید: ۲۶ اسفند ماه روز تولدش بوده.

در دوران کودکی پسر شر و شلوغی بوده هر کس به طعنه به او می گفته تو هیچی نمی شی!!!

از دوران ابتدایی موسیقی را فرا گرفت و بعد وارد هنرستان شد.زیر نظر "آنتوان کاتلوس" ساز "ابوا" را آموخت.

تئوری و هارمونی موسیقی را زیر نظر "ثمین باغچه بان"و"مصطفی کمال پورتراب" فرا گرفت و به کمک این دو استاد نخستین نت موسیقی را نوشت.

زمانی که ساز تخصصی اش (ابوا ، سازی چوبی و بلند است که صدایی شبیه ساکسیفون دارداما کمی زیرتر)را آموخت،می رفت و یک گوشه می نشست و می نواخت.معمولا کمد دیواری را برای این کار انتخاب می کرد چون تنهایی آنجا را دوست داشت.

در زمان های نوجوانی او وقتی هوا سرد می شد، بخاری های کوچکی بود که با الکل روشنش می کردند و در جیب می گذاشتند تا گرمابخش باشد.وقتی او به سر کلاس تمرین می رفت یکی ازین بخاری ها را در کیفش می گذاشت تا سازش یخ نکند و خودش از سرما می لرزید.

اوایل جوانی بود که بیماری نارسایی کلیه به سراغش آمد و مجبور شد برای یک مدت زندگی و درمان به آلمان سفر کند.تصمیم گرفت در برلین به دانشگاه برود.به عضویت ارکستر سمفونیک برلین در آمد.

گاهی تکنوازی های ابوای او در سالن های برلین همه را به وجد می آورد.

بعد از اتمام تحصیلات به ایران بازگشت و به عنوان نوازنده در ارکستر سمفونیک تهران استخدام شد.

هرگز تصور نمی کرد این نتهای شخصی اش روزی بر روی فیلمها بروند،اما "مسعود کیمیایی" او را برای ساخت موسیقی "سفر سنگ" فرا خواند و از این مقطع شد که به صورت حرفه ای به موسیقی فیلم روی آورد.

با کارگردان های بزرگی کار کرده است،موسیقی فیلم هایش در دهه ی ۷۰ بسیار مشهور شد که چند تا از کارهای معروفش به این شرح است:

"بای سیکل ران"،"ناصرالدین شاه آکتور سینما"،"ترن"،"اعتراض"،"نغمه"،"روز واقعه"،"از کرخه تا راین"،"بوی پیراهن یوسف"،"آژانس شیشه ای"،"دیوانه ای از قفس پرید" و...

چندین سمفونی هم ساخت:"خرمشهر"،"صلح"،"ایثار"،و اخیرا مشغول ساخت سمفونی "مقاومت" است.

با آذرنوش صدر سالک ازدواج کرد.

همسرش نیز موسیقیدان است،پیانو می نوازد و تدریس موسیقی می کند.خانواده اش کاملا فرهنگی هستند،پسرش هم موسیقی دنبال می کند و دانشگاه هنر می رود.

پدرش هم آقای بازیگران سینمای ایران است.برادرانش هم در کار نوازندگی و موسیقی هستند.

خودش می گوید:ساعت ۶ صبح به دفتر کارش می رود و تا ۱۱ شب آنجا مشغول است.در محل کارش تمام وسایل مربو به زندگی اش و همچنین سازها و وسایل مربوط به موسیقی و حتی کتابخانه اش آنجاست.

هر وقت که می خواهد موسیقی جدیدی بسازد انگار از نو متولد شده و چیزی نمی داند بنابراین در فیلم یا موضوع خاصی که قرار است برایش موسیقی بسازد غرق می شود تا آن را کاملا درک کند.

تک تک کارهایش را دوست دارد و برای آنها زحمات زیادی کشیده است.اما بعد از ساخت موسیقی فیلم "از کرخه تا راین" بیمار می شود و تمام انرژی اش را برای کار بعدی "حاتمی کیا" یعنی "بوی پیراهن یوسف" می گذارد تا پس از ساخت موسیقی این دو فیلم روانه ی بیمارستان شود...

سال ۸۶ هم تلفیقی از چند موسیقی فیلمهایش را همراه با سمفونی ایثار در تالار وحدت با نام "سوئیت سمفونی این فصل را با من بخوان" اجرا کرد.

اکنون هم تمام روز در دفتر کارش مشغول موسیقی نوشتن است.

هنوز هم دلتنگ می شود و وقتی هم که دلش می گیرد یک گوشه ای می نشیند و سازش را به دست می گیرد و می نوازد تا غم هایش را در نت هایش خلاصه کند.

آخر "مجید انتظامی" یک آهنگساز است...

http://ghatarat.blogfa.com

امین رمضانعلی



همچنین مشاهده کنید