یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
کوه های یخی
داخل قفسه کتاب های تازه نشر چشمه، چشم تان می افتد به کتابی که نام عجیبی دارد؛ «مجموعه رمان». نامی که به نظر می رسد تلفیقی از مجموعه داستان و رمان باشد و باعث یک پیشداوری قابل پیش بینی و برخاسته از عنوان کتاب در ذهن تان می شود؛ این رمان، یک فرقی با رمان های دیگر دارد. با این حال، احتمالاً فقط این نام نیست که حواس شما را به کتاب جلب می کند، بلکه طرح جلد آن است؛ یک قاب پنجره با زوارهای چوبی تاسیده در میان دیوار سیمانی و نم زده؛ که در ضمن پشت آن با آجرهای خاکستری پر شده، طوری که هیچ منفذی به بیرون یا درون ندارد؛ چیزی که بعد از پایان بردن رمان و بعد از بستن کتاب، باز هم حواس شما را جلب می کند تا به آن پنجره شکسته و دیوارهای سیمانی خیره شوید.
وحید پاک طینت را پیش از این با رمان «حلقه کنفی» اش و بعدتر با مجموعه داستان «مهمان های مرده» می شناختیم؛ اما «مجموعه رمان» او چیز دیگری است، یک جور دست و پنجه نرم کردن نویسنده با راوی اول شخص چموشی که نویسنده «مجموعه رمان» هم هست. هرچند فصل اول رمان با روایتی گزارش گونه، می بردتان به صد سال قبل، و حکایت شاه شهید، ناصرالدین شاه. طوری که ممکن است خیال کنید قرار است رمانی با مضمونی تاریخی بخوانید؛
«شاه زیارت را تمام کرده به جانب غربی حرم وارد می شود که از در طرف جنوب خارج شده، امامزاده حمزه را زیارت نموده، برگردد. اما برنمی گردد. طومار از دستش می افتد. همان قدر مجال پیدا می کند که بگوید حاجی حسینعلی خان مرا بگیر.»
و بعد رفت و برگشت های متن میان حال و ذهن راوی که در حال نوشتن و جمع آوری اطلاعات از یک دوره تاریخی است که با ورود ترانه و دفترچه یادداشت های روزانه به خواننده وعده درگیر شدن در داستانی می دهد با ارجاعات تاریخی. اما از این خبرها نیست. هیچ اتفاق خاصی، مخصوصاً از نوع ماجراهای پرکش و قوس و نفسگیر در این رمان نمی افتد، نه قصه یی در کار است و نه ماجرایی. اما همین بس که آن را اگرچه نه یک نفس، اما درگیر و دار می خوانید. و طی ساعات و روزهایی که می خوانید، گرفتارش هستید چراکه ذهن و درگیری های ذهنی راوی با زندگی، روزمرگی و تنهایی و خلاء ناشی از آنها محور اصلی رمان است. به همین دلیل در بخش هایی متن جزءنگر و ظریف بین می شود و در برخی بخش ها کلی گو و موجز. اما در کل، طرح رمان با وجوه پست مدرنیستی که دارد، به گونه یی است که اطلاعات پیرامون زندگی راوی و شخصیت های دور و برش به صورت تکه تکه و با خست وارد متن می شود و دلیل آن روایت سیال ذهن گونه روایتی است که در واقع ماجرا و قصه نیست و چیزی است که از تلفیق ذهن راوی و واقعیت بیرونی اش شکل می گیرد. یعنی آنچه درباره شخصیت هایی مثل سیا، مجید، ترانه، مهتاب، مریم و صبا در متن می خوانیم بریده هایی از ذهن و واقعیت هستند و حتی راوی اول شخص هم چیزی بیش از این درباره خودش به ما نمی گوید تا بعد آنچه هست، مثل یک پازل به هم ریخته در ذهن خواننده شکل بگیرد؛ الگویی هوشمندانه از زندگی که در تقابل با شتاب و سرعت زندگی امروز قرار می گیرد؛ تقابلی برخاسته از دوگانگی میان درون انسان امروزی و دنیای مدرن. نحوه نامگذاری فصل ها هم می تواند موید همین برداشت باشد چراکه سه فصل اول رمان، با نام «فصل اول» نامگذاری شده اند و تنها فصل چهارم به نام «فصل آخر» خوانده شده است که راوی متفاوتی با سه فصل دیگر دارد و در واقع از زبان صبا روایت به انتها می رسد.
«هماهنگی فکر و جسمم حتی کمتر از آن روزها شده. گاهی حس می کنم شب ها جسمم زودتر از فکرم خواب می رود. آن وقت فلج می شوم. می دانم روی تخت خوابیده ام. اما نمی توانم جم بخورم. سینه ام سنگین می شود. گاهی هم فکرم زودتر از جسمم بیدار می شود. اما نمی توانم جم بخورم. نمی دانم چرا برعکسش نمی شود.» آدم های «مجموعه رمان» به سیاق همه آثار پست مدرنیستی، از نوع نمادین و استعاره یی هستند؛ آدم هایی با کوه یخی بزرگی در درونشان که در اوج اقتدار و در عین اضمحلال هستند؛ شخصیت هایی که اگرچه در ارتباط با یکدیگر معنی می یابند اما در حقیقت هیچ سنخیتی با هم ندارند. به عنوان مثال می توان به روابط نسرین، مهتاب، راوی، سیا و... اشاره کرد که عاری از هرگونه شائبه های انسانی است. آدم هایی که نه از هم متاثر می شوند و نه بر دیگری تاثیر می گذارند. در واقع آنها بازیگرانی هستند با نقش های کوتاه و صورت های ماسکه و نقاب زده و نویسنده تعمداً کوشیده این تاثیر را پررنگ تر و اغراق آمیز جلوه دهد و این کار را با تغییر دیدگاه در میانه فصل ها از اول شخص به دوم شخص یا به سوم شخص انجام داده است؛ «گوشه یی یادداشت کرد؛ شاید آدم ها فقط تو ضعف هاشان با هم سطوح مشترک داشته باشند.»(ص۹۱) دلیل چنین رویکردی به گونه روایت برمی گردد که از نوع فلسفی است و نیز به غلبه رویدادهای ذهنی در برابر انفعال بیرونی شخصیت ها که وجهی روانشناختی دارد که روابط را بی معنا و روایت را کند و بدون تعلیق پیش می برد تا همراه فرسودگی راوی به فرسایش ذهن مخاطب بپردازد.
«همیشه بین جیب های عقب شلوارم سیاه بود. روزهایی که می نشستم رو سکو و فکر می کردم اگر من را هم مثل گوسفندها بخوابانند و بپرسند انتخاب کن؛ بابا یا مامان؟ خواهر یا برادر؟ خاله یا دایی؟... و همیشه جوابم یکی بود. خودم.»(ص۱۰۷)
همان طور که اشاره شد، تنهایی آدم ها و به خصوص راوی، یکی از بن مایه های اصلی «مجموعه رمان» است که در میان شکل معیوب و بی اساس روابط انسانی، ترس ها و گریزها استحاله می شود. شاید به همین دلیل هم بوده که نویسنده اصرار زیادی بر استفاده از راوی اول شخص داشته است؛ راوی اول شخصی که از درون پیله خودش با خود و با دیگری سخن می گوید. و بیشتر از آنکه سخن بگوید، می نویسد؛ «من فقط بعضی چیزا رو نمی دونم. اون وقته که می رم سراغ نوشته هات.»(ص۱۱۶)...«... ادامه حرفاتو می نویسی. من باید دنبالش بگردم.»(ص۱۰۹) و با این حال راوی هیچ تلاشی برای فروریزی دیوار میان خودش و پیرامونش نمی کند. این راوی روراست، تلخ، بی تفاوت و سرد است. با چشم هایی شیشه یی و بی احساس به موجوداتی از جنس خودش نگاه می کند. فرق چندانی میان زن و مرد وجود ندارد، اگر هم چیزی هست از سر نیاز است. برای همین شخصیت های رمان مجموعه داستان، تابلو و تیپ هستند، چون قرار نیست ابعادی از وجود و حیات پیدا کنند. آنها باید تنها تصویری خاکستری از آدم هایی سردرگم در جهانی بی رحم باشند. نمونه چنین نگرشی در رابطه راوی با صبا هم وجود دارد و در احساسش به فرزندی که درباره اش در چند جمله کوتاه، اما تاثیرگذار چنین می گوید؛ «بچه. زاده همسرم. اولین بچه یی که وقتی فقط چند سلول بود، سر راه گذاشته شد.»(ص۸۹) به نظرم درونمایه این رمان در همین سطر مستور است. انسانی که پیش از تولد، تنها زاده می شود؛ یا تنهایی بی پایانی که همراه با انسان متولد می شود.
فرشته نوبخت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست