جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

منطق میانه روی


منطق میانه روی

اساساً طبع انسان به تعادل گرایش دارد و از آنجایی که خداوند انسان و جهان را با عدالت خلق کرده است بنابراین گرایش انسان به تعادل کاملاً طبیعی است

اساساً طبع انسان به تعادل گرایش دارد و از آنجایی که خداوند انسان و جهان را با عدالت خلق کرده است بنابراین گرایش انسان به تعادل کاملاً طبیعی است.

با ایجاد ناهنجاری های اجتماعی و سیاسی در جامعه اولین نطفه های از بین رفتن میانه روی بسته می شود. همچنین با افزایش ناملایمات و متراکم شدن خواسته ها، برخی برای تحقق خواسته ها و احقاق حقوق شان به روش های رادیکال رو می آورند و البته این نکته نیز لازم به ذکر است که روش های رادیکال هم به نوعی دارای افراط هستند و این باعث می شود افراط افزایش پیدا کند و تعادل و حرکت به سمت تعادل از مدار خود خارج شود.

در اینجا بد نیست به جامعه افغانستان به عنوان یک مثال عینی پرداخته شود. جامعه افغانستان با همه فقر موجود در کشورشان با رضایت نسبی در حال زندگی بودند اما عامل بیرونی و تجاوز غیرموجه شوروی سابق باعث شد مدت اشغال در افغانستان طولانی شود. از سوی دیگر این اشغال طولانی در افغانستان باعث شد مقاومتی در برابر این اشغال در افغانستان شکل گیرد و گروهی در افغانستان به وجود آمد به نام طالبان. این پدیده منجر به کار افراطی دیگری شد که حاصل آن تجاوز غربی ها یعنی امریکا و ناتو بود که این خود باعث تقویت طالبان به عنوان یک گروه در افغانستان شد. کشور افغانستان نمونه بارز از کشورهایی است که به هر دلیلی از تعادل خارج شده اند.

باید در نظر داشت جامعه یی که از حالت تعادل خارج می شود بازگرداندن آن به شرایط متعادل بسیار سخت است چراکه خسارات زیادی متحمل می شوند و جبران این خسارت ها و آسیب ها کار چندان ساده یی نیست. به عقیده من بار گناه کسانی که تعادل را در جامعه یی بر هم می زنند بسیار سنگین است. در مورد ایران نیز می توان گفت ما باید قدر جامعه متعادل خود را بدانیم. کشور ایران دارای مردمی غیور، نجیب و میانه رو است. ملت ایران در سال ۵۷ انقلاب کردند آن هم انقلابی کم هزینه و مهم تر از آن انقلابی پاک؛ انقلابی که می توان به جرات گفت در حال طی مسیری صحیح بوده و صحیح بودن مسیر آن را می توان از کم هزینه بودن آن تشخیص داد. یکی از مواردی که در راستای کم هزینه بودن انقلاب ایران باید گفت این نکته است که تنها یک سازمان پس از انقلاب منحل شد و آن هم سازمان اطلاعات امنیت کشور بود. در آن برهه تاریخی حتی ارتش، شهربانی و ژاندارمری نیز باقی ماندند و شاید تنها در موارد مدیریتی آنها تغییراتی ایجاد شد. به عقیده من مساله قابل توجه این است که همیشه گفته اند پیشگیری بهتر از درمان است. از این جمله می توان در این راستا نیز بهره جست که از ابتدا نباید به نیروهای افراطی مجال حضور داده شود. البته این نکته نیز لازم به ذکر است که نباید زمینه های افراط برای افراطیون فراهم می شد.

چه ضرورتی دارد وقتی انقلابی به این خوبی و کم هزینه یی را به دست آوردیم از تعادل فاصله بگیریم؟ ۱۶ سال پس از رحلت امام(ره) مدیریت به گونه یی بود که همه چیز به تعادل گرایش داشت اما اکنون با مشاهده حرمت شکنی های اخیر به بیراهه نرفته ایم اگر بگوییم برخی گروه های سیاسی و مدیران باید در نحوه مدیریت خود تردید کنند و تا حدی هم در جهت تغییر مدیریت شان گام بردارند. شعارهای افراطی (در رابطه با بحق بودن و نبودن آنها صحبتی نمی کنم) این روزها بسیاری را آزرده کرده است. چرا بزرگان باید چنین مواردی را تحمل می کردند؟ به عقیده من صبر زیاد بزرگان باعث شد افراطی ها پا به صحنه بگذارند و دست به حرمت شکنی بزنند و مخالفان خود را زیر سوال ببرند.

در صورتی که اگر از همان ابتدا با آنها برخورد می شد هرگز شاهد حوادث اخیر و مخصوصاً برخی حرمت شکنی ها نبودیم. این روزها شعارهایی به گوش می رسد که آستانه صبر انسان را لبریز می کند اما هنوز هم دیر نیست و فرصت بسیار خوبی در اختیار مدیران کشور است تا با تاثیر زیادی که بر جامعه دارند همه چیز را به حالت تعادل بازگردانند. امروز ایرانی ها و گروه های سیاسی فرصت خوبی در اختیار دارند تا به سوی تعادل بروند و به افراط، افراطیون و تنگ نظری تنگ نظران پشت کنند و ریشه های عقده های شخصی و بغض و کینه را با بی توجهی بخشکانند تا به این صورت هر چه سریع تر کشور به حالت تعادل بازگردد. در مقابل همه اعضای جامعه با حفظ اتحاد و پشتیبانی از یکدیگر و در کنار هم می توانند به یک مسیر میانه روی تن دهند. نباید شرایط به گونه یی باشد که نخبگان و عقلای کشور که جز خیرخواهی کشور و مردم را نمی خواهند خانه نشین شوند و اگر چنین شود ظلم بزرگی در حق آنها شده است.

بنابراین بهتر است از به وجود آمدن برخی مسائل پیشگیری کرد؛ پیشگیری از اینکه کشور خواسته یا ناخواسته از سوی برخی به سمت عدم تعادل برود چراکه مردم ایران لایق بهترین ها هستند. اگر نگاهی به مدیریت ۱۶ ساله بیندازیم به این نتیجه دست می یابیم که کشور به دست انسان هایی متعادل هدایت شده و جامعه نیز جز مسیر میانه روی در مسیر دیگری طی طریق نکرده است. مدیران کشور و مردم باید هرچه بیشتر هوشیار شوند و جلوی افراطیون کنونی را بگیرند. به عقیده من برخی حوادثی که اکنون شاهد آن هستیم حاصل برخی خودخواهی ها یا حتی مشکلات و کینه های شخصی است. نباید اجازه دهیم برخی به سرمایه های بزرگ کشور مانند مقام معظم رهبری، امام خمینی(ره) و... توهین کنند چراکه همان طور که گفته شد اینان از سرمایه های بزرگ کشور هستند که همیشه باید در حفظ آنان و شأنیت شان کوشا باشیم و با کسانی هم که به آنان توهین می کنند یا حرمت شان را می شکنند برخورد کرد. معتقدم برخی افراد بی هنر هزینه هایی می دهند که هواداران خود را به افراط بکشند در صورتی که اگر به انقلاب کم هزینه اسلامی نگاهی بیندازند در خواهند یافت که مسیری غلط را در پیش گرفته اند که جز تباهی و شکست چیزی برایشان در بر نخواهد داشت.

در ۱۶ سال ملت ایران با وجود کمبودها و مشکلات با آرامش زندگی می کردند و کشور نیز به گونه یی با آرامش اداره می شد و البته ملت نیز با وجود تمام مشکلات از این آرامش راضی و خشنود بودند. اما در یک نگاه عادلانه می توان گفت که اکنون ملت ایران این حس را دارند و به همان اندازه راضی و خشنود هستند؟ این سوالی است که پاسخ آن به دست من یا مدیران و سران کشور نیست بلکه به دست خود ملت است. در نهایت می توان گفت باید اولویت کشور را توسعه ایران و صنعتی شدن آن قرار داد و به این نکته نیز توجه کرد که ملت ایران خواستار آرامش هستند و اگر عنصری به نام آرامش را حس کنند با وجود هرگونه تحریم و مشکل ناراضی نخواهند بود. بنابراین یکی از کارهایی نیز که می توان در بازگرداندن اعتدال به شرایط کشور انجام داد مدیریت با تدبیر و صحیح و دلجویی از ملت است.

سید حسین مرعشی