چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
رویای بازگشت به عصر طلایی
بازگشت به عصر طلایی یا احیای دوباره جنبش عدم تعهد، خواست و آرزوی نه همه بلکه برخی از کشورهای عضو بهخصوص جمهوری اسلامی ایران به عنوان میزبان شانزدهمین دوره سران جنبش عدم تعهد است.
جنبش عدم تعهد سالهاست که فعالیتها و نقشآفرینیهایش در عرصه بینالملل تا حدودی تنزل پیدا کرده است. نقش این جنبش هم، آن زمان در عرصه بینالمللی کمرنگ شد و کاهش یافت که از یک سو بهانه شکلگیری آن به خط پایان نزدیک شد و از سوی دیگر با گذشت زمان، این جنبش رهبران بزرگ موسس خود را از دست داد.
از این رو دیگر کشورهای عضو تمایل چندانی برای آنکه باز هم جنبش عدم تعهد را نزدیک به صدر نهادهای بینالمللی کنند ندارند. بنابراین در این سالها به جز تلاشهای کشورهایی نظیر ایران، هند، اندونزی و برزیل، عزم جدی برای احیای نقش جنبش دیده نمیشد.
پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم و با شروع جنگ سرد، قدرتهای شرق و غرب برای قدرتنمایی هرچه بیشتر و پیروزی در این جنگ درصدد یارکشی سیاسی برآمدند. از این رو، کشورهایی برای تامین امنیت به حوزه قدرت شرق یا غرب وارد شدند.
در نیمه دوم قرن بیستم پیمانهای نظامی، منطقهای و فرامنطقهای میان کشورها بسته شد تا به این وسیله مرزبندیهای سیاسی نمود عینی پیدا کند. در اثنای جبههبندیهای سیاسی قرن بیستم، کشورهایی که طعم تلخ دو جنگ جهانی را چشیده بودند و از این رهگذر حاصلی نداشتند جز نتایج مخرب و ویرانکننده جنگ، نمیخواستند در اردوگاه سوسیالیسم یا امپریالیسم وارد شوند، درصدد برآمدند از سیاست موازنه منفی پیروی کنند و بر اساس منافع ملی خود با هریک از کشورهای شرق و غرب مراوده داشته باشند.
در همین راستا در سال ۱۹۵۵ میلادی، کنفرانس کشورهای آسیایی و آفریقایی در شهر باندونگ اندونزی برگزار شد که یک اجتماع جهانسومی بهشمار میرفت و رهبری کنفرانس بر عهده جواهر لعل نهرو، نخستوزیر هند بود که برای نخستین بار کشورهای نوخاسته آسیایی و آفریقایی را گرد هم آورد و این کنفرانس مقدمهای برای شکلگیری نهضت عدم تعهد شد که در آن ۲۹ کشور با جمعیتی بالغ بر یکمیلیارد نفر شرکت کردند.
در طول کنفرانس، دو جبهه متشکل از کشورهای مختلف به وجود آمد که گروه نخست از هند و اندونزی پیروی میکرد و طرفدار سیاست استعمارزدایی بود و جبهه دوم از کشورهایی چون پاکستان، ترکیه و عراق تشکیل میشد که موضع مخالفت با کمونیسم را در پیش گرفته بود.
سرانجام با کوششهای نهرو هر دو جبهه در یک گروه فراگیر علیه استعمار و استثمار از نوع غربی یا شرقی متحد شدند و به این ترتیب، نطفه عدم تعهد در کنفرانس ۱۹۵۵میلادی در باندونگ اندونزی بسته شد. جواهر لعل نهرو، جمال عبدالناصر و احمد سوکارنو، سران حکومت کشورهای هند، مصر و اندونزی در این اجلاس ایده تشکیل چنین سازمانی را مطرح کردند.
جنبش غیرمتعهدها در سال ۱۹۶۱میلادی برابر با ۱۳۴۰شمسی با حمایت فیدل کاسترو و مارشال تیتو در کنفرانسی که در یوگسلاوی سابق برگزار شد، اعلام موجودیت کرد. این جنبش در اوج جنگ سرد و فضای دو قطبی غرب و شرق با هدف وحدت میان کشورهایی که نه در اردوگاه کمونیسم و نه در اردوگاه کاپیتالیسم قرار داشتند، تشکیل شد.
اعضای این جنبش در قراردادشان متعهد بودند: عضو دو پیمان نظامی اصلی (ناتو و ورشو) و نیز پیمانهای منطقهای نظامی مانند سنتو و سیتو نباشند و در سیاست خارجی از سیاست عدم تعهد یا سیاست مستقل از دو بلوک شرق و غرب پیروی کنند. پس از شکلگیری جنبش، رهبران و بانیان اصلی شکلگیری جنبش عدم تعهد کوشیدند تا سنتزی از ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم به وجود آورند تا ضمن حفظ منافع ملی کشورها، آنها را در سرنوشت یکدیگر سهیم کنند.
با این حال از همان ابتدای تشکیل جنبش غیرمتعهدها، وجود درک متفاوت اعضا و بیتمایلی اغلب آنها به اصول فلسفی، یافتن یک ایدئولوژی مشترک را مشکل کرده بود. در واقع مفهوم عدم تعهد، در برداشت کشورهای عضو، معناهای مختلفی را داشته و همین امر نیز سبب شد که تعهد به عدم تعهد از ابتدا تاکنون با تردیدهایی مواجه شود. در ادامه نیز با فروپاشی نظام دوقطبی و پایان جنگ سرد و یک قطبی- چندقطبی شدن جهان و تحولات نوین در عرصه بینالمللی جنبش عدم تعهد با وضعیت نوینی مواجه شد؛ وضعیتی که این جنبش را دچار بحران هویتی کرد.
بر همین اساس در پنجمین کنفرانس سران در سال ۱۳۵۲ شمسی در الجزیره، کشورهای عضو برای گذار از بحران هویتی بروز پیدا کرده تغییراتی در شرایط عضویت در جنبش ایجاد کردند. شرایط جدید عضویت در جنبش عدم تعهد به شرح زیر تعیین شد: عدم تعهد به هیچ یک از اتحادیههای نظامی، دنبالکردن سیاست مبتنی بر اصول همزیستی مسالمتآمیز، کمک به جنبشهای آزادیبخش، عدم واگذاری پایگاههای نظامی، عدم امضای قراردادهای نظامی دو یا سه جانبه، اهداف و اصول استراتژی جنبش عدم تعهد. مرور بندهای دیگری نیز جزو اهداف و اصول جنبش عدم تعهد قرار گرفت. طبق آنچه سید عبدالعلی قوام در کتاب «اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل» آورده، اهداف و اصول جنبش عدم تعهد عبارتاند از: احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، کاهش تشنجات و تضادهای موجود در روابط بینالمللی ناشی از تقسیم جهان به دو بلوک شرق و غرب، مخالفت با شرکت در اتحادیههای نظامی و خودداری از واگذاری پایگاههای نظامی به بلوکها، پشتیبانی از منشور ملل متحد و نیز اصول مسلم حقوق بینالملل، خودمختاری تمامی ملل جهان و آزادی تمامی سرزمینهای تحت استعمار، همکاری مثبت بینالمللی، مبارزه با توسعهنیافتگی اعم از اقتصادی و سیاسی، سیاست ناپیوستگی، حل مسالمتآمیز اختلافات، مبارزه با نژادپرستی، لزوم خلع سلاح با نظارت بینالمللی و امضای قرارداد خلع سلاح از سوی قدرتهای بزرگ.
با این حال ایجاد تعهد برای عدم تعهد در میان کشورهای عضو موضوعی نبود که از طریق ایجاد تغییر در شرایط عضویت کشورها به وجود بیاید. چراکه رفتهرفته نه تنها برخی کشورهای عضو برخلاف شرایط عضویت جدید به قدرتهای بزرگ وابسته شدند بلکه حتی برخی از آنها پایگاههای نظامی خود را در اختیار کشورهای عضو اتحادیههای نظامی قرار دادند که این خود سند دیگری بود دال بر اینکه اساسا جنبش عدم از بدو تولد با مشکلات ساختاری جدی دست به گریبان بود، اگر اینگونه نبود عدم تعهد حداقل با عنوان سازمان اعلام موجودیت میکرد نه جنبش تا به اینوسیله اعضای خود را متعهدتر به پیگیری اهداف عدم تعهد میکرد.
در همین حال سرهنگ قذافی، دیکتاتور سابق لیبی درباره تضعیف موقعیت و جایگاه جنبش عدم تعهد در سال ۱۹۷۳ با نگاهی انتقادی گفته بود: تعداد دولتهای غیروابسته جهانسوم از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمیکند.
بر این اساس پس از پایان دوران رهبری موسسان جنبش عدم تعهد، که با حضور آنها بیتردید جنبش عدم تعهد عصر طلایی را پشت سر گذاشته بود و در عرصه بینالمللی و در میان سازمانهای جهانی و در راس سازمان ملل متحد حرفهای زیادی برای گفتن داشت، رو به افول گذاشت و ستاره اقبال جنبش عدم تعهد در نظام بینالملل به دلیل بیتمایلی کشورهای عضو برای همگرایی بیشتر به منظور تاثیرگذاری در منازعات و تصمیمگیریهای بینالمللی کمفروغ شد.
بیرغبتی و کماثری جنبش عدم تعهد برخلاف بسیاری از اتحادیههای منطقهای کوچک و کمسنوسالتر که به مراتب اثربخشی بیشتری داشتند، نه تنها در منازعات و تصمیمگیریهای بینالمللی عینیت یافت بلکه ناتوانی این جنبش در ایجاد مصالحه میان کشورهای عضو جنبش عدم تعهد هم نمود پیدا کرد.
مهمترین نمونه در این رابطه به جنگ ایران و عراق بازمیگردد. ایران و عراق هر دو عضو جنبش عدم تعهد بودند و توقع آن میرفت که با وقوع جنگ بین این دو کشور، جنبش عدم تعهد مهمترین نقش را برای ترک عادلانه مخاصمه ایفا کند و همت خود را برای رفع درگیری میان دو طرف بهکار برد. سکوت سنگینی که در این رابطه بر جنبش عدم تعهد حکمفرما شد، در حقیقت اعلام ناکارآمدی و پایان دوران درخشان این جنبش بود.
هرچند جنبش هم برای این سکوت خود توجیهاتی داشت، چنانکه مثلا میگفتند عدم سکوت، اهداف جنبش را تحتالشعاع قرار میدهد یااینکه جنبش را به صحنه مانور قدرتهای بزرگ وارد میکند، اما همه اینها بهانهای برای گریز از یک مسوولیت تاریخی بزرگ بود.
آغاز جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران -جنگ میان دوعضو جنبش عدمتعهد - در بیستودوم سپتامبر۱۹۸۰ (سیویکم شهریور ۱۳۵۹) این جنبش را در وضعیت دشواری قرار داد. عدم انسجام و تجانس سیاسی و ساختاری، سمتگیریهای چندجانبه و گرایشهای متفاوت و دورافتادن جنبش از آرمانهای رهبران اولیه، اعضای جنبش را از اتخاذ موضعگیری شفاف در قبال جنگ ایران و عراق بازداشت. با این وجود، جنبش غیرمتعهد از نخستین روزهای آغاز جنگ بنا به درخواست ایران برای «بررسی و موضعگیری در خصوص جنگ عراق علیه ایران» فعالیتهایی را جهت خاتمهدادن مسالمتآمیز به آن شروع کرد. یک کمیته حسننیت مرکب از نمایندگان کشورهای کوبا، یوگسلاوی، الجزایر، زامبیا، هند، پاکستان و سازمان آزادیبخش فلسطین تشکیل شد. این کمیته، هیاتی مشتمل بر وزرای خارجه کوبا، هند و یوگسلاوی را به منظور ایجاد تفاهم بین ایران و عراق به دو کشور اعزام کرد. قبل از عزیمت این هیات، رییس وقت شورایعالی دفاع جمهوری اسلامی اعلام کرد: «ایران حاضر است هیات حسننیت کشورهای غیرمتعهد را برای آگاهی از وضعیتی که تهاجم عراق در ایران به وجود آورده است، بپذیرد.» هیات حسننیت طی سفری به تهران و بغداد کوشش کرد به یک راهحل فوری که مورد قبول طرفین درگیر باشد، دست یابد. در دیدار اعضای هیات از بغداد در دهم اکتبر۱۹۸۰ (۱۸/۷/۱۳۵۹) صدامحسین اعلام کرد: «عراق آماده است تا: ۱-آتشبس برقرار شود ۲-مذاکره بین طرفین انجام گیرد.» در تهران، رییسجمهور وقت ایران ترتیب فوق را به این شرح تغییر داد: «۱-عقبنشینی ۲-آتشبس ۳-مذاکره.» پس از انجام پارهای مذاکرات در تهران و بغداد، کمیته مزبور ماموریت یافت با تشکیل جلسهای در سطح وزیران خارجه در بلگراد، پایتخت یوگسلاوی، به موضوع جنگ رسیدگی کند. اما مخالفت عراق با حضور الجزایر در این کمیته، کار آن را دچار اختلال کرد. عراق موفقیت کمیته را مغایر با اهداف خود میدید، استدلال میکرد که «چون الجزایر یک کشور عربی است، در جنگی که یک کشور عربی دیگر در آن درگیر است، نباید مداخله کند.» این درحالی بود که سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان یک سازمان عربی در کمیته حاضر بود ولی عراق مخالفتی با آن نداشت. در هر حال مخالفت عراق، مانع از ادامه کار کمیته حسننیت شد. به دنبال این جریان، جنبش، قطعنامهای درباره جنگ صادر کرد و در آن از ایران و عراق درخواست کرد: «از هرگونه تهدید جدید یا توسل به زور در مناسباتشان خودداری کنند.» در این قطعنامه همچنین لزوم خاتمه جنگ، «مردودبودن تصرف سرزمین دیگران»، «توسل به تهدید یا اعمال زور» و «عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها» مورد تاکید قرار گرفته بود. این قطعنامه به علت نداشتن صراحت لازم در محکومیت متجاوز در ایران، نهتنها با استقبال مواجه نشد بلکه نسبت به حسننیت کمیته تردیدهایی بهوجود آورد.
بههمینجهت، زمانی که کمیته حسننیت در آبانماه ۱۳۵۹ تصمیم گرفت جلسه دیگری در بغداد تشکیل دهد و تلاش جدیدی را برای برقراری آتشبس بین ایران و عراق آغاز کند، محمدعلی رجایی، نخستوزیر وقت جمهوری اسلامی ایران، در یادداشتی برای تیتو، رهبر یوگسلاوی، تاکید کرد که «دولت ایران هیچگونه طرح آتشبس را تا زمانیکه نیروهای عراقی از خاک ایران خارج نشوند، نخواهد پذیرفت.» در همان تاریخ، اعضای هیات اعزامی کمیته حسننیت در دیداری با رییسجمهور وقت ایران، ضمن مطلعکردن وی از نظریات دولت عراق، درخواست کردند جمهوری اسلامی ایران «فرمولی» ارایه دهد تا کمیته حسننیت در چارچوب آن بتواند نقش پل ارتباطی را ایفا کند. «رییسجمهور وقت ایران، اجرای عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر درخصوص اروندرود (شطالعرب)، تعیین تاریخ و مدتزمان لازم برای عقبنشینی و قبول ماهیت خصومتآمیزبودن حمله عراق» را پیشنهاد کرد. در پی این اعلام مواضع مسوولان ایران و نپذیرفتن آنها توسط عراق، کمیته حسننیت عملا در ماموریت خود با بنبست و شکست مواجه شد و از ادامه کار بازماند.
در اجلاس دفتر هماهنگی جنبش غیرمتعهدها در نیویورک که در دسامبر ۱۹۸۰ (آذر ۱۳۵۹) برگزار شد، نماینده جمهوری اسلامی ایران از سکوت سهماهه جنبش درباره تجاوز عراق علیه ایران انتقاد کرد و از اعضای جنبش خواست تا تجاوز عراق را که مغایر اصول پذیرفتهشده جنبش عدم تعهد است، مورد توجه قرار داده و اقدامات لازم را به عمل آورند. اما این تقاضای ایران با سکوت اعضای جنبش همراه بود. در پی این اجلاس، کوبا، به عنوان رییس جنبش، اقداماتی را برای میانجیگری آغاز کرد و نمایندگان آن کشور عازم تهران و بغداد شدند. صدامحسین، رییسجمهور عراق، که استراتژی جنگ برقآسای خود را شکستخورده میدید و نیروهای نظامی آن برتری روزهای اول جنگ را در جبههها از دست داده بودند، در ملاقاتی با نمایندگان کوبا در بغداد، آمادگی دولتش را برای هرگونه مذاکره در تمام سطوح با حکومت ایران تحت سرپرستی رییس جنبش عدم تعهد، اعلام و تصریح کرد درصورتیکه ایران حاکمیت عراق را بر سرزمینها و آبهای ملی آن کشور به رسمیت بشناسد، آماده عقبنشینی و آتشبس فوری است. رییسجمهور وقت ایران، نیز در دیدار با هیات اعزامی در تهران اعلام کرد که بدون عقبنشینی اولیه نیروهای عراقی از سرزمینهای ایران، امکان مذاکره با نمایندگان عراق وجود ندارد.
پنج ماه پس از شروع جنگ ایران و عراق، اجلاس وزیران خارجه جنبش عدم تعهد در دهلینو در فوریه ۱۹۸۱ (بهمنماه ۱۳۵۹) تشکیل شد. هیاتی از جمهوری اسلامی ایران به سرپرستی بهزاد نبوی، وزیر وقت و مشاور در امور اجرایی، در اجلاس شرکت و سه درخواست و پیشنهاد ایران را در خصوص جنگ مطرح کرد: «۱-با بررسی کامل مساله جنگ و کسب اطلاعات کافی درباره آن، جنبش موضع قطعی خود را در قبال این تجاوز اعلام و متجاوز را محکوم کند و عضویت تجاوزگر را به حالت تعلیق درآورد. ۲-رفع تجاوز و خروج بدون قیدوشرط نیروهای متجاوز باید اساسیترین و اولین شرط آغاز هر تلاشی برای خاتمه جنگ باشد. ۳-دولت ایران قبل از رفع تجاوز و خروج کامل ارتش عراق هیاتهایی را خواهد پذیرفت که از مواضع طرفین درگیر مطلع باشند.»
هیات ایرانی تاکید کرد با توجه به اینکه ایران در خصوص جنگ، هیچگونه درخواستی را از سازمان ملل متحد به عمل نیاورده است، هرگونه تضمینی از طرف جنبش عدم تعهد در این مورد موید کارآیی و استقلال جنبش خواهد بود. اما در مقابل این درخواست، نظر دولت هند به عنوان میزبان و برخی دیگر از اعضای جنبش این بود که مسایلی از قبیل جنگ ایران و عراق و بحران افغانستان نباید در کنفرانس مطرح شود؛ زیرا اینگونه موضوعات باعث بروز اختلافات و تضعیف جنبش و در نهایت موجب بهرهبرداری ابرقدرتها خواهد بود. ایندیرا گاندی، نخستوزیر وقت هند، معتقد بود اجلاس نباید درگیر جنگ ایران و عراق شود؛ زیرا از نظر وی «جنگ ایران و عراق و... مجموعهای از نزاعهای خانگی هستند که اگر در جنبش مطرح شوند اهداف جنبش را تحتالشعاع قرار میدهند و در نتیجه طرح این مقولهها به ابرقدرتها امکان میدهد تا بر جنبش مانور کنند.»
همین موضوع باعث شد در اجلاس دهلی موضع مشخصی در قبال جنگ اتخاذ نشود. تنها اقداماتی که در جریان این کنفرانس انجام گرفت، عبارت بود از: محکومکردن نفس جنگ توسط ایندیرا گاندی (رییس جنبش عدم تعهد) و کورت والدهایم (دبیرکل سازمان ملل متحد) که در اجلاس حضور داشت و اظهار نگرانی از جنگ ایران و عراق و پیامدهای آن و اظهار امیدواری که هرچه زودتر جنگ به صورت صلحآمیز و عادلانه پایان پذیرد.
پس از گذشت یک سال و نیم از جنگ ایران و عراق، بغداد خود را آماده میزبانی از اجلاس سران جنبش عدم تعهد در میانه جنگ میکرد. در اجلاس ششم در هاوانا در سال ۱۹۷۹، بغداد بهعنوان محل کنفرانس هفتم سران جنبش عدم تعهد تعیین شده بود. با این حال ایران و سوریه در روز پنجم سپتامبر ۱۹۸۲ رسما خواستار تغییر محل کنفرانس هفتم سران از بغداد شدند. ایران تصریح کرد در صورت برگزاری اجلاس هفتم سران جنبش در بغداد، نهتنها در آن شرکت نمیکند بلکه مصوبات آن را هم به رسمیت نمیشناسد.
جمهوری اسلامی ایران تلاش دیپلماتیک بسیاری را برای ترغیب کشورهای عضو مصروف داشت. عراق نیز متقابلا اقدامات بسیاری برای جلب توجه کشورها به برگزاری اجلاس در این کشور به عمل آورد؛ منجمله اینکه اقدام به احداث ساختمان و مجموعهای با هزینهای بالغ بر یکمیلیارد دلار کرد. این کشور حتی پیشنویس بیانیه پایانی اجلاس را به سه زبان تهیه و پرچم کشورهای عضو جنبش عدم تعهد را در بغداد به اهتزاز درآورده بود. جمهوری اسلامی ایران هم پس از ناامید شدن از اقدامات دیپلماتیک به ناچار متوسل به اقدامات عملی شد. ورود نیروهای ایران به خاک عراق در عملیات رمضان (ژوئیه ۱۹۸۲) و متعاقب آن حمله هوایی جنگندههای ایران به بغداد وضعیت جدیدی به وجود آورد. با توجه به نزدیک بودن زمان برگزاری اجلاس سپتامبر۱۹۸۲، فیدل کاسترو رهبر کوبا در ماه آگوست پیشنهاد تشکیل اجلاس وزرای جنبش عدم تعهد و تعیین محل دیگری برای برگزاری هفتمین اجلاس سران را مطرح کرد. اجلاس وزرای دفتر هماهنگی جنبش عدم تعهد در هاوانا در سیویکم می تا پنجم ژوئن ۱۹۸۲ تشکیل شد و در روز هفدهم سپتامبر ۱۹۸۲ اجماع نظر اعضای جنبش درباره تغییر محل کنفرانس هفتم سران از بغداد به دهلینو اعلام شد.
بنابراین عملا در جریان هشت سال جنگ تحمیلی علیه ایران، جنبش عدم تعهد نتوانست کوچکترین گامی در مسیر ایجاد مصالحه میان دو عضو خود بردارد چه برسد به اینکه از این جنبش این انتظار وجود داشته باشد که در منازعات بینالمللی به نقشآفرینی و حتی در عرصه مدیریت جهانی به ایفای نقش بپردازد. با این حال همین جنبش میتواند دارای پتانسیلهایی باشد. اجلاس شانزدهم میتواند فرصتی برای احیای دوباره اجلاس عدم تعهد به منظور ایفای نقش موثرتر در مناسبات بینالمللی فراهم کند.
هرچند جنبش عدم تعهد برای ایفای نقش موثرتر در مناسبات بینالمللی در بدو امر نیازمند آن است که از طریق مشارکت سازنده اعضا به فرآیندهایی دست یابد که بتواند فضای مشارکتی، همکاریجویانه و موازنه قدرت منطقهای را ایجاد کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست