چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

میراث نفرین شده دورکیم


میراث نفرین شده دورکیم

در ایران بیشتر جامعه شناسان آنگلو ساکسون معرفی شده اند اما در سخنرانی دکتر سارا شریعتی عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران, حوزه اندیشمندان فرانسوی مورد توجه واقع شده اند

در ایران بیشتر جامعه‌شناسان آنگلو ساکسون معرفی شده‌اند اما در سخنرانی دکتر سارا شریعتی عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، حوزه اندیشمندان فرانسوی مورد توجه واقع شده‌اند.

وی در سخنان خود به روژه باستیت پرداخت؛ کسی که پس از مرگ گورویچ صاحب کرسی‌ وی شد. وی سخنرانی خود را در سه حوزه معرفی باستیت، امر قدسی وحشی و میزان کاربرد این تئوری در ایران تنظیم کرده بود که از نظر خوانندگان گرامی می‌‌گذرد.

از دو مفهوم برای توضیح اشکال جدید دینداری در ایران استفاده می‌‌شود؛ یکی عرفی شدن و نسبتی که در این چارچوب مردم با دین برقرار می‌‌کنند و دیگری رشد خرافه و جادو مانند آنچه نفرین تیم مقابل در فوتبال و چشم زدن نیروی قدر حریف نامیده می‌‌شود.

دکتر سارا شریعتی با طرح دو مسئله بالا در سالن کنفرانس انجمن جامعه‌شناسی ایران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، سپس به این پرسش‌ها پرداخت که کدامیک از مفاهیم بالا برای اشکال جدید دینداری درست است و آیا رفتار مردم به سمت عرفی شدن می‌‌رود یا خرافی شدن؟ آیا می‌‌توانیم این دو مفهوم را با یکدیگر جمع کنیم؟ آیا خرافی شدن نتیجه عرفی شدن است یا بالعکس؟

وی در ادامه برای پاسخ به سئوال‌های بالا به نظریه «روژه باستیت» به نام «وحشی قدسی» متوسل شد.

هرچند در این‌جا بحث دیگری وجود دارد که «ژان پل ویلن» مطرح می‌‌کند مبنی بر این‌که ما در شرایط «اولترا مدرنیته» هستیم و نه در شرایط پست‌مدرن، شرایطی که به سرانجام رسیده است و نه به اتمام، زیرا هرچه مدرنیته پیشرفت می‌‌کند، دین عقب‌نشینی نکرده و از حجم آن کم نمی‌شود بلکه نوع بروز آن تغییر می‌‌یابد، اما حضور دین در شرایط اولترا مدرنیته، به نوعی بیان مدرنیته‌ای است که منطق‌اش، دائما فرا رفتن از وضع موجود است، با این تفاوت که رویکردش از موضع رجوع به دین برای رستگاری و نجات به موضع رجوع به دین برای جستجوی خوشبختی تغییر کرده است.

وی با این مقدمه سخنان خود را بر سه بخش معرفی روژه باستیت، معرفی «قدسی وحشی» و سوم میزان کاربرد این تئوری در ایران استوار کرد.

● روژه باستیت کیست؟

به زعم سارا شریعتی، باستیت، جامعه‌شناسی فرانسوی است، در سال ۱۸۹۸ متولد شد و در سال ۱۹۷۴ از دنیا رفت، فلسفه خوانده و سپس به حوزه جامعه‌شناسی رفته است. او در خانواده‌ای پروتستان به دنیا آمد و تا زمان مرگ خویش تعلق دینی‌اش را پنهان ساخت. وی در ادامه با اشاره به این‌که باستیت پس از قبولی در امتحان تدریس، به بوردو محل تدریس دورکیم رفته و تحت تاثیر دورکیم و برگسون قرار می‌‌گیرد می‌‌افزاید: در ۱۹۰۰ برگسون استاد کالج دوفرانس شد و ۲۰ سال بعد جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.

استاد دانشکده علوم اجتماعی در ادامه با اشاره به خالی شدن کرسی لوی اشتراوس در سائوپولوی برزیل و تقاضای دانشگاه مذکور از فرانسه برای اعزام یک جامعه‌شناس دورکیمی به این کشور گفت: با ورود باستیت به برزیل، دنیای او که دنیای شعر و ادبیات بوده و بر روی آثار پروست و یهودیت وی کار می‌‌کرد، تحت تاثیر «صور بنیانی حیات دینی» دورکیم به «صور بنیانی حیات عرفانی» توجه کرد و تحت تاثیر برگسون، با دنیای معنویت‌های وحشی آفریقایی، آمریکایی، اروپایی و نحوه آمیختگی آنها با یکدیگر و مشاهده انسان‌های دورگه و فرهنگ‌های چند رگه مواجه شد.

این عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران افزود: باستیت به پیشنهاد گورویچ تز دکترایش را در ارتباط با ادیان آفریقایی به پایان برد، اما آنچه درباره وی اهمیت دارد آن است که او دارای زندگی فوق‌العاده‌ای نبوده بلکه، کتابشناسی‌اش که معرف بیش از ۱۳۵۰ کتاب، مقاله، ترجمه و... است بسیار پراهمیت می‌‌باشد. این امر معرف آن است که باستیت‌ همان‌گونه که می‌‌اندیشید، می‌‌نوشت.

سارا شریعتی در بخش دیگری از معرفی باستیت به چهار حوزه مورد علاقه وی شامل توجه به «معنویت یا امر قدسی» تفسیر تمدن‌ها، حوزه روانشناسی اجتماعی و حوزه جامعه‌شناسی رویا اشاره و از وی در حوزه چهارم به عنوان چهره‌ای شاخص و برجسته یاد می‌‌کند. او معتقد است باستیت برای رسیدن به این امر تحت تاثیر فردگرایی دینی برگسون به تجربه‌های دینی روی می‌‌آورد و با تقسیم‌بندی وی مبنی بر ادیان پویا و ادیان ایستا، با توضیح ادیان ایستا، به ابعاد حفاظت‌کنندگی و فسیلواره شدن این ادیان به عنوان یک امر مثبت و میراث فرهنگی اشاره کرده و از آنان (ادیان ایستا)به عنوان بزرگ‌ترین محافظان و نگهبانان سنت و جامعه با ثبات یاد می‌‌کند.

در مقابل وی به ادیان پویا براساس تجربه‌های عارفانه‌، فردی و اخلاقی آنها توجه می‌‌کند با این توضیح که این ادیان باز بوده و مدام در جستجوی تجربه‌های جدید‌اند که هرچند در آنها پویایی ایجاد می‌‌کند اما از منظر اجتماعی بسیار بد بوده و دائما به مین‌گذاری در سنت‌ها مبادرت می‌‌کنند. سارا شریعتی باستیت را از سه محور تحت تاثیر دورکیم می‌‌داند:

۱) تفکیک امر قدسی از امر عرفی

۲) تفکیک جادو و دین که این تفکیک را دورکیم از موس دریافت کرده و

۳) ایده‌جوشان خلاق اجتماعی.

او معتقد است، مدرنیته با ایده‌جوشان خلاق اجتماعی سر ناسازگاری دارد و تا حد ممکن از طرح آن سرباز می‌‌زند، از این منظر برخی اندیشمندان این بخش تفکرهای دورکیم را، میراث نفرین‌شده او می‌‌دانند.

این محقق دانشگاهی با اشاره به این‌که دورکیم بحث جوشان خلاق اجتماعی را در صور بنیانی حیات دینی مطرح می‌‌کند، آن را ناشی از بی‌مایگی اخلاقی ۱۹۱۲ فرانسه می‌‌داند که دورکیم را دلسرد و ناراحت ساخته و او را به جستجوی لحظات جوشان و خلاق اجتماعی سوق داده است اما فرهنگ لغات جامعه‌شناسی، بحث «جوشان خلاق اجتماعی» دورکیم را به توتالیتاریسم مرتبط ساخته، بدون آن‌که نامی از دورکیم ببرد که این خود به نوعی تسویه‌حساب محسوب می‌‌شود. به زعم سارا شریعتی باستیت، در کتاب «عرفان بی‌خدا» مطرح می‌‌کند که «امر قدسی» مواجهه مستقیم فرد با خداست که با هیچ زبانی قابل بیان نبوده و تنها خلسه و آیین می‌‌تواند عالم فرد را تا اندازه‌ای بنمایاند.

● قدسی وحشی

قدسی وحشی، آخرین کتاب «باستیت» و سلسله مقالات وی است که توسط «هانری دووژ» جمع‌آوری و پس از مرگ باستیت منتشر شد. سارا شریعتی با طرح این موضوع سپس به یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های باستیت که با آن همه مقاله، در غرب غیرآکادمیک (و نه غیر روشمند) محسوب می‌‌شود اشاره کرده و رمز آلودگی باستیت را با این سخن‌اش که «اندیشه جذاب برای من اندیشه تاریک و مغشوش است، زیرا همیشه در تاریکی‌ها است که اتفاقات مهم می‌‌افتد»، دو چندان ساخته و بحث وی درباره «رویا» را جذاب‌تر می‌‌سازد.

سارا شریعتی مطرح می‌‌کند که میدان‌ اصلی کار باستیت ادیان آفریقایی، برزیلی، دورگه‌ها و امتزاج فرهنگ‌ها است و موضوع «قدسی وحشی» ناشی از این رویکرد است.

اما «قدسی» در اینجا چیست؟ این سئوالی است که برای پاسخ به آن سارا شریعتی به سراغ تعریف دورکیمی از «قدسی» و «دین» می‌‌رود؛ از این منظر که از دورکیم می‌‌پرسند «دین چیست» می‌‌گوید: «امر قدسی» اما «امر قدسی» چیست؟ لذا به دورکیم انتقاد می‌‌کنند که در تعریف یک مجهول، از مجهول دیگری وام گرفته است.

استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در ادامه سخنان خود سعی کرد با ایجاد تمایز میان «دین» و «امر قدسی» به تعریف«قدسی» دست بیابد. از نظر وی جامعه‌شناسان تکامل‌گرا و تحول‌گرا در آغاز قرن ۱۹ در جستجوی یک مفهوم مادر بودند تا بتوانند بیانگر همه اشکال ادیان ابتدایی و ادیان وحیانی باشد و این مفهوم را در امر قدسی یافتند، در نتیجه امر قدسی با دین پیوند خورد در حالی که امروزه امر قدسی لزوما با دین پیوندی ندارد، آنچنان ‌که انسان‌شناسی فرانسوی آلبرت پیت نشان داده که چگونه امر قدسی در نمایش، فوتبال، خانواده، رهبر یک حزب سیاسی و ... تبلور می‌‌یابد. از این رو ما دارای قدسی لاییک و قدسی دینی هستیم.

کار بر روی جادو و رسیدن به مفهومی چون «مانا»، از جمله موضوعاتی‌اند که «موس» به آنها دست یافته‌است. سارا شریعتی با ادامه بحث، تاکید می‌‌کند که چرا فردی چون موس در جستجوی یک مفهوم کلان است؟ و امثال وی چرا نمی‌خواهند از گوهر دین یعنی خدا نام ببرند؟ وی در ادامه می‌‌افزاید: آنان می‌‌گفتند در بسیاری از ادیان آفریقایی، مفهوم مشخصی به نام خدا وجود ندارد بنابراین رفتار آنان با اتکا به مفهوم خداوند قابل توضیح نیست و این «امر قدسی» است که می‌‌تواند به تبیین موضوع بپردازد. این تفکیک بیش از اینها ادامه دارد زیرا برخی از اندیشمندان نیز اعلام کردند که «قدسی» از «مانا» با این توضیح که قدسی «یک نوع» و «مانا» یک «سبک» است نیز قابل تمایز می‌‌باشد.

وی سپس با اشاره به میراث روشنگری و توجه آن به دوگانه‌ها مانند میتوس و لوگوس، قدسی- عرفی، پاک- ناپاک، تاکید دارد که از فرانسه زمان ژیلبر دوقان، میشل مفزولی، بلاندیه، این «دوگانه‌ها» در روش تفکر به کنار گذاشته شدند و به جای آن بحث تعادل مطرح شد. دوقان می‌‌گوید که یک یونانی برای سوار شدن بر اسب از سه رب‌النوع از جمله آپولون (برای استدلال) و دیوزینس (رب‌النوع شور و زندگی) کمک می‌‌گیرد تا بتواند در زندگی خود تعادل برقرار کند. این تعادل نیز از راه گفتگو میان میتوس و لوگوس، عقل و ایمان و قدسی و عرفی برقرار می‌‌شود.

این استاد دانشگاه سپس به سئوال خود درباره چیستی امر قدسی پرداخت و این که از نظر دورکیم قدسی، همه امور ممنوع، مجزا، جداکننده و محافظت‌کننده بوده و در برابر آن امر عرفی، به معنی هر آن‌چه که قدسی نیست قرار دارد. وی در ادامه افزود: اما در بخش بعدی صور اولیه حیات دینی، از نظر دورکیم، قدسی یک قوا و قدرت استعلایی بوده و تنها قابل تقلیل به باور نیست.

تعریف چیستی دین، موضوع دیگری است که سارا شریعتی معتقد است دورکیم بر آن تمرکز کرده و از دین به معنای مدیریت امر قدسی و این‌که دین به امر قدسی مکان، زمان و بیان می‌‌دهد، یاد می‌‌کند. وی در ادامه می‌‌افزاید: باستیت با این تصور که دین، مدیریت امر قدسی است و امر قدسی را می‌‌توان در همه جا پیدا کرد ولی مکان مشروع امر قدسی کلیسا و نماد دین است به برزیل می‌‌رود و نوعی امر قدسی وحشی بدون مدیریت را در جامعه مشاهده می‌‌کند.

امر قدسی‌ای که نهادینه نشده، اما نهادگذار است. تفکیک میان این دو نیز از مسائل بسیار حائز اهمیت می‌‌باشد. تمایز فوق‌ از نظر سارا شریعتی، از این رو اهمیت دارد که باستیت پیشنهاد می‌‌کند «امر قدسی» را قبل از آن‌که منجر به نماد مشروع خود شود، بهتر است مورد مطالعه قرار گیرد.

پاسخ به این سئوال که ویژگی‌های قدسی وحشی چیست، فراز بعدی سخنان سارا شریعتی است. عدم استقرار در مکان خاص و مشروع، عدم به رسمیت شناخته شدن توسط دین و افسار‌گسیختگی شورمندی (موضوعی که باتای در کالج جامعه‌شناختی فرانسه مطرح کرد) سه ویژگی امر قدسی است. به زعم سارا شریعتی افسارگسیختگی شورمندی در سه ویژگی مورد اشاره دارای اهمیت بسیار است زیرا با این نیرو، فرد نمی‌داند خود را چگونه تنظیم کند و غیرنهادینه، بی‌شکل و سیال است.

شریعتی سپس با طرح این سئوال که چه زمانی قدسی، وحشی می‌‌شود؟ به بیان توضیحات باستیت در این باره می‌‌پردازد و می‌‌گوید از نظر باستیت زمانی «قدسی»، «وحشی» می‌‌شود که مدیریت امر قدسی سرد شده وارد مقولات دو دو تا، چهارتایی خشک ریاضی و منطقی شود.

ولی باتای ممنوعیت حوزه «قدسی» را مورد توجه قرار می‌‌دهد که هرچند خود ابزاری کنترلی به شمار می‌‌رود ولی در عین حال دعوتی است برای تخطی کردن از مرزهای ممنوعه. به عبارت دیگر هر ممنوعیتی، یک مرز است تا افراد برای فراروی از آن، بیندیشند.

در نتیجه باتای مفهومی به نام «تخطی کردن» را مطرح می‌‌کند. از نگاه باتای مناسک نیز، موضوع مهمی است که برای اهلی کردن قدسی وحشی به کار می‌‌رود، سارا شریعتی در ادامه با تاکید بر توضیح باتای، بر این بحث توضیحات باستیت را نیز علاوه کرد به این معنا که تماس مستقیم با خدا، به عنوان تجربه خاص فردی، غیرقابل بیان بوده و این آیین و مناسک است که آن را نشان داده و آرام و اهلی می‌‌کند. به عبارت دیگر آیین، مدیریت احساسی و تجربه آدمی است.

وی سپس بر سه کارکرد آیین

۱) کارکرد محافظت‌کنندگی مانند مراسم عاشوا و تاسوعا

۲) آیین به عنوان ابزار دوران گذار مانند جشن تولد برای عبور از سنی به سن دیگر و

۳) کارکرد جادویی آیین از منظر انسان‌شناسان تاکید کرده و می‌‌گوید: مهم‌ترین کارکرد آیین، کارکرد محافظت‌کنندگی آن است که اگر تقویت شود، آیین حیات و پویایی خودش را از دست می‌‌دهد.

اما اگر کارکرد جادویی و افسونگری‌اش فعال شود، خطرناک شده و به مرزهای ممنوعه نزدیک می‌‌شود. این دوسویه بحث، همان موضوعی است که به گفته دورکیم امر قدسی می‌‌تواند خلاق یا خطرناک باشد. عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در ادامه به این بخش از نظریه باستیت اشاره می‌‌کند که به زعم وی آنچه در غرب روی داده، حالت مدیریت و سرد شده امر قدسی است، موضوعی که باعث می‌‌شود دورکیم از آن به عنوان جوشان اجتماعی یاد کرده و مورد بی‌توجهی نیز واقع شود.

● امر قدسی در ایران

سارا شریعتی در بخش سوم از بحث خود به ایجاد وجه ممنوعیتی برای امر قدسی به دلیل رواج و گسترش بیش از اندازه آن در ایران، پرداخت و گفت: به نظر من این وجه ممنوعیتی در ایران به ایجاد قدسی وحشی منجر می‌‌شود،‌ زیرا به زعم باستیت زمانی قدسی وحشی می‌‌شود که به انحای مختلف جلوی بیان آن گرفته شده، از این رو قدسی وحشی در جستجوی راهی برای نمایاندن خود یا به دست آوردن کوچک‌ترین روزنه‌ای، فوران کرده و وحشی می‌‌شود.

شاید بتوانیم مراسم فوتبال و آیین‌های مذهبی چون مراسم سینه‌زنی در ماه محرم که اکنون در آن علم کشیدن، تصویر گذاشتن و ... ممنوع شده را محل‌ها و مکان‌هایی برای عبور از مرزها بدانیم، به همین دلیل نیز متولیان دین نهادینه شد، سعی دارند امر قدسی وحشی را با قانونگذاری جدید اهلی کنند.

وی در ادامه به نظریه باتای مبنی بر این‌که در هر مراسمی، تخطی از مرزها را می‌‌بینیم زیرا از یک سو قدسی بیش از اندازه مدیریت می‌‌شود و از سوی دیگر ممنوعیت‌های آن گسترش می‌‌یابد اشاره کرده و با توجه به این دو زمینه، تاکید می‌‌کند که در نتیجه جامعه نیاز به فرا رفتن از ممنوعیت‌ها و مدیریت‌های اعمال شده پیدا کرده، سعی می‌‌کند به مرزهای دیگری برای رسیدن به تعادل حرکت کند.

وی این سخن هگل که تمدن‌های شرقی را شنی می‌‌داند، با اشاره به وضعیت موجود ایران برای رسیدن به خلاقیت را تا اندازه زیادی منتفی دانسته و معتقد است تداوم این روند می‌‌تواند منجر به حرکت‌های خطرناک مواج شن شود و این امر می‌‌تواند تذکری برای کسانی باشد که در حوزه مسئولیت خود صاحب گوش شنوا هستند.