پنجشنبه, ۲۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 13 March, 2025
که معنی عالم برای من همه در فرم است

اکبر رادی به قول همسر بزرگوارش رادی کبیر، رادی اسطوره، اکبر رادی در روز دهم مهر ماه سال ۱۳۱۸ در رشت پا به عرصه وجود گذاشت و فرزند سوم از یک خانواده شش نفره بود.
نام پدرش «حسن» که با ۹ کلاس سواد به زبان های فارسی، ترکی، فرانسوی و روسی تسلط داشت و در خیابان شاه قنادی و به اتفاق برادرش کارخانه قند ریزی و سخت گرفتار معاملات، که این موضوع مجالی برای پرداختن به فرزندان را نمی گذاشت. مادر اکبر «ام البنین» زنی بی سواد اما با احساس، دانا و شایسته و پر توان بود.
رادی چند سال اول زندگی خود را در رفاه نسبی گذراند. چهار سال اول دوران تحصیل خود را در دبستان «عنصری رشت» پشت سر گذاشت، اما در سال ۱۳۳۹ به علت ورشکستگی پدر به تهران آمدند.
فقر به شدت آن روی خود را به رادی نوجوان نشان داد تا جایی که برای تهیه نیاز های اولیه خود دچار سختی فراوان بود. خالق نمایشنامه «منجی در صبح نمناک» دو سال آخر ابتدایی را در دبستان «صائب» تهران گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان فرانسوی «رازی» به پایان رساند.
رادی می گوید: «در طول تحصیل یکی دو سال باطل هم داشتم این که در مقطع ابتدایی محصل درس نخوان زرنگی بودم و در کتبی امتحانات نهایی حوزه شاگرد اول شدم، سوم دبیرستان بودم، پانزده ساله، که بر اثر یک بحران شدید روحی و سردی به درس و مشق وگرایش به مطالعه سه تجدید آوردم و با همان سه تجدید رد شدم...». رادی یک سال نیز در کنکور پزشکی شرکت کرد که موفق به قبولی دردانشگاه نشد.
او در سال ۱۳۳۹ در رشته علوم اجتماعی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران پذیرفته شد و چهار سال بعد نیز در فوق لیسانس همان رشته قبول شد، اما در هنگام اخذ پایان نامه درس را به علت فشار زندگی مشترک رها کرد.
رادی که جای خالی اش اکنون چون پتکی بر پیکره تئاتر کوبیده شده است، همیشه به جوانان عشق می ورزید، همیشه سعی داشت تا در این روزگار بی مهری تئاتر دلگرمی و چراغی فروزان برای جوانان باشند.
ریشه ای باشد برای درختی که میوه آن جوانان شیفته تئاتر هستند. این روح پرتلاطم که همیشه در پی نجات انسان بود، از سال ۱۳۴۰ با حکم رسمی معلم شد. علاقه بیش از حد او به تئاتر باعث شد تا مطالعات خود را به زمینه ادبیات و تئاتر اختصاص دهد و دو نمایشنامه روزنه آبی (۱۳۴۱) با هزینه شخصی و افول (۱۳۴۳) با هزینه گروه طرفه به چاپ رساند.
استاد اکبر رادی در سال ۱۳۴۱ به عضویت گروه ادبی طرفه درآمد، که اعضای آن را اغلب دانشجویان تشکیل می دادند که سودای انقلابی ادبی را در سر داشتند.
رادی در سال ۱۳۴۴ با یکی از هم دانشگاهی های خود به نام «حمیده عنقا» ازدواج کرد و روزگار خوشی را با هم آغاز کردند ولی اکنون همسر بزرگوار او می گوید: زندگی دیگر بدون رادی بزرگ برایم معنایی ندارد. او صاحب دو فرزند پسر به نام های آریا و آرش شد که فرزند اولش آریا و همسرش هر دو پزشک و آرش فارغ التحصیل رشته کامپیوتر هستند. این نمایشنامه نویس همچنین در مقام استاد دانشگاه در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به تدریس دروس نمایشنامه نویسی پرداخت و در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شد.
اولین تجربه جدی رادی در حوزه ادبیات داستانی بود، که «باران» نام داشت و در مسابقه داستان نویسی مجله «اطلاعات جوان» چاپ و میان بیش از هزار داستان در سال ۱۳۳۸ برنده جایزه اول شد. او در سال ۱۳۳۶ اولین نمایشنامه خود به نام «از دست رفته » را به رشته تحریر درآورد اما به علت دلخواه نبودن، آن را هرگز در لیست آثار خود قرار نداد.
اولین و مهمترین اتفاق زندگی رادی آشنایی او با شاهین سرکسیان به معرفی احمد شاملو در سال ۱۳۳۹ بود. سرکسیان که تسلط کامل بر سیستم استانیسلاوسکی داشت، بعد از خواندن «روزنه آبی» و تحسین فراوان رادی جوان تصمیم به اجرای آن گرفت و مصرانه از رادی خواست که جز نمایشنامه چیز دیگری ننویسد. دومین اتفاق موثر در زندگی رادی آشنایی او با «جلال آل احمد» است و با این که به لحاظ فکری با هم تفاوت زیادی داشتند اما رادی آل احمد و سرکسیان را در زندگی خود بسیار پررنگ و با اهمیت بر می شمارد.
اولین نمایشنامه ای که رادی خواند «دوشیزه ارلئان» شیلر بود، اما بیشترین تاثیر را در نگارش از آثار «چخوف» و «ایبسن» گرفت. تماشای صحنه تئاتر هیچ گاه رادی را ارضا نمی کرد و خواندن نمایشنامه را به تماشای آن ترجیح می داد و برخلاف نظریات متعدد، نمایشنامه را یک شکل کامل ادبی می دانست که برای تکمیل نیازی به صحنه تئاتر ندارد و اعتقاد داشت که نمایشنامه های شاهکار جهان به علت اجرا ماندگار نشده اند، بلکه به خاطر ساختار و محتوا پابرجا هستند. اکثر آثار این استاد گرانمایه را نمایشنامه های بلند تشکیل می دهند و تنها چند اثر آخر او کوتاه هستند. دیالوگ در آثار رادی بسیار حائز اهمیت است و شخصیت پردازی ها بر پایه آن صورت می پذیرد، که این مهم ترین خصیصه نمایشنامه نویسی اکبر رادی می باشد.
پرداختن به موضوعات روز جامعه همیشه بالاترین مساله او برای نوشتن بود.
می خواست از انسان بنویسد، از شرف او حرف بزند، انسانی نه سیاه و نه سفید، انسانی خاکستری و به قول خودش، نوشته هایش: «کنایه نیست، اسائه نیست، نیش های سطحی و پرتاب های لوکس و این چیزهای عامیانه نیست، هیچ، پشت لایه بسته داستان، این مکاشفه ای در قلمروی گناه است در جهان، با شقاوتی که بی گناهان گناه می کنند و گناهکاران در ذات خود بی گناه اند.»
شخصیت هایی در باطن معصوم که هر کدام به نوعی استحاله پیدا کرده اند و به قول رادی: «عقربی در درون» و می کوشد تا درون خسته و خاموش انسان را با تلنگری آگاه سازد.
رادی هم رفت، خسته و خاموش اما با امید، امید به آینده ای که جوانان می سازند. رادی در روز چهارشنبه ۵ دیماه ۱۳۸۶ همچون منجی در صبح نمناک، آهسته، با گل سرخ وداع کرد.
روحش شاد. باشد که قدر بازماندگان را بدانیم. (همیشه شاگرد او مسعود طیبی، کارگردان نمایش کاکتوس، تانگوی تخم مرغ داغ، خانمچه و مهتابی).
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست