یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تحلیل یرواند آبراهامیان از کودتای ۲۸ مرداد


تحلیل یرواند آبراهامیان از کودتای ۲۸ مرداد

غرب از پیامدهای ملی شدن نفت می ترسید

پرسش کانونی مناقشه این بود: چه کسی کنترل صنعت نفت را برعهده داشته باشد. آیا کنترل آن در اختیار ایران می‏بود یا شرکت نفت انگلیس ایران یا احتمالا کنسرسیومی از شرکت‏های بزرگ نفتی معروف به هفت خواهران؟ از نظر ایران، ملی‏شدن به معنای کنترل حاکمیت بود. از دیدگاه شرکت‏های نفتی، ملی‏شدن نفت ایران به معنای از دست‏رفتن کنترل غربی‏ها بود

ایالات متحده امریکا نیز به اندازه بریتانیا در این بحران سرمایه‏گذاری کرده بود. بنابراین، علت مشارکت امریکا در کودتا صرفا خطر توسعه کمونیسم نبود، بلکه مساله تبعاتی مطرح بود که ملی‏شدن نفت می‏توانست بر مناطقی به دوردستی اندونزی و امریکای جنوبی و صد البته خلیج فارس به جا بگذارد

طی سه دهه گذشته، ایالات متحده امریکا و ایران در حلقه‏یی مرگبار گرفتار شده‏اند، به گونه‏یی که دشمنان «خونی» و حتی «ابدی» یکدیگر لقب گرفته‏اند. امریکا مایل است ایران را به عنوان نقطه تلاقی رایش سوم و روسیه استالینی تصویر کند؛ نیرویی «اهریمنی» که برای صدور انقلاب به سراسر خاورمیانه نقشه می‏چیند، رویای بازسازی امپراتوری‏های بزرگ ایرانی را در سر می‏پروراند و بلندپروازی هسته‏یی‏اش شامل موشک‏های دوربردی می‏شود که قابلیت حمل سلاح‏های کشتار جمعی را تا مناطق دوردستی مثل اسراییل، اروپا و حتی امریکای شمالی دارند. امریکا درعین‏حال کینه‏یی عمیق از ایران به دل دارد، آن هم به خاطر بحران تحقیرآمیز گروگانگیری در سال‌های ۱۳۵۹- ۱۳۵۸ که طی آن دانشجویان با حمله به سفارت امریکا در تهران، ۵۵ تن از دیپلمات‏ها را به گروگان گرفتند و آنها را ۴۴۴ روز تمام با شعار طعنه‏آمیز «امریکا هیچ غلطی نمی‏تواند بکند» در اسارت خود داشتند. ایران هم به‏نوبه خود امریکا را به عنوان یک قدرت استعماری امپریالیستی جنگ‏افروز - یا به تعبیر خود «شیطان مستکبر جهانخوار» - تصویر می‏کند که مصمم به سلطه بر کل منطقه و همچنین «تغییر رژیم» است؛ چه از طریق بازگرداندن نظم پیشین و چه در صورت امکان، تجزیه کشور به مناطق قومی کوچک. این دو خود را گرفتار قفسی آهنین می‏بینند.

بخش عمده‏یی از این خصومت، ریشه در کودتای ۱۳۳۲ دارد که طی آن، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) دولت بسیار مردمی محمد مصدق را سرنگون کرد و زمینه شکل‏گیری حاکمیت استبدادی محمدرضاشاه پهلوی را فراهم کرد. کودتای سال ۳۲ هم به‏نوبه خود ریشه در بحران نفتی بین ایران و بریتانیا در سال‌های ۱۳۳۲- ۱۳۳۰ داشت. مجلس ایران در اردیبهشت‏ماه ۱۳۳۰ مصدق را به نخست‏وزیری برگزید و اختیار ملی‏کردن شرکت بریتانیایی نفت انگلیس ایران را به او داد. این امر، جرقه اولیه بحران بین‌المللی مشهوری بود که به مناقشه نفتی انگلیس و ایران معروف شد. این بحران با تصاحب تاسیسات نفتی از سوی ایران آغاز شد. درگرفتن مباحث داغ در دیوان بین‌المللی لاهه و سازمان ملل متحد، اعمال تحریم اقتصادی، طرح‏ریزی برنامه‌های پنهانی برای حمله به ایران و همچنین قطع روابط دیپلماتیک باعث تشدید بحران شدند. در این میان، ایالات متحده امریکا تلاش کرد تا از طریق ارائه مجموعه‏یی از راه‏حل‏های به اصطلاح سازشی، خود را به عنوان «واسطه‏یی درستکار» تصویر کند و بحران را بخواباند. این درحالی بود که تا مردادماه ۱۳۳۲ - یعنی هنگامی که سازمان سیا با همکاری سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا معروف به MI۶ اقدام به سازماندهی گروهی از افسران تانک ایرانی برای سرنگونی مصدق کرد - بحران فروکش نکرده بود. این دوره ۲۸ ماهه، گسل عمیقی را نه‏تنها در تاریخ ایران بلکه در روابط این کشور با بریتانیا و امریکا به‏وجود آورد. اغلب گفته می‏شود که جنگ‏ها و انقلاب‏های بزرگ باعث حک‏شدن لحظات تعیین‏کننده و آشکاری در حافظه عموم می‏شوند، به‏طوری که «پیش از ماجرا» کاملا از «پس از ماجرا» تفکیک می‏شود. کودتای ۱۳۳۲ نیز در حافظه جمعی و فرهنگ سیاسی ایران چنین تاثیری داشت.

درباره کودتای سال ۳۲ بسیار نوشته‏اند. همچنین درباره بحران نفتی سال‌های ۳۰ تا ۳۲. پس شاید این پرسش مطرح شود که چرا کتابی دیگر در این زمینه نوشته شده؟ کتاب حاضر می‏خواهد از دو جنبه، پنداشت عمومی ایجادشده توسط آثار قبلی را به چالش بکشد. نخست، این باور متعارف را که بریتانیا با حسن‏نیت وارد مذاکره شد، ایالات متحده تلاشی جدی برای ایفای نقش واسطه درستکار صورت داد و علت شکست مصدق در دستیابی به مصالحه هم سرسختی او بوده که ریشه‏اش همواره در «سرشت روانشناسانه» و شیعی او جست‌وجو شده است. حتی نویسندگان همدل با مصدق نیز مدعی‏اند که اگر مصدق سرسختی کمتری از خود نشان می‏داد، ‏باید و می‏توانست به مصالحه‏یی منصفانه و عادلانه دست یابد. مثلا ویلیام راجر - نویسنده برخی موشکافانه‏ترین آثار درباره افول امپراتوری بریتانیا به‏طور کل و بحران انگلیس و ایران به‏طور اخص - چنین استدلال می‏کند که بریتانیا اصل ملی‏شدن را پذیرفت، اما با همراهی امریکا و به دلیل «رفتار غیرمنطقی» مصدق، تصمیم به سرنگونی او گرفت. استدلال متقابل کتاب حاضر این است که مصالحه اساسا دست‏نیافتنی بود، زیرا که پرسشی بی‏پرده در کانون مناقشه قرار داشت: اینکه چه کسی کنترل صنعت نفت (اکتشاف، تولید، استخراج و صادرات) را برعهده داشته باشد. آیا کنترل آن در اختیار ایران می‏بود یا شرکت نفت انگلیس ایران یا احتمالا کنسرسیومی از شرکت‏های بزرگ نفتی معروف به هفت خواهران؟ از نظر ایران، ملی‏شدن به معنای کنترل حاکمیت بود. از دیدگاه شرکت‏های نفتی، ملی‏شدن نفت ایران به معنای از دست‏رفتن کنترل غربی‏ها بود، امری که در اوایل دهه ۱۹۵۰/۱۳۳۰ غیرقابل پذیرش تلقی می‏شد. از سوی دیگر، ملی‏شدن صوری - یعنی ملی‏شدن ظاهری نه محتوایی یا ملی‏شدن در تئوری و نه در عمل - از سوی بریتانیایی‏ها و امریکایی‏ها به عنوان «مصالحه منصفانه» نمایش داده می‏شد، اما درواقع در بهترین حالت، ترکیبی متضاد و بی‏معنا و در بدترین حالت، سرپوشی گمراه‏کننده بود. در سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲، نه بریتانیا و نه امریکا تحت هیچ شرایطی آماده پذیرش ملی‏شدن واقعی صنعت نفت نبودند.

دوم آنکه کتاب حاضر همچنین باور متعارفی را که حاکی از قراردادن بی‏برو برگرد و یکپارچه کودتا در چارچوب جنگ سرد - یعنی در ستیز بین شرق و غرب، بین اتحاد شوروی و امریکا، بین بلوک کمونیستی با جهان به اصطلاح آزاد - است به پرسش می‏کشد. آنجا که مارک گازیوروسکی - نویسنده دقیق‏ترین آثار موجود درباره کودتا - استدلال می‏کند که کودتا ارتباط چندانی با نفت نداشته و بیشتر معطوف به ژئوپولتیک، ترس از کمونیسم و تهدید شوروی بوده است، درواقع دیدگاه بسیاری از کسانی را بیان می‏کند که پیش‌تر در این باره نوشته‏اند. او می‏نویسد: «امریکا در ابتدا تصمیم داشت که وارد این دعوا نشود. امریکا حتی بریتانیا را به پذیرش ملی‏شدن نفت ترغیب کرد، تلاش‏هایی صورت داد تا مناقشه از راه مذاکره حل‏وفصل شود و بریتانیا را از حمله به ایران منصرف کرد. امریکا این موضع بی‏طرفانه را تا پایان دوره ریاست جمهوری ترومن در ژانویه ۱۹۵۳ دی‏ماه ۱۳۳۱ حفظ کرد، اما آن موقع دیگر بسیاری از مقامات امریکایی به این نتیجه رسیده بودند که سرپیچی مصدق از رسیدن به توافق در مناقشه نفتی، دارد نوعی بی‏ثباتی سیاسی ایجاد می‏کند که ایران را در معرض خطر سقوط به ورطه کمونیسم قرار می‏دهد.»

این کتاب اما تلاش می‏کند تا جای کودتا را به شکلی موثق درون مناقشه بین امپریالیسم و ناسیونالیسم، بین جهان اول و سوم، بین شمال و جنوب، بین اقتصادهای صنعتی توسعه‏یافته و اقتصادهای توسعه‏نیافته و وابسته به صادرات مواد خام تعیین کند. از آنجا که موضوع مورد مناقشه در این میان نفت است، کتاب حاضر چنین استدلال می‏کند که ایالات متحده امریکا نیز به اندازه بریتانیا در این بحران سرمایه‏گذاری کرده بود. بنابراین، علت مشارکت امریکا در کودتا صرفا خطر توسعه کمونیسم نبود، بلکه مساله تبعاتی مطرح بود که ملی‏شدن نفت می‏توانست بر مناطقی به دوردستی اندونزی و امریکای جنوبی و صد البته خلیج فارس به جا بگذارد. کنترل تولید نفت که در اختیار شرکت‏های غربی بود، در اوایل دهه ۱۹۷۰/۱۳۵۰ به دولت‌های بومی واگذار شد، اما چنین زیانی در اوایل دهه ۱۹۵۰/۱۳۳۰ امری کاملا غیرقابل پذیرش بود. البته شاید بعضی‏ها حس نوستالژیک خود را نسبت به «روزهای خوش گذشته» حفظ کرده باشند؛ آن زمانی که تولید و درنتیجه قیمت‏گذاری نفت در اختیار شرکت‏های بزرگ بود و دست «کارتل‏های سهل‏انگار»ی مثل اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت) به آن نمی‏رسید. آنها جدا مشتاق بودند که دولت‌های به‏اصطلاح رانتی را از «بلای نفت» نجات بدهند. چنین نوستالژیایی الان بعید به نظر می‏رسد اما تا پیش از پیدایش مبارزات ملی‏شدن نفت، عملا جزیی جدایی‏ناپذیر از واقعیت بود. این مبارزه در خاورمیانه با پیشگامی مصدق آغاز شد.

کتاب حاضر چنین استدلال می‏کند که ایالات متحده امریکا و بریتانیا برای توجیه کودتا از زبان جنگ سرد - گفتمان مسلط زمانه - استفاده کردند، اما نگرانی عمده آنان تهدید کمونیسم نبود بلکه آنها بیشتر به پیامدهای ملی‏شدن نفت در سراسر جهان توجه داشتند. دقیقا به همین دلیل بوده که بسیاری از ایرانیان، مصدق را تحسین می‏کردند و می‏کنند. آنان مصدق را یک بت ملی می‏دانند که هم‏تراز با گاندی در هند، ناصر در مصر، سوکارنو در اندونزی، تیتو در یوگسلاوی، نکرومه در غنا و لومبومبا در کنگو قرار می‏گیرد. در عصر ناسیونالیسم ضداستعماری پس از جنگ دوم جهانی، مصدق در کنار گاندی و ناصر به‏مثابه چهره‌هایی پیشگام در جهان سوم ظاهر شد. این دیدگاه نسبت به آنها هنوز هم به قوت خود باقی است.

ماجرای بحران سال‌های ۱۳۳۲-۱۳۳۰ را می‏توان از منابعی متنوع - که بعضی‏هایشان در سال‌های اخیر و به‏ویژه پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در دسترس قرار گرفته‏اند - استخراج و بازسازی کرد. شرکت نفت انگلیس ایران که بعدها بریتیش پترولیوم نامیده شد، اسناد مشروح خود را در اختیار دانشگاه وارویک انگلستان گذاشته است. این اسناد حاوی اطلاعاتی ارزشمند - نه‏تنها درباره مواضع شرکت درباره مذاکرات، بلکه درباره عملکرد داخلی صنعت نفت و به‏ویژه روابط کاری و کارگری در آن - است. دولت بریتانیا گهگاه به هنگام بررسی حاکمیت ۳۰ساله خود، برخی پرونده‌های مربوط به کابینه، وزارت امور خارجه، کنسولگری‏ها و وزارت سوخت و انرژی را از رده محرمانه خارج کرده است. امروزه این پرونده‌ها در آرشیو ملی بریتانیا در لندن که پیش‌تر با عنوان اداره بایگانی عمومی شناخته می‏شد، قابل دسترسی هستند. ناگفته پیداست که پرونده‌های MI۶ همچنان بسته باقی مانده‏اند.

وزارت امور خارجه امریکا پس از سه دهه طفره‏رفتن، سرانجام در سال ۱۹۸۹/۱۳۶۸ برخی اطلاعات به‏دردبخورش را در قالب مجلدهای سالانه‏یی تحت عنوان روابط خارجی ایالات متحده - معروف به مجموعه فروس منتشر کرد، اما مجلدهای مربوط به ایران دچار انقطاع‏های عمده و توجیه‏ناپذیری هستند. باور اینکه روزها و گاهی هفته‌ها سپری شده بدون آنکه هیچ نوع مکاتبه‏یی بین تهران و واشنگتن ردوبدل شود، دشوار است. انجمن تاریخ امریکا گله کرده که وزارت امور خارجه این کشور نتوانسته قانون غیرمحرمانه‏سازی خودش را رعایت کند و بهانه‌های مختلفی را برای تاخیر در انتشار اسناد مربوط به ایران و همچنین گواتمالا و کنگو مطرح کرده است.

سیا هم سال‌ها بهانه می‏آورد که منابع مالی لازم را برای پیروی از فرمان اجرایی سال ۱۹۹۵ رییس‌جمهور در اختیار ندارد. این فرمان حاکی از «غیرمحرمانه‏سازی خودکار اسناد» پس از ۲۵ سال بود. اما ناگهان تغییر رویه عمده‏یی صورت گرفت و سیا استدلال کرد که همان پرونده‌ها در اوایل دهه ۱۹۶۰ و در چارچوب «برنامه معدوم‏سازی»، ناخواسته ریزریز شده و از بین رفته‏اند. سیا اکنون می‏گوید که حدود ۱۰۰۰ صفحه سند «در خزانه‌های سازمان باقی مانده‏اند.» اما این اسناد «فعلا باید در حال تعلیق باقی بمانند.» مطابق توضیحات سیا، انتشار این اسناد احتمالا اعتماد بین امریکا و بریتانیا را خدشه‏دار خواهد کرد زیرا بریتانیا همچنان به‏طور رسمی مدعی است که مطلقا هیچ نقشی در کودتا نداشته است. امید می‏رود که تاریخ‏پژوهان آینده پیش از اینکه اسناد یادشده نیز به شکلی ناخواسته ریزریز شوند، موفق به مشاهده و بررسی آنها بشوند.

با این حال، یک تحقیق معروف سیا که با عنوان سند ویلبر شناخته می‏شود، در سال ۲۰۰۰ به نیویورک تایمز درز کرد؛ آن هم در زمانی که دولت امریکا در پی آن بود تا با عذرخواهی تلویحی از بابت کودتای سال ۳۲، سیاست تنش‏زدایی با ایران را در پیش گیرد. این سند ابتدا به شکل خلاصه در نسخه چاپی روزنامه، سپس در نسخه ویرایش‏شده ۸۰صفحه‏یی در سایت روزنامه و در ادامه به صورت گزارشی کمتر خلاصه شده و ۱۶۹ صفحه‏یی همراه با اسامی متعدد، در وب‏سایتی دیگر با نام اسرارآمیز کریپتم و درنهایت به شکلی طولانی‏تر در همان سایت، همراه با توضیحات بیشتری درباره اسامی منتشر شد. تنها بخشی که محرمانه باقی ماند، فهرست ضمیمه‏یی از روزنامه‏نگاران و سیاستمدارانی بود که در زمان کودتا از MI۶ و سیا پول گرفته بودند.

این سند تحت نظارت دایره تاریخ سیا و با عنوان «سرنگونی نخست‏وزیر مصدق در ایران» و نظارت دکتر دونالد ویلبر - باستان‏شناسی که به فعالیت‏های جاسوسی روی آورده بود - و همچنین مامور مخفی ارشد فارسی‏زبان سازمان تهیه شد. هدف از تهیه آن، نقد و ارزیابی دقیق کودتای ۱۳۳۲ و فراهم‏سازی سندی راهنما برای کودتاهای آینده در دیگر نقاط بود. در مقدمه این سند، صراحتا از «توصیه‌هایی کاربردی برای عملیات مشابه» سخن به میان آمده است. نویسنده البته خلاصه‏یی بی‏غرض درباره کودتا ارائه داده اما به‏احتمال زیاد به‏شدت خودسانسوری کرده است، زیرا به‏خوبی آگاه بوده که این سند احتمالانه‏فقط در سیا بلکه در پنتاگون، وزارت خارجه، کاخ سفید و حتی کمیته روابط خارجی سنا نیز پخش خواهد شد.

سند ویلبر چه در ایران و چه در غرب به جایگاه یک متن قابل اطمینان و حتی تاریخی معتبر و کامل دست یافته است. نیویورک تایمز از آن به عنوان «تاریخ محرمانه»یی که افشاکننده «اطلاعات اساسی» و «طرز کار کودتا» است، یاد کرد. گاردین آن را «نخستین روایت مشروح منتشره توسط امریکا درباره آن دوران» خواند. همچنین آرشیو امنیت ملی - سازمانی غیردولتی در واشنگتن که ماموریتش غیرمحرمانه‏سازی اسناد رسمی است - آن را «سندی بسیار مهم» خوانده و چنین توصیفش کرده است: «یک گزارش پساعملیاتی که شامل تلگرام‏های سازمان و مصاحبه‌هایی با عوامل در صحنه آن در ایران می‏شود.»

با تمام این احوال، سند ویلبر به شکلی معنادار در زمینه‌هایی خاص سکوت کرده است. تهیه آن به سفارش سیا صورت گرفته، اما مشخص نیست که سازمان سیا آن را منتشر کرده یا خیر. نسخه اینترنتی آن، اشکالات حروف‏نگاری پرشماری دارد که نشان می‏دهد نسخه پیش از انتشار سند اصلی است. نویسنده مرحوم احتمالا این پیش‏نویس را با توصیه درزدادن آن در زمانی مناسب، به دوستان معتمد خود سپرده بود. ویلبر با ناراحتی از سیا بازنشسته شد. او احساس می‏کرد که از خدماتش در به‏ثمررسیدن کودتا به شکلی مناسب قدردانی نشده است. او همچنین احساس می‏کرد که کارش ناچیز شمرده شده است زیرا سازمان، در خاطرات منتشرشده او دست برد، اما به کرمیت روزولت اجازه داد تا روایت خود از این رویداد را در کتاب ضد کودتا منتشر سازد. این کتاب که در زمان وقوع انقلاب ایران و در قالب داستان‌های ماجراجویانه برادران هاردی نوشته شد، بی‏درنگ جایگاه اثری ارزشمند و خواندنی به نقل از یک شاهد عینی را کسب کرد. ویلبر اما در تب گفتن حقیقت باقی ماند و درگذشت.

اسناد دولتی موجود طی سال‌های اخیر با سیلی از مصاحبه‌ها، زندگینامه‌ها، خاطرات، یادبودها، تواریخ شخصی و اسناد خصوصی تکمیل شده است. این اسناد به شکل پراکنده در روزنامه‌ها، ژورنال‏ها، مجلات، آثار گلچین‏شده و آثار منتشره به شکل خصوصی - هم در داخل و هم در خارج از ایران - منتشر شده‏اند. روشنگرترین آنها خاطرات مشاوران نزدیک مصدق بوده که پس از مرگ آنها منتشر شدند.

افزون براین، پروژه‌های تاریخ شفاهی هم در داخل و هم خارج از کشور، اطلاعات ارزشمند جدیدی را در دسترس قرار می‏دهند. مهم‌ترین آنها، پروژه «تاریخ شفاهی ایران» در دانشگاه هاروارد و پروژه «تاریخ چپ ایران» در برلین است. در پروژه نخست که تحت نظارت دکتر حبیب لاجوردی انجام شد، با ۱۳۲ نفر از چهره‌های سرشناس رژیم پهلوی مصاحبه شده که اکثر آنان از طبقه نخبگان قدیمی قلمداد می‏شوند. در پروژه دوم نیز که تحت نظارت دکتر حمید احمدی انجام گرفته، مصاحبه ویدیویی با ۱۲۶ مخالف در داخل و خارج از ایران انجام شده که بعضی‏هایشان در زمان کودتا، افسر ارتش یا عضو حزب کمونیست بوده‏اند. این مصاحبه‌ها همراه با خاطرات منتشره پس از انقلاب ۵۷ عملا صداهای موثر و مخالفی را در برابر صداهای سلطنت‏طلب شنیده شده در زمان پس از کودتا قرار می‏دهد. تا آن روز بعید، روزی که MI۶ و سیا اجازه دهند خواب آرشیوهای بسته‏شان آشفته شود، ما تاریخ‏نگاران برای ترسیم تصویری منسجم از کودتای ۳۲ هیچ گزینه دیگری جز رضایت‏دادن به این منابع پراکنده و مختلف در اختیار نداریم.

یرواند آبراهامیان

ترجمه محمد ابراهیم فتاحی



همچنین مشاهده کنید