سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
تحلیل یرواند آبراهامیان از کودتای ۲۸ مرداد
پرسش کانونی مناقشه این بود: چه کسی کنترل صنعت نفت را برعهده داشته باشد. آیا کنترل آن در اختیار ایران میبود یا شرکت نفت انگلیس ایران یا احتمالا کنسرسیومی از شرکتهای بزرگ نفتی معروف به هفت خواهران؟ از نظر ایران، ملیشدن به معنای کنترل حاکمیت بود. از دیدگاه شرکتهای نفتی، ملیشدن نفت ایران به معنای از دسترفتن کنترل غربیها بود
ایالات متحده امریکا نیز به اندازه بریتانیا در این بحران سرمایهگذاری کرده بود. بنابراین، علت مشارکت امریکا در کودتا صرفا خطر توسعه کمونیسم نبود، بلکه مساله تبعاتی مطرح بود که ملیشدن نفت میتوانست بر مناطقی به دوردستی اندونزی و امریکای جنوبی و صد البته خلیج فارس به جا بگذارد
طی سه دهه گذشته، ایالات متحده امریکا و ایران در حلقهیی مرگبار گرفتار شدهاند، به گونهیی که دشمنان «خونی» و حتی «ابدی» یکدیگر لقب گرفتهاند. امریکا مایل است ایران را به عنوان نقطه تلاقی رایش سوم و روسیه استالینی تصویر کند؛ نیرویی «اهریمنی» که برای صدور انقلاب به سراسر خاورمیانه نقشه میچیند، رویای بازسازی امپراتوریهای بزرگ ایرانی را در سر میپروراند و بلندپروازی هستهییاش شامل موشکهای دوربردی میشود که قابلیت حمل سلاحهای کشتار جمعی را تا مناطق دوردستی مثل اسراییل، اروپا و حتی امریکای شمالی دارند. امریکا درعینحال کینهیی عمیق از ایران به دل دارد، آن هم به خاطر بحران تحقیرآمیز گروگانگیری در سالهای ۱۳۵۹- ۱۳۵۸ که طی آن دانشجویان با حمله به سفارت امریکا در تهران، ۵۵ تن از دیپلماتها را به گروگان گرفتند و آنها را ۴۴۴ روز تمام با شعار طعنهآمیز «امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» در اسارت خود داشتند. ایران هم بهنوبه خود امریکا را به عنوان یک قدرت استعماری امپریالیستی جنگافروز - یا به تعبیر خود «شیطان مستکبر جهانخوار» - تصویر میکند که مصمم به سلطه بر کل منطقه و همچنین «تغییر رژیم» است؛ چه از طریق بازگرداندن نظم پیشین و چه در صورت امکان، تجزیه کشور به مناطق قومی کوچک. این دو خود را گرفتار قفسی آهنین میبینند.
بخش عمدهیی از این خصومت، ریشه در کودتای ۱۳۳۲ دارد که طی آن، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) دولت بسیار مردمی محمد مصدق را سرنگون کرد و زمینه شکلگیری حاکمیت استبدادی محمدرضاشاه پهلوی را فراهم کرد. کودتای سال ۳۲ هم بهنوبه خود ریشه در بحران نفتی بین ایران و بریتانیا در سالهای ۱۳۳۲- ۱۳۳۰ داشت. مجلس ایران در اردیبهشتماه ۱۳۳۰ مصدق را به نخستوزیری برگزید و اختیار ملیکردن شرکت بریتانیایی نفت انگلیس ایران را به او داد. این امر، جرقه اولیه بحران بینالمللی مشهوری بود که به مناقشه نفتی انگلیس و ایران معروف شد. این بحران با تصاحب تاسیسات نفتی از سوی ایران آغاز شد. درگرفتن مباحث داغ در دیوان بینالمللی لاهه و سازمان ملل متحد، اعمال تحریم اقتصادی، طرحریزی برنامههای پنهانی برای حمله به ایران و همچنین قطع روابط دیپلماتیک باعث تشدید بحران شدند. در این میان، ایالات متحده امریکا تلاش کرد تا از طریق ارائه مجموعهیی از راهحلهای به اصطلاح سازشی، خود را به عنوان «واسطهیی درستکار» تصویر کند و بحران را بخواباند. این درحالی بود که تا مردادماه ۱۳۳۲ - یعنی هنگامی که سازمان سیا با همکاری سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا معروف به MI۶ اقدام به سازماندهی گروهی از افسران تانک ایرانی برای سرنگونی مصدق کرد - بحران فروکش نکرده بود. این دوره ۲۸ ماهه، گسل عمیقی را نهتنها در تاریخ ایران بلکه در روابط این کشور با بریتانیا و امریکا بهوجود آورد. اغلب گفته میشود که جنگها و انقلابهای بزرگ باعث حکشدن لحظات تعیینکننده و آشکاری در حافظه عموم میشوند، بهطوری که «پیش از ماجرا» کاملا از «پس از ماجرا» تفکیک میشود. کودتای ۱۳۳۲ نیز در حافظه جمعی و فرهنگ سیاسی ایران چنین تاثیری داشت.
درباره کودتای سال ۳۲ بسیار نوشتهاند. همچنین درباره بحران نفتی سالهای ۳۰ تا ۳۲. پس شاید این پرسش مطرح شود که چرا کتابی دیگر در این زمینه نوشته شده؟ کتاب حاضر میخواهد از دو جنبه، پنداشت عمومی ایجادشده توسط آثار قبلی را به چالش بکشد. نخست، این باور متعارف را که بریتانیا با حسننیت وارد مذاکره شد، ایالات متحده تلاشی جدی برای ایفای نقش واسطه درستکار صورت داد و علت شکست مصدق در دستیابی به مصالحه هم سرسختی او بوده که ریشهاش همواره در «سرشت روانشناسانه» و شیعی او جستوجو شده است. حتی نویسندگان همدل با مصدق نیز مدعیاند که اگر مصدق سرسختی کمتری از خود نشان میداد، باید و میتوانست به مصالحهیی منصفانه و عادلانه دست یابد. مثلا ویلیام راجر - نویسنده برخی موشکافانهترین آثار درباره افول امپراتوری بریتانیا بهطور کل و بحران انگلیس و ایران بهطور اخص - چنین استدلال میکند که بریتانیا اصل ملیشدن را پذیرفت، اما با همراهی امریکا و به دلیل «رفتار غیرمنطقی» مصدق، تصمیم به سرنگونی او گرفت. استدلال متقابل کتاب حاضر این است که مصالحه اساسا دستنیافتنی بود، زیرا که پرسشی بیپرده در کانون مناقشه قرار داشت: اینکه چه کسی کنترل صنعت نفت (اکتشاف، تولید، استخراج و صادرات) را برعهده داشته باشد. آیا کنترل آن در اختیار ایران میبود یا شرکت نفت انگلیس ایران یا احتمالا کنسرسیومی از شرکتهای بزرگ نفتی معروف به هفت خواهران؟ از نظر ایران، ملیشدن به معنای کنترل حاکمیت بود. از دیدگاه شرکتهای نفتی، ملیشدن نفت ایران به معنای از دسترفتن کنترل غربیها بود، امری که در اوایل دهه ۱۹۵۰/۱۳۳۰ غیرقابل پذیرش تلقی میشد. از سوی دیگر، ملیشدن صوری - یعنی ملیشدن ظاهری نه محتوایی یا ملیشدن در تئوری و نه در عمل - از سوی بریتانیاییها و امریکاییها به عنوان «مصالحه منصفانه» نمایش داده میشد، اما درواقع در بهترین حالت، ترکیبی متضاد و بیمعنا و در بدترین حالت، سرپوشی گمراهکننده بود. در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲، نه بریتانیا و نه امریکا تحت هیچ شرایطی آماده پذیرش ملیشدن واقعی صنعت نفت نبودند.
دوم آنکه کتاب حاضر همچنین باور متعارفی را که حاکی از قراردادن بیبرو برگرد و یکپارچه کودتا در چارچوب جنگ سرد - یعنی در ستیز بین شرق و غرب، بین اتحاد شوروی و امریکا، بین بلوک کمونیستی با جهان به اصطلاح آزاد - است به پرسش میکشد. آنجا که مارک گازیوروسکی - نویسنده دقیقترین آثار موجود درباره کودتا - استدلال میکند که کودتا ارتباط چندانی با نفت نداشته و بیشتر معطوف به ژئوپولتیک، ترس از کمونیسم و تهدید شوروی بوده است، درواقع دیدگاه بسیاری از کسانی را بیان میکند که پیشتر در این باره نوشتهاند. او مینویسد: «امریکا در ابتدا تصمیم داشت که وارد این دعوا نشود. امریکا حتی بریتانیا را به پذیرش ملیشدن نفت ترغیب کرد، تلاشهایی صورت داد تا مناقشه از راه مذاکره حلوفصل شود و بریتانیا را از حمله به ایران منصرف کرد. امریکا این موضع بیطرفانه را تا پایان دوره ریاست جمهوری ترومن در ژانویه ۱۹۵۳ دیماه ۱۳۳۱ حفظ کرد، اما آن موقع دیگر بسیاری از مقامات امریکایی به این نتیجه رسیده بودند که سرپیچی مصدق از رسیدن به توافق در مناقشه نفتی، دارد نوعی بیثباتی سیاسی ایجاد میکند که ایران را در معرض خطر سقوط به ورطه کمونیسم قرار میدهد.»
این کتاب اما تلاش میکند تا جای کودتا را به شکلی موثق درون مناقشه بین امپریالیسم و ناسیونالیسم، بین جهان اول و سوم، بین شمال و جنوب، بین اقتصادهای صنعتی توسعهیافته و اقتصادهای توسعهنیافته و وابسته به صادرات مواد خام تعیین کند. از آنجا که موضوع مورد مناقشه در این میان نفت است، کتاب حاضر چنین استدلال میکند که ایالات متحده امریکا نیز به اندازه بریتانیا در این بحران سرمایهگذاری کرده بود. بنابراین، علت مشارکت امریکا در کودتا صرفا خطر توسعه کمونیسم نبود، بلکه مساله تبعاتی مطرح بود که ملیشدن نفت میتوانست بر مناطقی به دوردستی اندونزی و امریکای جنوبی و صد البته خلیج فارس به جا بگذارد. کنترل تولید نفت که در اختیار شرکتهای غربی بود، در اوایل دهه ۱۹۷۰/۱۳۵۰ به دولتهای بومی واگذار شد، اما چنین زیانی در اوایل دهه ۱۹۵۰/۱۳۳۰ امری کاملا غیرقابل پذیرش بود. البته شاید بعضیها حس نوستالژیک خود را نسبت به «روزهای خوش گذشته» حفظ کرده باشند؛ آن زمانی که تولید و درنتیجه قیمتگذاری نفت در اختیار شرکتهای بزرگ بود و دست «کارتلهای سهلانگار»ی مثل اوپک (سازمان کشورهای صادرکننده نفت) به آن نمیرسید. آنها جدا مشتاق بودند که دولتهای بهاصطلاح رانتی را از «بلای نفت» نجات بدهند. چنین نوستالژیایی الان بعید به نظر میرسد اما تا پیش از پیدایش مبارزات ملیشدن نفت، عملا جزیی جداییناپذیر از واقعیت بود. این مبارزه در خاورمیانه با پیشگامی مصدق آغاز شد.
کتاب حاضر چنین استدلال میکند که ایالات متحده امریکا و بریتانیا برای توجیه کودتا از زبان جنگ سرد - گفتمان مسلط زمانه - استفاده کردند، اما نگرانی عمده آنان تهدید کمونیسم نبود بلکه آنها بیشتر به پیامدهای ملیشدن نفت در سراسر جهان توجه داشتند. دقیقا به همین دلیل بوده که بسیاری از ایرانیان، مصدق را تحسین میکردند و میکنند. آنان مصدق را یک بت ملی میدانند که همتراز با گاندی در هند، ناصر در مصر، سوکارنو در اندونزی، تیتو در یوگسلاوی، نکرومه در غنا و لومبومبا در کنگو قرار میگیرد. در عصر ناسیونالیسم ضداستعماری پس از جنگ دوم جهانی، مصدق در کنار گاندی و ناصر بهمثابه چهرههایی پیشگام در جهان سوم ظاهر شد. این دیدگاه نسبت به آنها هنوز هم به قوت خود باقی است.
ماجرای بحران سالهای ۱۳۳۲-۱۳۳۰ را میتوان از منابعی متنوع - که بعضیهایشان در سالهای اخیر و بهویژه پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در دسترس قرار گرفتهاند - استخراج و بازسازی کرد. شرکت نفت انگلیس ایران که بعدها بریتیش پترولیوم نامیده شد، اسناد مشروح خود را در اختیار دانشگاه وارویک انگلستان گذاشته است. این اسناد حاوی اطلاعاتی ارزشمند - نهتنها درباره مواضع شرکت درباره مذاکرات، بلکه درباره عملکرد داخلی صنعت نفت و بهویژه روابط کاری و کارگری در آن - است. دولت بریتانیا گهگاه به هنگام بررسی حاکمیت ۳۰ساله خود، برخی پروندههای مربوط به کابینه، وزارت امور خارجه، کنسولگریها و وزارت سوخت و انرژی را از رده محرمانه خارج کرده است. امروزه این پروندهها در آرشیو ملی بریتانیا در لندن که پیشتر با عنوان اداره بایگانی عمومی شناخته میشد، قابل دسترسی هستند. ناگفته پیداست که پروندههای MI۶ همچنان بسته باقی ماندهاند.
وزارت امور خارجه امریکا پس از سه دهه طفرهرفتن، سرانجام در سال ۱۹۸۹/۱۳۶۸ برخی اطلاعات بهدردبخورش را در قالب مجلدهای سالانهیی تحت عنوان روابط خارجی ایالات متحده - معروف به مجموعه فروس منتشر کرد، اما مجلدهای مربوط به ایران دچار انقطاعهای عمده و توجیهناپذیری هستند. باور اینکه روزها و گاهی هفتهها سپری شده بدون آنکه هیچ نوع مکاتبهیی بین تهران و واشنگتن ردوبدل شود، دشوار است. انجمن تاریخ امریکا گله کرده که وزارت امور خارجه این کشور نتوانسته قانون غیرمحرمانهسازی خودش را رعایت کند و بهانههای مختلفی را برای تاخیر در انتشار اسناد مربوط به ایران و همچنین گواتمالا و کنگو مطرح کرده است.
سیا هم سالها بهانه میآورد که منابع مالی لازم را برای پیروی از فرمان اجرایی سال ۱۹۹۵ رییسجمهور در اختیار ندارد. این فرمان حاکی از «غیرمحرمانهسازی خودکار اسناد» پس از ۲۵ سال بود. اما ناگهان تغییر رویه عمدهیی صورت گرفت و سیا استدلال کرد که همان پروندهها در اوایل دهه ۱۹۶۰ و در چارچوب «برنامه معدومسازی»، ناخواسته ریزریز شده و از بین رفتهاند. سیا اکنون میگوید که حدود ۱۰۰۰ صفحه سند «در خزانههای سازمان باقی ماندهاند.» اما این اسناد «فعلا باید در حال تعلیق باقی بمانند.» مطابق توضیحات سیا، انتشار این اسناد احتمالا اعتماد بین امریکا و بریتانیا را خدشهدار خواهد کرد زیرا بریتانیا همچنان بهطور رسمی مدعی است که مطلقا هیچ نقشی در کودتا نداشته است. امید میرود که تاریخپژوهان آینده پیش از اینکه اسناد یادشده نیز به شکلی ناخواسته ریزریز شوند، موفق به مشاهده و بررسی آنها بشوند.
با این حال، یک تحقیق معروف سیا که با عنوان سند ویلبر شناخته میشود، در سال ۲۰۰۰ به نیویورک تایمز درز کرد؛ آن هم در زمانی که دولت امریکا در پی آن بود تا با عذرخواهی تلویحی از بابت کودتای سال ۳۲، سیاست تنشزدایی با ایران را در پیش گیرد. این سند ابتدا به شکل خلاصه در نسخه چاپی روزنامه، سپس در نسخه ویرایششده ۸۰صفحهیی در سایت روزنامه و در ادامه به صورت گزارشی کمتر خلاصه شده و ۱۶۹ صفحهیی همراه با اسامی متعدد، در وبسایتی دیگر با نام اسرارآمیز کریپتم و درنهایت به شکلی طولانیتر در همان سایت، همراه با توضیحات بیشتری درباره اسامی منتشر شد. تنها بخشی که محرمانه باقی ماند، فهرست ضمیمهیی از روزنامهنگاران و سیاستمدارانی بود که در زمان کودتا از MI۶ و سیا پول گرفته بودند.
این سند تحت نظارت دایره تاریخ سیا و با عنوان «سرنگونی نخستوزیر مصدق در ایران» و نظارت دکتر دونالد ویلبر - باستانشناسی که به فعالیتهای جاسوسی روی آورده بود - و همچنین مامور مخفی ارشد فارسیزبان سازمان تهیه شد. هدف از تهیه آن، نقد و ارزیابی دقیق کودتای ۱۳۳۲ و فراهمسازی سندی راهنما برای کودتاهای آینده در دیگر نقاط بود. در مقدمه این سند، صراحتا از «توصیههایی کاربردی برای عملیات مشابه» سخن به میان آمده است. نویسنده البته خلاصهیی بیغرض درباره کودتا ارائه داده اما بهاحتمال زیاد بهشدت خودسانسوری کرده است، زیرا بهخوبی آگاه بوده که این سند احتمالانهفقط در سیا بلکه در پنتاگون، وزارت خارجه، کاخ سفید و حتی کمیته روابط خارجی سنا نیز پخش خواهد شد.
سند ویلبر چه در ایران و چه در غرب به جایگاه یک متن قابل اطمینان و حتی تاریخی معتبر و کامل دست یافته است. نیویورک تایمز از آن به عنوان «تاریخ محرمانه»یی که افشاکننده «اطلاعات اساسی» و «طرز کار کودتا» است، یاد کرد. گاردین آن را «نخستین روایت مشروح منتشره توسط امریکا درباره آن دوران» خواند. همچنین آرشیو امنیت ملی - سازمانی غیردولتی در واشنگتن که ماموریتش غیرمحرمانهسازی اسناد رسمی است - آن را «سندی بسیار مهم» خوانده و چنین توصیفش کرده است: «یک گزارش پساعملیاتی که شامل تلگرامهای سازمان و مصاحبههایی با عوامل در صحنه آن در ایران میشود.»
با تمام این احوال، سند ویلبر به شکلی معنادار در زمینههایی خاص سکوت کرده است. تهیه آن به سفارش سیا صورت گرفته، اما مشخص نیست که سازمان سیا آن را منتشر کرده یا خیر. نسخه اینترنتی آن، اشکالات حروفنگاری پرشماری دارد که نشان میدهد نسخه پیش از انتشار سند اصلی است. نویسنده مرحوم احتمالا این پیشنویس را با توصیه درزدادن آن در زمانی مناسب، به دوستان معتمد خود سپرده بود. ویلبر با ناراحتی از سیا بازنشسته شد. او احساس میکرد که از خدماتش در بهثمررسیدن کودتا به شکلی مناسب قدردانی نشده است. او همچنین احساس میکرد که کارش ناچیز شمرده شده است زیرا سازمان، در خاطرات منتشرشده او دست برد، اما به کرمیت روزولت اجازه داد تا روایت خود از این رویداد را در کتاب ضد کودتا منتشر سازد. این کتاب که در زمان وقوع انقلاب ایران و در قالب داستانهای ماجراجویانه برادران هاردی نوشته شد، بیدرنگ جایگاه اثری ارزشمند و خواندنی به نقل از یک شاهد عینی را کسب کرد. ویلبر اما در تب گفتن حقیقت باقی ماند و درگذشت.
اسناد دولتی موجود طی سالهای اخیر با سیلی از مصاحبهها، زندگینامهها، خاطرات، یادبودها، تواریخ شخصی و اسناد خصوصی تکمیل شده است. این اسناد به شکل پراکنده در روزنامهها، ژورنالها، مجلات، آثار گلچینشده و آثار منتشره به شکل خصوصی - هم در داخل و هم در خارج از ایران - منتشر شدهاند. روشنگرترین آنها خاطرات مشاوران نزدیک مصدق بوده که پس از مرگ آنها منتشر شدند.
افزون براین، پروژههای تاریخ شفاهی هم در داخل و هم خارج از کشور، اطلاعات ارزشمند جدیدی را در دسترس قرار میدهند. مهمترین آنها، پروژه «تاریخ شفاهی ایران» در دانشگاه هاروارد و پروژه «تاریخ چپ ایران» در برلین است. در پروژه نخست که تحت نظارت دکتر حبیب لاجوردی انجام شد، با ۱۳۲ نفر از چهرههای سرشناس رژیم پهلوی مصاحبه شده که اکثر آنان از طبقه نخبگان قدیمی قلمداد میشوند. در پروژه دوم نیز که تحت نظارت دکتر حمید احمدی انجام گرفته، مصاحبه ویدیویی با ۱۲۶ مخالف در داخل و خارج از ایران انجام شده که بعضیهایشان در زمان کودتا، افسر ارتش یا عضو حزب کمونیست بودهاند. این مصاحبهها همراه با خاطرات منتشره پس از انقلاب ۵۷ عملا صداهای موثر و مخالفی را در برابر صداهای سلطنتطلب شنیده شده در زمان پس از کودتا قرار میدهد. تا آن روز بعید، روزی که MI۶ و سیا اجازه دهند خواب آرشیوهای بستهشان آشفته شود، ما تاریخنگاران برای ترسیم تصویری منسجم از کودتای ۳۲ هیچ گزینه دیگری جز رضایتدادن به این منابع پراکنده و مختلف در اختیار نداریم.
یرواند آبراهامیان
ترجمه محمد ابراهیم فتاحی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست