شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اصالت اسلامی و لزوم عقلی اعتقاد به مهدویت


اصالت اسلامی و لزوم عقلی اعتقاد به مهدویت

اختلاف بین شیعه و سنی درباره مهدویت, اختلاف در اصل قضیه نیست, زیرا هر دو معتقدند که ظهور مهدی از نشانه های قیامت است و خداوند به وسیله او فساد امت اسلامی را پس از دورانی طولانی که در رنج و ظلم سپری شده است, اصلاح خواهد کرد

اختلاف بین شیعه و سنی درباره مهدویت، اختلاف در اصل قضیه نیست، زیرا هر دو معتقدند که ظهور مهدی از نشانه های قیامت است و خداوند به وسیله او فساد امت اسلامی را پس از دورانی طولانی که در رنج و ظلم سپری شده است، اصلاح خواهد کرد.

● اشاره:

دکتر حامد حفنی داود، از دانشمندان معاصر اهل سنت، مقدمه ای کوتاه بر کتاب «بحث حول المهدی» شهید سید محمد باقر صدر نوشته است.

این مقدمه، حاوی بحثی مختصر در اصالت اسلامی و لزوم عقلی اعتقاد به مهدویت، و چند سطر درباره کتاب یاد شده است.

حامد حفنی داود، چند مقاله در معرفی کتب دیگر (تفسیر قرآن سید عبدالله شبر، عقائد الامامیه مظفر، الامام الاصادق (ع) اسدحیدر» الشیعه الامامیه محمد صادق صدر، المراجعات شرف الدین، عبدالله بن سبا سید مرتضی عسکری، و چند کتاب دیگر) نوشته، که مجموع این مقالات در کتابی تحت عنوان «نظرات فی الکتب الخالده» توسط مکتبه النجاح به چاپ رسیده است.

ترجمه این مقاله از صفحات ۶۸ ـ ۷۷ کتاب «نظرات فی الکتب الخالده» گرفته شده است.

استاد بزرگوار آیت الله سید محمد باقر صدر از جمله عالمان برجسته و شخصیت های درخشانی است که اندیشه معاصر به ایشان افتخار می کند. مشارالیه در کتاب ها، نوشته ها، مقالات و تحقیقات خود از هر گونه جابنداری و یکسونگری در محدوده عواطف شخصی و منافع فردی به دور بوده است و به همین سبب، پژوهش های ایشان ـ اگر بتوان چنین تعبیری را روا دانست ـ بیشتر شبیه به ارزش های فکری است. ایشان از اندک عالمانی است که در شیوه عرضه مطالب از دو پایه اصلی: درستی در تعبیر، یعنی تصویرگری فنی، و شیوه علمی گزارش گونه، سود جسته است.

هنگامی که او در باره موضوع مهمی چون مهدی «عج» می نویسد، از دیدگاهی جدید بدان می نگرد و افقی تازه می گشاید؛ زیرا موضوع مهدی «عج» از جنبه عقیدتی در شمار مسایل غیبی و شنیدنی قرار دارد، همان گونه که فرود آمدن عیسی (ع) و خارج شدن دجال و ظهور چارپا را نمی توان با به کارگیری تجربه عینی و محسوس در آزمایشگاه های طبیعی یا شیمیایی به اثبات رساند، و برای درک آن، نیاز به گونه ای دیگر از برهان است که با طبیعت آن هماهنگی داشته باشد.به سخن دیگر، برای فهمیدن آن به تجربه روحانی نیاز است نه تجربی حسی.

اگر قرون اولیه اسلام ـ یعنی تا پایان قرن سوم هجری ـ را به شمار نیاوریم، آنچه را متفکران اسلامی درباره مهدویت گفته اند، میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد:

گروه اول کسانی هستند که ایمان محکم و خدشه ناپذیری نسبت به قیام و ظهور قائم (عج) دارند و حجت آنان در این زمینه احادیث و روایات وارده و آنچه از آن حضرت (عج) باقی مانده و شنیده شده می باشد؛ زیرا او را راستگو و راست کردار می دانند که سخن از روی هوی و هوس نمی گوید. این گروه بی شمارند و اکثریت امت را تشکیل می دهند و بی نیاز از هر دلیل و برهانی دیگر بر اثبات مهدویت هستند چون ایمان به مهدی (عج) در قلب آنان به درجه تصدیق رسیده است. این تصدیق ایمانی چنان است که گویی انسان مومن او را به عیان می بیند و چنین ایمانی را خداوند به هر کس از امت محمدی (ص) که بخواهد، عطا می کند، امتی که برگزیده همه امت ها است.

گروه اندک دیگری نیز هستند که می توان آنان را در شمار کسانی قرار داد که به بخشی از قرآن ایمان دارند و به بخشی دیگر کافرند. اینان می خواهند امور دینی را با عقل محدود خود بسنجند و چنین می پندارند که امور شنیدنی و غیبی را می توان در تجربه عینی و آزمایشگاهی آزمود و چیزی را جز آنچه تجربه حسی در محدوده آزمایشگاه بدان دست می یابد، بارو ندارند.

البته نمی توان این دسته را نادان به شمار آورد، زیرا بسیاری از آنان در زمره روشنفکران و متخصصان و پژوهشگران فرهنگ های گوناگونند. همچنین نمی توان تصور کرد که از هوشمندی بهره ای ندارند، زیرا غالبا جزو هوشمندان به شمار می آیند. ولی آنچه می توان درباره آن ها گفت آن است که از علم خود سودی نمی برند، همان گونه که پیامبر گرامی از شر چنین علمی به خداوند پناه برده است.

هوشمندی آنان ثمره علم و تجربه ای بوده که از عقل و تدبیر و توانایی در گشودن دشواری های زندگی بی بهره مانده اند. چنین عقلی جز آن عقل دینی است که خداوند توان و کشش لازم را برای ایجاد هماهنگی بین آنچه منقول است و آنچه معقول، در آن فراهم آورده است. از اینجاست که علی رغم تخصص در دانش خود، در همان سطحی سخن گفته اند که داشمندان مادیگرا نیز قبلا در باره آن سخن رانده اند. درست به همین دلیل از درک و فهم آنچه خارق عادت بوده و جنبه ایمانی داشته است، محروم مانده اند، چه آن که عقل فلسفی از رسیدن به حقایق معنوی و پدیده های روحانی عاجز است، در حالی که عقل دینی ـ همان گونه که گفتیم ـ همه آن ها را در بر می گیرد.

در دوره جدید مشکل دو چندان شده است زیرا مردم سرگشته پیشرفت های عظیم در زمینه علوم طبیعی شده اند و شاهد دستاوردهای بی شماری هستند که علمای طبیعی در کشف اسرار حیات، به دست آورده اند. این همه ناشی از پیشرفت علمای مادی در دستیابی به تکنولوژی جدید و همگانی شدن آن در جوامع بشری است. این پیشرفت ها تا بدانجا رسیده است که می تواند به آسانی همه خواست های حیاتی او را بر آورده سازد و به آنچه می خواهد دست یابد بدون آن که متحمل هزینه بسیار یا زحمت قابل ملاحظه ای شود، چنانکه با فشردن دکمه ای ـ چه در صلح و چه در جنگ می تواند نیازهای خویش را بر آورده سازد.

بدین سان، همزیستی با علوم طبیعی در خانه و کارخانه و خیابان، در اندیشه انسان معاصر اثر گذاشت و به صورت شکی مرگبار در آنچه غیر مادی است، ظاهر گشت و در روح و قلب وی نعمت یقین را از میان برد تا آنجا که منکر همه خوارق فوق تجربی شد و به آنچه جنبه روحانی و معجزه وار داشت کفر ورزید. به این ترتیب سخن درباره پدیده های غیبی و شنیدنی که ذکر برخی از آن ها در قرآن و برخی دیگر در حدیث آمده است، در شمار مسائلی در آمد که فهم آن بر هر عالم و منبع علمی ـ باهر درجه تخصص و آشنایی ـ دشوار آمد، به گونه ای که از هضم و دریافت آن ناتوان مانده اند.

بزرگان اولیه هر دو گروه امت اسلامی ـ شیعه و سنی در حقیقت وجودی مهدی (عج) و این که آن بزرگوار از خاندان نبوت و از فرزندان حسین (ع) است و روزی به اصلاح امت خواهد پرداخت و زمین را از برابری و دادگری پر خواهد کرد، در حالی که از ناروایی و بیدادگری پر شده باشد، اتفاق نظر دارند. همچنین آنان معتقدند که آن حضرت هفت یا نه سال ـ با اختلاف روایت بر زمین حکم خواهد راند و مردم را به نیکبختی ـ پس از آن که نگون بختی ایشان را فرا گرفته است؛ رهنمون خواهد ساخت. او همچنین به استقبال فرود عیسی بن مریم (ع) خواهد رفت و عیسی (ع) نیز در نمازی به امامت آن حضرت شرکت خواهد جست. همچنین روایات بسیاری درباره صفات و ویژگی های مهدی (عج) وارد شده است که تعداد آن در نزد اهل سنت به سی و هفت و در نزد اهل تشیع به حدود سیصد روایت می رسد.

در این که در هنگام سختی و دشواری زندگی بندگان خدا، مهدی (عج) خواهد آمد، هیچ یک از دو گروه شیعه و سنی، تردیدی به خود راه نداده اند. جز آن که شیعه معتقد است که آن حضرت چند سال پس از تولد، غایب شده است. اهل سنت نیز در حقیقت وجودی مهدی (عج) تردید ندارند و نهایت آن که معتقدند خداوند اندکی پیش از ظهور، آن حضرت را خلق می کند و به دست او معجزاتی که در احادیث آمده است، انجام می پذیرد.

شاید نص روایتی که مهدی (عج) را محمد مهدی فرزند امام حسن عسکری (ع) معرفی می کند، علامه بزرگوار سید محمد باقر صدر را بر آن داشته است که با استفاده از شیوه های علمی، راهی برای اثبات مهدویت ـ هر چند مخاطب دارای مذهب و معتقدات متفاوتی باشد ـ بیابد، و بر این نکته تاکید ورزد که اعتقاد به مهدی (عج)، با مبادی عقلی و علمی متعارض نیست، اگر چه با آنچه ظاهرا جایز شمرده می شود، متعارض می نماید.

اگر موضوع از این دیدگاه مطرح شود، نحوه استدلال درباره زندگی و وجود مهدی (عج) از قرن سوم هجری تا کنون برای عقل انسان ـ به ویژه از جنبه فلسفی و علمی ـ راضی کننده به نظر نمی رسد، گرچه این امر از نظر علمی خود کار دشواری است.

اختلاف بین شیعه و سنی درباره مهدویت، اختلاف در اصل قضیه نیست، زیرا هر دو معتقدند که ظهور مهدی از نشانه های قیامت است و خداوند به وسیله او فساد امت اسلامی را پس از دورانی طولانی که در رنج و ظلم سپری شده است، اصلاح خواهد کرد. به ویژه آنان که پیروان راه راست بوده اند و اخلاق و رفتار خود را موافق سیره اهل بیت استوار ساخته اند و ارزش های اسلامی را بر فلسفه های مادی ـ که در آن منافع فردی بر منافع اجتماع تقدم دارد ـ مرجح شمرده اند؛ و بیش از دیگران در زیر فشار های سهمگین بسر برده اند. ویژگی های موجود در شخصیت مهدی (عج) از مسائلی است که مورد اتفاق این دو گروه بزرگ امت اسلامی است و به صورت مکرر و متواتر در بیانات و تقریرات عالمان مذاهب گوناگون اسلامی آمده است. اگر بکوشیم اقوال ثقات که در نظر ما اهل یقین به شمار می آیند یکایک ذکر کنیم، از منظور اصلی خود خارج خواهیم شد و تنها کافی است از آن میان به علامه مجلسی و شیخ طوسی از شیعه امامیه،

سفاینی از حنبلیان، شوکانی از زبدیان و صدیق حسن خان و محمد بن الحسن الابری نام ببریم. اینان همه در دانش خود از شخصیت امام مهدی (عج) به همان نتیجه ای دست یافته اند که پیشوایان اجتهاد مطلق از صاحبان مذاهب فقهی ششگانه و پیشاپیش آنان امام صادق (ع) و دو شاگرد ایشان مالک و ابوحنیفه و سپس شافعی و احمد بن حنبل قبلا بدان رسیده بودند. همچنین مذاهب دیگر چون زیدیه، اباضیه، ظاهریه نیز به وجود مسائل غیبی و شنیدنی اقرار دارند. ما از اینان کسی را سراغ نداریم که حقایق غیبی را باور نداشته باشد.

حتی کسانی چون خوارج، ابن حزم و ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب که در نظرات فقهی خود راه افراط پیموده اند، در این امر اتفاق نظر دارند و هر یک از اینان را می توان مجتهد مذهب خود تلقی کرد، گرچه نمی توان آرای آنان را با آرای کسانی که به اجتهاد مطلق معتقدند، مقایسه کرد.

اختلاف بین اهل سنت و شیعه در نهایت جنبه صوری دارد و نمی توان آن را در حقیقت منشا اختلاف اساسی تلقی کرد. در واقع اهل سنت بر این باورند که خداوند مهدی (عج) را در زمان خود و در آخرالزمان هنگامی که بحران ها فراوان شود و جان ها به لب رسیده باشد، از خاندان نبوت و فرزندان فاطمه (ع)، برخواهد انگیخت و آنان بر طبق حدیث شریف نبوی مهدی (عج) را از نشانه های بزرگ قیامت می دانند.

شیعه معتقد است که مهدی (عج) ـ محمد ـ فرزند امام حسن عسکری (ع) است که در سال ۲۶۰ در سُرِّمَن رآی غایب شد و در زمان غیبت صغری توسط نواب خاص خود با مردم در تماس بود و سپس غیبت کبری شروع شد و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و در بین مردم به بهترین نحو به حکومت خواهد پرداخت همان گونه که علی و فرزندانش (ص) چنان کردند. به نظر ما، این اختلافات جنبه صوری دارد، زیرا مهدویت در آن نیست که آن حضرت هزار و چهار صد و اندی عمر کند، بلکه آنچه مهم است پیروی و اطاعت اهل الثقلین و اعتراف به رهبری آن بزرگوار و گام نهادن در راه آن حضرت و ارزش های به میراث مانده از پیامبر و ائمه (ع) است.

شاید عقیده ای که شیعه امامیه در پیش گرفته است، بیشتر اثبات کننده مهدویت باشد و کرامت ومنزلت مهدی (عج) را در امت اسلامی بهتر بیان کند ولی این عقیده در صورت دوم آن، هیچ کدام را بر دیگری برتری نمی بخشد زیرا مقیاس سنجش عقیده در این جا به جوهر و پیامی که در درون مهدویت نهفته است، منحصر می شود، علامه سید محمد باقر صدر هنگامی که به این مسأله اشاره می کند، آن را از دیدگاه دوم آن مطرح می سازد و بدین وسیله می خواهد از همه ابعاد بدان نظر افکند تا همه جنبه های درونی و برونی آن به گونه ای که در خور مهدی (عج) است، در بر گرفته شود.

اگر مهدویت از امور متعلق به پدیده های روحی قراردادی می بود، قطعا استدلال درباره آن، از دشوارترین مسائل به شمار می رفت.

منظور ما از استدلال در این جا «استدلال علمی» است، تنها استدلالی که می تواند برای متفکران معاصر و بویژه واقع گرایان، تجربه گرایان و طرفداران اصالت عمل و سایر اندیشمندانی که در شمار مادیگران قرار می گیرند، قانع کننده باشد. شهید صدر با ادا و استعداد عالمانه و اصیل خود توانسته است¬مهدویت را به گونه ای علمی، همان گونه که یک عالم طبیعی یا شیمی در آزمایشگاه به آزمون دست می زند، به اثبات رساند و منکران را با استدلال علمی خود مجاب سازد.

منظور از استعداد همان ویژگی فطری است که انسان را قادر می سازد تا قضایای گوناگون را به گونه ای استدلالی تجزیه و تحلیل کند. همچنین از ادای درست آن است که وی توانسته است مطالب عقلی و نقلی از عولم دینی و دنیایی را به گونه ای عالمانه جمع آوری و طبقه بندی کند. به مدد همین توان و استعداد علمی است که وی توانسته است چنین عالمانه به طرح موضوع بپردازد.

به مناسبت پیروزی بزرگی که سید محمد باقر صدر در تفسیر مهدویت به دست آورده است، دستانش را می فشارم زیرا او برای محققان واقع بین و منطقی، مراتب درستی این امر را آشکار ساخته است و بین امکان واقعی و امکان علمی و منطقی آن، توازن برقرار کرده است. ایشان هنگامی که به بحث در پیرامون طول عمر حضرت مهدی (عج) می پردازد، اثبات می کند که گر چه در واقع در نظر برخی، چنین امری محال می نماید، ولی از جنبه فلسفی وقوع چنین امری جایز است، اگر چه علم تصور عمری نزدیک هزار و سیصد سال را مردود می داند، اما باز بر مبنای همان مبانی علمی، غیر ممکن نیست بتوان موردی استثنایی که در آن عوامل بقا و زندگی بر عوامل فنا و نیستی غلبه یافته باشد، پیدا کرد.

اضافه می کنم که علمای زیست شناس و کسانی که به مطالعه درباره طول عمر حیوانات دست می زنند، شواهدی یافته اند که نشان دهنده فرضیه هایی است که علامه صدر بدان پرداخته است و «علمی» نیز تلقی می شود.

ولی آنچه این پیروزی در اقناع منکران و دشمنان دین به دست آورده است، همانا در جنبه «نقلی» آن نیز تایید شده است. در احادیث مکرر و متواتر از پیغمبر اکرم آمده است: «لتنبحنا سنن من قبلکم حتی لودخلوا جحرضب لدخلتموه.» به عقیده ما مقصود از این حدیث آن است که امنیت مورد نظر حضرت رسول (ص) چکیده ای است از آنچه بر امتهای پیشین از معجزات و خوارق وارد آمده است. این حدیث آن گونه که برخی تصور می کنند تنها منحصر به گرفتاری ها و بلاها نیست، زیرا در امنیتی که آن حضرت از آن سخن می گوید، هیچ گونه نقص، ویرانی یا فسخ صورت نمی گیرد تا بدین ترتیب کرامتش در نزد خداوند، محفوظ بماند. از این معنی می توان چنین دریافت که منظور حوادث خارق العاده ای چون قصه کهف وقصه عزیر بوده است که در امت های پیشین رخ داده است.

اگر عزیر ـ آن گونه که در قرآن آمده است ـ همراه با چهار پایش مرد و پس از صد سال خداوند آن ها را زنده کرد و با این که اصحاب کهف به مدت سیصد سال در خوابی عمیق فرو رفتند بدون آن که بیدار شوند یا نیازی به خوردنی یا نوشیدنی داشته باشند، پس خداوند، همان قصه را درباره امت محمدی (ص) تکرار کرده است و می توان این امر را در شخص مهدی منتظر نیز یافت. به همین دلیل است که می توان از طریق نقلی و با استناد به قرآن آن را اثبات کرد و شهید صدر نیز از شیوه تایید منقول با معقول سود برده است.

عمیقتر از آن، این که زندگی در نزد عالمان کامل ـ یعنی آن که بین دین و حقیقت و طبیعت پیوند زده اند ـ شرعا به دلیل پایان یافتن مقاومت جسم در برابر عوامل نابودی داخلی و خارجی، از میان نمی رود و تنها هنگامی از میان می رود که اجل آن فرا رسیده باشد. درباره این رمز که جز راسخان در علم کسی آن را در نمی یابد، علی بن ابیطالب (ع) می فرماید: (إنما یحفظ المرء أجله) یعنی انسان از «اجل» خود پاسداری می کند. نفرموده است از صحت خود یا عوامل دوام که در مقابل عوامل نابودی یستادگی می کنند، پاسداری می کند.

قبل از آن که سخن خود را به پایان ببرم، نمی توانم تقدیر خود را از نوشته علامه سید محمد باقر صدر در دفاع علمی و متدیک از مهدویت به گونه ای که با روح اندیشه معاصر هماهنگی داشته باشد، پنهان کنم. این تقدیر در هنگامی است که نمی توانستم تصور کنم کسی از عالمان اسلام به عرضه این خوارق به گونه ای علمی اهتمام ورزد. چیزی که من خود در طی بیست سال سعی داشته ام در مورد معجزه اسراء و معراج انجام دهم. تلاش این عالم جلیل و گرانقدر مرا بر آنچه انجام داده بودم، تشویق کرد؛ عالمی که در زمینه تحقیق علمی ـ چه در جنبه دینی و یا انسانی ـ ید بیضا دارد.

پاورقی

۱. حدیث شریف نبوی: لم تعط امه من الیقین ما اعطیت امتی یعنی آن یقینی که به امت من داده شده، به هیچ امتی داده نشده است.

۲. اللهم انی اعوذبک من علم لاینفع ـ حدیث نبوی.

۳. العدل

۴. القسط

۵. (ان الله یصلحه فی یوم اولیله و انه یملا الارض قسطا و عدلا کما ملت ظلما و جورا ـ حدیث شریف نبوی).

۶. جمع ثقه، یعنی مورد اعتماد، و در اصطلاح به معنی عالمان و راویان مورد اعتماد امت اسلامی آمده است.

۷. پیروان زید بن علی ( ۸۰ ـ ۱۲۲هـ ./ ۶۹۹ ـ ۷۴۰ م) ـ م

۸. فرقه ای از خوارج منسوب به عبدالله بن اباض ـ م.

۹. پیروان داود بن ابی سلیمان الظاهری (حدود ۲۹۷ هـ / ۸۸۳ م) ـ م.

۱۰ همان شهر سامرا در عراق ـ م.

۱۱. مقصود ساکنان زمین از همه مذاهب است ـ م.

۱۲. قصه عزیز و لقمان و ذوالقرنین هر سه از قصه هایی استکه در قرآن کریم آمده است. عزیز از انبیاء و اولیاء بشمار می رفته است. م