جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
مجله ویستا

ادبیاتی که در جیب جا می‌شود


ادبیاتی که در جیب جا می‌شود

کتاب‌های کوچک را قبل‌ترها کتاب‌های جیبی می‌گفتند. کتاب‌های پالتویی هم البته بود. هر کدام هم برای خودش اندازه مشخصی داشت. قرار بود کتاب‌ها جیبی توی جیب کت جا شود و کتاب‌های …

کتاب‌های کوچک را قبل‌ترها کتاب‌های جیبی می‌گفتند. کتاب‌های پالتویی هم البته بود. هر کدام هم برای خودش اندازه مشخصی داشت. قرار بود کتاب‌ها جیبی توی جیب کت جا شود و کتاب‌های پالتویی توی جیب پالتو. کتاب‌های جیبی هم قدش کوتاه بود و هم عرضش، اما کتاب‌های پالتویی عرضش کوتاه بود، اما قدش بلندتر، مثل خود پالتو. بعدها با تغییر لباس از کت و شلوار و پالتو به لباس‌های متنوع که گاهی حتی جیب هم ندارند، کتاب‌های جیبی هم تغییر شکل داده‌اند و در شکل‌ها و اندازه‌های متنوع در می‌آیند. اگرچه هنوز اسم یکی از قطع‌ها در کتاب ایران قطع جیبی است و یکی از قطع‌ها قطع پالتویی، اما اندازه کتاب‌ها این قدر متنوع شده‌اند که دیگر نمی‌توان با یک کلمه جیبی یا پالتویی قال قضیه را کند. به همین دلیل است که در سال‌های اخیر عنوان «کتاب‌های کوچک» بیش‌تر باب شده است و چند ناشر هم کتاب‌های کوچک منتشر می‌کنند.

شاید نخستین بار که کتاب‌های جیبی به عنوان یک پروژه با تعداد زیادی کتاب منتشر شده باشد، دلیل اقتصادی داشته باشد، اما اکنون فقط به دلیل اقتصادی نیست که کتاب‌های کوچک منتشر می‌شود. کتاب‌های کوچک مشتریانی از طیف‌های مختلف دارد. کت و شلوار و پالتوپوش‌ها هنوز دنبال کتاب‌هایی‌اند که توی جیبشان جا شود. برای آن‌ها بیش از دلایل اقتصادی امکان حمل و نقل آسان کتاب در جیبشان مهم است. آنان مشتری کتاب‌های جیبی‌اند چون همراهشان هست. برای بعضی‌ها دلایل اقتصادی دارد. شما فکرش را بکنید همین الان مثلا رمان بیلی باتگیت منتشر شده است با ترجمه عالی نجف دریابندری و قیمتش بیشتر از ۱۰ هزار تومان است. اگر از من بپرسید می‌گویم این کتاب به این قیمت می‌ارزد. پول یک وعده غذاست در یک رستوران متوسط رو به بالا. اما ممکن است هر کسی حاضر نشود ۱۰ هزار تومان برای یک کتاب بدهد یا نداشته باشد بدهد. از طرف دیگر بدش هم نمی‌آید که کتابی از دکتروف بخواند و کیفش را ببرد و حتی پزش را بدهد. اگر کتابی جیبی از دکتروف دم دست باشد او حتما آن را خواهد خرید، چون کتابی است از دکتروف با قیمتی بسیار ارزان‌تر.

حمل و نقل آسان و اقتصادی دو دلیل مهم برای انتشار کتاب‌های کوچک است، اما همه‌اش این نیست. من خودم کسانی را می‌شناسم که حوصله خواندن کتاب بزرگ را ندارند، اما بدشان هم نمی‌آید که کتاب بخوانند. آنان ترجیح می‌دهند کتاب‌های کوچک بخوانند که زود تمام شود و با خودشان هم فکر کنند کتاب خوانده‌اند. غیر از این‌ها یک دلیلی هست که خاص این روزهای ماست. ما وقت‌های زیادی علاف می‌شویم. می‌خواهیم دکتر برویم در اتاق انتظار می‌مانیم. می‌خواهیم برویم یک کار اداری انجام بدهیم معطل می‌شویم. کار بانکی داریم نوبت می‌گیریم و علاف می‌شویم تا نوبتمان برسد. در این وقت‌های کوتاه کوتاه که آدم نمی‌تواند یک رمان بزرگ را بخواند، می‌تواند؟ کتاب‌های کوچک جان می‌دهد برای چنین وقت‌هایی. یا مهم‌تر از همه این‌ها بخشی از زندگی ما در اتوبوس و تاکسی و مترو سپری می‌شود. برای گذران زندگی در وسایل نقلیه البته راه‌های مختلفی هست، از حرف زدن با بقیه گرفته تا موسیقی گوش دادن تا کتاب خواندن و کتاب‌هایی که در مترو و اتوبوس و تاکسی بتوان خواند چه کتاب‌هایی‌اند؟ بله البته نمی‌توان انکار کرد که آدم‌های عجیب و غریبی هم پیدا می‌شوند که مثلا در تاکسی رمان‌های ویلیام فاکنر خوانده‌اند. ما داریم درباره عموم حرف می‌زنیم.

اصلا اگر دقت کنیم آن اوایل که کتاب‌های جیبی به ایران آمد کتاب‌های مهم مهم را در قطع کوچک چاپ می‌کردند و کتاب جیبی درست می‌کردند، اما بعدها و مثلا این روزها فهمیدند که نه هر کتابی را به صرف قطع کوچک درست کردن نمی‌شود داخل مترو و تاکسی و مطب دکتر و...برد. به همین دلیل است که کتاب‌های کوچک سال‌های اخیر بیش‌تر ادبی‌اند. داستان‌های کوتاه و غیر پیچیده از نویسنده‌های بزرگ. ادبیاتی که توی جیب جا می‌شود!