چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
اسرائیلی سازی امریكا
بسیاری از مسائل بینالمللی معاصر به رابطه عجیب و غریب امریكا و اسرائیل مربوط میشوند. این دو كشور، بهویژه از دهه ۱۹۶۰ به این سو، بهقدری مكمل سیاستهای خارجی یكدیگر بودهاند كه واقعا متمایزكردن آنها از یكدیگر مشكل شده است.
اما جالبآنكه برخلاف تصورات اولیه برخی مفسران، میتوان گفت شكستدادن اعراب توسط اسرائیل درواقع چندان نقشی در گسترش و تعمیق ارتباط امریكا با این كشور نداشته است بلكه آنچه این رابطه را در یك حد «ویژه» شكل بخشیده، صرفا به تبعیت از دیدگاه آبای صهیونیسم مبنی بر حامیپروری شكلگرفته و بسان یك پروژه آگاهانه در ابعاد مختلف، بهویژه در ابعاد فرهنگی، سیاسی و سپس نظامی، اقتصادی و... تعمیق یافته است؛ چنانكه در طی یك روند دهساله كمكهای عمدتا بلاعوض امریكا به اسرائیل را از رقمی میلیونی به میلیاردی (دلار) رساند. اكنون دیگر میتوان قاطعانه مدعی شد كه امریكا آشكارا و كاملا اسرائیلی شده است و حتی داخلیترین مسائل آن نیز نباید تعارضی با منافع اسرائیل داشته باشند. از روزگاری كه حمایت امریكا از اسرائیل بر مبنای جلوگیری از گسترش كمونیسم و ناسیونالیسم عربی توجیه میشد تا امروز كه رژیم صهیونیستی خود را سد محكمی در مقابل بنیادگرایی و شرارت در منطقه معرفی میكند، بیش از نیمقرن میگذرد، اما گویی همه این مدت راهی یكنواخت برای رسیدن به مقصدی معلوم پیموده شده است: اسرائیلیساختن ایالاتمتحده امریكا.
ناوگان نظامی امریكا كه صحراهای عراق را میشكافت، اهداف نظامی و غیرنظامی را بمباران میكرد، شهرهای عراق را به محاصره خود درمیآورد، رهبران عراق را هدف قرار میداد و به شهروندان تیراندازی میكرد، با توفان شن روبرو گردید، مقاومت مردم عراق آن را شوكه كرد و هماینك با حملات انتحاری مواجه شده است. این مساله ما را به مقایسهای اجتنابناپذیر میكشاند: آیا اینجا هم كرانه غربی امریكا است؟ آیا این اسرائیلیكردنِ ایالاتمتحده امریكا است كه به سوی نتیجه منطقی خود پیش میرود؟
اغلب امریكاییان تحتتاثیر مطبوعاتشان آنچه را كه در خاورمیانه امروز اتفاق میافتد، با یك دید محدود صرفا براساس وقایع بسیار نزدیك به ما تعبیر و تفسیر میكنند. تاریخ منطقه خاورمیانه از نظر امریكاییها با حملات انتحاری اخیر فلسطینیان علیه «صلح» و «شهروندان» اسرائیل «مقدس» شروع میشود؛ حالآنكه در یك نگاه عمیق به مساله عراق، آنها میتوانند به این حقیقت پی ببرند كه حمله به عراق درواقع نتیجه همان فرایند اسرائیلیكردن امریكا است.
اجداد صهیونیست بهروشنی میدانستند كه پروژه مستعمراتی آنها، یعنی ایجاد كشور اسرائیل، بدون حمایت قدرتهای بزرگ شانسی برای موفقیت نخواهد داشت. صهیونیستها تلاش كردند خلیفه عثمانی را متقاعد سازند تا فلسطین را به روی شهركسازی یهودیان بگشاید اما خلیفه درخواست آنان را نپذیرفت. سپس بریتانیا وقتیكه در گیرودار جنگ جهانی اول خود را در یك وضعیت بحرانی مشاهده كرد، از وجود یهودیان برای تحریك امریكا جهت ورود به جنگ جهانی اول استفاده نمود. درعوض این خدمت، دولت بریتانیا در اعلامیه نهچندان مشهور بالفور (۱۹۱۷) به یهودیان قول داد تمام تلاش خود را در راستای ایجاد یك «سرزمین ملی برای قوم یهود» در فلسطین به كار ببرد.
بریتانیا در دسامبر ۱۹۱۷ فلسطین را تصرف كرد و بلافاصله آن را به روی مهاجرت یهودیان گشود. در پایان جنگ جهانی اول، مطابق یك قرارداد سری، بریتانیا و فرانسه به منظور ازبینبردن اتحاد اعراب، قسمتهای عربنشین امپراتوری عثمانی را میان خودشان تقسیم كردند. سوریه به چهار قسمت تقسیم گردید: یك حكومت مارونی در لبنان ایجاد شد، اردن به یكی از پسران شریف حسین سپرده شد، فرانسه بر سوریه [فعلی] و بریتانیا نیز بر فلسطین تسلط یافت. بهزودی یهودیان اروپا به فلسطین اشغالشده توسط ارتش بریتانیا سرازیر شدند و با بهرهگیری از نیروی نظامی خود یك دولت رقیب را در آن سرزمین ایجاد كردند.
مرگ فلسطینیها قطعی بود. ازیكسو آنان فاقد هرگونه توان لازم برای مقابله با نیروهای صهیونیستی و بریتانیایی بودند، ازسویدیگر دولتهای ضعیف عرب كه تحت سلطه نظام امپریالیستی خوار و زبون شده بودند، نمیتوانستند هیچ كمكی در اختیار فلسطینیان قرار دهند. بااینهمه آنها همچنان برای نجات زادگاهشان مبارزه میكردند. بهمحضآنكه بریتانیا مهاجرت یهودیان به فلسطین را متوقف كرد، صهیونیستها حملات تروریستی خود را در فلسطین شدت بخشیدند. بریتانیا كه پس از مدتی كنترل، اوضاع را از كف داده بود، جا را برای سازمان ملل متحد و بهویژه برای ایالاتمتحده امریكا كه اینك بر منطقه تسلط نسبی یافته بود، خالی كرد. ایالاتمتحده امریكا «طرح تقسیم» فلسطین را با جانبداری شدید از منافع یهودیان ارائه داد. فلسطینیها طرح تقسیم را رد كردند. مقاومت ضعیف آنها و دیگر اعراب، توسط صهیونیستها درهم شكست. به تبع آن، میلیونها فلسطینی از خانه و كاشانه خود رانده شدند و هرگز به آنها اجازه بازگشت به فلسطین داده نشد.
لازم به ذكر است كه ایجاد كشور اسرائیل، حداقل در مراحل اولیه آن، چندان به لحاظ استراتژیك علاقه امریكا را به خود جلب نكرد. درآنزمان ایالاتمتحده و بریتانیا بیشترین تلاش خود را به تسلط بر منابع نفتی كشورهای حوزه خلیجفارس از طریق پادشاهان ضعیف و سازشپذیر، معطوف كرده بودند. ظهور حكومتهای رادیكال در مصر (در سال ۱۹۵۲) و سپس در سوریه، صرفا وابستگی هرچه بیشتر سلاطین عرب كشورهای نفتخیز به قدرتهای غربی را در پی داشت. زمانیكه ناسیونالیستهای ایرانی درصدد برآمدند تا صنعت نفتشان را در سال ۱۹۵۲ ملی كنند، امریكا و بریتانیا، با سازماندهی یك كودتا، پادشاه وابسته به خودشان را دوباره به قدرت بازگرداندند. منظورآنكه، در این زمان كشورهای امریكا و بریتانیا شدیدا سرگرم كنترل منطقه بودند و بههیچوجه در این زمینه از اسرائیل استفاده نمیكردند. [درواقع] داشتن یك «رابطه ویژه» با اسرائیل، میتوانست با برانگیختن احساسات ناسیونالیستی اعراب، كنترل آنها را بر منطقه تضعیف كند.
طبق تاریخچه كمكهای امریكا به اسرائیل، «رابطه ویژه» میان این دو كشور تا بعد از دهه ۱۹۶۰ هنوز ایجاد نشده بود. كمكهای امریكا به اسرائیل، تا پیش از سال ۱۹۶۵ پایینتر از صدمیلیون دلار در سال بود و مهمترآنكه صرفا بخش محدودی از این كمكها در قالب كمكهای نظامی صورت میگرفت. اما این مساعدتها كه در سال ۱۹۶۶ دو برابر گردید، در سال ۱۹۷۱ تا شش برابر افزایش یافت و در سال ۱۹۷۴ بار دیگر پنج برابر شد. تاجاییكه به ۶/۲ میلیارد دلار بالغ گردید. در سالهای بعد، میزان این مساعدتها تا پنجمیلیارد دلار افزایش یافت، ضمنآنكه بیشتر این كمكها بلاعوض بودند و تقریبا تمام آنها در مصارف نظامی هزینه میشدند. این ارقام نشان میدهند كه میان امریكا و اسرائیل «رابطه ویژه»ای شكل گرفته است كه هیچ كشور دیگری جز اسرائیل از آن برخوردار نیست.
اغلب مفسران، بهویژه مفسران چپگرا، استناد میكنند كه با پیروزی چشمگیر اسرائیل بر كشورهای مصر، سوریه و اردن در سال ۱۹۶۷، رابطه ویژه میان دو كشور اسرائیل و امریكا ضرورت بیشتری یافت. بهاعتقاد مفسران مذكور، پیروزی اسرائیل، دولت امریكا را متقاعد ساخت كه اسرائیل میتواند به عنوان یك متحد حیاتی و نیز به مثابه متوازنكننده قدرت در مقابل ناسیونالیسم عرب و جاهطلبیهای شوروی در منطقه مفید باشد. اما این توجیه، سادهانگارانه و یكسونگرانه است؛ چون اگر امریكا بهخاطر پیروزی اسرائیل بر اعراب به فكر ایجاد «رابطه ویژه» با اسرائیل افتاده بود، باید از همان زمان پیروزی اولیه اسرائیل بر ارتشهای عرب در سال ۱۹۴۸ و یا بعد از ۱۹۵۶ كه اسرائیل صحرای سینا را تصرف كرد، رابطه مزبور ضرورت مییافت. پسازآنكه اسرائیل رهبران ناسیونالیست عرب و متحدان شوروی را در منطقه خوار و زبون كرد، دیگر نیازی نبود امریكا تا سال ۱۹۶۷ منتظر بماند. درواقع شكست اعراب میبایست اهمیت اسرائیل را برای امریكا كاهش میداد. علاوهبراین دوبرابرشدن كمكهای ارسالی امریكا به اسرائیل در سال ۱۹۶۶ و نیز پنهانكردن حمله اسرائیل در سال ۱۹۶۷ به كشتی Usa Liberty در سواحل سینا توسط دولت امریكا، نشان میدهد كه روابط امریكا و اسرائیل حتی قبل از جنگ ۱۹۶۷ بهخوبی گسترش یافته بود.
اگر گسترش روابط ویژه امریكا با اسرائیل به آرامی صورت گرفت، دلایلی دیگر داشت. بخش عمده آن به این دلیل بود كه اسرائیل حداقل پیش از دهه ۱۹۵۰، خود بهتنهایی و بدون كمك امریكا میتوانست بهخوبی در منطقه عمل كند، ضمنآنكه دولت بریتانیا هنوز قدرت برتر در خلیجفارس و خاورمیانه به حساب میآمد و در نتیجه كسب موقعیت مزبور برای امریكا جز به آرامی و با صرف وقت امكانپذیر نبود. گذشتهازآن، اسرائیل رابطه پرباری را با فرانسه آغاز كرد كه نهتنها به واسطه دریافت هواپیماهای جنگی بلكه از طریق همكاری در زمینه برنامههای هستهای، مورد حمایت فرانسه واقع میشد؛ یعنی اسرائیل حتی در همین سالهای اولیه ظهور خود، به لحاظ نظامی كاملا بر معارضان عرب برتری داشت.
بریتانیا و فرانسه نیز آشكارا نسبت به این مساله واقف بودند. آنها در سال ۱۹۵۶ به اسرائیل پیشنهاد كردند اشغال ناحیه سینا را بهعنوان بخشی از اهداف مبارزاتی خود جهت كنترل بر منطقه كانال سوئز مدنظر قرار دهد و این پیشنهاد كاملا بجا بود؛ چراكه اسرائیل در مدت چند روز منطقه سینا را از دست مصریها خارج ساخت.
م. شهید عالم
ترجمه: زهرا قلاوند
اسرائیلیسازی امریكا[i]
پینوشت
[i]ــ این مقاله ترجمهای از متن زیر میباشد:
M. Shahid Alam, »The “Special Relationship” Comes Home (Israelization of the United States)«, in: m.alam@neu.edu.
م. شهید عالم، اقتصاددان، سخنران، منتقد سیاسی و شاعر است و هماكنون در دانشگاه نورتایسترن (Northeastern University) واقع در ایالت بوستون امریكا، در رشته اقتصاد تدریس میكند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست