شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مجله ویستا

سینما با مرگ روبه رو است


سینما با مرگ روبه رو است

درباره فیلم «عمو بونمی زندگی های گذشته اش را به یاد می آورد» برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن

«عمو بونمی در بستر مرگ افتاده است و خاطرات گذشته‌اش را به یاد می‌‌آورد و در این میان روح گذشتگانش هم به سراغش می‌‌آیند.» این طرح دو خطی فیلم است اما اگر بخواهیم خلاصه داستان فیلم را بنویسیم با چنین چیزی روبه‌رو خواهیم بود: «زنی که «جن» نام دارد، به دیدن شوهر خواهرش «بونمی» می‌رود؛ مردی مزرعه‌دار که حالا به دلیل نارسایی کبد در بستر مرگ افتاده است. وقتی دور میز نشسته‌اند و دارند شام می‌خورند، روح خواهر جن یعنی «هُوای» همسر سابق بونمی به دیدنشان می‌آید. بعد روح «بونسانگ» پسر بونمی هم سر می‌رسد که به شکل یک میمون درآمده است. ارواح به آنها می‌گویند که بیماری بونمی بسیاری از اشباح را به این خانه می‌کشاند. «هوای» آمده که تا زمان مرگ بونمی نزدش بماند.» آنچنان که می‌بینیم داستان چندان خارق‌العاده نیست و در تاریخ سینما فیلم‌های بسیاری داشته‌ایم که فلاش‌بک به زندگی شخصیت زده‌اند یا حتی ارواح در آنها حضور داشته‌اند. اما «آپیچاپونگ ویراستاکول» فیلمساز تجربه‌گرای تایلندی با همین داستان فیلمی نامتعارف و عجیب ساخته است که سال گذشته برنده نخل طلای جشنواره کن شد. بعد از نخل طلای عباس کیارستمی در سال ۱۹۹۷ برای طعم گیلاس، ویراستاکول دومین فیلمساز آسیایی است که به این جایزه دست یافت.

ایده فیلم از کتابی غیرداستانی بنام «مردی که می‌تواند زندگی‌های گذشته‌اش را احضار کند» برداشت شده است که راهبی بودایی در سال ۱۹۸۳ نوشته است. راهب با مردی برخورد کرده بود که مدعی بود می‌تواند در حین مدیتیشن زندگی‌های گذشته‌اش را احضار کند. ویراستاکول کتاب را زمانی خواند که «بونمی» واقعی دیگر مرده بود. بعد تصمیم گرفت فیلمی زندگی‌نامه‌ای از بونمی واقعی بسازد. اما در پایان فیلمی شخصی ساخت که از ساختار کتاب الهام گرفته است. ویراستاکول که اهل قبیله نابو در شمال شرقی تایلند است گفته همیشه دلش می‌خواسته فیلمی بسازد که آداب و رسوم و عقاید قوم و قبیله‌اش را نشان دهد. او در سال ۲۰۰۹ پروژه‌ هنری به اسم «پریمیتیو» (بدوی) را کلید زد و مجموعه‌ای از کارهای هنری مرتبط با زادگاهش ارایه داد. دو فیلم کوتاه «نامه‌ای به عمو بونمی» و «اشباح نابو» بخش‌هایی از همین پروژه بودند.

او تا پیش از سال ۲۰۰۰ فیلم کوتاه می‌ساخت و در این سال اولین فیلم بلندش را به نام «اشیای اسرارآمیز ظهر» ساخت که فیلمی تجربی بود که در آن خودش و عوامل فیلم به جاهای مختلف سفر می‌کردند و درباره طرح داستان با مردم صحبت می‌کردند. پس از آن «ارادتمند شما» (۲۰۰۳) را ساخت که فیلم کند و بدون حادثه‌ای بود درباره عشاق مختلف. «بیماری استوایی» را در سال ۲۰۰۴ ساخت که فیلمی بود با دو داستان موازی که یکی از داستان‌ها شبیه همین فیلم عمو بونمی درباره اشباح و ارواح بود. این دو فیلم نیز در جشنواره کن جوایزی بردند. «سندروم‌ها و یک قرن» فیلم دیگر اوست که سال ۲۰۰۶ آن را ساخت؛ فیلمی باز و بدون طرح درباره دو پزشک که ویراستاکول براساس زندگی پدرومادرش ساخته بود. مقامات تایلندی با این فیلم مخالفت کردند و خواستند سانسورش کنند اما ویراستاکول و عده‌ای دیگر از فعالان فرهنگی جنبشی اعتراضی علیه سانسور دولتی به راه انداختند.

ویراستاکول از آن دست فیلمسازهایی است که آنقدر تجربه‌گرایی کرده و شیوه‌های مختلف را آزموده و جسارت و نبوغ از خودش نشان داده که به سبک شخصی خودش رسیده است. در فیلم‌های او برداشت‌های بلند و خیلی بلندی هست که در آنها هیچ اتفاقی روی نمی‌دهد و تماشاگر باید خودش فکر کند که شخصیت‌ها دارند به چه می‌اندیشند یا این سکون و سکوت چه معنایی می‌تواند داشته باشد. فیلم‌های او خالی از عنصر روایت به شیوه مرسومی که می‌شناسیم هستند و سرشار از پایان‌های باز یا وجوه و عناصری که هرگز به طور واضح به هم ربط پیدا نمی‌کنند. فیلم‌هایش به اقیانوس آرامی می‌مانند که هرچیزی می‌تواند بی‌ربط یا مربوط در آن شناور باشد.

در فیلم عمو بونمی هم همین اتفاق می‌افتد. به‌رغم عنوان فیلم، در پایان فیلم می‌بینیم که در واقع هیچ صحنه‌ای در فیلم نیست که عمو بونمی گذشته‌ای را به خاطر آورده یا احضار کرده باشد. صحنه‌ای در فیلم هست که به‌نظر می‌رسد فلش فوروارد باشد: بونمی را به شکل یک میمون انسان‌نما می‌بینیم که توسط انسان‌ها شکار می‌شود. صحنه دیگری هم هست که داستان شاهزاده‌ای گفته می‌شود که مسحور زیبایی خود بود و با یک گربه‌ماهی سخنگو برخورد می‌کند. اما معلوم نیست این صحنه مربوط به زندگی گذشته بونمی است یا اینکه به ادامه فیلم ربط دارد. حوادث به گونه‌ای اتفاق می‌افتند که ابداً واضح نیستند.

مضامینی چون تکامل انسان، حیات بعد از مرگ و تناسخ از درونمایه‌های پروژه هنری ویراستاکول بوده‌اند که هر یک به نوعی در فیلم منعکس می‌شوند. خود ویراستاکول معتقد است که فیلم درباره «اشیاء و افرادی است که تغییر حالت پیدا می‌کنند یا هویت دیگری می‌یابند». تغییر حالت خود سینما و بقای آن نیز می‌تواند یکی از مضامین کنایی فیلم باشد. فیلم از شش حلقه نگاتیو تشکیل شده است که هر یک به شیوه سینمایی متفاوتی فیلمبرداری شده‌اند؛ مثلا شیوه کلاسیک، شیوه مستند، شیوه درام‌های تاریخی و البته سبک شخصی خود ویراستاکول با نماهای طولانی از حیوانات و افرادی که حرکت می‌کنند. ویراستاکول در مصاحبه‌ای گفته «وقتی شما فیلمی درباره مرگ و تناسخ می‌سازید متوجه می‌شوید که خود سینما هم با مرگ روبه‌رو است. عمو بونمی از آخرین فیلم‌هایی است که روی نگاتیو ضبط شده، حالا دیگر همه از دوربین دیجیتال استفاده می‌کنند. »

«عمو بونمی...» فیلمی است که در ساختار و جزییات هم سعی می‌کند چیزی غیر از مضامین اصلی‌اش نباشد. به عبارت دیگر اگر موضوع مدیتیشن و سفر در زمان را درونمایه اصلی فیلم بدانیم، می‌بینیم که سکون و آرامش جاری در فیلم نیز در خدمت نمایان کردن همین موضوع هستند. فیلم سعی می‌کند تماشاگر را در تجربه‌ای که عمو بونمی واقعی براساس روایت آن راهب بودایی از سرگذرانده است شریک کند. جهانی که فیلم خلق می‌کند درست مثل جهان ذهن یا عالم ماورا، فضایی غیرعادی، مرموز و مه‌گرفته دارد. فیلم تا حد زیادی موفق می‌شود از تمامی عناصر موجود در سینمای تجربی و خاص از این نوع استفاده کند و بر تماشاگر تاثیر بگذارد. تماشاگر این فیلم می‌پذیرد که صبور باشد و برداشت‌های بلند را تاب بیاورد تا مگر سر از رمز و راز فیلم دربیاورد و حس غریبی که در آن جریان دارد را بشناسد.

بین‌المللی است چرا که علاوه بر کمپانی خود ویراستاکول، کمپانی‌های فیلمسازی از انگلیس، فرانسه، آلمان و اسپانیا در تولید آن مشارکت کرده‌اند. زمان نهایی فیلم ۱۱۴ دقیقه است و فیلمبرداری از اکتبر ۲۰۰۹ تا فوریه ۲۰۱۰ در بانکوک و ایالت ایسان در شمال شرقی تایلند انجام شد. به دلایل مالی فیلم به طریقه ۱۶ میلیمتری فیلمبرداری شده و بعد به دیجیتال تبدیل شده تا چیزی شبیه به فیلم‌های تایلندی قدیمی از کار دربیاید. در داستان‌پردازی و همچنین طراحی صحنه و لباس فیلم از کتاب‌های مصور تایلندی الهام گرفته شد. در این کتاب‌ها طرح داستان ساده است و عناصر و موجودات فراطبیعی به وفور دیده می‌شود.

فیلم در زمان پخش در جشنواره کن با بازخوردهای مثبتی از سوی منتقدان مواجه شد. منتقد دیلی تلگراف در زمان جشنواره ۵ ستاره به فیلم داد و نوشت: «این اثر بیشتر از آنکه فیلم باشد، جهانی شناور است. با تماشای آن خیلی حس‌ها به شما دست می‌دهد: اغوا شده، سرگرم‌شده و در ابهام باقی خواهید ماند. چیزهای زیادی هستند که در فیلم ناگفته و اسرارآمیز باقی می‌مانند و همین هم به نقطه قوت فیلم تبدیل می‌شود. ویراستاکول موفق می‌شود تصویری ماهرانه از موضوع مهم حیات پس از مرگ براساس عقاید مردمان تایلند اراده دهد.» مارک آدامز، منتقد اسکرین اینترنشنال هم فیلم را اثری می‌داند که به زیبایی دستچین شده است با صحنه‌هایی که گویی یک نقاش با آرامش و خونسردی و تسلط آنها را کشیده است. امتیازی که فیلم در سایت IMDb کسب کرده است ۷ از ۱۰ است و فیلم در میان کاربران سایت نیز محبوبیت دارد و اکثر نظراتی که تماشاگران فیلم نوشته‌اند مثبت بوده و حاکی از اینکه فیلمی عجیب دیده‌اند که نمونه‌اش را تا به حال ندیده بودند.

سید حسام فروزان