پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
تربیت سیاسی در پرتو انتظار با تأکید بر آموزه های قرآن کریم
تربیت سیاسی در پرتو انتظار یعنی کسب آمادگی و رشد لازم برای حضور زنده و فعّال منتظران در عرصههای سیاسی ملی و جهانی است این نوع از تربیت که با تأکید بر نقش انسان در عرصههای سیاسی و اجتماعی شکل گرفته در صدد اصلاح امروز جامعه اسلامی و زمینه سازی برای ظهور منجی است. از این رو با توجه به ضرورت موضوع، این مقاله با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات وارده به تبیین ضرورت تربیت سیاسی منتظران در سه حوزه بینش، گرایش و رفتار سیاسی و ارائه ظرفیتهای انتظار در این راستا پرداخته است و اصول کلی را برای تربیت سیاسی متظران از آیات و روایات استخراج و ارائه نموده است.
● مقدمه
اَللّهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ وَاکْحَلْ ناظِری بِنَظْرَةٍ منِّی اِلَیْهِ وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَاَوْسِعْ مَنْهَجَهُ
مهدویت یکی از ویژگیهای اساسی و شناسههای مذهب تشیع در میان مذاهب اسلامی است که دارای انرژی متراکمی است که اگر به خوبی شناخته و از آن بهرهبرداری شود رمز نجات انسان امروز از بن بستها و ناامنیها خواهد بود. اندیشه این مسأله یکی از مترقیترین نظریات سیاست دینی است که ریشه در جان و دل مؤمنان جهان دارد و گسترش آن باعث رشد و بالندگی هرچه بیشتر انسان و جامعه، در حوزه اندیشه، اجتماع و سیاست، و حفظ آن از فرو افتادن در فساد و تباهی است.
امروز انسان، مواجه است با ترس و لرزی که بر تمام جهان سیطره پیدا کرده است. و بدین جهت در پی یافتن تکیهگاه محکمی برای خروج از این دلهرهها، ناامنیها و ترسها است. قرن بیست و یکم به اعتقاد تحلیل گران بزرگ دنیا، قرن دین و فرهنگ است. ساموئل هانتیگتون در اینباره مینویسد: «قرن بیستم قرن ایدهئولوژی و رقابت سوسیالیسم، کمونیسم، لیبرالیسم، اقتدارگرایی، فاشیسم و دموکراسی بود. البته هنور تمام نشده است، ولی دست کم در حال حاضر به پایان ایدهئولوژی رسیدهایم. سده بیستویکم لااقل در آغاز، قرن فرهنگ است، و تفاوتها و تعاملها و تعارضهای فرهنگها با یکدیگر در آن نقشهای اصلی را ایفا میکنند. ... رکن محوری فرهنگ، زبان و دین است.»[۱]
و همو در جای دیگر مینویسد:«قرن بیست و یکم به عنوان عصر مذهب در حال آغاز شدن است. مدل های سکولار غربی از سوی دولت به چالش کشیده شد و در حال کنار رفتن است. در ایران تلاشهای شاه برای ایجاد یک دولت مدرنیته، سکولار و غربی، با انقلاب ایران با شکست مواجه شد...»[۲]
هانتینگتون در ادامه به روند رو به افزایش مذهب و معنویت در روسیه، ترکیه، هند، جهان عرب و نهایتآً اروپا و آمریکا میپردازد. با این حساب، مهدویت میتواند چشم اندازی روشن به آینده انسان و جهان ارائه دهد و وحدت همگان را در بسط معنویت مهدوی با نگاه امیدوار به آاینده میسّر سازد و انسان را از بحران ناامنی درونی و بیرونی نجات دهد. آری میتوان انسان را در پناه مکتب مهدویت طور دیگر و متفاوت از مکاتب مسلط بر جهان غرب معنا کرد که امید، حیات، زیبایی، عشق، شور و نشاط معنوی در زندگی او موج زند و چشم انداز زیبا و نوینی از آینده انسان و جهان ارائه دهد.
مقوله مهدویت، از ظرفیت ها و استعدادهای فراوانی برخوردار است که اگر خوب شناخته شود نقش تعیین کنندهای را در حیات انسان خواهد داشت؛ متأسفانه کوتاهی در شناخت ابعاد این آموزه بلند، زمینهساز عدم بهرهبرداری از آن شده و گاه منشاء خمودگی و رکود تلقی گردیده است. اما میتوان با نگاه دقیق، عمیق و سریع اندیشمندان، به تییین جنبههای مختلف این ظرفیت بزرگ پرداخت.
یکی از این ظرفیتها، نقش انتظار در تربیت سیاسی است. به اعتقاد دوست و دشمن، اگر تشیع تا به امروز حفظ شده است بخاطر دو مؤلفه عاشورا و انتظار بوده است.[۳] اگر عاشورا و انتظار نبود امروز نامی هم از تشیع نبود. اما شیعه با تمسک به این دو عنصر پویا و نقش آفرین، توانست در میان موانع و دشمنیهای گسترده، حیات رو به گسترش خود را ادامه دهد تا آنجا که در انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک حقیقت بزرگ تجلی تام و تمام کند. اما متأسفانه به این جنبه اثر گذار و نقش آفرین انتظار، کم توجهی شده است و حتی در نهادهای آموزشی و تربیتی شیعه، هیچ استفادهای از این عنصر مهم در امر تربیت و جامعهپذیری جوانان نشده است و حتی یک درس یا یک سرفصل آموزشی هم به مسئله انتظار و مهدویت اختصاص داده نشده است که مایه شرمندگی در محضر امام زمان(عج) است که هر چه هست از برکت وجودی اوست. تأسیس دولت مهدوی نیازمند تحقق شرایطی است که از جمله آنها میتوان به آمادگی فرد و جامعه اشاره کرد. البته آمادگی، خود، نیازمند تربیت سیاسی و اجتماعی است.
این مقاله بر آن است تا با استفاده از آموزههای قرآن کریم به بررسی و تبیین تربیت سیاسی در پرتو ظرفیتهای انتظار بپردازد و یک الگوی مناسبی را برای جامعه پذیری سیاسی با محوریت انتظار موعود ارائه دهد.
● مفهوم شناسی تربیت سیاسی
واژه تربیت سیاسی متشکل از دو مفهوم مستقل «تربیت» و «سیاست» است که سزاوار است ابتدا به صورت مستقل هر یک را معنا و سپس به مفهوم ترکیبی آنها بپردازیم.
▪ تربیت: برای واژه «تربیت» معانی گوناگونی در فرهنگ لغات ذکر شده است که از جمله آنها پرورانیدن، پرورش دادن، یاد دادن، بار آوردن است.[۴] اما در اصطلاح، مکاتب و نگرشهای فلسفی به گونههای متفاوت به انسان و تربیت مینگرند و متناسب با مبانی خود به تعریف و بیان هدفهای تعلیم و تربیت میپردازند. لذا تعریفهای زیادی برای تربیت ارائه شده است. این تعریفها در عین تعدد، در این نکته توافق دارند تربیت مجموعهای از تدابیر و روش هایی است که برای به فعلیت در آوردن و شکوفا ساختن استعدادهای انسان است. راغب اصفهانی مینویسد:«الربّ فی الاصل التربیه و هو انشاء الشی حالاً فحالاً الی حد التمام»[۵].
استاد مطهری نیز در این باره مینویسد: «تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنی استعدادهای درونیی را که بالقوه در یک شئ موجود است به فعلیت در آوردن و پروردن. و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنی گیاه و حیوان و انسان صادق است.»[۶]
▪ سیاست: واژه «سیاست» نیز معرکه آرا و نظراتِ اندیشمندان مختلف است که براساس پیشفرضهای خویش در مورد انسان و جامعه به تعریف آن پرداختهاند چون هر مکتب سیاسی بر اساس اصول و مبانی نظری خود هدفهای ویژهای را دنبال میکند. واژه سیاست در لغت به معنای اصلاح امور خلق، اداره کردن و حکم راندن بر رعیت، یا ریاست نمودن آمده است.
دکتر عالَم، در تعریف سیاست مینویسد:«سیاست رهبری صلح آمیز یا غیر صلح آمیز روابط میان افراد، گروهها و احزاب (نیروهای اجتماعی) و کارهای حکومتی در داخل یک کشور، و روابط میان یک دولت با دولتهای دیگر در عرصه جهانی است.»[۷]
علامه محمدتقی جعفری سیاست را چنین تعریف میکنند:«سیاست به معنای حقیقی آن، عبارت است از مدیریت و توجیه و تنظیم زندگی اجتماعی انسانها، در مسیر حیات معقول.»[۸]
▪ تربیت سیاسی: با توجه به اختلاف در مفهوم تربیت و سیاست، تعاریف متفاوتی نیز از تربیت سیاسی شده است. در یک جمع بندی اجمالی میتوان گفت: تربیت سیاسی پرورش فضایل، دانش و مهارتهای مورد نیاز برای مشارکت سیاسی و آماده کردن اشخاص برای مشارکت آگاهانه در باز سازی آگاهانه جامعه خود است.[۹] و اموری همچون تربیت شهروندان، گزینش رهبران سیاسی، ایجاد یک همبستگی سیاسی، حفظ قدرت سیاسی، اجتماعی کردن افراد برای نظامهای سیاسی، نقد نظام سیاسی موجود، و تربیت شهروندان جهانی از جمله اهدافی است که برای تربیت سیاسی ذکر کردهاند.[۱۰]
بنا بر نظر یکی از نویسندگان عرب، اهداف تربیت سیاسی را چنین میتوان بیان کرد: تربیت سیاسی پروسهای است که به ایجاد شخصیتی عقلانی، منتقد، توانا در گفتگوهای سازنده و توانمد در عملکردهایی که به بهبود هر چه بیشتر وضعیت، میانجامد؛ به این معنا تقویت بینش انسان به صورتی که اهل نظر بوده، توانایی تحصیل، کسب بینش سیاسی(مستقل) را برای خود به ارمغان آورده که هدف از آن، پرداختن به رشد و گسترش روز افزون بینش و دیدگاههایی است که در برگیرنده ارزشها، اعتقادات و جهتگیریها و عواطف سیاسی میباشد؛ بصورتی که شخص نسبت به موضگیریهای سیاسی، قضایای محلی، منطقهای و جهانی آگاه و مطلع باشد و همچنین بر مشارکت و فعالیت دقیق در صحنههای سیاسی و اجتماعی به طور کلی توانا باشد.
و نیز از اهداف آن تقویت بنیه مشارکت سیاسی انسان به نحوی که قدرت و توانایی فعالیت و مشارکت سیاسی را در جامعه با احساس مسئولیت و داشتن شوق و علاقه برای ایجاد تغیر و تحول در تمام اشکال و عناوین موجود که بهایجاد تغییر و تحول بهتر بیانجامد، داشته باشد.[۱۱] و از آنجا که انسان دارای سه نیروی عقل، دل و جسم است؛ تربیت سیاسی در سه محور اصلی تقسیم میشود:
ـ تربیت در حوزه بینشهای سیاسی؛
ـ تربیت در حوزه ارزشها و نگرشهای سیاسی؛
ـ تربیت در حوزه مهارتها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی.
بر این اساس تربیت سیاسی یعنی: رشد دانشها، نگرشها و مهارتهای لازم برای حضور زنده و فعال شهروند مسلمان در عرصههای سیاسی ملی و جهانی.
یکی از نکات مهم در مقوله تربیت سیاسی، ارتباط تنگاتنگ نوع تربیت سیاسی با ایدئولوژی و بنیانهای نظری خاصی دارد. هر مکتب سیاسی براساس اصول و مبانی نظری خود هدفهای ویژهای را دنبال میکند به همین منظور به لحاظ جنبه نظری و تدوین الگوی تربیت سیاسی باید ساختاری منطقی برای این امر فراهم شود تا فرآیند تربیت سیاسی نظام آموزشی بر مبانی و اصول و روشهایی متکی گردد که با اهداف تربیت سیاسی سازگار باشد.
ارسطو میگوید: «در میان تمام چیزهایی که بیان کردهام، آنچه بیشترین سهم را در دوام و قوام قوانین دارد، سازگاری آموزش و پرورش با نوع دولت است و این چیزی است که جهانیان از آن غافل هستند. بهترین قوانین نیز -حتی اگر توسط تمام افراد جامعه هم معتبر و مشروع دانسته شود- در صورتی ارزش و اعتبار خواهند داشت که به وسیلة آموزش و پرورش به نسل جوان آموخته شوند و آموزش و پرورش نیز با قوانین مزبور تطابق داشته باشند.»[۱۲]
به همین دلیل الگوی تربیت سیاسی برای مشارکت و حضور فعال در حکومت دینی یا برای تحقق حکومت دینی متفاوت از الگوهای دیگر میشود بدین منظور برای ارائه یک الگوی صحیح تربیت سیاسی باید به اصول معرفتشناختی، هستی شناسی و انسان شناسانه برآمده از متون و منابع دینی مراجعه کرد. از این رو فرایند تربیت سیاسی برگرفته از متون دینی، سیاست های خاصی را بدنبال دارد. یعنی تربیت سیاسی در حکومت دینی نوعی تربیت دینی در بُعد سیاسی آن محسوب میشود.
● مفهوم شناسی انتظار
مقوله "انتظار" فقط یک مسئله مخصوص به تشیع نیست بلکه قرآن کریم حق طلبان و امتهای انبیا را به انتظار توصیه نموده است. و مؤمنان را به پیروزی حق وعده داده است و از آنها خواسته که انتظار تحقق حق را داشته باشند.
«لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَیُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»(انفال/۸)
«أَنزَلَ مِنْ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رَابِیاً وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ»(رعد/۱۷)
«وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقاً»(اسراء/۸۱)
«أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَی عَلَی اللَّهِ کَذِباً فَإِنْ یَشَأْ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلَی قَلْبِکَ وَیَمْحُ اللَّهُ الْبَاطِلَ وَیُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»(شوری/۲۴)
خداوند مادر موسی(ع) را به انتظار وعدهی حق توصیه نمود.
«فَرَدَدْنَاهُ إِلَی أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (قصص/۱۳)
و در سوره روم مؤمنین را به پیروزی وعده داده است: «بِنَصْرِ اللَّهِ یَنصُرُ مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ. وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (روم/۵و۶)
«فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ (روم/۶۰)
همچنین: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ»(۵۵ غافر)
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً»(فتح/۲۹)
«لا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَی الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَی وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً» (نسا/۹۵)
«أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمْ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ»(بقره/۲۱۴)
از این آیات و آیات دیگر قرآن کریم روشن میشود که مقوله «انتظار» امری متداول بوده و خداوند متعال مؤمنین را برای تحقق وعدههایش و پیروزی حق، به انتظار و صبر فراخوانده است. از بررسی آیات قرآن کریم که به انتظار پرداخته این نکته استنباط میشود: انتظار یک حالت روانی است که نوعی آمادگی و زمینه ساز تحوّل در معرفت، احساس، رفتار و عمل آدمی میشود، تا لایق رسیدن به یک نعمتی شود. آن کسی به انتظار وقوع امری مینشیند که برای آن قدمی برداشته باشد و آن را طلب کند. انتظار زمانی است که انسان برای رسیدن به یک امر بکوشد و بدون کوشش برای رسیدن به مقصود، وصول میسّر نخواهد بود.
پس فرهنگ انتظار در درون خود تغیر و تحوّل را به همراه دارد. از این رو آرمانهای بزرگ و فتح قله های بلند، همتهای بزرگ و خستگی ناپذیر را می طلبد. نمونه این انتظار ها و آمادگیها در سیره انبیا و اولیای الهی تحقق یافته است که همگی در انتظار تحقق وعدههای الهی و سعادت بشر بوده و در این راه از هیچ کوششی دریغ نداشته اند. هر قدر که انتظار، شدیدتر باشد، آمادگی و مهیّا شدن قوی تر خواهد بود. پس انتظار، آماده باش و تحصیل آمادگیهای لازم است برای آن چه مورد نظر است. انتظار مسئولیت هر فرد در برابر خود و جامعه، آماده باش در سایه تغییر و تحوّل، صبر و استقامت، و تعهد و تحرّک است. آیة الله سید رضا صدر مینویسد:«مقصود از انتظار، آمادگی است و آن دو مرتبه دارد: نخستین مرتبه آن، انتظار روحی است و خوشدل بودن برای تحقق امید در آینده، و آن عبارت است از آمادگی برای قبول دعوت و زدودن مقاومت روحی برای رسیدن کسی که انتظار آمدنش هست. دومین مرتبه آن، انتظار عملی است که اضافه بر انتظار روحی است.»[۱۳]
براساس روایات صاده از معصومین، انتظار شیعیان برای ظهور مهدی موعود(عج) از مصادیق تام آیات انتظار است و در تفسیر آیاتی از قرآن کریم مؤمنین را به انتظار آمدن منجی بشریت سفارش نموده اند. که از جمله آن، آیات ذیل است:«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمْ الَّذِی ارْتَضَی لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الْفَاسِقُونَ» (نور/۵۵)
▪ «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ»(انبیاء/۱۰۵)
▪ «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمْ الْوَارِثِینَ. وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ»(قصص/۵و۶)
▪ «بَقِیَّةُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ» (۸۶ هود)
▪ «قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» (اعراف/۱۲۸) موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جویید و پایداری ورزید، که زمین از آنِ خداست؛ آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد میدهد؛ و فرجام [نیک] برای پرهیزگاران است.
انتظار مهدی موعود(عج) در نزد شیعیان یکی از بهترین و بزرگترین انتظارهای آدمی بر روی کره خاکی است که در متن جریان زندگی منتظران حضور دارد و منشأ آگاهی و هوشیاری و بیداری دائمی آنها است. خاصیت انتظار سازنده و اصیل، تنظیم فکر، روحیه است که انسان را براساس طرح و برنامه به حرکت و عمل در میآورد.
استاد شهید مطهری در اینباره میفرماید:«انتظار فرج و آرزو و امید و دل بستن به اینده دو گونه است: انتظاری که سازنده و نگهدارنده است، تعهدآور است، نیروآفرین و تحرکبخش است؛ بهگونهای که میتواند نوعی عبادت و حق پرستی شمرده میشود. و انتظاری که گناه است، ویرانگر است، اسارت بخش است، فلج کننده است و نوعی «اباحیگری» باید محسوب گردد.این دو نوع انتظار فرج، معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم مهدی موعود علیهالسلام است و این دو نوع برداشت به نوبه خود از دو نوع بینش درباره تحولات و انقلابات تاریخی ناشی میشود.»[۱۴]
● اهمیت تربیت سیاسی در قرآن کریم
هر مکتب و نظام سیاسی به انسانهای توانمند فکری و شخصیتهای بزرگ، کارآمد، و پر دغدغه نیازمند است تا نظامی کارآمد و بالنده باشد. رفتار آگاهانه و مدبرانه، هنرمندانه، مسؤولانه، تحت یک برنامه منسجم، منظم و معقول، راه را برای تحقق آرمانهای آن نظام میگشاید. اسلام نیز به عنوان برنامه زندگی انسان، دارای نظام سیاسی مستقل براساس آموزههای دینی است. بر این اساس برای پیشبرد اهداف خود و هدایت انسانها دارای برنامه تربیتی و اصول رفتار سیاسی است که مؤمنان را بر آن سفارش و تربیت مینمای.
قرآن کریم با ذکر ویژگیهای بنیادین فطرت، کرامت، حرّیت و اختیار در انسان، به عنصر تربیت انسان توجه ویژهای نموده و وظیفه مهم انبیای الهی را تربیت و هدایت انسانها معرفی نموده است: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ»(جمعه/۲) از منظر قرآن کریم انسان موجودی تربیت پذیر، آزاد و مختار است و بواسطه این ویژگی ها، گروهی با اختیار خویش فوق فرشتگان و مسجود ملائک میشوند.(مؤمنون/۲۴؛ اعراف/۱۱) و برخی تا دون حیوان سقوط میکند.(اعراف/۱۷۹)
از دیدگاه قرآن کریم وقتی به ملت و جامعهای خیر یا شری میرسد که افراد آن جامعه خود خواهان آن نعمت و سعادت یا شر و ضلالت باشند. «انَّ الله لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ؛(رعد/۱۱) همانا خداوند حال هیچ قومی را تغییر نخواهد داد تا زمانیکه خود آن قوم حالشان را تغییر دهند.» و خداوند متعال هیچ نعمت و سعادتی را از هیچ ملت و جامعهای نمیستاند مگر آنکه آنان در حفظ و حراست آن کوتاهی کنند: «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَی قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»(انفال/۵۳) بر اساس این سنت الهی، حکومت عدل اسلامی زمانی محقق میشود که مردم خود برای بدست آوردن آن تلاش نمایند و چنین نخواهد بود که خداوند بدون عمل و خواست مردم برای آنان حکومت تشکیل میدهد. بنابراین، حکومت اسلامیهیچ گاه بدون خواست و اراده مردم متحقّق نمیشود.
قرآن میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَی أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّی یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ» یعنی مؤمنان واقعی کسانی هستند که گذشته از ایمان به خدا و پیامبر، در مسائل اجتماعی نیز رهبران الهی خود را رها نکنند.[۱۵] بنابراین برای تحقق حکومت جهانی عدالت، انسان باید بکوشد و کوشش انسان نتیجه نوع تربیت اوست.
اگر انسان و افراد جامعه از تربیت والای اجتماعی و سیاسی برخوردار باشند و شخصیت آنها بنا بر اقتضائات جامعه، متناسب با فرهنگ سیاسی و اجتماعیِ پیشرفت و تعالی شکل گرفته باشد مسیر بالندگی جامعه هموار خواهد بود، و زمینههای لازم برای تحقق وعدههای خداوند مهیا خواهد شد.
● تربیت سیاسی و انتظار
با توجه به عبارت معروف خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد که نوشته است: «وجودُه لطفٌ و تصرفه لطفٌ آخَر و عدمُه منّا»[۱۶] اینگونه میتوان بهره برد که انتفاع از حضور امام بستگی به میزان بینش و درک انسانها است از این رو غیبت نتیجه عدم آمادگی و نبود شرایطی است که بر افراد جامعه لازم بود آنها را برای بهره بردن از امام معصوم(ع) محقق سازند.
از مجموع آیات ذکر شده و روایات وارده، استفاده میشود که انتظار تنها یک حالت روانی نیست بلکه احوالِ روحیِ جریان یافتهای است که همراه با تغییر و تحوّل به اقدام و عمل می انجامد. از این رو در روایات آن را افضل اعمال نه افضل حالات بر شمرده اند.[۱۷] اگر قبلاً انسان خودش را برای همراهی با "ولی خدا" آماده نکرده باشد، و اهل سرعت و سبقت نیود، عقب خواهند ماند. اهل البیت(ع) به ما دستور داده اند مهیای ظهور باشید، چون ظهور دفعتاً واقع می شود، اصحاب امام زمان به علت آمادگی قبلی، به محض شنیدن ندای حضرت، همگی در مکه جمع میشوند.
امام صادق (ع) در روایتی، مفاسد آخر الزمان را که برخی جنبه سیاسی اجتماعی دارد بیان فرموده و در پایان با تأکید بر خود سازی و تربیت اخلاقی و سیاسی خطاب به راوی فرمودند:«در چنین موقعی مواظب خود باش. نجات را از خداوند بخواه... باید به سوی رحمت حق بشتابی تا از کیفری که آنها به واسطه سرپیچی از فرمان خدا میبینند، بیرون آیی. بدان که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیگرداند و ان رحمة الله قریب من المحسنین»[۱۸]
از دیگر شواهد که بر ضرورت آمادگی و تربیت پیش از ظهور دلالت دارد روایاتی است که به حرکتهای اصلاح گرانه مؤمنان اشاره دارد و آن را زمینه ظهور دانستهاند: رسول خدا(ص) «مردمی از مشرق زمین قیام میکنند و زمینه را برای قیام حضرت مهدی(عج) فراهم میسازند.»[۱۹] نیز میفرماید: «پرچمهای سیاهی از سمت مشرق خواهد آمد که دلهای آنان همانند پارههای آهن است؛ پس هر کس از حرکت آنان آگاهی یافت، به سوی آنان برود و با آنان بیعت کند؛ هر چند لازم باشد که بر روی یخ حرکت کند.»[۲۰]
در این روایات به روشنی از بر پایی قیامها و حرکت های سیاسی و اجتماعی در آستانه ظهور موعود خبر داده شده است که نشان از آمادگی و تربیت سیاسی مؤمنان منتظر دارد. آیا این مؤمنان جز با تربیت قبلی و آمادگی لازم و بینش سیاسی بدین نحو شدهاند که دلهایشان همچون آهن محکم و استوار گشته و از هیچ مشکلی ترس به خود راه نمیدهند که امام باقر(ع) به حضور در جمع آنها افتخار میکند.[۲۱]
بنابراین.انتظار سازنده و پویا در تربیت فردی و اجتماعی انسان بسیار تأثرگذار است چون این تغییر و تحوّل مستلزم تربیت انسان برای اقدام و عمل است. آیت الله مکارم شیرازی مینویسد:«مساله انتظار حکومت حق و عدالت «مهدی» و قیام مصلح جهانی، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات. عنصر نفی، همان بیگانگی از وضع موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتر است. اگر این دو جنبه، در روح انسان، به صورت ریشه دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد.
این دو رشته اعمال، عبارت است از ترک هر گونه همکاری و هماهنگی با عوامل ظلم و فساد و حتی مبارزه و درگیری با آنان، از یک سو و خودسازی و خودباوری و جلب آمادگی جسمی و روحی، مادی و معنوی، برای شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانی، از سوی دیگر... هر دو قسمت، کاملا سازنده و عامل تحرک، آگاهی و بیداری است»[۲۲]
بدون تردید ارتباط مستقیم مباحث مهدویت را با زندگی امروز جامعه اسلامی نمیتوان نادیده گرفت. «به رغم اهمیت ذاتی مسئله مهدویت و منجی موعود برای تمامی ادیان آسمانی، پیگیری انتزاعی- آرمانی مباحث مهدویت فارغ از وضعیت حال جامعهاسلامی، ما را به آرمانگرایی و جستوجوی آیندهای آرمانی دچار خواهد کرد، بیآنکه با محکزدن زندگی امروز با سیمای آینده، ما را درجهت اصلاح امروز و آماده شدن برای فردا یاری رساند.
سیمای منتظر واقعی چنین عصری، نه تقاعد و غرقشدن درآینده و فراموشی وضعیت حال خویش، بلکه بسط انتظار به زندگی کنونی است تا با آماده شدن و دعوت انسانها بدان آرمان، تلاش کند با ساختن جامعه و اصلاح آن زمینه ظهور را فراهم سازد.»[۲۳] از این رو در پیرامون رابطه تربیت سیاسی و آمادگی برآمده از انتظار، جهت اصلاح امروز جامعه اسلامی و زمینه سازی ظهور از دو منظر میتوان به آن پرداخت:
▪ منظر اول: بررسی ظرفیتهای مقوله انتظار در تربیت سیاسی و جامعه پذیری انسان؛
▪ منظر دوم: ضرورت و راهکارهای تربیت سیاسی منتظران برای زمینه سازی ظهور.
آیات قرآن کریم سه نوع تحول و اقدام را نتیجه و ضروی انتظار برای تحقق وعدههای الهی بیان نموده و مؤمنین و منتظران را به تربیت و تخلّق به آنها سفارش مینماید:
ـ تربیت در حوزه بینشهای سیاسی؛
ـ تربیت در حوزه ارزشها و نگرشهای سیاسی؛
ـ تربیت در حوزه مهارتها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی.
الف) تربیت سیاسی در حوزه دانش و بینش
سید مهدی موسوی
پینوشتها:
[۱] ساموئل هانیگتون ، تعارض و همگرایی فرهنگ ها در قرن بیست ویکم، ترجمه عزت الله فولادوند، (مراحل و عوامل و موانع رشد سیاسی)، تهران، نشر ماهی،۱۳۸۵. ص۲۱۱-۲۱۲.
[۲] همو، چالش های هویت در آمریکا، ترجمه محمود رضا گلشن، حسن سعید کلاهی و عباس کاردان، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، ۱۳۸۴؛ ص ۴۸۸.
[۳] حسن بلخاری، تهاجم یا تفاوت فرهنگی، انتشارات حسن افزا، ص۱۳۰.
[۴] علی اکبر دهخدا، لغت نامه؛ ج۱۴؛ ص۵۵۰.
[۵] راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ قرآنکریم؛ ذیل ماده ربّ. قم، ذویالقربی، ۱۴۲۷ ه.ق. ص۳۳۶.
[۶] مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، ۱۳۸۴، ص۱۸۳
[۷] عبدالرحمن عالم، بنیادهای علم سیاست، تهران ،نشر نی، ۱۳۷۶؛ ص۳.
[۸] محمّدتقی جعفری ؛ حکمت اصول سیاسی اسلام؛ قم، بنیاد نهج البلاغه، ۱۳۶۹؛ص ۴۷.
[۹] جان الیاس، فلسفه تعلیم و تربیت، ترجمه عبدالرضا ضرابی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۵؛ ص۱۸۰.
[۱۰] همان.
[۱۱] مصطفی محمد طحان، چالشهای سیاسی جنبش اسلامیمعاصر، ترجمه خالد عزیزی، تهران، نشر احسان.
[۱۲] فلسفهً آمورش و پرورش، فیلیپ جِی اسمیت، سعید بهشتی، مشهد، شرکت به نشر (آستان قدس)، ۱۳۷۰، ص۵۹.
[۱۳] سید رضا صدر ، راه مهدی، باهتمام : سید باقر خسرو شاهی، قم، بوشتان کتاب. ۱۳۷۹. ص۶۹.
[۱۴] مرتضی مطهری، قیام و انقلاب امام مهدی(عج)از دیدگاه فلسفه تاریخ، انتشارات صدرا، تیر ۱۳۸۲؛ ص ۱۴.
[۱۵] عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، قم، نشر أسراء، ۱۳۷۸، ص۸۳.
[۱۶] خواجه نصیرالدین طوسی، تجرید الاعتقاد، (کشف الراد فی شرح تجرید اعتقاد،) تصحیح حسن حسن زاده آملی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۲۲ق، ص۴۹۰.
[۱۷] ابن شعبه حرّانی، تحف العقول. ترجمه محمد باقر کمره ای، تهران، انتشارات کتابچی، ۱۳۸۰،
[۱۸] محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص۲۵۶-۲۶۰، دارالکتب الاسلامیه، بیتا.
[۱۹] بحارالانوار، ج۵۱، ص۷۸.
[۲۰] بحار الانوار، ج ۵۱، ص۸۴.
[۲۱] بحار الانوار، ج ۵۲، ص۲۴۳.
[۲۲] ناصر مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی(عج)، قم، نسل جوان، ص ۱۰۲.
[۲۳] بهروز لک، الگوی توسعه سیاسی در پرتو عدالت مهدوی، فصلنامه انتظار موعود، پاییز ۱۳۸۳.
[۲۴] بحار الانوار، ج ۸، ص۳۶۸.
[۲۵]ابن بابویه (شیخ صدوق)، کمالالدین و اتمام النعمه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۵هـ . ق، ج۲، ص۵۱۲.
[۲۶] کمال الدین، ص ۳۳۰.
[۲۷] قیام و انقلاب امام مهدی(عج)، ص ۱۴.
[۲۸] بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۴۳،.
[۲۹] بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۶۲، روایت۱۸۱.
[۳۰] عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای افتتاح.
[۳۱] خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج ۱، ص ۲۸۴ و ۲۸۵ .
[۳۲] خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن کریم، ترجمه و توضیحات و واژهنامه ، ص۸۷
[۳۳] نهج البلاغه، نامه ۴۵.
[۳۴] نهج البلاغه، کلمه قصار ۱۱۰.
[۳۵] قیام و انقلاب امام مهدی(عج)، ص ۲۰.
[۳۶] بحارالانوار، ج ۵۲، باب۲۷، ص۳۱۰، ح۴.
[۳۷] فصلنامه انتظار موعود، ش ۵ پاییز۱۳۸۱، ص۲۰۸. به نقل از شهید ثانی، منیة المرید.
[۳۸] کافی، ج ۶، ص ۵۳۵، روایت ۱.
[۳۹] محمدمهدی آصفی، انتظار پویا، ترجمه: تقی متقی، فصلنامه انتظار موعود، ش ۷،
[۴۰] کمال الدین، ج۲، ص۴۸۴، حدیث۴.
[۴۱] ر.ک: نجم الدین طبسیریال نشانههایی از دولت موعود، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۶، ص۶۴.
[۴۲] امام خمینی(ره، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار، ۱۳۷۷، ص۱۹. صحیفه نور، ج۲، ص۹.
[۴۳] صحیفه نور، ج۲۰، ص۷ و۱۹۶؛ ج۲۱، ص۹۶و ۲۰۲؛ ج۱۹، ص۹و ۲۲۸.
[۴۴] صحیفه نور، ج۷، ص۳۶.