یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
منطق صنعتی
«تكنیك» چیزی جز تجلی خودآگاهی صنعتی در بشر نیست و گسترش علوم و فنون جدید، به نوعی تعمیقدهنده این نوع تجلی است كه در آن جسم و روح ما با نظام ماشینی همگام و همراه میشود و شرایطی كه هیچ پیشینهای در زندگی بشر و طبیعت ندارد، برای ما شكل میگیرد. در چنین نظامی است كه همه چیز در سایه تكنولوژی توجیه میشود و ارزشهای گوناگون به حاشیه رانده میشوند.
ژاك الول، فیلسوف فقید فرانسوی بر این اعتقاد است كه در یك جامعه تكنولوژیكی، همه اشكال و فعالیتهای بشری، خواه رفتار شخصی یا فعالیتهای اقتصادی سازماندهی شده، همه و همه به نحوی اساسی با منطق حاكم و نظام ماشین سازگاری مییابند. بشر حتی از سازگار شدن هم فراتر میرود و جریانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی با ماشین پیوند میخورند و به بخش پیوسته و لاینفك آن تبدیل میشوند.
الول از واژه «تكنیك» به مثابه شیوهای كه در برگیرنده ادغام بشر با اشكال صنعتی و مكانیكی و تجلی خودآگاهی صنعتی در بشر است، بهره برد. این شیوه نه تنها در اشكال خارجی نظام صنعتی مشهود است بلكه در روند تحول بشر دوشادوش ماشین قابل درك است. به عنوان مثال، هنگامی كه با ماشین رانندگی میكنیم، به نحوی با ماشین و جاده تلفیق میشویم و نهایتاً به چیزی «شبیه ماشین» تبدیل میشویم. هنگامی كه تلویزیون تماشا میكنیم، واقعاً در تصاویر آن غرق میشویم و آنها را در ذهن خود ذخیره میكنیم و نهایتاً به بخشی از خودآگاهی ما تبدیل میشود و در اینجاست كه میتوان گفت، با تصاویری كه حامل آن هستیم، ادغام میشویم. وقتی كه از كامپیوتر استفاده میكنیم، در مجموعهای بیپایان از بازخوردها درگیر میشویم، به طوری كه افكار، دستها و همه بدنمان با ماشین همراه و همگام میشوند. در روند فعالیت یك خط تولید صنعتی است كه در معرض نوعی آهنگ بیرونی «تكرار» قرار میگیریم؛ آهنگی كه خط تولید بر ما تحمیل میكند و به نحوی در وجود ما نفوذ میكند و به بخشی از ما تبدیل میشود كه در غیر ساعات كاری هم همراه و همگام ماست. در هر سمت این معادله انسان و ماشین، نوعی سازگاری بین طرفین شكل میگیرد؛ به طوری كه ماشین خود را با بشر و بشر خود را با ماشین سازگار مینماید كه البته هدف نهایی هم ادغام این دو است.
این همزیستی ادغام شده، همان چیزی است كه الول آن را تكنیك میخواند. در حقیقت، این روند، روندی متفاوت از تحول بشر است كه پیشتر یعنی در عصری كه هنوز تكنولوژی شكل نگرفته بود، پیشینهای نداشته است؛ دورهای كه در آن رشد بشر در چارچوب طبیعت محدود بود. در حال حاضر، تكامل بشر به نحوی فزاینده با اشكال مكانیكی و الكترونیكی همراه است و این در حالی است كه طبیعت از این معادله خارج شده و در اینجاست كه شاهد ظهور پیامدهای فاجعهبار آن هستیم. در صورتی كه این روند شكلگیری تكنیك به خوبی درك شود و روند تلفیق افكار و رفتار بشر در اشكال صنعتی فهمیده شود، آنگاه ماهیت الگوها بیش از پیش بر ما آشكار میشود. به عنوان نمونه، شركتها خود نمادهایی از تكنیك هستند كه به نظامی از قوانین و قواعد ساختاری ذاتی كه فراتر از الگوهای اخلاقی و ملاحظات اجتماعی هستند و در قبال آسیبهایی كه فعالیتهای صنعتی بر طبیعت و روند طبیعی وارد میسازد، بیتوجهاند. شركتها بر پایه نوعی منطق درونی كه در برگیرنده اصول مشخص چون رشد اقتصادی، سود، فقدان اخلاق و نیاز پایان ناپذیر تبدیل جهان طبیعی به روندهای صنعتی و كالاهای تجاری به سریعترین و كارآمدترین شكل ممكن است، بنیان نهاده شدهاند.
در چنین نظامی است كه همه ارزشها به حاشیه رانده میشوند و در غالب موارد، توجهی به آنها نمیشود. مسایلی چون رفاه اجتماعی و پایداری زیستمحیطی، تنها در حد طرح در جامعه باقی میماند و نوعی استیلای تكنیكی و سازمانی بر آن احاطه مییابد. ارزشهای ذاتی همچون حیات وحش و جنگلها به نوعی كالاهای تجاری بالقوه تقلیل مییابند كه سرنوشت غایی آنها در نظام صنعتی و تكنولوژیكی رقم میخورد.
مثلاً در مورد جنگلها، تصویر پیشرو به نحوی تیره و تار است كه در آن، درختان به مثابه قطعاتی از چوب نگریسته میشوند كه هر یك برای خود قیمتی دارد و اصلاً توجهی به سرمایه زیستی آن نمیشود. ارزشهای ذاتی این سرمایه، در بحثها جایی ندارد و اصلاً دركی نسبت به فیض و جایگاه معنوی آنها وجود ندارد. اساساً در چنین نظامی است كه روندهای پایدار اقتصادی، «ناكارآمد» بوده و توانایی همراهی با نظام ماشین و بازار را ندارد.
بنابراین در جامعه ماشینی، تنها ارزشها و الگوهای ابزار تكنیكی و از آن جمله شركتها هستند كه تعیین كننده ساز و كار رفتار بشری و رابطه ما با طبیعت میباشند. این رویكرد هماكنون در حوزه تلاشهای اقتصادی و بهویژه در رفتار شركتهایی كه در پی گسترش كنترل خود بر طبیعت هستند، مشهود است. كشاورزی، تولید و پخش غذا، صنعت ماهیگیری، حفاظت و استفاده از جنگلها و منابع طبیعی، درختان، حیوانات، حشرات، میكروبها و حتی بشر در معرض منطق ماشین قرار دارد.
در همه حوزههای اقتصادی، نشانههای صنعتی شدن مشهود است كه شاید كشت تك محصولی در عرصه كشاورزی را بتوان نمونهای بارز از این مدعا دانست. در عرصه كشاورزی یعنی عرصهای پیشتر بسیاری از خانوادهها محصولات خود را با هدف تأمین غذای خود و دیگر افراد جامعه تولید مینمودند، هماكنون شاهد حضور نوعی نیروی مخرّب جهانی هستیم و آن چیزی جز انحصار طلبی شركتها نیست. در این روند شاهد خرید یكجای زمینهای زراعی و بیرون رانده شدن مردم از مزارع هستیم، سپس این مزارع به زیر كشت تك محصولی میرود و ماشین و سموم عهدهار حفظ و نگهداری محصولات میشوند كه زمانی خود بشر مسئولیت آن را عهدهدار بود.
در جایی كه مزارع كوچك تأمین كننده نیاز غذای بسیاری از مردم بود و زمین همواره بارور بود، هماینك محصول این زمینها چیزی جز سویا و قهوه صادراتی و موز و ... نیست. این همان منطق صنعتی است؛ منطقی كه در آن، ورود سموم به رودخانهها و سپس منابع آب و غذا كماهمیت شمرده میشود و نهایتاً این مردم هستند كه بیكار و گرسنه به شهرها رانده میشوند.
در عرصه جنگلداری نیز اوضاع به همین شكل است: در جایی كه تنوع زیستی با همه ثبات و غنایش و با همه پیچیدگیهایش، به دست جنگلداری صنعتی سپرده میشود تا دیگر اثری از آن تنوع باقی نماند. روشن است كه در چنین اوضاعی است كه دیگر جایی برای حیات باقی نمیماند. زمینهای خالی با درختانی یك شكل در ردیفهای طولانی كاشته میشوند؛ درختانی كه تنوعشان به كاج، صنوبر و اوكالیپتوس محدود میشود و شركتها با بوق و كرنا به تبلیغ این حركت خود میپردازند. این نوع درختكاری دقیقاً تجلی خط تولید صنعتی است و در این روند است كه حیات از چهره جنگلها زدوده میشود و تنها جامعهای یكدست و خالی از هرگونه تنوع شكل میگیرد.
موارد مشابه این جریان را میتوان در صنعتی شدن نظام ماهیگیری مشاهده نمود؛ نظامی كه در آن كشتیهای غولپیكر صیادی، حجم گستردهای از حیات اقیانوسها را هزاران برابر آنچه قایقهای كوچك ماهیگیری توان آن را داشته باشند، به غارت میبرند و دیگر نه بقایی برای اقیانوسها متصور است و نه جایی برای شیوههای سنتی باقی میماند.
میتوان به صدها نمونه از این رفتارهای اقتصادی اشاره كرد كه در همه جا و در تمام روندهای صنعتی و فنی، مشهود و جاری است. در دنیای امروز، همگونسازی و تجمیع و تولید انبوه، در نتیجه تلاش شركتهایی كه توسعه و رشد اجتنابناپذیر در دستور كار آنهاست، در حال جهانی شدن است و به عبارت دیگر، میتوان ادعا كرد كه تكنیك در حال جهانی شدن است.
در حال حاضر، تنها جوامع نادری وجود دارند كه از استیلا و انقیاد تكنیك رها شدهاند، اما زمانی كه این جوامع هم در برابر فرامین ماشین زانو میزنند و یا به اجبار پذیرای چنین شرایطی میشوند. به سرعت شرایطی مشابه دیگران پیدا میكنند، چرا كه اساساً كارآیی، هدفمندی، خلاقیت، رشد اقتصادی و سود، جزیی لاینفك از تكنیك میباشد.
تنها تجربه یك قرن حاكم شدن منطق صنعتی، به شكلگیری فجایعی چون افزایش دمای زمین، تخریب لایه ازن، نابودی گونههای جاندار، آلودگی آبها، نابودی قابلیتهای اكوسیستم، نابودی گسترده تنوع زیستی و به ویژه جنگلها و شكلگیری جنگلهای صنعتی یكنواخت میانجامد.
نویسنده: جری ماندر
منبع:www.resurgence.org
منبع: ماهنامهٔ سیاحت غرب ، شماره ۳۷
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران شورای نگهبان انتخابات حسین امیرعبداللهیان دولت مجلس شورای اسلامی حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی انتخابات مجلس دوازدهم دانشگاه تهران
تهران شهرداری تهران هواشناسی سیل فضای مجازی قتل سامانه بارشی سازمان هواشناسی باران یسنا آموزش و پرورش هلال احمر
خودرو قیمت دلار بازار خودرو قیمت خودرو یارانه قیمت طلا بانک مرکزی مسکن دلار حقوق بازنشستگان ایران خودرو تورم
تلویزیون نمایشگاه کتاب دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما رهبر انقلاب مسعود اسکویی صداوسیما موسیقی سریال مهران غفوریان تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس روسیه امیرعبداللهیان اوکراین نوار غزه انگلیس یمن
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید مهدی طارمی لیگ برتر سپاهان جواد نکونام بارسلونا باشگاه استقلال بازی علی خطیر
باتری گوگل اپل آیفون پهپاد سامسونگ ناسا عکاسی مایکروسافت
ویتامین کاهش وزن دیابت خواب بیمارستان سلامتی چای افسردگی توت فرنگی چاقی آلرژی اعتماد به نفس