یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

مسجد, جایگاه تربیت و دعوت


مسجد, جایگاه تربیت و دعوت

شرایط امروز جامعه ی مسلمانان, خبر از وضع پریشان آنان می دهد که روز به روز به سوی پرتگاه های بی دینی سیر می کنند و جوانان بیش از پیش بدام مکاتب فکری لائیک و سکولار در می آیند, مکاتبی که چیزی جز شهوات رانی و لذت جویی را در برنامه ندارد دشمنان نیز سعی بر آن دارند که اسلام و برنامه ی خداوند را در سطح جامعه از بین ببرند

شرایط امروز جامعه‌ی مسلمانان، خبر از وضع پریشان آنان می‌دهد که روز به روز به سوی پرتگاه‌های بی‌دینی سیر می‌کنند و جوانان بیش از پیش بدام مکاتب فکری لائیک و سکولار در می‌آیند، مکاتبی که چیزی جز شهوات‌رانی و لذت‌جویی را در برنامه ندارد؛ دشمنان نیز سعی بر آن دارند که اسلام و برنامه‌ی خداوند را در سطح جامعه از بین ببرند.

دین را به امری شخصی و فردی تبدیل کنند، دینی که فقط شامل نمازی در خانه و روزه‌ای پنهانی باشد؛ با این نقشه می‌خواهند جوامع را زیر سیطره‌ی خویش قرار دهند و قانون‌های دست‌ساخته‌ی خویش را بر آن حاکم سازند، زیرا آنان از مسلمانان راضی نخواهند شد مگر این که دین خود را رها کنند و برنامه و قانون آنان را اجرا سازند!

امّا اسلام دینی فردی و فکری پنهانی نیست، بلکه دینی است که بر همه جای زندگی فرد سایه می‌افکند، دینی است که با ساختن فرد جامعه را بنیان می‌نهد و بر اجتماع نیز حکومت می‌کند، دینی است که تمام مسائل فردی، خانوادگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... را در بر می‌گیرد. اما دشمنان می‌خواهند که دین و شریعت را برنامه‌ای فردی و صرفاً عبادی معرفی نمایند تا فرهنگ و سیاست و اقتصاد و اجتماع جوامع مسلمان را نیز همانند جوامع خود به فساد بکشانند و به این وسیله آنان را به بردگی و وابستگی مبتلا سازند!

لازم است مسلمانان به خود آیند،‌ به پا خیزند و در کنار هم قرار گیرند تا عزت را دوباره باز یابند و دین را بر جامعه حاکم سازند. مسجد جایگاهی است که نقش بسیار زیادی در تربیت فرد و بازسازی اجتماع و حاکم کردن دین بر جامعه دارد.پس باید مؤمنان به مساجد روی آورند و آن را به پایگاهی برای تربیت افراد و جایگاهی برای ساختن جامعه تبدیل کنند. در این کتاب با استعانت از خداوند متعال به مسجد و جایگاه آن در اسلام و اهمیت آن در تربیت ملت و وحدت امت پرداخته‌ام و سعی بر آن داشته‌ام که با تکیه بر قرآن و سنت و اقوال علما به تشریح آن بپردازم و جایگاه آن را در جامعه بیان نمایم و هدفم تصحیح بینش و افزایش آگاهی مخاطبان در مورد مسجد و تأثیرات آن بر جامعه و امت اسلامی بوده است که متأسفانه در جامعه به فراموشی سپرده شده است، تا بوسیله‌ی آن، خالصانه رو به سوی مساجد آورند و آنها را با عبادت خداوند متعال آباد کنند و جامعه‌ای را بسازند که ایمان بر آن حکمفرما و در عمل افراد جاری باشد.

● ارزش و جایگاه مسجد

مسجد از ریشه «سَجَدَ» با کسر «ج» به معنای مکان سجده می‌باشد، مکانی که پیشانی به عنوان تعظیم بر آن فرو می‌آید. اما در اصطلاح به مکانی گفته می‌شود که مسلمانان در آنجا نماز می‌خوانند و در برابر پروردگارشان سجده می‌کنند.

مسجد مکان سجده در برابر عظمت خداست.

مکان بیان نمودن بندگی در برابر پروردگار بندگان است.

مکان شناخت و گذرگان رسیدن به سعادت در جوار خداوند مهربان است.

مکان پاک‌کردن شرک و نابودکردن باطل و جایگزین کردن حق و حقیقت است.

مسجد مکان آزادی بشر از قید بردگی و بندگی مخلوقات است.

مسجد در اسلام از جایگاه ویژه و رفیعی برخوردار است. مکانی که خانه‌ی خداست.

[وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ]جن/۱۸

مکانی که نام و یاد عبادت خداوند متعال از آنجا بلند می‌شود، جایی‌ که محبوب‌ترین مکان نزد خداوند متعال است.

● مسجد در عصر پیامبر (ص) ساختن مسجد

آزار و شکنجه مسلمین توسط مشرکین مکه، به غایت رسیده بود، و تحمل آن بر مؤمنان سخت و دشوار می‌آمد، برخی را چون «بلال» شلاق می‌زدند و سنگ داغ بر سینه اش می‌گذاشتند، برخی را چون «خباب بن الارت» روی آتش می‌گرفتند و برخی را چون «مصعب بن عمیر» که شیک‌پوش‌ترین و مرفه‌ترین جوان مکه بود، زندانی می‌کردند و برخی چون «سمیه» و«یاسر» در این راه شهید می‌شدند و ...

اما مؤمنین صبر آموخته بودند و دین خدا را رها نمی‌کردند؛ تا وقتی که هجرت برای رهایی از تمام مشکلاتی که مؤمنان در مکه با آن روبرو بودند، انتخاب شد. اما به این سادگی نبود.

«هجرت تفریح و سفری سرگرم کننده نبود، ‌بلکه به معنی ترک گفتن وطن و خدا حافظی با تمام پیوند ها بود، هجرت یعنی ترک نمودن تمامی امکانات اجتماعی و رفاهی، ترک سرزمین و اهل وعیال ، ترک اموال و دوستان ...»[۱]

آری!هجرت یعنی گذشتن ازهمه چیز، حتی جان! ومؤمنین با توکّل بر خداوند متعال، هجرت را برای رهایی از ظلم و احیای دین خدا برگزیدند و آغاز کردند.

[وَ الَّذین هَاجَرُوا فِی اللهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ لأجْرُ الآخرَِةِ أکبَرُ لَو کَانُوا یعْلَمُونَ * الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِم یتَوَکَّلُونَ]

«کسانی که برای خدا (به مدینه) هجرت کردند، پس از آنکه (در مکه) مورد ظلم و ستم قرار گرفتند، در این دنیا جایگاه خوبی به آنان می‌دهیم، و پاداش اخروی بزرگتر است اگر بدانند. (مهاجران) کسانی‌اند که شکیبایی ورزیدند و بر پروردگارشان توکل می‌کنند.»

برخی در شب و برخی در روز، برخی تنهایی و برخی گروهی، برخی سواره و برخی پیاده، برخی چون «صهیب رومی» از تمام ثروت و دارایی‌اش می‌گذرد و برخی چون ابوسلمه، زن و بچه اش را وا می‌گذارد ...

هجرت به مدینه! به شهری‌که مردم آن پیشاپیش ایمان آورده بودند و با پشتوانه‌ی همین ایمان، آمادگی خود را برای دین خدا، رسول خدا (ص) و ایمان آورندگان به خدا اعلام نمودند و با:

طَلَعَ البَدرُ عَلَینامِن ثَنیةِ الـوَدَاع وَجَبَ الشُکرُعَلَینا مَا دَعَا للهِ داع

استقبال خود را ابراز کردند، و این ناشی از شور و احساس عمیقی‌ بودکه از محبت به خداوند سرچشمه می‌گرفت و پشتوانه‌ای چون ایمان داشت؛ اما لازم بود که این شور ادامه یابد، تثبیت شود و تربیت گردد، افراد ساخته شوند، پیمان برادری بین مهاجران و انصار بسته شود، تعامل‌های اجتماعی ترمیم شود، بینش تغییر یابد، حکومت خداییتأسیسگردد و دین خداوند به جهان عرضه شود.

و برای این کار، مکانی لازم بود که همه‌ی مردم در آنجا حضور یابند، مدرسه‌ای لازم بود که همه در آنجا علم آموزند، سازمانی لازم بود که همه در آنجا برنامه‌ریزی شوند، آموزشگاهی لازم بود که همه در آنجا آموزش ببینند و محیطی لازم بود که همه در آنجا تربیت شوند و ... مکانی که قرار است توحید و یکتاپرستی را بر جامعه بگستراند و تثبیت نماید، مکانی که آسمان را به زمین متصل کند و انسان را به آسمان برد، مکانی که در دل همه جای بگیرد و همه‌ی به آن دلبسته شوند، مکانی که هر غریبه‌ای در آنجا آشنا باشد و هیچکس غریبی نکند.

● مسجد و تربیت امّت

تربیت عبارت است از پرورش و هدایت بر اساس رهنمودهای مفید و قرار گرفتن بر مسیری مشخص و پیروی و تبعیت از قوانین و پایبند بودن به برنامه‌های آن؛ پر واضح است که هر برنامه و قانونی کامل نیست و نمی‌تواند فرد را به گونه‌ای تربیت سازد که به همه‌ی نیازهای وی پاسخ گوید و تمام جوانب زندگی وی را در بر گیرد، اما دین و شریعت خداوند متعال از هر جهت کامل است و انسان را به جایگاهی که لیاقت اوست، می‌رساند و او را برای زندگی سالم تربیت می‌کند.

تربیت دینی و اسلامی تربیتی است که بر قوانین و رهنمودهای شریعت استوار و بر اساس آن پایه‌ریزی شده باشد و فرد بوسیله‌ی آن مسیر هدایت را پیدا نماید و فردی تربیت می‌یابد که بر اساس برنامه‌ی دین زندگی کرده باشد.

● مسجد

در دنیای امروز که هر سری سودایی دارد و هر دل، دریایی از آرزوها، در روزگاری که هرکسی به فکر خویش می‌باشد و دیگران برایش اهمیتی ندارند، در زمانی که لذت‌های دنیوی و مادی، به هدف انسان‌ها مبدل گشته و هر چیز مخالف آن، حتی دین! را نادرست می‌پندارند، در وضعیتی که برابری و برادری به خاک سپرده شده، در حالتی که محبت و دوستی با آتش کینه و دشمنی سوزانده شده و خاکسترش هم به دریا ریخته شده است! در وضعیتی که فاصله‌ی انسان‌ها روز به روز بیشتر می‌شود و ...

در این شرایط باید جایگاهی باشد که انسان را از منجلاب‌های شهوترانی و گردابهای مادیگرایانه و گردبادهای خداستیزانه رهایی دهد و او را تربیت و هدایت بخشد.

باید جایی باشد که محبت و دوستی را در میان انسان‌ها برقرار کند و آتش کینه و دشمنی را خاموش گرداند، برابری و برادری را در میان انسان‌ها برقرار کند و حسد و سوء ظن را در بین آنها از بین ببرد.

باید مکانی باشد که راه رسیدن به خداوند از آنجا بگذرد، باید جایگاهی باشد که انسان را از بند و اسارت دنیا نجات دهد و روش درست زندگی کردن و تعامل صحیح با مردم را آموزش دهد و انسان را تربیت کند.

● مسجد و توطئه علیه آن

دشمنی و عداوت با اسلام و جنگ طلبی علیه مسلمانان تاریخی طولانی به درازای تاریخ مبارک اسلام دارد. از هنگامی که پیامبر(ص) دعوت خویش را فریاد زد، دشمنان قد علم کرده و به مبارزهبا آن پرداختند، زیرا با گسترش دین اسلام دیگر جایی برای حکومت ظالمان و زورگویان وجود نخواهد داشت

● زنان و مسجد

در دنیایی زندگی می‌کنیم که سردمداران آن پرچم عدالت را بر بالای چادر خیانت افراشته‌اند؛ دیواری‌از گِـل‌رفـاه را بر حـیاطی ازخارهای بی‌محبتی تنیده‌اند؛ اهداف خود را در بیابان‌هایی از سرمایه و مادیـات نهاده‌اند و تنها چیزی که می‌بینند، قدرت و سلطه است و برایشان اهمیتی ندارد، آبِ آن خون و پله‌هایش جسد مظلومان و ضعیفان باشد.

به خاطر فرهنگ ناروا و جاهلا‌نه‌ی جا افـتاده در میانمان و کج‌فهمی‌های بوجود آمده در آیین ما، همیشه زن‌ها و دختران با دیده‌ای پایین‌تر و باحقوقی کمتر از مردها نگریسته شده‌اند، حق آنها در هاله‌ای از محبت ایشان نسبت به برادران و پدرانـشان دزدیده شده است؛ نظرخواهی و مشـورت در امور خانه و خانواده و فعالیت‌هـای اجتـماعی در خـورِ شـأن آنها همیشه در دریـایی از غرور مردانی با بینش و سطحِ فکری پایین غرق و ناپدید گشته است.

● مسجد و تربیت فرزندان

دنیای امروز را به خاطر وجود امکانات و وسائلی فرامنطقه‌ای باید بدون مرزهای جغرافیایی در نظر گرفت، زیرا فناوری ارتباطات و اطلاع‌رسانی مرزها را در نوردیده است، تا جایی که حتی گاهی حاکمیت دولت‌ها را زیر سؤال می‌برد!

این فناوری گرچه فواید بسیاری در پی دارد، امّا قدرت‌های امروز آن را به وسیله‌ای برای القای افکار و نظرات خود بر سایر ملت‌ها تبدیل کرده‌اند، با نقاب‌هایی به نام دموکراسی و جهانی‌شدن[۲]، فرهنگ و اصالت اقوام مختلف را به تمسخر گرفته کم رنگ جلوه می‌هند.

نقشه‌های شوم آنها طوری برنامه‌ریزی شده که قشرهای کم سن و سال و کم تجربه ـ کودکان و نوجوانان ـ را هدف قرار داده است و بدین شکل می‌خواهند جوانانی بی‌هویت و آینده‌سازانی بدون پشتوانه را بار آورند!

آری آنها می‌خواهند با چنین نقشه‌ی شیادانه‌ای آینده‌ی ملت‌ها و دولت‌ها را به دست گیرند تا بسی آسان‌تر آنها را بلعیده و مطیع و فرمانبردار خویش سازند و به استعمارشان در آورند!

افراد ساده‌دل نیز بدون توجه به چنین حمله‌های ناجوانمردانه‌ای، آن را جزئی از پیشرفت و جهانی شدن می‌دانند!! باید برای این بی‌تفاوتی خود را سرزنش کنیم و برای مقابله با چنین وضعی، فکری بیندیشیم.

وظیفه‌ی ما تربیت کودکان و فرزندان‌مان است، آشنا کردن آنان با قومیت و فرهنگی که خداوند متعال آن را برایشان مقدر ساخته است:

[یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا]حجرات/۱۳

«ای مرداما! شما را از مرد و زنی آفریده‌ایم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید ...»

تا بدینوسیله به درجه‌ای از اصالت شخصیتی و شناخت از خویش برسند.

و سپس آنان را به گونه‌ای تربیت کنیم که بتوانند دین خویش را از منبعی پاک بیاموزند و آن را از آماج حملات و شبیخون‌های دشمنان گرگ صفتی که بعضی اوقات لباس میش بر تن دارند، مصون نگاه دارند و الله را هدف خویش نمایند و با روشی صحیح و نیتی پاک به جامعه‌ی خویش خدمت کنند و راه‌های پیشرفت آن را همواره نمایند.

● تربیت از کودکی

خداوند متعال همه‌ی بندگان خویش را از یک خمیرمایه آفریده است و همه‌ی آنان را بر روش و فطرتی خداپرستانه خلق کرده است و روح آنها را نیز بر این امر شاهد قرار داده است:

[وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَی شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ] اعراف/۱۷۲

«(ای پیامبر! برای مردمان بیان کن) هنگامی را که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدمیزادگان پدیدار کرد و ایشان را برخودشان گواه گرفته است که آیا من پروردگار شما نیستم؟ آنان گفته‌اند: آری! گواهی می‌دهیم (تویی خالق باری).»

و هرکس که وارد جهان هستی می‌شود دارای فطرتی پاک و خداگرایانه می‌باشد،‌ همان طور که پیامبر (ص) می‌فرماید:

[کُلُّ مَولُودٍ یولَدُ عَلی الْفِطْرَةِ، فَأبَوَاهُ یهَوِّدَانِهِ أوْ ینَصِّرَانِهِ أوْ یمَجِّسَانِهِ]بخاری [۳]

«هرکودکی که به دنیا می‌آید، بر فطرت پاک اسلام است، این والدینش هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی تربیت می‌کنند.»

این حدیث نشانگر این است که ادامه دادن راه فطرت نیازمند تربیت و پرورش است. اسلام دینی پاک و کامل است و برای هر موضوعی، راهکار و برنامه‌ای سازنده و صحیح دارد. از این رو به تربیت فرزندان ـ که امری بسیار مهم می‌باشد ـ اهمیت ویژه‌ای داده است تا جایی که هیچ مکتب و فکری این چنین برنامه‌ای را در اختیار بشر نگذاشته است.

زیرا کودکانند که جامعه‌ی فردا را می‌سازند، کودکانند که پرچم دین را بدست خواهند گرفت و کودکانند که بعد از ما، دعوت را بانگ می‌دهند.

جای شکی نیست که هدایت در دست «رب العالمین» است، اما این جهان دارای برنامه، روش و راهکار است. خداوند این جهان را، جهان اختیار قرار داده است.

«هدایت گرچه در اختیار خداست و اوست که گرداننده‌ی دل‌ها می‌باشد، اما به هر حال این جهان دارای اسباب است، زیرا خداوند متعال هر چیزی را با سببی وابسته کرده و برای هر علتی، معلولی قرار داده است.»[۴] که به گوشه‌ی کوچکی از این برنامه‌ها اشاره می‌کنیم.[۵]

۱) تربیت نفس، خودسازی و تزکیه‌ی نفس.

[یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ] تحریم/۶

«ای کسانی که ایمان آوریده‌اید، خودتان را برحذر دارید.»

گام اول در تربیت فرزندان، تربیت و تکامل نفس خویش از لحاظ عقیده، عمل و اخلاق است؛ «والدین برای بازسازی کودکان و تحویل نسلی سالم به اجتماع،‌ نیاز دارند که نخست خود را بسازند، روابط خود را بر اساس ضوابط اصیل و استوارتری قرار دهند ... قول و عمل خود را تحت ضابطه و نظمی در آورند، روش زندگی خود را بر اساس هدف استوارتری قرار دهند.» [۶]

۲) دُعا برای داشتن همسر و فرزندانی متدین و متقی.

[وَالَّذِینَ یقُولُونَ‌رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا]فرقان/۷۴

۳) انتخاب همسری متدین و خوش‌رفتار برای فراهم کردن مادری نیک‌روش برای تربیت فرزندانمان.

۴) دعا برای دور کردن شیطان از فرزندان هنگام نزدیکی با همسر:

[اللَّهُمَّ جَنِّبْنِی الشَّیطَانَ وَ جَنِّبِ الشیطانَ مَا رَزَقْتَنَا][۷]

۵) اذان گفتن به گوش فرزند تا کلمه‌ی جلاله‌ی «الله» اولین کلمه‌ای باشد که فرزند می‌شنود، همان طور که پیامبر (ص) به گوش حسن و حسین م اذان گفت و...

بحث در مورد تربیت فرزندان موضوعی ژرف و عمیق است که نیازمند وقتی طولانی است، ما نیز در اینجا چنین هدفی نداریم، می‌خواهیم بیان کنیم که پدر و مادر چگونه بر فرزندان‌شان تأثیر گذارند و این که راهی را نشان دهیم که بتوان این تأثیر را در مسیری صحیح که همانا مسیر دینداری و دین‌پروری فرزندان است، مدیریت نمود.

همانطور که گفته شد کودکان بر فطرت خداپرستانه هستند، اما این فطرت نیازمند تربیت و پرورش است؛ می‌بایست والدین فرزندان خویش را در این راه راهنما باشند و این فطرت را بر انگیزند و آن را برجسته نمایند و این استعدادها را شکوفا کنند، و در این راه از هیچ کوششی دریغ ننمایند، و این تربیت باید از ابتدای زندگی کودک شروع شود، زیرا کودکی پایه‌گذار شخصیت بزرگسالی خواهد شد.

روح و نفس کودکان در ابتدا مانند نوار خام می‌باشد و همیشه در حال دریافت و درک مسائل و امورات اطراف خویش است و از هر اتفاقی تأثیر می‌پذیرد.[۸] و کم‌کم این تأثیرات باعث شکل‌گیری عادات و زمینه‌سازی بستر تعقلات او خواهد شد. ذهن کودک مانند گیرنده‌ای قوی است که هر چیزی را از محیط اطرافش دریافت می‌نماید و حتی سعی می‌کند دانسته‌هایش را به شیوه‌ای عملی سازد و بر اساس تعقلات و ذهنیاتش رفتار می‌نماید و همان طور که جسمش در حال رشد، تغییر و تحول است، روحیه و نفس او نیز در حال رشد و تغییر است.

«کودکان بسیار تأثیرپذیر، جستجوگر و شیفته‌ی آموختن هستند و با گیرنده‌های نیرومندشان اندیشه، احساسات و عقاید والدینشان را نسبت به خود جذب می‌کنند. بر این اساس اظهارنظرها و القائات مثبت و منفی والدین و سایر اطرافیان نسبت به بچه‌ها در کامپیوتر ذهنشان برنامه‌نویسی شده و میزان‌ بهره‌گیری از قابلیت‌هایشان را در بزرگسالی تعیین می‌کند.»[۹]

«دوران کودکی مهم‌ترین بخش زندگی است‌که پایه‌گذار شخصیت بزرگسالی می‌باشد، هر چه سن کودک پایین‌تر باشد، نقش‌پذیری بیشتر است، بنابراین سال‌های اولیه زندگی مهم‌ترین بخش تربیت می‌باشد، کودک این دوران زندگی خود را در خانواده به سر می‌برد و از این جهت خانواده بیشترین تأثیرات را در تربیت کودک دارد.» [۱۰]

والدین نقش بسزایی در تربیت و پرورش استعدادهای‌ کودکان و پیشبرد آنها در مسیری صحیح و در راستای فطرت دارند و می‌توان گفت که والدین اولین و مهم‌ترین تأثیرگذاران به کودک خویش و سازنده‌ی زیر بنای شخصیتی و فکری آنان می‌باشند.

و اگر والدین به تربیت و پرورش فرزندان‌شان اهمیت ندهند، با توجه به شرایط موجود در جامعه و تبلیغات همه جانبه به سوی دین‌گریزی، فرزندان ما و خود بخود جامعه به سوی بی‌دینی سیر خواهد کرد.

«تربیت و پرورش فرزندان از سوی پدر و مادر سودی نخواهد داشت که اگر پدر و مادر، یا یکی از آنها دو به جا آوردن و ادا کردن حقوق فرزندان‌شان کوتاهی و کم توجهی کنند ... به همین خاطر اسلام والدین و سرپرستان کودکان را به نیک رفتاری و تربیت آنها تشویق و ترغیب می‌نماید.»[۱۱] «ابوالعلاء معری می‌گوید:

وَ یـنشَأ ناشِـــیءَ الفتیانِ

مِنَّا عَلَی ما کانَ عَـوَّدَهُ أبـوهُ

وَ مَا دانَ الفَتَی بِحِجِّی وَ لکِن

یـعُودُهُ اللهُ یـوُّنَ اقربُوهُ

کودکان و نوجوانان ما بر اساس آنچه که پدر و مادرشان عادت داده و تربیت نموده‌اند، رشد و پرورش می‌یابند. کودک به وسیله‌ی عقل و زیرکی، دیندار و مسلمان نمی‌گردد، بلکه این نزدیکان و خویشاوندانش هستند که او را متدین می‌سازند.»[۱۲]

«اصلاح محیط خانواده، تصحیح اخلاق و رفتار پدر و مادر، تغییری شایسته در روح اهل خانه خواهد داد؛ و فضای خانه را مناسب آن خواهد کرد که فرزندان، با سهولت به سوی خیر بگرایند و کمال‌ْ‌طلب شوند؛ و آسان، همپایی نیکان و پاکان‌کنند و به‌آنچه انتظار می‌رود خود را برسانند.»[۱۳]

● کودکان و شرکت در مساجد

یکی از ابزارهای مهم تربیتی برای تربیت فرزندی اجتماعی و دارای اعتماد به نفس، شرکت دادن او در جمع، و فعالیت‌های گروهی می‌باشد. اگر کودک از همان ابتدا وارد جمع شود، در آینده شاهد رُشد چشمگیر روحی و تقویت اعتماد به نفس و همچنین اجتماعی بودن او خواهیم بود. «از طُرُق مهم و مؤثر در امر بازسازی کودکان شرکت دادن آنها در زندگی جمعی، گردش‌های خانوادگی و فعالیت‌های گروهی است.»[۱۴]

اما والدین باید مواظب باشند که هر جمع و گروهی نمی‌تواند تأثیر مثبت بگذارد، به همین خاطر انتخاب جمع و اجتماعات مفید و تأثیرگذار بر کودک بر عهده‌ی پدر و مادر است، چه بسا جمع‌ها و گروه‌هایی وجود دارند که تأثیر منفی، مخرب و ناامید کننده‌ای بر فرزندان می‌گذارند.

دکتر عبدالکریم سروش می‌گوید: «در مسئله‌ی تربیت اخلاقی، معاشرت بسیار مهم است. فرزندان را حتماً با کسانی معاشر کنید که سعادت نفس در آنها هست، نیکی و بدی، کینه و پاکی و از این قبیل، از راه مخفی از سینه‌ها به سینه‌ها منتقل می‌شود، دوست با دوست، ممکن است خودشان نفهمند و متوجه نباشند، ولی مانند این است که یک انسان پاک یک میدان مغناطیسی دارد و پاکی‌اش را به طور مغناطیسی به دیگری منتقل می‌کند.»[۱۵]

پیامبر گرامی اسلام (ص) در روایتی از ابوسعید خُدری می‌فرماید:

[إذَا رَأیتُم الرَّجُلَ یعْتَادُ الْمسَاجِدَ فَاشْهَدُ لَهُ بالإیمانِ]

«هرگاه مردی را دیدید که در مساجد رفت و آمد دارد به ایمان و باور دینی او گواهی دهید.»

حال اگر ما می‌خواهیم که فرزندانمان مؤمن بار بیایند و گرفتار تله‌های دشمنان بی‌دین نشوند، لازم است آنها را با افرادی رفت و آمد دهیم که به ایمان و باور آنها آگاهیم، و به مکانی راهنمایی کنیم که سرچشمه‌ی معارف دین باشد تا کامل آنها را بفهمند و شخصیت آنها به مکان و افراد آن خو بگیرد.

همانطور که مشخص است چنین مکانی مسجد و چنین افرادی، افراد مساجد هستند. پس مسئولیت والدین تربیت صحیح فرزندان و آشنا کردن آنان با مفاهیم قرآن و روش صحیح دین و زندگی است و مسجد تنها جایگاهی است که همیشه چراغ توحید و عمل در آن می‌درخشد و افرادی که در آن حضور دارند افرادی باایمان و صاحب عمل هستند، اگر فرزندانمان را از همان کودکی به مساجد ببریم و آنها را نیز در این مکان مقدس و این عبادت جمعی شرکت دهیم، علاوه بر تأثیر شگرفی که بر روی آنها دارد، باعث میشود که کودک آداب و دستورات نماز و سایر امورات دین را یاد بگیرد و با آن آشنا شود. حضور او در سنّ کودکی در مسجد سبب می‌گردد که این عمل ـ رفتن به مسجد و یادگیری معارف دینی ـ در ذهن او نقش ببندد و این عمل بصورت رفتاری مستمر ظاهر گردد، زیرا همانطور که گفته شد تربیت از همان کودکی شروع می‌گردد و اعمال و تعقلات از تربیت کودکی سرچشمه می‌گیرد. «اولیا و مربیان باید دانش‌آموزان را تشویق کنند که نماز را در مسجد بخوانند تا در دوران بزرگسالی به آن عادت کنند و رفتن به مسجد برایشان آسان شود.» [۱۶]

البته این در صورتی است که پدر و مادر در این راه در کنار او باشند و او را تنها نگذارند و با حضور خودشان در مساجد هم بر کودکشان تأثیر گذارند و هم سبب ترغیب او شوند. چون اگر پدر و مادر خود در این زمینه کوتاهی کنند و در مسجد حضور نداشته باشند، فرزند نیز دیگر انگیزه‌ای برای حضور در مساجد نخواهد داشت. پس حضور والدین نیز به همراه فرزندان در مساجد لازم و ضروری است.

پس بر پدر و مادر لازم است که فرزندان‌شان را با خود به مساجد ببرند، تا حضور در مساجد در ذهن آنها نقش ببندد و بصورت رفتاری همیشگی در آید.

در مورد تربیت کودکان و بردن آنها به مسجد تفاوتی بین دختر و پسر وجود ندارد و همان طور که پسران می‌توانند در مساجد برای نمازجماعت و فراگیری‌ قرآن و مفاهیم دینی شرکت کنند، دختران نیز می‌توانند از ابتدای کودکی مانند پسران و با افزایش سن با رعایت موازینی صحیح، در مساجد حضور یابند و می‌توانند زیر بنای فکری خویش را پایه‌ریزی نمایند.

«پیامبر (ص) بر حاضرشدن کودکان همراه بزرگترشان برای نماز جماعت در مسجد بسیار تأکید کرده است، تا طرز نماز خواندن و دستورات آن را فراگیرند.» [۱۷]

«اندیشه‌ی پیونددادن کودکان به مسجد، اندیشه‌ای است که برای نجات آنان از مفسده و تباهی بسیار مفید و کم نظیر می‌باشد، باید پدر و مادران به چنین کاری اهتمام ورزند و توجه کامل به آن کنند، به گونه‌ای که از روی رغبت و محبت و شجاعت و بلندنظری، بدون تصور هیچ‌گونه نفرت و احساس تقبیح و تحقیر، کودکان خود را به مساجد بفرستند تا به تعلیم و تربیت مسائل دینی و اخلاقی و انسان‌سازی بپردازند.» [۱۸]

«بنابر رهنمودهای نبوی، بر تو ای مربی عزیز (و پدران و مادران) لازم است که آستین همّت را بالا زنی و عزم را جزم نمایی که فرزندانت را با مسجد مأنوس سازی تا روح خویش را در این منزل مبارک الهی به شایستگی تربیت نمایند، سطح عقل و اندیشه‌ی خود را بالا برند، نفس خود را تهذیب کنند و با سایر فرزندان جامعه‌ی اسلامی وحدت و یکپارچگی موعود را تحقق بخشند. زمانی که موفق به اجرای این امر در رابطه با عزیزان خود شدید و نسبت به ارتباط دائمی آنان با مساجد کوشا بودید به غایت مورد نظر از جهت تکوین روحی و ایمانی و اخلاقی آنان دست یافته‌اید و آنان از جهت هدایت و بودن بر راه راست از جمله‌ی افراد خواهند بود.»[۱۹]

اما متأسفانه برخی از افرادی که در مساجد حضور دارند، با آمدن کودکان به این مکان مخالف هستند و مدام آنها را از این کار باز می‌دارند و با رفتار خویش کودکان را از آمدن به مساجد پشیمان می‌کنند.

«متأسفانه بسیاری از بزرگان و افراد مسنّ را می‌بینیم که از رفتن کودکان به مساجد نفرت دارند و به وسیله‌ی داد کشیدن بر سر کودکان و طرد نمودنشان از مساجد موجب می‌شوند که بسیاری از آنان از رفتن به مساجد تنفّر پیدا کنند و در نتیجه به انحراف و تباهی کشیده می‌شوند. براستی این یکی از مصائب دردناک امّت اسلامی می‌باشد.»[۲۰]

من به این بزرگواران می‌گویم که این کار آنها مخالف سنّت مطهر نبوی است، براستی اگر کودکان به مساجد نیایند و در آنجا تربیت نشوند، چگونه در آینده به افرادی دیندار تبدیل شوند؟ اگر کودکی تربیت نشود و به مسجد نیاید، با توجه به این همه تبلیغات ضدّ دین چگونه او .... ؟

ما در روایات دیده‌ایم هنگامی که پیامبر رحمت (ص) در مسجد ـ در نماز جماعت ـ به سجده می‌رفتند، امام حسن و امام حسین م بر دوش ایشان قرار می‌گرفتند و پیامبر (ص) نیز هیچ گونه مخالفتی با حضور ایشان در مسجد نمی‌کرد.

من از تمام افراد مساجد استدعا دارم که کودکان را در مساجد بپذیرند و دست نوازش بر سر آنها بکشند و بر حضورشان در مسجد آنها را ترغیب و تشویق نمایند و زمینه را هر چه بیشتر برای حضور آنان در مساجد فراهم کنند.

● سخن آخر

نبی رحمت و الگوی هدایت و خورشید نبوت (ص) می‌فرماید:

[ألا کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ، فالإمَامُ الَّذِی عَلٰی النَّاسِ راعٍ وَ هُوَمسئولٌ عَن رعیتِهِ و الرَّجُلُ راعٍ عَلٰی أهل بیتهِ و هو مسئولٌ عن رعیتِهِ و المرأة راعیةٌ عَلٰی بَیتِ زوجِهَا وَ وَلِدِهِ وَ هِی مسئولَةٌعَنهُم و عَبدُ الرَّجُلِ راعٍ عَلٰی مالِ سیدِهِ و هوَ مسئولٌ عن رعیتِهِ، ألا کُلُّکُم راعٍ و کلُّکُم مسئولٌ عن رعیتِهِ ] [۲۱]

«هرکسی از شما مسئولید و همه‌ی شما نسبت به افراد تحت تکفل خود مسئول هستید، امام مردم نسبت به رعیت خود وظیفه دارد و مسئول است، مرد نسبت به افراد خانواده‌اش وظیفه دارد و مسئول است، زن نسبت به خانه‌ی همسرش و فرزندانش وظیفه دارد و مسئول می‌باشد، خدمتگزار نسبت به مال اربابش وظیفه دارد و مسئول است، پس همه‌ی شما وظیفه دارد و نسبت به افراد تحت تکفّل خود مسئول هستید.»

پس والدین وظیفه دارند و باید نسبت به تربیت فرزندانشان اقدام کنند و ذرّه‌ای از آن دریغ نکنند. چون بدون شک از مسئولیت‌هایی که بر عهده‌ی ما گذاشته شده است، بازخواست خواهیم شد! اگر می‌خواهیم فرزندانمان راه دین در پیش گیرند و سعادتمند دنیا و آخرت شوند و برای جامعه‌ی خویش مفید باشند! اگر می‌خواهیم جامعه‌ی آینده را کسانی بسازند که به خداوند ایمان آورده‌اند و شکرگزار وی هستند، و دستورات اسلام را اجرا می‌کنند و نسبت به وظائفشان متعهد هستند!

باید کودکانمان را با مساجد آشنا کنیم و در این امر یاور و راهنمای ایشان باشیم.

● سخنی با ائمه‌ی جماعت رهبری و گروه

از دیدگاه اسلام وجود یک ‌امام، پیشوا و رهبر، برای هرجمع و گروهی لازم و ضروری است، تا آن گروه بهتر، سریع‌تر و منظم‌تر در پیشبرد اهداف و کارهایش موفق شود. در هر گروهی بخاطر تفاوت در سطح تعقلات، تفکرات و متمایز بودن تمایلات و دیدگاه‌ها، نبود فردی به‌عنوان رهبر و هماهنگ‌کننده‌ی گروه، باعث متارکه و از هم پاشیدن گروه خواهد شد، و بعد از مدت کمی از گروه چیزی جز افرادی پراکنده و جدا از هم باقی نخواهد ماند، و به خاطر این نقش اثرگذار است که اسلام حتی برای گروهی سه نفری می‌خواهد یک نفر به عنوان امیر انتخاب شود.

ارجاعات و پانوشت‌ها

۱. الگوی هدایت، مؤلف علی محمد صلابی، انتشارات حرمین، جلد اول صفحه۵۷۷

۲. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتاب «جهانی‌شدن و آینده‌ی جهان اسلام» نوشته: رامز طنبور و فتحی یکن، ترجمه: مولود مصطفایی مراجعه کنید.

۳. به نقل از کتاب تربیت فرزندان در پرتو شریعت، مؤلف: سبحان محمود، مترجم: أفضل ده‌مردنژاد، انتشارات احمد جام، چاپ اول ۸۳، صفحه ۶۰

۴. تربیت و اصلاح فرزندان، مؤلف: محمدقاسم قاسمی، نشر صدیقی زاهدان، چاپ سوم ۸۵، ص ۱۳

۵. برای اطلاعات بیشتر به کتاب‌های تربیتی از جمله: «تربیت فرزندان از دیدگاه پیامبر (ص) » تألیف: محمدنور سوید مراجعه فرمایید.

۶. تربیت و بازسازی کودکان، مؤلف: علی قائمی، انتشارات امیری، چاپ سوم ۸۳، ص ۱۳۴

۷. بخاری ۴۷۶۷، مسلم ۲۵۹۱ به نقل از کتاب تربیت و اصلاح فرزندان، محمدقاسم قاسمی، چاپ سوم ۸۵، ص ۱۳

۸. دانستن این مطلب، مسئله‌ای مهم در تربیت کودک است.

۹. والدین مؤثر، فرزندان موفق، مؤلف: رضا آل‌یاسین، انتشارات هامون، چاپ اول ۸۳، ص ۲۰

۱۰. روان‌شناسی پرورش و تربیت کودک، مؤلف: محسن احمدی، انتشارات حسین فهمیده، چاپ اول ۸۳، ص۱۳

۱۱. په‌روه‌رده‌ی مندال و هه‌رزه‌کاران، مؤلف: محمدشریف الصواف، مترجم: نه‌‌وا محمد سعید، نشر التفسیر ۲۰۰۴، ص۲۷ اصل این کتاب به زبان عربی و ترجمه‌ی آن به زبان کُردی است. و این بخش توسط نویسنده ترجمه شده است.

۱۲. به نقل از کتاب تربیت فرزندان از دیدگاه پیامبر (ص)، مؤلف: محمدنور سوید، مترجم: محمدصالح سعیدی، چاپ دوم ۸۶، ص ۴۵

۱۳. گامی در مسیر تربیت اسلامی، کودکی تا بلوغ، مؤلف: ‌رجبعلی مظلومی، نشر آفاق، چاپ اول ۵۸، ص ۱۴۳

۱۴. تربیت و بازسازی کودکان، مؤلف: علی قائمی، انتشارات امیری، چاپ سوم ۸۳، ص۱۳۴

۱۵. به نقل از کتاب «تربیت و اصلاح فرزندان» مؤلف: محمدقاسم قاسمی، انتشارات صدیقی، چاپ سوم ۸۵، ص ۸۰

۱۶. راهنمای مربیان برای تربیت دختران و پسران، مؤلف: محمد بن جمیل زینو، مترجم: عبدالله عبدللهی، نشر احسان، چاپ اول ۸۶، ص ۹۳

۱۷. په‌روه‌رده‌ی مندال و هه‌رزه‌کاران، مؤلف: محمدشریف الصواف، مترجم: نه‌‌وا محمد سعید، نشر التفسیر ۲۰۰۴، ص۵۷

۱۸. تربیت فرزندان از دیدگاه پیامبر (ص)، مؤلف: محمد نور سوید، مترجم: محمدصالح سعیدی، چاپ دوم ۸۶، ص۲۷۵

۱۹. چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم، مؤلف: عبدالله ناصح علوان، مترجم: عبدالله احمدی، ص۲۷۹

۲۰. همان منبع، ص ۲۷۷

۲۱. مسلم/۳۴۰۸، به نقل از کتاب تربیت و اصلاح فرزندان، مؤلف: محمدقاسم قاسمی، انتشارات صدیقی، چاپ سوم ۸۵، صفحه ۱۷