سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اباحه گری چیست


اباحه گری چیست

منظور از شهوت عملی این است كه شخص مباحی, با علم به حرمت و با آگاهی از ممنوعیت قانونی و شرعی و حتی با توجه به عواقب نامطلوب و آثار منفی اعمال ناشایست, ارزش ها و روش های متعارف اخلاقی را رعایت نمی نماید

در این نوشته اباحه‌اندیشی و بی‌اعتنایی عملی به محرمات و منهیات و منكرات با توجه به دو منشاء اساسی مورد بحث قرار گرفته است: یا ناشی از شبهه نظری است و یا ناشی از شهوات عملی. ابتدا نقش شهوت عملی در ایجاد، ترویج و رواج اباحه‌گری مورد مطالعه قرار گرفته و پس از آن سهم مؤثر شبهات نظری بررسی شده است. این گزارش كارشناسی توسط سازمان تبلیغات اسلامی برای طرح در شورای فرهنگ عمومی تنظیم و سپس تحت عنوان لاابالی‌گری ارائه شد.

الف) اباحه‌‌گری ناشی از شهوت عملی

منظور از شهوت عملی این است كه شخص مباحی، با علم به حرمت و با آگاهی از ممنوعیت قانونی و شرعی و حتی با توجه به عواقب نامطلوب و آثار منفی اعمال ناشایست، ارزش‌ها و روش‌های متعارف اخلاقی را رعایت نمی‌نماید. دنیاطلبی، لذت‌طلبی، تنوع‌طلبی، تن‌آسایی، حرص،‌ استعلاء و استكبار و استغناء، عجول بودن و تنها در پی منافع آنی و عاجل گشتن، منافع مقطعی و موقت را كه به حسب ظاهر آسان، ارزان و نزدیك می‌آید و نیازی به صبر و سعی و ثبات و استقامت و صلابت ندارد بر مصالح مستمر و پایدار ترجیح دادن، همه از مظاهر شهوت عملی و تبعیت از هوای نفس‌اند:

۱) ان یتبعون الا الظن و ما تهوی الانفس، افرایت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علی علم.

۲) جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوا فانظر كیف كان عاقبه المفسدین، بل الانسان علی نفسه بصیره ولو ألقی معاذیره، و ما اختلف الذین اوتوا الكتاب الا من بعد ما جاء هم العلم بغیاً‌ بینهم، فما اختلفوا الا من بعد ما جاءتهم العلم بغیاً‌ بینهم، ما تفرقوا الا من بعد ما جاء هم العلم بغیاً‌ بینهم، یجادلونك فی الحق بعد ماتبین، و كان الانسان اكثر شیء جدلاً.

۳) ان الانسان لیطغی ان راه استغنی، ان الذین یجادلون فی آیات الله بغیر سلطان اتاهم ان فی صدورهم الا كبر ماهم ببالغیه.

۴) و یدعوا الانسان بالشر دعائه بالخیر، و كان الانسان عجولا، خلق الانسان من عجل، كلا بل تحبون العاجله و تذرون الاجله، قال یا قوم بم تستعجلون بالسیئه قبل الحسنه، یستعجلونك السیئه قبل الحسنه.

۵) زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضه، زین للذین كفروا الحیاه الدنیا، انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینكم، یریدون الذین یتبعون الشهوات ان تمیلوا میلاً عظیماً، راس الافات الوله باللذات. ژچنین كسانی را كه غرور و غفلت، شهوت و شهرت و شیطنت سبب شده است كه با یقین به حق، حق را انكار كنند و از عمل به حق استنكاف ورزند، ابتدا باید با قول لین و موعظه به راه حق هدایت نمود. لكن نمی‌توان و نباید به نام تساهل و تسامح امربه معروف و نهی ازمنكر را در مورد آنها نادیده گرفت:

▪ لا تكن خصیماً للكافرین

▪ ولا تجادل عن الذین یختانون انفسهم

▪ و لا تتبع اهوائهم

▪ فان ترضوا عنهم فان الله لا یرضی عن القوم الفاسقین

در نهایت، بسط قسط، اقامه عدالت، برقراری امنیت و حفظ نظم و نزاكت عمومی اقتضا می‌كند كه با چنین كسانی، مواجهه قانونی صورت گیرد تا موانع ایجاد جامعه سالم برطرف گردد و زمینه‌های مساعد برای شكوفایی و رشد استعدادهای انسانی فراهم آید؛ گو این كه در همان موارد مواجهه قانونی در راستا و در قلمرو و قواعد حقوق اسلامی از قبیل تدرءالحدود بالشبهات، قاعده قبح عقاب بلابیان، قاعده اضطرار، قاعده التغریر بما یراه الحاكم من المصلحه و بسته به سوابق مرتكب و وضعیت روحی و شرایطی كه تحت آن شرایط، جرم واقع شده است باید مراتب تعلیق مجازات، تخفیف مجازات، تبدیل مجازات به مجازات مناسب و نهایتاً‌ عفو او با توجه به ندامت و توبه و اذن ولی‌فقیه، رعایت گردد.

ب) اباحه‌‌گری ناشی از شبهه نظری

شبهه نظری گاهی ناشی از این جهت است كه معانی و مبانی دستورالعمل‌های دینی و اخلاقی، متناسب با فهم مخاطب، در قالب زبان روز و با روش‌های نافذتر، تبلیغ و تبیین عقلانی نمی‌شود. باید كوشید كه افق فكر و استوای فهم عمومی، از افق مادیات و حواس ظاهری فراتر رود و قلمرو هستی را شهوداً گسترده‌تر از ماده و مادی ببینند. عموم مردم باید از صمیم ذات معتقد و متقاعد باشند كه كمال انسان به لذت‌پرستی نیست، سعادت را با لذت و تمتعات دنیوی و جسمی مساوی ندانند و یا حداقل این كه لذت را محدود به لذت حسی و لذت غریزی ندانند. باید میان محدودیت و محرومیت تمایز آشكار قایل شوند و هر محدودیتی را لزوماً به معنای محرومیت ندانند. باید مصالح جمعی و جاری را بر منافع فردی و راكد خود ترجیح دهند، باید یقین پیدا كنند كه دین نه عقل ستیز است نه عقل‌گریز، بلكه تمامی اخلاق و احكام اسلامی مبتنی بر دریافت‌های فطری و حكم مسلم است، باید یقین پیدا كنند كه غرض از تشریع و تقنین احكام شرعی و ضوابط قانونی، غرضی است كه به عامل بر می‌گردد نه به شارع. باید به آنان آموخت كه تكلیف شرعی، از مقدمات و مقومات نیل به كمال است. باید بدانند كه تكلیف به معنای تضییق وایجاد كلفت نیست، بلكه برعكس موازین و مضامین شرعی قفل و زنجیر اسارت نفس را از دست و پای انسان باز می‌كنند و برمی‌گیرند: «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال اللتی كانت علیهم.» باید دین را در بیان، شیوا و در عمل، شیرین بیابند.

آنان كه حقیقت را دست نایافتنی می‌دانند و با تشكیك‌های پی در پی، در پی تبدیل یقین دیگران به شك‌اند و برای یقین سابق از دست‌رفته هیچ یقین لاحق و بدیلی را قرار نمی‌دهند و می‌كوشند كه یقین را مباین واقعیت جلوه دهند و برای مبانی منطقی و واقع‌نمایانه یقین، هیچ اعتباری قایل نیستند ونزدیك شدن(نه نایل شدن) به حقیقت را صرفاً در گرو آزمون تجربی می‌دانند- اگرچه مورد آزمون از اموری باشد كه اولین تجربه مساوی با آخرین تجربه است، آنان كه می‌كوشند عدالت و اخلاق را از بزرگ‌ترین ضمانت اجرای آن، یعنی دین، جدا و مجزا سازند و تعالیم دینی را نسبت به مسایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ناكارآمد و یا بی‌طرف جلوه دهند، دانسته یا ندانسته به اباحی‌گری دامن می‌زنند. اندیشه و اخلاق را نسبی دانستن و پشتوانه‌های بینشی ارزش‌ها را نادیده گرفتن(عدم ارتباط منطقی میان جهان‌بینی و ایدئولوژی) سلاحی سمی و مهلك است و راه را برای توجیه اباحی‌گری هموار می‌سازد.

از سوی دیگر مبلغان اسلامی و دستگاه‌های تبلیغ و آموزش دین و فرهنگ توجه كنند كه از حیث ارایه استدلال‌های نظری، و محاسن و نقاط قوت نظام‌های سیاسی و اقتصادی و مدیریتی غیردینی را نادیده گرفتن و به نحو سالبه كلیه منكر جمیع خدمات و حسنات نظام‌های سكولار شدن و هیچ نقطه قوت و نكته روشن در آن نظام‌ها ندیدن، همه و همه، سبب می‌شود كه مبلغان و دستگاه‌های تبلیغی درمظان این اتهام قرار گیرند كه متعصب و متصلب‌اند و به دنبال كشف حقیقت نیستند. برخی از مبلغان دینی با تندی و درشتی سخن می‌گویند و با خشونت عمل می‌كنند و همواره دافعه‌ها را بر جاذبه‌های دین غلبه بخشیده‌اند و فراموش كرده‌اند كه وقتی پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله كسانی را برای تبلیغ اسلام به این سو و یا آن سوی مدینه اعزام می‌نمود به آنها توصیه می‌فرمود: «یسرو لاتعسر، بشر و لاتنفر»


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.