جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

مقاومت شكننده جان فوران


بررسی تاریخ تحولات معاصر در ایران با دو زمینه اختلاف نظر مواجه است یكی اختلاف در تعیین مبداء برای تاریخ معاصر كه از تشكیل صفویه تا نهضت مشروطه در نوسان است و دیگری اختلاف در نظریه پردازی صاحب نظران و نویسندگان در خصوص بنیاد تحولات اساسی تاریخ معاصر

بررسی تاریخ تحولات معاصر در ایران با دو زمینه اختلاف نظر مواجه است؛ یكی اختلاف در تعیین مبداء برای تاریخ معاصر كه از تشكیل صفویه تا نهضت مشروطه در نوسان است و دیگری اختلاف در نظریه‌ پردازی صاحب نظران و نویسندگان در خصوص بنیاد تحولات اساسی تاریخ معاصر. مقاله‌ای را كه پیش رو دارید رهیافت مطالعاتی جان فوران یكی از محققین زبردست حوزه مطالعاتی ایران معاصر را مورد بازگویی و مداقه قرار داده است و به حواشی نظیر مقاومت شكننده فوران پرداخته است. اكنون و با مطالعه این مقاله با دیدگاهی نسبتا عمیق و واقعگرایانه در مورد ریشه تحولات اساسی ایران در قرن اخیر و از جمله نهضت مشروطیت و انقلاب اسلامی آشنا خواهید شد. به امید توجه شما عزیزان و گرامیان

●مقدمه

پژوهشگران و محققان در این مورد كه تاریخ معاصر ایران دقیقا از چه زمان یا دوره‌ای آغاز می‌گردد اختلاف نظرهایی باهم دارند. بنابر یك تعریف معمول، تاریخ معاصر هر سرزمینی از زمانی آغاز می شود كه بنیاد تحولات اساسی آن كشور، در آن سالها گذاشته شده باشد. پژوهشگران تاریخ معاصر ایران هر كدام یك دوره زمانی خاص را به عنوان نقطه تحولات ایران برشمرده‌اند كه می‌توان آنها را در سه گروه ذیل دسته بندی نمود: ‌

۱- گروهی آغاز تاریخ معاصر ایران را همزمان با شروع دوره صفویه می‌دانند. به عنوان مثال جان فوران۲ تحلیل تاریخ معاصر ایران را از ابتدای تاسیس سلسله صفویه آغاز نموده است.

۲- برخی دیگر ابتدای سلطنت قاجاریه را نقطه آغاز تحولات ایران می‌دانند.

۳- گروه سوم نقطه شروع را در مشروطه جستجو كرده و معتقدند بیشتر تحولات معاصر ایران ریشه در جریان مشروطه دارد.

گروه نخست كه عصر صفویه را نقطه آغازین بررسی تحولات ایران معاصر می‌دانند، براین باور هستند كه در دوره صفویه برای اولین بار پس از حدود نه قرن حكومتی مستقل در كشور تاسیس وتشیع به عنوان مذهب رسمی ایران شناخته شد.

در دوره صفویه حوزه‌های علمیه شیعی آغاز به كار نموده و شكل و نظم خاصی یافتند. سلسله فقهای شیعه كه تاكنون نیز ادامه دارد با محقق اردبیلی در آن عصر شروع می‌شود. در سالهای حكومت صفویان حكمت متعالیه در این عصر تاسیس شد و مهمترین منابع حدیث شیعه مانند وسایل الشیعه، وافی و بحارالانوارگردآوری شدند. از سوی دیگرگروهی كه دوره قاجاریه را نقطه آغازتحولات ایران معاصر می‌دانند بر این نكته اشاره دارند كه مقارن با روی كار آمدن قاجاریه در ایران، انقلاب كبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹.م در آن كشور به پیروزی رسید. از آن جا كه محققین بسیاری تحولات اساسی اروپا را با انقلاب فرانسه مرتبط می‌دانند، لذا گروهی از ایشان تحت تاثیر این نظریه، تاریخ معاصر ایران را نیز به انقلاب فرانسه مرتبط نموده و نقطه شروع تحولات معاصر ایران را همزمان با آن یعنی دوره حكومت قاجار می‌دانند.۳

گروه سوم پژوهشگران تاریخ ایران نقطه شروع تحولات معاصر كشور را دوره زمانی تقابل سنت و تجدد بر می‌شمارند. بنابر این عقیده، تقابل فوق در نهضت مشروطیت و با شعارهایی نظیر آزادیخواهی، تجدد و درخواست برخی نهادهای مدرن آغاز می‌شود.

اما واقعیت آن است كه با مطالعه تاریخ معاصر ایران به خوبی در می‌یابیم بسیاری ازریشه‌های تحولات اساسی ایران، به قبل از مشروطه و حتی قاجاریه باز می‌گردد. برهمین اساس نظریه‌ای كه نقطه شروع تاریخ معاصر ایران را دوره صفویه می‌داند واقعی‌تر به نظر می‌رسد.

در این مقاله سعی شده است تا در راستای نظریه‌ای كه شروع تاریخ معاصر ایران را دوره صفویه می‌داند، رهیافت پژوهشی آقای فوران در خصوص تحولات سیاسی - اجتماعی ایران را مورد بررسی قرار دهیم. همچنین با توجه به استفاده فوران از سایر رهیافتهای مطالعاتی، سعی خواهیم كرد مختصری از این مباحث را نیز مطرح نماییم. فوران در تحلیل تحولات سیاسی – اجتماعی ایران پنج نظریه ذیل را مطرح نموده و معتقد است جهت تحلیل تحولات ایران، این پنج نظریه باید به خدمت گرفته شود.

۱- نظریه نظام جهانی امانوئل والرشتاین ۴

۲- نظریه وجوه تولید ماركسیستی ۵

۳-توسعه وابسته؛ بر اساس دیدگاه‌های كاردوسو و فالتو.۶

۴- نظریه دولت سركوب گر۷

۵- فرهنگهای سیاسی مقاومت و مشروعیت، بر اساس نظریه ماكس وبر۸

فوران معتقد است نباید انتظار داشت كه یك نظریه به تنهایی بتواند مسایل ایران را تحلیل نماید. هر نظریه ممكن است تنها به یك بعد از مسایل توجه داشته باشد لذا سایر ابعاد را باید با كمك دیدگاه‌های دیگر بررسی كرد. بر همین اساس فوران ۵ نظریه فوق را برای بررسی تحولات ایران مطرح و در انتها عقیده خود را تحت عنوان نظریه مقاومت شكننده ارائه می‌دهد كه در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

فوران در تحلیل خود، نخست بر اساس نظریه نظام جهانی والرشتاین، قرن شانزدهم میلادی را به عنوان نقطه شروع تحولات در نظر می‌گیرد. والرشتاین معتقد است جهان تا پیش از سال ۱۵۰۰.م به دو بخش توسعه یافته و عقب مانده تقسیم نمی‌شد و از آن تاریخ به بعد است كه تحولات جدید امروزی و تقسیم جهان به كشورهای پیشرفته و عقب مانده آغاز می‌شود. نكته بسیار قابل توجه آن است كه سال ۱۵۰۰م (۹۰۷ قمری) دقیقا مصادف با به قدرت رسیدن سلسله صفویه در ایران می‌باشد.

●كشورهای پیشرفته و عقب مانده

والرشتاین این رخداد را بر اساس تحولات اقتصادی و گذار از نظام فئودالیسم به سرمایه داری توضیح می‌دهد. در شیوه تولید فئودالیته، اقتصاد درون گرا است در حالی كه در شیوه تولید سرمایه‌داری اقتصاد برون گرا و مرز‌گشا می‌شود. اقتصاد سرمایه داری برای بقای خویش همواره به دنبال منابع مواد اولیه و بازارهای مصرف جدید می‌باشد. ابزار تولید در اقتصاد فئودالی زمین و شیوه تولید، كشاورزی است و مبادلات نیز به صورت پایا‌پای صورت می‌گیرد در حالی كه در سیستم سرمایه داری ابزار تولید ماشین و كارخانه است و شیوه تولید به صورت صنعتی و ابزار مبادله پول می‌باشد. وضعیت شیوه تولید كشاورزی در سیستم فئودالی از حالت ثبات برخوردار بود و در طول قرنها تغییرات چندانی را به خود ندید. در حالی كه در جامعه صنعتی تحولات بسیار سریع و به روز است. در همین راستا با اختراع ماشین در غرب، تولید افزایش چشمگیری یافت. برای مثال در انگلستان كه تا قبل از انقلاب صنعتی پارچه بافی با دست انجام می‌شد، پس از اختراع ماشین وتغییر بافندگی از حالت دستی به صنعتی، تولید به یك باره افزایش یافت. افزایش تولید نیز در جای خود دو پیامد اساسی را به دنبال داشت:

۱- نیاز بیشتر به مواد خام و اولیه ۲- نیاز به فروش بیشتر و دست یابی به بازار مصرف جدید.

بنابراین اگر مواد خام و اولیه جدید كشف نگردد و یا بازارهای مصرفی یافت نشود، سرمایه‌داری با بحران و شكست مواجه خواهد شد. با این فرض، ذات سرمایه داری نیازمند توسعه و گسترش است و به تعبیر ماركسیستها در ذات سرمایه داری تجاوز طلبی وجود دارد و نمی‌تواند یك جا ثابت بماند. بر این اساس كشورهای اروپایی پس از اشباع بازار داخلی به تسخیر بازارهای خارجی روی آوردند. به این ترتیب تجاوز به كشورهای دیگر شروع شد و راه‌ها و مناطق جدید نیز كشف گردیدند. اكتشافات جغرافیایی نظیر كشف قاره آمریكا بیشتر محصول سرمایه داری جدید و انقلاب صنعتی بودند. برای این منظور آمریكا، شبه قاره هند و سایر مناطق، یكی پس از دیگری در اختیار گرفته شدند. درگیریها و نزاعهای مختلف در مناطق گوناگون جهان روی داد. شكل اولیه گسترش و توسعه سرمایه داری نیز به صورت غارت مستقیم بود. در این شكل استعمارگران با تجاوز و تسخیر كشورها به شكل آشكار مواد اولیه و بازار آنان را تصاحب می‌نمودند. نتیجه فوری این اقدام بروز قیامهای گسترده مردمی و بر پایی جنبشها و اعتراضات گوناگون بود لذا پس از مدتی استعمار از حالت مستقیم به غیر مستقیم تغییر شكل یافت. استعمارگران در زمان اشغال كشورها به گونه‌ای اقتصاد مستعمرات را وابسته به خود نمودند كه پس از خروج از آن كشورها و حتی اعطای استقلال ظاهری، آنان باز به كشورهای استعمارگر وابسته بودند. این كشورهای عقب مانده مجبور شدند كه معاملات خود را با استعماگران ادامه دهند. دولتهای ضعیف با دست خود منابع اولیه را در اختیار كشورهای صنعتی گذاشته و محصولات تولیدی دریافت می‌نمودند. به عنوان مثال در هندوستان كه به طور سنتی پنبه كشت و تولید می‌شد با برنامه انگلیسی‌ها، تولید پنبه متوقف گردید. بریتانیا از یك طرف با وارد كردن پارچه‌های بسیار ارزان به هند واز طرف دیگر تشویق به تولید تریاك كشاورزان هندی را به سمت كشت خشخاش به جای پنبه سوق داد. تجار هندی پارچه نیز به خرید و فروش پارچه‌های ارزان انگلیسی روی آوردند. هندوستان كه خود زمانی تولید كننده پنبه و پارچه بود، با غارت مستقیم به گونه‌ای تخریب شد كه به شكل بازاری برای فروش پارچه‌های انگلیسی درآمد. در غارت غیر مستقیم، مناطق مستعمره به حدی وابسته به كالاهای استعمارگران شده بودند كه با دست خود مواد اولیه به آنان داده و در مقابل محصولات آنان را وارد می‌كردند. به تدریج پس از مدتی كشورهای عقب مانده خواستار تولید كالا در سرزمین خود شدند. علاوه بر فشار كشورهای عقب مانده برای تولید برخی كالاها، برای كشورهای صنعتی نیز مقرون به صرفه نبود كه تمام محصولات را در كشور خود تولید كنند. مشكلاتی نظیر آلودگی محیط زیست و بالا بودن هزینه تولید، كشورهای صنعتی را وادار كرد تا برخی تكنولوژیهای ساده را صادر نمایند اما هیچگاه با صدور تكنولوژیهای درجه اول به كشورهای ضعیف موافقت نكردند. علاوه بر این دولتهای صنعتی با پرداخت وام به كشورهای عقب مانده برای خرید این تكنولوژیها، به نوعی دیگر آنان را وابسته به خود نمودند.

●رهیافت نظام جهانی

به عقیده والرشتاین آغاز تحولات جدید در سطح جهانی به ابتدای قرن شانزدهم میلادی باز می‌گردد و از آن زمان به بعد است كه می توان كشورها را به پیشرفته و عقب مانده تقسیم كرد.

ایران در زمان صفویه كشوری است كه در عرصه خارجی نمودار فوق قرار دارد یعنی در زمره هیچ یك از سه نوع كشورهای یاد شده قرار نمی‌گیرد. ایران در زمان صفویه كشوری تقریبا خودكفا است و هنوز وارد شبكه اقتصاد جهانی نشده است. بر همین اساس نمی‌توان این كشور را جز كشورهای مركز، نیمه حاشیه و یا حاشیه قرار داد. ایران تا قرن هجدهم میلادی هم چنان جزء كشورهای مستقل و در عرصه‌ خارجی اقتصاد جهانی قرار دارد.

اما در قرن نوزدهم ایران به كشوری محتاج تبدیل می‌شود و به همین دلیل آقای فوران نظریه والرشتاین را در خصوص ایران به صورت كامل پاسخ‌گو نمی‌داند و معتقد است باید از سایر نظریات نیز استفاده كنیم. در زمان فتحعلی شاه جنگ‌های ایران و روس اتفاق می‌افتد كه فوران علت آن را تلاش روسیه برای رسیدن به آبهای گرم می‌داند. روسیه با وجود برخورداری از وسعت پهناور،كشوری است كه در دسترسی به آبهای گرم همواره دچار مشكل بوده است. به هر صورت جنگهای ایران و روس، فتحعلی شاه را ناگزیر ساخت تا دست به دامان ناپلئون، حاكم وقت فرانسه گردد. فرانسویان از این فرصت نهایت بهره را بردند و با هدف دسترسی به هند و ایجاد فشار بر انگلستان، از دعوت فتحعلی شاه استقبال نمودند. اما از طرف دیگر، ناپلئون با روس‌ها نیز مشغول معامله و گفتگو بود. ایران ناگزیر به سراغ انگلیسی‌ها رفت اما این كشور نیز به دلیل توافقات پنهانی با روسیه، زمینه معاهدات ننگین گلستان و تركمنچای را فراهم آورد. در این زمان تمام فعالیتهای انگلستان متوجه مصون ماندن شبه قاره هند از حمله سایر كشورها، به ویژه روسیه و فرانسه بود.

بنابراین به تدریج ایران از قرن نوزدهم میلادی وارد كشورهای نیمه حاشیه گردید كه این وضعیت تا دوره پهلوی اول تداوم یافت. با روی كار آمدن رضا شاه، ایران به كشوری حاشیه‌ای و استثمار شونده محض توسط قدرتهای استعماری تبدیل شد. در دوره قاجار هر چند ایران از استبداد رنج می برد ولی هنوز وابستگی كامل را نپذیرفته بود. اما با شروع حكومت پهلوی اول كه دست نشانده انگلیس‌ها بود از استقلال ایران چیزی باقی نماند. این حالت تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت تا اینكه سرانجام انقلاب اسلامی برعلیه نظم دست ساخته استعمارگران و نظام سلطه جهانی به وقوع پیوست.

دكتر نجف لك زایی

پی نوشت ها

۱- مقاله حاضر تلفیق دو جلسه از مباحث درس تحولات سیاسی اجتماعی ایران است كه با تخلیص و ویرایش در اینجا آورده شده است.

۲- جان فوران، مقاومت شكننده (تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تا سالهای پس از انقلاب اسلامی)، ترجمه: احمد تدین، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۸

۳-ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم

۴- نگاه كنید به: محمود سریع القلم، توسعه جهان سوم و نظام بین الملل، تهران، سفیر، ۱۳۶۹،ص ۸-۱۲

۵- یرواندآبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه: كاظم فیروزمند، حسن شمس آوری و محسن مدیر شانه چی، تهران، مركز، ۱۳۷۷

۶- نگاه كنید به: تغییر اجتماعی و توسعه: مروری بر نظرات نوسازی، وابستگی و نظام جهانی، ترجمه: محمود حبیبی مظاهری، تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردی، ۱۳۷۸

۷- ساموئل هانتینگتن، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی.

۸- نگاه كنید به: ماكس وبر، اقتصاد و جامعه، ترجمه: عباس منوچهری و دیگران.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.