سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

قیام مختار


قیام مختار

بسترهای ظهور مختار و قیامش

مختار بن ابو عبیده بن مسعود ثقفی در سال اول هجرت، در طائف تولد یافت. در دوران خلافت عمر، همراه پدر به مدینه آمد. پدرش در یوم الجسر که مسلمانان با ایرانیان در نبرد بودند، کشته شد.

پس از شهادت حسین بن علی (ع )، مختار از سرسخت ترین مخالفان عبیدالله بن زیاد به شمار می آمد. از این رو او را دستگیر کرده، به زندان افکندند و شکنجه دادند ولی سرانجام با وساطت عبدالله بن عمر، که شوهر خواهر مختار بود، از زندان رهایی یافت. مختار پس از مرگ یزید (سال ۵۶ هجری قمری ) عازم مکه شد تا با عبدالله بن زبیر علیه حکومت امویان همکاری کند. اما وجود اختلافات نظرهای آن دو مانع همکاری ایشان شدند. مختار به تنهایی در عراق به فعالیت پرداخت و هوا دارانی گرد آورد و در صدد مبارزه مسلحانه علیه حکومت امویان بر آمد.

بدیهی است که در هر جامعه به تناسب باورها و معتقدات آن می بایست برای انگیزش مردم و تشویق آنان به قیام از پایگاهی مورد قبول عامه مردم استفاده کرد. در محیطی که مختار برای قیام زمینه چینی می کرد، گرایش های شیعی از ویژگی های آشکار آن بود. مردم آن سامان علی رغم همه بی وفاییها و عقب گردهایی که در حمایت از خاندان علی (ع ) از خویش نشان داده بودند، اما در قلب، شرافت و فضیلت خاندان علی (ع ) را باور داشتند و از سوی دیگر سستی ها و کندی های گذشته، آنان را ملامت می کرد. مختار، شرایط را بدرستی دریافته بود، از این رو می بایست حرکت خویش ‍ را به گونه ای با خاندان علی (ع ) مرتبط سازد. این است که در آغاز کار، خود را نماینده محمد حنفیه، فرزند علی بن ابیطالب (ع)، معرفی کرد.

چندی نگذشت که هفده هزار نفر به طور پنهان با او بیعت کردند. در نخستین مراحل قیام، والی کوفه - عبدالله بن مطیع - را شکست داد و کوفه را پایگاه مرکزی قیام قرار داد. در مرحله بعد، مختار به موصل لشکر کشید و بر آن نواحی نیز تسلط یافت.

در این میان یکی از اهداف رسمی مختار و لشکریان او، انتقام گرفتن از کسانی بود که در واقعه عاشورا نسبت به خاندان پیامبر (ص ) ظلم روا داشته و در جنگ علیه ایشان گامی موثر برداشته بودند. او سران سپاه یزید را کشت ولی پس از شانزده ماه جنگ و نبرد، در سن ۶۷ سالگی به دست مصعب بن زبیر به قتل رسید. باید یاد آورد شد که قبل از قیام مختار، قیام توابین رخ داد، که رهبر آن سلیمان بن صرد بود و به وسیله قوای امویان کشته شد و قیام توابین سرکوب گردید. مختار پس از این جریان، قیام خویش علیه دستگاه امویان را آغاز کرد و طبیعی است که گروهی از توابین و سرکوب شدگان قیام سلیمان بن صرد نیز در زمره هواداران مختار قرار گرفته باشند.

● تمایز قیام توابین و قیام مختار

فرقی که میان این دو قیام مشهود می باشد، این است که در قیام توابین، تنها انگیزه قیام¬گران، انتقام از قاتلان حسین بن علی (ع ) بود و آنها با این حرکت می خواستند سهل انگاری¬ها و گناهان گذشته خود را جبران کنند، چه این که آنان با شرکت نجستن در سپاه حسین بن علی (ع ) وتنها گذاشتن وی در مقابل دشمن، بشدت خود را مجرم و مستحق عذاب الهی می دیدند و در صدد بودند به گونه ای آن گذشته تاریک را محو سازند. و جز این هدفی سیاسی یا عقیدتی برای آنان یاد نشده است. اما در قیام مختار وضع به گونه دیگری است. هر چند قیام مختار همانند قیام توابین شعار انتقام از قاتلان حسین (ع) را از شعارهای اساسی قرار داده بود اما اهداف دیگری هم در قیام مختار دنبال می شد که بیشتر جنبه سیاسی داشت. درباره قیام مختار، مطالب متفاوتی از او نقل شده که گاه با یکدیگر سازگار نیست و همین امر، محققان را به دو نظرگاه ناهمساز منتهی ساخته است.

● عقیده مختار درباره امامت علی بن الحسین (ع)

از برخی منابع استفاده می شود که مختار نه تنها امامت علی بن الحسین (ع ) معتقد بوده، بلکه مبارزات خویش علیه دستگاه اموی را فقط به منظور یاری اهل بیت - علیه السلام - و انتقام از قاتلان ایشان صورت داده است و ائمه (ع ) برای او دعای خیر کرده و کارهای او را ستوده اند. در قبال این منابع، مدارکی وجود دارد که دقیقا خلاف آن را ثابت می کند و چنین می نمایاند که مختار از امامت علی بن الحسین (ع ) روی گردانده و به امامت محمد حنفیه - فرزند علی (ع ) و برادر حسین بن علی (ع) اعتقاد داشته است و حمایت او از محمد حنفیه و مستند ساختن نهضت خویش ‍ به وی، باعث پیدایش فرقه کیسانیه شد. و علی بن الحسین (ع ) نه تنها کارهای او را امضا نکرده، بلکه از او تنفر و انزجار داشته و حتی او را در مورد طعن و لعن قرار داده است.

● مختار در روایات شیعه

▪ روایاتی در مدح مختار

از امام باقر علیه السلام نقل شده است: «لا تسبوا المختار قتل قتلتنا و طلب ثارنا و زوج ارلملنا و قسم المال فینا علی العسرة، یعنی؛ به مختار ناسزا نگویید، زیرا او از قاتلان ما، انتقام گرفت و زمینه ازدواج زنان بی سرپرست ما را فراهم آورد و در شرایط سختی و تنگدستی به ما کمک رسانید.» در حدیثی دیگر چنین آمده است: «مردی از اهل کوفه به حضور امام باقر (ع ) تشرف یافت، خواست دست امام را ببوسد، امام مانع شد. آن حضرت از او پرسید: نامت چیست ؟مرد گفت: من ابومحمد، فرزند مختار هستم. امام دست او را گرفت و در کنار خود با گرمی جای داد... و به او فرمودند: مختار خانه¬های ما را بناکرده و به خونخواهی شهدای ما برخاست، خدای او را رحمت کند.»

در بیانی دیگر مختار چنین مدح شده است: امام باقر (ع ) به فرزند مختار فرمود: «خداوند پدرت را رحمت کند! خداوند پدرت را رحمت کند! هیچ کس حقی از ما نزد کسی نبود، جز این که آن را برای ما باز پس گرفت !» از علی بن الحسین (ع ) روایت شده که فرمود: «الحمدلله الذی ادرک لی ثاری من اعدایی و جزی الله مختار خیرا،یعنی؛ سپاس خدای را که انتقام خون ما را از دشمنانمان گرفت و خداوند به مختار جزای نیک دهد.» روایات دیگری از رسول خدا و امیر المؤمنین (ع ) ثبت شده است که در آنها از مختار به عنوان کسی که انتقام ذریه رسول خدا را از دشمنانشان می گیرد، یاد شده است. چه بسا بر اساس همین روایات میثم تمار در روزگاری که مختار زندانی بود به ملاقات رفت و بشارت آزادیش و خونخواهی وی از دشمنان اهل بیت (ع) را به او داد.

منهال بن عمرو می گوید: حضور امام سجاد (ع ) رسیدم، آن حضرت از من پرسید:« منهال! حرملة بن کاهل اسدی چه شد و در چه حالی به سر می برد! منهال می گوید: عرض کردم وقتی من از کوفه بیرون آمدم او زنده بود. امام دست‌ها را به سوی آسمان برداشت و سه مرتبه فرمود: خدایا حرارت آهن را به او بچشان. منهال می گوید: من از منزل آن حضرت به سوی کوفه رهسپار شدم، خبر قیام مختار را دریافت کردم برای ملاقات مختار شتافتم، لحظه ای رسیدم که حرمله را دستگیر کرده بودند و مختار دستور داد دست و پای او را قطع کنند و وی را در آتش بسوزانند. ناگاه با دیدن این منظره گفتم: سبحان الله. مختار رو به من کرد و پرسید، آیا سبحان الله گفتن تو دلیلی داشت؟ آنچه میان من و امام سجاد (ع ) گذشته بود برای مختار نقل کرده و گفتم، تسبیح من بدان جهت بود که استجابت دعای امام سجاد را به دست تو، مشاهده کردم. مختار از مرکب پیاده شد، دو رکعت نماز خواند و سجده آن را طولانی ساخت. پس از نماز او خواستم تا برای صرف غذای میهمان من باشد. ولی او گفت: من به سپاس لطف الهی؟ دعای امام سجاد را با دست من مستجاب کرده است، امروز را روزه خواهم بود.»

▪ روایاتی در ذم مختار

حبیب خثعمی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است: مختار مطالبی را به دروغ، منتسب به علی بن الحسین (ع ) می ساخت و به آن حضرت نسبت می داد. یونس یعقوب می گوید: امام باقر (ع ) می فرمود: «مختار نامه ای همراه هدایا برای امام سجاد (ع ) فرستاد، اما امام نپذیرفت و نامه را نخواند و فرمود: من هدایای دروغگویان را نمی پذیرم و نامه آنان را نمی خوانم». در حدیثی دیگر چنین آمده است: «در روز قیامت، پیامبر ( صلی الله علیه وآله)، علی بن ابی طالب (ع ) و حسن و حسین (ع ) از کنار دوزخ می گذرند، فردی از میان آتش فریاد بر می آورد و پیامبر و امیر مؤمنان را به یاری می طلبد، اما به او توجهی می طلبم. رسول خدا از فرزندش حسین (ع ) می خواهد تا او را شفاعت کند. و او چنین می کند. راوی حدیث می گوید: به امام صادق گفتم: آن شخص کیست؟ امام فرمود: او مختاربن ابی عبیده ثقفی است. پرسیدم: چرا در آتش می سوزد؟ امام فرمود: چون در اعتقاد او نسبت به پیامبر و (ع ) خللی بوده است و اگر در قلب جبرئیل و میکائیل نیز خللی نسبت به آن دو باشد، در آتش خواهند سوخت.»

در روایاتی دیگر، انگیزه مختار از قیام، رسیدن به سلطنت و قدرت معرفی شده است و در آن روایت این نکته نیز آمده است که در قلب جبرئیل و میکائیل نیز ذره ای محبت دنیا باشد، خدا آنها را در آتش می افکند. از امام سجاد - علیه السلام - نقل کرده اند که آن حضرت بارها، مختار را نفرین کرده و می گفت:« مختار به ما نسبت دروغ داده است و چنین گمان کرده است که به او در مورد امامت سفارش شده است.»

● شخصیت مختار در نگاه محققان امامیه

هر چند در مورد مختار و قیام او و نقش وی در شکل گیری فرقه کیسانیه، آرای مختلفی رسیده است. اما در مجموع دو نظرگاه عمده وجود دارد.

▪ محققان موافق با مختار و قیام او

برخی از محققان بر این عقیده اند که مختار، شیعه ای مخلص و معتقد به امامت علی بن الحسین - علیه السلام - بوده و هدفش از قیام، تنها برای انتقام از قاتلان اهل بیت بوده و برای کارهای خویش از سوی امام سجاد (ع ) اذن اجازه داشته است. زیرا اگر جز این بود برای او طلب رحمت نمی کردند و هدایایش را نمی پذیرفتند. و اما روایاتی که در بردارنده مذمت مختار می باشد، برخی از روی تقیه صادر شده و برخی دلایل سیاسی - اجتماعی داشته است. در این بینش، نقش مختار در پیدایش فرقه کیسانیه و انحراف از امامت زین العابدین به کلی مورد انکار قرار گرفته است و او منزه از چنین مساله ای شناخته شده است.

▪ محققان مخالف با مختار و قیام او

گروهی دیگر معتقدند که مختار هر چند با قیام خویش، از قاتلان اهل بیت (ع ) انتقام بایسته ای گرفت و تا اندازه ای جراحتهای عمیق عاشوراییان را التیام بخشید و هر چند ائمه برای او طلب رحمت کرده اند، ولی همه اینها دلیل آن نیست که او براستی هدفی جز حمایت از اهل بیت نداشته و هوای حکومت در سر نمی پرورانده است. شاد شدن اهل بیت از برخی کارهای او دلیل رضایت آنان به همه مواضع فکری و عملی وی نیست. او به هر حال خدمتی به اهل بیت کرده است و آنان برایش دعا کرده اند ولی چه بسا در ادعاها و اعتقادها و نیز رفتارشان نارسایی‌ ها و کجروی‌هایی هم بوده است. علامه مجلسی، پس از نقل حدیثی شفاعت حسین بن علی (ع) برای مختار و این که مختار دوزخی است ولی به برکت خدمت‌هایی که برای اهل بیت انجام داده، سرانجام مورد شفاعت قرار می گیرد، می گوید: این روایات جمع کننده و تلفیق دهنده میان احادیث مختلفی است که در باره مختار وارد شده است. با این بیان که مختار هر چند در مراتب ایمان و یقین کامل نبوده و از سوی امام معصوم اجازه صریحی در مورد اعمال خویش نداشته است، لکن از آنجا کارهای شایسته بسیاری به وسیله او صورت گرفت و با برنامه های او قلب مؤمنان از جراحت‌های ستم التیام یافت، فرجامش به خیر و نجات است. در حقیقت مختار مشمول این آیه از قرآن می باشد که می فرماید: و دسته ای دیگر هستند که به گناهانش اعتراف کرده و عمل نیک و بد را به هم در آمیخته اند، امید است که خداوند ایشان را مورد آمرزش قرار دهد و اما من درباره مختار از کسانی هستم که از داوری کردن بازایستاده اند، هر چند مشهور میان علمای شیعه این است که کارهای او ارزنده و شخصیت او شایسته مدح است.

● انگیزه های سیاسی شکل گیری کیسانیه

شرایط تاریخی - سیاسی - اجتماعی عصر امام سجاد (ع ) می نمایاند که انگیزه های سیاسی، بیش از هر انگیزه و دلیل دیگر در شکل گیری فرقه کیسانیه دخالت داشته است. زیرا به هر حال مطرح شدن محمد حنفیه در قیام مختار به جای علی بن الحسین (ع ) یا به دلیل تقیه امام سجاد از حضور مستقیم در جریان قیام بوده و از این رو محمد حنفیه به عنوان نماینده آن حضرت در این حرکت مطرح گشته، ولی بعدها از سوی عناصر ناآگاه و یا مغرض نقشی اصیل به او داده شده است و یا این که به راستی محمد حنفیه در این دوره خود را امام می شمرده و بعدها در مباحثه با امام سجاد شده است که امامت از آن زین العابدین است و نه او.

احتمال سوم این است که مختار صرفا برای پیشبرد اهداف خویش، حرکتش را منتسب به محمد حنفیه کرده است. بی اینکه اجازه ویژه ای برای پیشبرد اهداف خویش، از سوی او داشته باشد. و در این راستا بوده که مختار از محمد حنفیه به عنوان مهدی یاد کرده تا هواداران و هواخواهان بیشتر را گرد آورد. احتمال چهارم این است که اصولا مسأله امامت محمد حنفیه نه در دوران قیام مختار بلکه در عصر حکومت عباسیان، ساخته و پرداخته شده تا از نقطه‌های مبهم و کور گذشته، مستندهایی برای حکومت عباسیان، جستجو شده باشد. هر یک از این احتمال¬ها که تقویت شود، این نکته به دست می آید که به هر حال اعتقاد به امامت محمد حنفیه دارای دلایل علمی و مستند به نصوص و منابع شرعی نیست و شرایط خاص سیاسی آن عصر، پندار تشکیل فرقه کیسانیه را رقم زده است.

البته از قراین استفاده می شود که نخست احتمال سوم و سپس احتمال چهارم نزدیکتر به واقع است. زیرا به هر حال مختار برای جذب نیروهای متمایل به تشییع ناگزیر بود خود را به پایگاهی علوی مستند سازد تا قیامش ‍ مشروعیت و مقبولیت عام پیدا کند و بعدها عباسیان نیز برای تضعیف پایگاه امامت، به شدت نیازمند اندیشه ای بودند که مردم از اطراف بودند که مردم ائمه معصومین (ع ) ساخته اند و به مرکزیتی متوجه سازند که بر ایشان مسأله ساز نباشد و کیسانیه و اعتقاد و به امامت محمد حنفیه ای که حضور در زمان ندارد و زندگی را بدرود گفته - و یا به اعتقاد کیسانیه در غیبت به سر می برد- همان مرکزیت و قبله گاه مور پسند بنی العباس بشمار می رفت.

نواب شکاری

منبع : دایره المعارف طهور

نقل : نواب شکاری

دانشنامه رسا (Rasaa.com)

۱. محمد بن محمد بن نعمان مفید، الفصول المختاره، چاپ کنگره هزاره ۱۴۱۳، قم.

۲. محمد بن عبد الکریم شهرستانی، الملل و النحل، ۱۳۸۱هـ ق، قاهره.

۳. حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، نجف، ۱۳۵۵هـ ق.

۴. عبد الواحد انصاری، مذاهب ابتدعتها السیاسة فی الاسلام، اعلمی، بیروت.

۵. دکتر کامل مصطفی شیبی، همبستگی میان تصوف و تشیع، ترجمه دکتر علی اکبر شهابی، دانشگاه تهران، ۱۳۵۳ش.