چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

غریب و دست نیافتنی


غریب و دست نیافتنی

نگاهی به سریال روزگار قریب به کارگردانی کیانوش عیاری

۱) ساخت فیلم های زندگینامه یی که به اختصار «Biopic» نامیده می شود از دیرباز(دهه های ۳۰ و ۴۰ قرن بیستم) مورد توجه بوده است و با گسترش تلویزیون این ژانر به تلویزیون هم راه پیدا کرد. در تلویزیون ایران هم می توان نمونه های موفق و ناموفق بسیاری را مثال آورد که با هدف ساخت زندگینامه افراد مهم و مشهور علمی، فرهنگی یا سیاسی و نظامی ساخته شده اند. هم اکنون نیز همزمان با پخش روزگار قریب یکی دیگر از تولیدات سیمافیلم که در همین ژانر تهیه شده است در حال پخش است. سریال شهریار ساخته کمال تبریزی هم زندگی سیدمحمدحسین شهریار شاعر آذری زبان را دستمایه ساخت خود قرار داده است. شیوه روایت زندگی افراد در کارهای مختلف متفاوت است.

اینکه عیناً زندگی فرد بازسازی شود یا در آن دخل و تصرف می شود، برهه یی از زندگی وی پررنگ شود یا از تولد تا مرگش به تصویر درآید، زندگی وی بهانه یی باشد برای پرداختن به حوادث و رویدادهای دوران او و... شیوه هایی هستند که هر نویسنده و کارگردانی بنا به تشخیص خود و نیازهای رسانه یی آن را انتخاب می کند. در روزگار قریب عیاری از همان ابتدا تکلیف بیننده را روشن می کند.

او عنوان می کند که رویدادهای این مجموعه، بر مبنای واقعیت صرف تاریخی نیستند بلکه تلاشی است در جهت معرفی و بازشناسی دکتر محمد قریب. این نکته را هم باید یادآور شد که شیوه پرداختن به زندگی افراد در سینما و تلویزیون تفاوت های زیادی دارد. مهم ترین دلیل آن هم تفاوت زمان بین یک فیلم سینمایی و یک سریال چندین و چندقسمتی است. در اینجا دیگر درام و تعریف آن متفاوت از سینما بوده و چیزهایی دیگر برای فیلمنامه نویس و کارگردان اصل قرار می گیرد. این نکته از سوی عیاری به خوبی درک شده است، به همین دلیل شاید در یک قسمت از روزگار قریب، اثری از حوادث و اوج و فرودهای آنچنانی مشابه فیلم های سینمایی نباشد. اما یک چیز در سراسر قسمت ها وجود دارد که بیننده را با خود همراه می کند و آن هم سیر زندگی شخصیت اصلی است و اینکه آن کودک باهوش و بازیگوش چه مراحلی را گذرانده تا به این شخصیت مهم علمی رسیده است.

راز فیلمنامه یی که عیاری نوشته در همین نکته است. با وجود اینکه حوادث و رویدادهای مجموعه در حاشیه زندگی محمد قریب اتفاق می افتد و او عموماً ناظر آنهاست تا اینکه نقش عمده یی در آنها داشته باشد اما همواره محور مجموعه باقی می ماند و بینندگان از زاویه نگاه اوست که به حوادث می نگرند. نوع بشر عاشق قصه گویی و قصه شنیدن است و اینجا ما شنونده قصه های شیرین دوران کودکی دکتر محمد قریب هستیم.

۲) برجسته ترین ویژگی مجموعه روزگار قریب که در آن به چشم می آید واقع گرایی منحصر به فرد آن است. عیاری پیش از این نیز تعلق خاطر خود را به این نوع فیلمسازی نشان داده است. شاخص ترین نمونه های آن در کارهای عیاری فیلم های «آبادانی ها» (که اقتباسی است از فیلم دزدان دوچرخه ویتوریو دسیکا) و «بودن یا نبودن» و سریال تحسین شده «هزاران چشم» است که ادامه ساخت آن به بعد از تکمیل سریال روزگار قریب موکول شده است و امیدواریم هرچه زودتر شاهد ساخت و پخش آن باشیم. (عیاری در جایی گفته بود که هر قسمت از سریال هزاران چشم به اندازه یک فیلم سینمایی زمان و انرژی از او گرفته است.) هرچند عیاری تعلق خود را به سمت واقع گرایی پنهان نمی کند اما چندان هم در بند قواعد و اصول آن باقی نمی ماند.

در جایی که پایه گذاران این مکتب در استفاده از هرگونه فرمالیسم و تکنیک غیرواقع گرایانه پرهیز داشتند، از جمله عدم استفاده از لنزهای غیرمتعارف، عدم به کارگیری افراد و اشیای غیرواقعی و حداقل دخالت در طراحی صحنه و به کارگیری حداقل ابزار برای خلق تصاویر سینمایی، عیاری اما در کار خود چندان هم به این دستورالعمل ها پایبند نیست. بازی با رنگ مشهودترین نمونه از این دست است.

آن چیزی که در کار عیاری مهم است، به تصویر کشیدن جوهره زندگی است.

به همین دلیل هم از کوچک ترین جزئیات در کارش نگذشته است، مهم ترین نمونه را در قسمت اول سریال شاهد هستیم. صحنه های مربوط به بستری کردن دکتر و نگرانی های همسرش، رفتارهای اخلاقی آن و... در نگاه اول شاید این نوع فیلمسازی ساده به نظر بیاید اما با کمی دقت و مشاهده کارهای دیگران به این نتیجه می رسیم که اتفاقاً عیاری سخت ترین راه را انتخاب کرده است. سهل و ممتنع شاید بهترین واژه یی باشد که بتوان برای این کار عنوان کرد.

اگر فیلمسازان واقع گرا قصد داشتند با حذف عوامل فرمی و تکنیکی درون و بیرون قاب، زندگی ناب را به تصویر بکشند عیاری اما با توجه و نگاه دقیق به تمامی جزئیات و رفتار آدم ها به این نکته رسیده است. در این راه برای او فرقی نمی کند که از چه لنزی بهره ببرد یا در چه اندازه نما، حرکت مورد نظر خود را به تصویر بکشد. مهم این است که حس صحنه منتقل شود. تا همین جا و فارغ از نتیجه کار در قسمت های باقیمانده، عیاری توانسته است کار بزرگی انجام بدهد. اکنون برای بیننده این سریال مهم شده است که بداند دکتر محمد قریب که بود و چه کرد و این موفقیت کمی نیست.

۳) پس از پخش نخستین قسمت سریال با یکی از دوستان مشغول گفت وگو درباره آن بودیم، او واژه یی در مورد کار به کار برد که حیفم آمد در اینجا به آن اشاره نکنم. او گفت که این کار دارای واقع گرایی قریبی است، واقعاً هم اینگونه است. ظاهراً واژه قریب نقش مهمی در رمزگشایی از کار عیاری در این سریال دارد؛ ایهام در نام سریال و واقع گرایی قریب آن. البته این واقع گرایی برای بعضی ها بیشتر غریب و دست نیافتنی است تا قریب و آشنا.

مهدی علینقی پور

کارشناس ارشد تولید سیما