دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

اشعار نوروزی برخی شاعران قرن ۸


اشعار نوروزی برخی شاعران قرن ۸

● اوحدی مراغه‌ای
باز شادروان گل بر روی خار انداختند / زلف سنبل بر بنا گوش بهار انداختند
دختران گل به وقت صبحدم در پای سرو / از سر شادی طبق های نثار انداختند
بلبل شیرین سخن شکر فشانی …

اوحدی مراغه‌ای

باز شادروان گل بر روی خار انداختند / زلف سنبل بر بنا گوش بهار انداختند

دختران گل به وقت صبحدم در پای سرو / از سر شادی طبق های نثار انداختند

بلبل شیرین سخن شکر فشانی پیشه کرد / تا بساط فستقی بر جویبار انداختند

گرم تا زان صبا از گرد عنبر وقت صبح / موکب سلطان گل را در غبار انداختند

غنچگان را گرچه بر گل پرده پوشی عادت است / عاقبت هم بخیهای بر روی کار انداختند

وقت صبح آهنگران باد زآّ پیچ پیچ / بی گنه زنجیر بربر پای چنار انداختند

در دماغ بید گویی هم خلافی دیده اند / کز میان بوستانش بر کنار انداختند

سبزه ها را گرچه بر بالای گل دستی بود / هم زگیسو ها کمندش بر حصار انداختند

صحبدم بزم چمن گرم است زیرا کاندرو / ناله موسیچه و قمری و سار انداختند

راویان نظم ز اشعار اوحدی / با دیگر فتنه ای در روزگار انداختند

حافظ

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید / وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

مکن زغصه شکایت که در طریق طلب / به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید

ز روی ساقی مهوش گلی بچین امروز / که گرد عارض بستان بنفشه دمید

بهار می گذرد دادگسترا دریاب / که رفت موسم حافظ هنوز می نچشید

سلمان ساوجی

بیا که عهد چمن تازه کرد بهار / به تازگی است چمن را طراوت رخ یار

شکست شاخ شجر زیب تخته بزاز / ببرد باد سحر آب کلبه عطار

مخدرات چمن جلوه می کنند امروز / عروسی است بنات و نبات را پندار

وگرنه بهر چه گردون شکوفه و گل را / سپیده بر زد گلگونه کرد بر رخسار؟

صباست غالیه سای ئ نسیم مجمر سوز / شمال چهره گشا و زلال آینه دار

قبای غنچه در اندام گل نمی گنجد / که تنگ دوختهاند به نوک سوزن خار

به ساکنان زمین هر زمان کنند ندا / مسبحان هوا فانظروا الی الاثار

http://www.rahpouyan.com