جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

موانع دستگاه سیاست خارجی در جلب فرصتهای ترانزیت انرژی منطقه


موانع دستگاه سیاست خارجی در جلب فرصتهای ترانزیت انرژی منطقه

درصورتی که تلاشهای ایران در زمینه سیاست خارجی از حمایت های سیاسی, اقتصادی, مالی, و قانونی برخوردار نباشد, به نتایج مطلوبی در این زمینه دست نخواهد یافت

۱) ضرورت حمایت و سازگاری مجموعه سیاست داخلی

درصورتی که تلاشهای ایران در زمینه سیاست خارجی از حمایت های سیاسی ، اقتصادی، مالی ، و قانونی برخوردار نباشد ، به نتایج مطلوبی در این زمینه دست نخواهد یافت . در اکثر موارد ، مراکز تصمیم گیری ، جناحها احزاب و گروه های فشار، اختلاف نظرهای داخلی خود را به عرصه سیاست خارجی سرایت می دهند. مقوله خارجی در عین حساسیت و اهمیت از جذابیت نیز برخوردار است ، به گونه ای که بسیاری ازنهاد ها و افراد با وجود عدم دخالت در عرصه های تخصصی ، به محض برخورد با سیاست خارجی به بحث و بررسی می پردازند. مشکل اصلی زمانی است که سازمانهای موازی و کانون های قدرت ، پا را از اظهار نظر فراتر نهاده، در موارد متعدد درعملکرد اجرای سیاست خارجی کشور نیز دخالت می نمایند. این گونه دخالت ها در بسیاری از موارد مشکل ساز و بحران آفرین می باشند. عکس این حالت هم صادق است ، یعنی که در اثر ضعف عملکرد دستگاه اصلی مسئول سیاست خارجی ، این خط مشی درمیان نهادهای دیگر پدید آید که برای جبران این ضعف اقدام به ایجاد تشکیلات موازی با هدف فعال نمودن سیاست خارجی بنمایند، و جهت موجه نمودن این تداخل به دنبال قانون مند کردن آنها نیز باشند.

۲) رقابت فشرده منطقه ای

بازیگران حاضر در آسیای مرکزی را در دو گروه منطقه ای و فرا منطقه ای قرار می دهیم . بازیگران منطقه ای عبارتند از : روسیه ، ایران ، چین ، ازبکستان ، قزاقستان و ترکیه که هر یک به دنبال توسعه نفوذ خود می باشند . کشورهای روسیه ، ترکیه و ایران از قدرت مانور بیشتری برخوردار هستند . در بین این سه دولت ایران و روسیه نسبت به این مناطق بیشتر تاثیر گذار و تاثیر پذیر می باشند زیرا تماس جغرافیایی و پیوند های ژئوپلتیکی گسترده تری دارند ولی ترکیه وضع مشابه آنها نداشته و بازیگری آن در منطقه خزر و آسیای مرکزی فاقد پشتوانه ژئوپلیتیکی قابل اعتنا می باشد.(ابراهیم متقی ۱۳۸۷ ص۱۳۸)با فرو پاشی شوروی ، روسیه سیاست خارجی خود را بر مبنای "خارج نزدیک " و "خارج دور " استوار نمود . براین مبنا کشورهای آسیای مرکزی به عنوان خارج نزدیک و حیات خلوت روسیه شناخته شدند . از این پس روسیه از یک سو در صدد حفظ و گسترش نفوذ تاریخی خود بر آسیای مرکزی برآمده و از سوی دیگر مخالفت خود را با حضور بازیگران مداخله گر در امور منطقه ای عملا نشان داده است . موضوعی که می تواند به ایران در زمینه همکاری انرژی با جمهوری های حاشیه خزر ودر رقابت با روسیه کمک کند ، وجود بسترهای مناسب برای پیوند ایران با این کشورهاست . ایران به لحاظ ظرفیت ها و توان خود در زمینه نفت و گاز و هم به دلیل پیوستگی جغرافیایی با اکثر کشورهای این منطقه از توان خوبی برای تامین نیازهای آنها برخوردار است .

بازیگران فرامنطقه ای عبارتند از : آمریکا ، اسرائیل ، اتحادیه اروپا ، هند ، پاکستان ، عربستان و ژاپن . در بین این بازیگران ، اتحادیه اروپا در قالب توسعه حوزه نفوذ ناتو تا منطقه قفقاز و نیز ایجاد سازه ها و زیر ساخت های مرتیط با محور مزبور عمل کرده است . کشورها هند ، پاکستان ، عربستان و ژاپن قدرت بازیگری چشمگیری در محور مزبور ندارند و تا اندازه ای در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و فنی آن هم در مقیاس محدود عمل می کنند (حافظ نیا ، ۱۳۸۳،ص۳۷۵). بنابراین بازیگر اصلی فرامنطقه ای آمریکاست که در جستجوی اهداف اقتصادی و ژئواستراتژیک ، فرایندهای منطقه ای را با اجرای استراتژی ترکیبی در کنترل و استخدام دارد .

۳) استراتژی ایران ستیز آمریکا

واضح است که ایران تنها کشوری است که آسیای مرکزی و قفقاز و منطقه دریای خزر را در کوتاه‌ترین مسیر ممکن به آب‌های آزاد متصل می‌کند. مضافاً اینکه کشور ایران به لحاظ دارا بودن تعلقات و روابط بسیار دیرینه فرهنگی و نژادی با جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز و داشتن تجربیات طولانی در زمینه بخش‌های مختلف صنایع نفت و گاز نسبت به دیگر کشورهای منطقه جهت ترانزیت از ارجحیت بالاتری برخوردار است. کشور ایران برای کشورهای محصور در خشکی حاشیه خزر، یک گزینه‌ مطلوب ترانزیتی محسوب می‌‌شود که می‌تواند تولیدات نفت و گاز آنها را به دریای آزاد برساند. ایران در این زمینه دارای امتیازات گوناگونی است از جمله:

۱) خطوط لوله‌ انتقال نفت و گاز حوزه‌ خزر در جهت شرقی- غربی فقط بازارهای اروپا را مد نظر قرار می‌دهد. در حالی‌ که استفاده از مسیر ترانزیتی ایران علاوه بر بازار اروپا می‌تواند بازارهای شرق و جنوب شرق آسیا و همچنین هند را که دارای مصارف بالا در زمینه انرژی هستند، در دسترس کشورهای صادر‌کننده حاشیه دریای خزر قرار ‌دهد.

۲) ایران به‌علت رشد مصرف انرژی می‌تواند بخشی از نیازهای نفت و گاز خود در شهرهای شمالی را از طریق خرید این منابع از کشورهای نفت‌خیز حاشیه‌ خزر تأمین کرده و همین میزان، نفت را از طریق مناطق نفت‌خیز جنوب ایران در خلیج‌فارس صادر کند. این روش هزینه‌های انتقال نفت و گاز در داخل ایران را نیز کاهش می‌دهد . در این میان برای کشورهای غربی و به‌خصوص ایالات متحده، هدف اصلی و مهم در این زمینه، دور نگه داشتن ایران و روسیه از مسیرهای ترانزیت منابع انرژی دریای خزر بوده است. البته در دوره‌ شوروی سابق خطوط لوله‌ انتقال انرژی دریای خزر اکثراً از طریق روسیه احداث شده است و هم‌اکنون نیز بخش زیادی از منابع انرژی دریای خزر از طریق روسیه صادر می‌شود.

در حقیقت در آن زمان سیستم انتقال نفت دریای خزر اساساً برای خدمات‌دهی به نیازهای اتحاد شوروی سابق طراحی و ساخته شده بود و تمام خطوط لوله‌ صادراتی نفت و گاز به ارث مانده از زمان اتحاد شوروی سابق از روسیه می‌گذرداما همانطور که ذکر شد پس از فروپاشی شوروی، غرب و به‌ویژه ایالات متحده آمریکا درصدد بودند که انتقال منابع انرژی خزر به ایران و بیش از پیش به روسیه وابسته نشود و انتقال منابع انرژی دارای مسیرهای متنوعی باشد و این مسئله از منظر سیاسی برای آنها اهمیت زیادی داشت پروژه‌های بزرگ انتقال انرژی خزر یعنی کنسرسیوم خط لوله ماورای خزر، خط لوله باکو- تفلیس- جیحان، خط لوله گاز طبیعی قفقاز جنوبی (باکو، تفلیس و ارزروم) و خط لوله نابوکو نیز دقیقاً در راستای همین سیاست پایه‌گذاری شد. از سوی دیگر، سازش دادن بین منافع تجاری و منافع استراتژیک در چنین مواقعی دشوار است، اما تجربه سالیان اخیر به بازیگران سیاسی نشان داد که مزیت‌های ژئوپلیتیک در بسیاری موارد قربانی اهداف سیاسی می‌شونددر همین زمینه نورسلطان نظربایف، رئیس‌جمهوری قزاقستان در سال۲۰۰۴ گفت: «در حالی که راه ایران به سمت خلیج‌فارس ممکن است جالب‌ترین و جذاب‌ترین راه برای صادرات نفت قزاقستان و حتی بهتر از باکو- جیحان و بهتر از مسیرهای چین و روسیه باشد اما چنین راهی غیرممکن خواهد بود، مگر آنکه روابط ایران و آمریکا بهتر شود.

مزیت‌های ژئوپلیتیک ایران برای انتقال منابع انرژی دریای خزر برای همگان واضح و مبرهن است ولی این امتیازات جغرافیایی برای بازیگران سیاسی عرصه روابط بین‌الملل به‌ویژه ایالات متحده تعیین‌کننده نبوده و آنچه در سال‌های پس از فروپاشی شوروی تعیین‌کننده بود، تنها ملاحظات سیاسی بوده است. در سال‌های اخیر ادامه همین وضعیت سبب شده که ایران از مزیت‌های ژئوپلیتیک خود در خزر محروم شود. ضمن اینکه باید به این مسئله توجه داشت که احداث خطوط لوله انرژی ماهیت ثابتی دارند و قابل تغییر نیستند. بنابراین احداث این خطوط لوله سبب شده جمهوری اسلامی ایران به‌صورت دائمی از این مزایا محروم شود.

ماندانا مرادی

کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران