چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب نارنجی در فوتبال


انقلاب نارنجی در فوتبال

قهرمانی سایپا می تواند فرآیندی تازه را در فوتبال ما ایجاد کند سایپا که توانسته برای رسیدن به قهرمانی لیگ برنامه ای مدون داشته باشد و با استفاده از یک مربی آلمانی و با تجربه ترین ملی پوش ایران و همچنین بهره گیری از تاسیسات و امکانات خود به هدف هایش برسد, حالا در مسیر آسیایی اش می تواند قدم هایی باز هم بلندتر بردارد

حالا همه رقبا می توانند خاطرات این فصل را مرور کنند و به خاطر امتیازات از دست رفته حسرت بخورند. به خاطر همه گل های مفتی که خوردند، تساوی های ناباورانه و فرصت های گلزنی که از دست رفته است. اما این حسرت ها جز آنکه داغ از دست دادن قهرمانی را زنده کند چه حاصلی دارد؟

خب معلوم است که پرسپولیسی ها اگر تنها یکی دوتا از آن پنالتی های لعنتی را گل می کردند حالا به جای سایپا به قهرمانی چنگ انداخته بودند و می توانستند در روزنامه های هوادار و غیر هوادار تا روزها به جشن و پایکوبی ادامه بدهند. شاید دنیزلی خودش بهتر از همه بداند که تیمش چطور قدر موقعیت ها را ندانسته است.

برتری هایی که در سرانجام مسابقه با تساوی یا شکست عوض شده بود و موقعیت هایی که یکی پس از دیگری به اوت می رفت. البته امروز سرمربی ترک می تواند به خود ببالد که گلزن ترین و هجومی ترین تیم لیگ را ساخته است. می تواند این برگ برنده را که بالاتر از رقیب همشهری، استقلال، قرار گرفته در دست داشته باشد و هرجا که لازم شد، آن را در دفاع از خود به زمین بزند. اما این برتری ها برای پرسپولیس جام نمی شود. برای تیمی که با بازی های توفانی میانه فصل دل های بسیاری را گرم کرد و با از دست دادن فرصت های چند باره ای که برای فرار از میان دیگر مدعیان داشت، آه از نهاد بسیاری برآورد.

امروز شاید پرسپولیسی ها با آخرین امیدواری هایی که به جام حذفی دارند بتوانند همچنان به لذت بردن از هیجان فوتبال ادامه دهند. اما هواداران استقلال دیگر امیدی ندارند که بخواهند به خاطرش چشم از گذشته بردارند. برای آنها فصل تمام شده است، آن هم به بدترین شکلی که می شد. هفته ها صدرنشینی و اطمینان به قهرمانی پایان فصل در نهایت به جایی رسید که کمتر کسی تصورش را می کرد.

مقام چهارم استقلال در جدول بیش از آن که نشان دهنده وضعیت این تیم در مسابقات لیگ برتر باشد از اوضاع اسفناکی حکایت می کند که این باشگاه را در فصل گذشته احاطه کرده است. تیمی که با از دست دادن همه آنچه که در انتظارش بود، پس از قهرمانی در فصل گذشته حالا به نقطه صفر بازگشته است، نیازمند بازسازی مدیریتی، نیازمند بازیکنان تازه و بیش از همه چشم انتظار افتخاری است که بتواند این همه زخم بر پیکر تیم را مرهمی باشد. شاید در این میان تنها استقلال اهواز را بتوان از جمع ناکامان کنار گذاشت. تیم فیروز کریمی که اگرچه تا آخرین ثانیه ها امیدواری هایش برای رسیدن به جام را از دست نداده بود، اما تا همین جا هم چنان غیرمنتظره پیش آمده است که بتواند خود را با نایب قهرمانی تسلا دهد.

تیمی که به واقع در ابتدای فصل کمتر کسی برایش بختی متصور بود اما در عمل و ناگهان از نیم فصل دوم لیگ چنان ظاهر شد که اگر قهرمان هم می شد همه آن را برازنده قامت اش می دانستند. این شاید از بخت بد آبی های اهواز بود که در آخرین بازی به مصاف همشهری در شرایط سقوط خود می رفتند که هر امتیاز بازی برایش به معنای مرگ و زندگی بود. چه بسا اگر تیمی دیگر در این بزنگاه به پست فیروز کریمی و شاگردانش خورده بود، او خوب می دانست که چگونه همان پیش از مسابقه شرایط را برای گرفتن تمام سه امتیاز بازی با گل های زده مناسب فراهم کند و راه را بر سایپا ببندد. اما امروز این داستان ها به پایان رسیده است.

از صبح سه شنبه که جلد تمام مطبوعات ورزشی به رنگ نارنجی مزین شد همه در پی این اند که برای قهرمانی سایپا دلیلی بیابند و در ناکامی رقبا توجیهات و توضیحات را پیدا کنند. تحلیل هایی که می گویند اگر لیگ بازی هایی بیشتر از این می داشت، قهرمان نام دیگری می گرفت و اگر زودتر از این تمام می شد شاید سایپا را بر سکوی اول نمی دیدیم.

از این اما و اگرها، اما همیشه در قهرمانی هست. مهم این است که لیگ درست همان جا که وعده داده شده بود به نقطه پایان رسیده و سایپا توانسته است در آن نقطه در جایی برتر از دیگران بایستد. مهم جام قهرمانی است که در دستان نارنجی های کرج ورزشگاه را دور زده و حالا آرام گرفته است.

● روزی که فوتبال برنده شد

درباره قهرمانی سایپا آنچه می توان گفت این است؛ این قهرمانی بیش از آن که شایسته این تیم بوده باشد، شانسی است برای فوتبال ایران تا از وضعیت به وجود آمده بیشترین بهره را ببرد. از یاد نباید برد که سایپا در میان همگنانش بیشترین آرامش را در طول فصل گذشته تجربه کرده است. مدیریتی که چندسال است به امید قهرمانی پیش می آید و حالا با تاخیری یکساله نسبت به وعده ای که مدیر باشگاه داده بود، طعم قهرمانی در لیگ برتر را می چشد. اما این قهرمانی مرهون امتیازاتی است که سایپا داشت و دیگران از آن بی بهره بودند.

امتیازاتی که در وانفسای فوتبال ایران برجسته شدن، به چشم آمدن و نتیجه گرفتن اش را باید به فال نیک گرفت. سایپا اگر چه در فصل های گذشته فرازونشیب بسیاری را تجربه کرد، اما برخلاف بسیاری از دیگر تیم های حاضر در لیگ ایران همیشه نشان داده که با روحیه برتری جویی اش تنها برای رسیدن به عناوین وارد میدان می شود.

تیم سایپا چه زمانی که با محمد مایلی کهن و سرمربی ایتالیایی اش روزهای ناخوشی را سپری می کرد و چه در زمان حضور تقوی که مدت ها صدر جدول لیگ را در دست داشت و استمرارش همه را شگفت زده کرده بود، با خواب قهرمانی زندگی کرده است.

تصورش را بکنید که چنین تفکری تا چه اندازه از شرایط باشگاه هایی چون برق شیراز، پیکان و تیم هایی از این دست فاصله دارد که گویی سال هاست دچار مرگ مغزی شده اند و به زندگی نباتی خود ادامه می دهند. تیم هایی که ماندن در میانه های جدول بالاترین رویایشان است و با حضور کسالت بار هرساله تنها وقت لیگ برتر را می گیرند. تیم هایی که سال می آید و می رود بی آن که در آنها تغییری روی دهد و هیجانی برانگیزند. سایپا اما چه در وضعیت سقوط و چه در بالای جدول همیشه به دنبال چیزی فراتر از یک حضور بوده است.

کافی است به دوراندیشی این فصل مدیران سایپا نگاه کنید که در فوتبال ایران امری بی سابقه است. استفاده از یک سرمربی آلمانی که با وجود سابقه انکار ناپذیرش می تواند برای رسانه های داخلی سیبلی مناسب تلقی شود و با هر شکست نسخه اش پیچیده شود چرا که در میان چند مربی اسمی دنیا و در فایل ذهنی محدود کارشناسان و روزنامه نویسان ورزشی ایرانی جایی ندارد.

اما ورنر لورانت به زعم همه آنهایی که فوتبال اروپا را با دقت بیشتری دنبال می کنند مربی لایقی است که در سطوح مختلف بوندس لیگا شایستگی های خود را ثابت کرده است. توانایی های فنی او را می توان در همان اولین هفته های لیگ برتر به وضوح دید، اگر چه کم نیستند کسانی که معتقدند، تمرینات و بدنسازی اصولی او و شناختی که از ترکیب اصلی سایپا به دست داد، حتی تا پایان لیگ هم موثر ماند.

اما اگر مدیران باشگاه صنعتی آنقدر درایت نداشتند که بتوانند سرمربی آلمانی خود را با شرایط سازگار کنند و خواسته هایش را برآورند تا او از فوتبال ایران نرود، آنقدر فراست داشتند که دریابند مهره سوخته ای چون علی دایی که بعد از جام جهانی کمترین محبوبیتی نداشت برای تیمشان چه نقشی را می تواند ایفا کند. کافی است یک بار دیگر هفته های پس از جام جهانی را مرور کنیم و به یاد بیاوریم که استخدام بازیکن تمام شده ای مثل علی دایی از طرف سایپا چگونه با تعجب و به سخره گرفتن از سوی همگان مواجه شد. اما در آن زمان سایپایی ها می دانستند که دارند چه سرمایه گذاری بزرگی انجام می دهند.

قماری که در پایان فصل برایشان بزرگترین آرزوها را برآورده کرد؛ قهرمانی و راهیابی به جام باشگاه های آسیا. اما پیروزی سایپا و قهرمانی اش در لیگ تنها به دلیل معرفی یک باشگاه با ثبات و با برنامه به جام باشگاه های آسیا نیست که می تواند برای فوتبال ملی ارزش داشته باشد.

در آستانه حرفه ای شدن لیگ و واگذاری باشگاه های دولتی به بخش خصوصی معرفی سایپا به عنوان نمونه ای از یک باشگاه موفق نیمه دولتی می تواند برای ما گامی به جلو باشد. همانطور که قهرمانی استقلال یا پرسپولیس با مدیریت مردودشان می توانست ضربه ای به پروسه خصوصی سازی و حرفه ای شدن فوتبال باشد و همانطور که قهرمانی تیم متزلزل و بدون آینده ای مثل استقلال اهواز که سالی چندبار صحبت از انحلال و واگذاری اش به ارگان های دیگر به میان می آید می توانست هویت فوتبال باشگاهی ایران را نزد مجامع آسیایی و بین المللی با تردید مواجه کند.

قهرمانی سایپا می تواند فرآیندی تازه را در فوتبال ما ایجاد کند. سایپا که توانسته برای رسیدن به قهرمانی لیگ برنامه ای مدون داشته باشد و با استفاده از یک مربی آلمانی و با تجربه ترین ملی پوش ایران و همچنین بهره گیری از تاسیسات و امکانات خود به هدف هایش برسد، حالا در مسیر آسیایی اش می تواند قدم هایی باز هم بلندتر بردارد.

سیاوش باقی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید