دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
نگاهی به دستورالعمل تحول مدیریت نیروی انسانی در آموزش و پرورش
آموزش و پرورش به عنوان بستر مناسب رشد ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی که میتواند در توسعه همهجانبه اجتماع نقش زیربنایی داشته باشد، مورد توجه برنامهریزان و مسوولان هر جامعهای است.
این توجه تا آن اندازه اهمیت دارد که در بسیاری از کشورها ملاک پیشرفت و توسعه بر محور آموزش و پرورش و برنامههای آن قرار میگیرد. با شناخت اهمیت زیربنایی فعالیت آموزش و پرورش، طرحها و برنامهها با پشتوانهای قوی در اجرا به مرحله ظهور میرسند.
از این لحاظ برنامهها موقتی و زودگذر نبوده و ماندگاری آنها تا نسلهای بعد به چشم میخورد، تنها تفاوت فقط در بهروز بودن این برنامهها و سیر تحولی آنها همراه با رویکردهای جدید است.
در حوزه آموزش و پرورش ما، هر چند دعوی اهمیت و ارزش و منزلت جایگاه آموزش و پرورش به تناسب ایام خاص خود مطرح میشود، اما با توجه به ابعاد برنامهریزی و تغییر و تحولاتی که لازمه رشد و ارتقای سطح کیفی برنامههای آموزش و پرورش است ، درمییابیم این تغییرات یا اصولا حرکتی تحولآفرین به دنبال ندارند و یا از یک نگاه زودگذر و موقتی برخوردارند که در یک زمان خاص مدیریتی اعمال میشوند و پس از مدتی که مدیریتها تغییر یافت، به تبع آن این برنامهها به فراموشی سپرده میشوند.
بنابراین سیر تحول آموزش و پرورش در جامعه با نگاهی ایستا فقط در ظواهر با تحولاتی همراه میشود که زیربنای این تحولات تغییرات مدیران و برنامهریزان است.
بر این اساس دستورالعمل ۲۸صفحهای تغییر و تحول نیروی انسانی در آموزش و پرورش در سال تحصیلی آینده، به مرحله اجرا رسیده است. طبق این دستورالعمل نکاتی باید مد نظر قرار گیرد که لزوما اجرای آنها اهمیت و نقش آموزش و پرورش را بیشتر توسعه خواهد داد.
اما در نگاهی گذرا به این نحوه اجرای دستورالعمل، نکاتی مطرح میشود که ناشی از بیتوجهی به ساختار تربیت و آموزش در نظام تعلیم و تربیت است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
در توسعه کیفی تعلیم و تربیت چندین سال است که بر تدریس فعال با رویکرد دانشآموزمحوری در آموزش تاکید شده است و طی این سالها جلسات آموزشی و یا تربیتی نیست که در آن به اهمیت و نقش اجرای روشهای فعال تدریس تاکید نشده باشد.
لازمه توجه به روشهای فعال تدریس، عامل زیربناییاش تعداد دانشآموزانی است که از یک سطح استاندارد معقول و منطقی در کلاس که ۲۳ تا ۲۵ نفر هستند تشکیل شده باشند.
براساس دستورالعمل جدید، این تعداد دانشآموز تا سقف ۳۶ نفر در نظر گرفته شده است، حال این سوال مطرح است که اگر هدف از تدریس، داشتن برنامه و اجرای آن برنامه با روشهای تدریس فعال است، چگونه میتوان در یک کلاس با تراکم جمعیت بین ۳۶ تا ۴۰ نفر هم تدریس موفقی داشت و هم شیوههایی را به اجرا درآورد که به تبع آن به ابعاد تربیتی و اخلاقی دانشآموزان توجه کرد؟ شاید اگر طراحان این شیوهنامه خودشان در زمینه تدریس و معلمی فعالیت داشتند، متوجه این موضوع میشدند که لازمه و شرط کافی یک تدریس موفق، جمعیت متعادل دانشآموزی است.
یکی دیگر از نکات مطرح شده در این شیوه برنامه اجرایی، حذف کلاسهای کمجمعیت با تعداد دانشآموزان اندک است که اکثر این مدارس در نقاط محروم روستایی قرار گرفتهاند و یا مدارس شبانه و یا نوبت دومی هستند که با پرداخت هزینه از طرف خود دانشآموزان شکل گرفته است.
بر این اساس با منحل شدن مدارس روستایی چه معضلاتی نصیب دانشآموزان میشود؛ بسیاری از این دانشآموزان خودبهخود از گردونه آموزش خارج شده و ناخواسته ترک تحصیل میکنند که این امر بر جمعیت هزاران نفری ترک تحصیلکنندگان خواهد افزود.
از سوی دیگر آن گروه که مشتاق ادامه تحصیل هستند، با کولهباری از مشکلات میبایست تن به ادامه تحصیل در شهرها بدهند که نتیجه پیشرفت تحصیلی برای نظام تعلیم و تربیت و آنان نخواهد داشت.
از دیگر نکات این دستورالعمل، حذف ساعات حقالتدریس است که به معلمان رسمی تعلق میگرفته است. برای بسیاری از معلمان که شغل دوم و سوم ندارند، وجود چند ساعت حقالتدریس در طول سال سبب میشده است که علاوه بر حفظ شأن و منزلت معلمی خود از قبل آن مشکلات مادیشان مرتفع شود.
با توجه به این شیوه اجرایی، مشکلاتی گریبانگیر این معلمان میشود که به دلیل اجرا نشدن نظام هماهنگ پرداختها نمیتوانند مشکلات مادی خود را مرتفع کنند و در نهایت، آن آرامش و اطمینان روحی در تدریس را نیز ندارند.
اگر بخواهیم جای جای این دستورالعمل اجرایی را بررسی کنیم؛ روح حاکم بر آن را در بیتوجهی به اهداف تربیتی و آموزشی میتوانیم مشاهده کنیم به گونهای که برای معضل کمبود بودجه در آموزش و پرورش، تنها راهحل، حذف صورت مساله و مشکل بوده است تا از این طریق آموزش و پرورش بتواند به حیات خود ادامه دهد.
متاسفانه اگر آموزش و پرورش آن اهمیتی را که در صدر گفتار به آن اشاره شد؛ در بین برنامهریزان و مسوولان اجرایی داشت، به دلیل اهمیت و نقش زیربنایی آن بسیاری از بودجهها و کمکهای مالی که در جاهای دیگر به عناوین مختلف هزینه میگردید، صرف آموزش و پرورش میشد، از این طریق طی سالیان متوالی نتیجه و ارزش این سرمایهگذاری به خود جامعه بازمیگشت و بهرههای فراوان آن در اجتماع آشکار میشد.
نگاهی که اکنون مورد نیاز آموزش و پرورش است، نگاه تحول همراه با ارزش و کرامت اهداف تربیتی و آموزشی است نه در ظاهر، بلکه در عمل؛ و تنها از این طریق است که میتوان چشمانداز آموزش و پرورش را در افق ۲۰ سال آینده ترسیم کرد؛ نگاهی که متاسفانه در چشمانداز ۲۰ ساله مورد غفلت قرار گرفته و توجهی به آن نشده است.
با این رویکرد اگر سال تحصیلی آینده شروع شود، در یک سال تحصیلی بازتابهای افت تربیتی و آموزشی طی سالیان متوالی تعلیم و تربیت را تحت تاثیر قرار خواهد داد که رفع این معضلات، هزینه سنگینتری را طلب خواهد کرد.
محمدرضا رضایی
کارشناس آموزش و پرورش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست