پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تئاتر مذهبی هرگز به یك جریان تبدیل نشده است


تئاتر مذهبی هرگز به یك جریان تبدیل نشده است

در یك نگاه كلی به پیدایش و خاستگاه تئاتر درمی یابیم كه اساساً تئاتر خاستگاه مذهبی داشته و معتبرترین اقوال حاكی از آن هستند كه تئاتر از دل آئین و مناسك برخاسته است

قرن ها قبل از آنكه درام تعریفی داشته باشد و به رشته تحریر درآید، نانوشته و تعریف نشده همراه لحظه لحظه زندگی انسان بوده و در وجوه مختلف خودنمایی می كرده است. در اولین واكنش انسان نسبت به هستی و طبیعت و ناشناخته های فراوان آن و همچنین در اظهار عجز انسان در برابر قدرتی برتر، یعنی در اولین جرقه های احساس خداجویی انسان و عكس العمل های درونی و برونی او وجوهی از درام خودنمایی می كند. به تعبیری درام مذهبی در فضای كلی خود مثل خصایص خداجویی، عدالت خواهی، عشق، نفرت، برتری طلبی، نیاز به محبت و... همراه انسان بوده و در واكنش های مختلف انسان نسبت به پیرامون خود وجود داشته است و رفته رفته در قالب رفتارهای جمعی به شكل آئین و مناسك خود را نشان داده است. با این نگاه تئاتر به طور كلی خاستگاه مذهبی داشته و الزاماً ریشه ای مذهبی دارد. اما انسان در طول تاریخ به كشف و اختراع و ابداعات نو به نو دست یافته و گاه این آشنایی با ناشناخته ها و... انسان مغرور را از مسیر اصلی اندیشه های دینی دور كرده است كه طبعاً فعالیت های تئاتری در چنین جوامعی تحت تاثیر اندیشه حاكم بر جامعه از تعریف مذهبی خود منحرف شده است. بررسی علل و پیدایش اندیشه های غیردینی و بریده شدن اتصال انسان از ماورا و به تعبیری بریدن انسان از آسمان و سرگردانی و تحیر او در زمین خود مقوله بسیار مهمی است كه در این مقال نمی گنجد. با این مقدمه به بررسی درام مذهبی به شكل زیر می پردازیم: الف- در نگاه اول واژه درام مذهبی نمایش هایی را در ذهن می آورد كه برگرفته از قصص قرآنی، زندگی انبیاء(ص) و ائمه اطهار(ع) و بزرگان و صالحین باشد. در این نوع نمایش ها شكل و فرم اجرا متاثر از مقاطع مختلف تاریخی است و طبعاً طراحی صحنه، طراحی لباس و حتی فیگور بدن و رفتار بازیگران نیز تحت تاثیر همین نگاه تاریخی قرار می گیرد. تكرار این شكل اجرایی در موضوعات مذهبی، رفته رفته آن را به كلیشه ای تبدیل كرده است كه دیگر جذابیت های لازم را برای تماشاگر نداشته و انگیزه لازم برای دیدن این نوع نمایش كمرنگ شده است. در این شكل از درام، به جز استثناهایی همیشه تماشاگر با آدم های كلیشه شده ای كه نوع رفتار و گفتار آنها ثابت است سر و كار دارد و از طرفی قصه ها و یا موضوعات این نوع نمایش، برای تماشاگر شناخته شده است. طبیعی است كه جذابیتی برای تماشاگر باقی نمی ماند. بنابراین، می بینیم كه این نوع از درام مذهبی اقبال دوران گذشته را از دست داده و گاه حتی تاثیر منفی در تماشاگر ایجاد می كند. هر چند كه هنوز هم تلویزیون ما در مناسبت های خاص، تله تئاترها و یا فیلم های تك قسمتی و یا چند قسمتی از همین شكل درام تولید و پخش می كند و در پس زدن تماشاگر از درام مذهبی اصرار دارد؟!

ب- كمرنگ شدن اقبال عمومی از شكل و فرم كلیشه ای درام مذهبی موجب شد تا هنرمندان به شكل تازه تری از درام مذهبی دست پیدا كنند تا ضمن پاسخ به سلیقه تماشاگر نیاز امروزی او را از مفاهیم مذهبی مرتفع نمایند. در این شكل از درام مذهبی هم در درونمایه و هم در برونمایه درام، تلفیقی از گذشته و حال ایجاد شده است. این شكل از درام مذهبی با دخل و تصرف در ساختار قصه های كهن و با تحلیلی مطابق نیاز انسان معاصر، سعی كرد تا نگاه كلیشه ای و وفادارانه به تاریخ را بشكند. حتی در استفاده از زبان از شكل صددرصد تاریخی آن فاصله گرفته و در ساختار جمله ها و استفاده از واژه ها فقط رنگ و بویی از دوران كهن را باقی گذاشت. این عمل هر چند كه برای بعضی از منتقدین چندان خوشایند نبود و به آن بسیار انتقاد داشتند و از آن به زبان من درآوردی تعبیر كردند، اما در جذب مخاطب برای درام مذهبی و ایجاد ارتباط با آنها بسیار خوشایند بود. در این فرم تلفیقی، طبیعتاً در سایر عناصر نمایشی هم به پیروی از ساختار و زبان نمایشنامه تغییراتی اساسی ایجاد شد. طراحی صحنه و لباس هم با تلفیق دوران تاریخی و زمان حال به ابداعات جدیدی دست زد و خلاقیت هنری نضج گرفت و بسیار مورد توجه قرار گرفت. در این نوع از درام در هر اثری با ابداع در طراحی صحنه و نوع لباس های بازیگر مواجه می شویم كه خود عامل مهمی در جذب تماشاگر و ارضای نیاز زیباشناسانه آن محسوب می شود. طبیعی است كه بازیگر هم چارچوب رفتار و گفتار تاریخی را كنار گذاشته و خیلی راحت تر و با بیان و عملی آزادانه به ایفای نقش می پرداخت. سایر عناصر تئاتری نیز چون طراحی نور وظایف جدیدتری را به عهده گرفتند و علاوه بر روشن كردن صحنه و یا حداكثر نشان دادن شب و روز وارد حیطه معناگرایانه شده و در بیان مفاهیم تئاتری و ایجاد فضاهای تاثیرگذار نقش مهم تری را به عهده گرفته است. این نگاه تلفیقی در محتوا و شكل درام مذهبی موج تازه ای از اقبال عمومی را به همراه داشت و تماشاگر می توانست در درام مذهبی ضمن آشنایی و ارتباط با مفاهیم و محتوای اینگونه درام به نیاز فطری خود پاسخ داده و جان تشنه خود را سیراب كند و از طرفی روح جست وجوگر و زیباپسند خود را با دیدن شكل اجرایی جدید راضی نماید.

ج- پیشرفت نمایشنامه نویسان و اجراكنندگان تئاتر در معاصرسازی قصه های كهن دینی و مفاهیم مذهبی تا بدانجا رسید كه در شكل اجرایی به نوعی تئاتر مدرن دست یافت. در این نوع از درام نه در زبان، نه در طراحی ها و نه در رفتار و بیان بازیگران هیچ نشانه ای از گذشته وجود ندارد. هنرمندان این عرصه معتقدند كه اندیشه ها و تعالیم مذهبی می بایست صددرصد منطبق بر زمان باشد. درام مذهبی باید به نیازهای امروز بشری در مواجهه با جهان كنونی پاسخگو باشد. تماشاگر باید بتواند در زندگی معاصر خود مفاهیم مذهبی را درك و لمس نماید. پس درام مذهبی می بایست بر پایه وقایع و شخصیت های ملموس زندگی امروزی استوار باشد و ...

این اعتقادات و نگاه ها منجر به نوعی درام مذهبی شد كه در شكلی مدرن خود را نشان می دهد. آثاری از این دست را امروزه در تئاتر و سینمای كشورمان به عنوان آثار معناگرا یاد می كنند. نمونه اینگونه آثار در سینمای جهان فراوانند از جمله «سنجاقك»، «مسیر سبز»، «نشانه ها» و... و در سینمای كشورمان نیز فیلم هایی چون «زیر نور ماه»، «رنگ خدا»، «بید مجنون»، «خیلی دور، خیلی نزدیك» و... را می توان نام برد. تئاتر در كشورمان نیز آثاری چون «همان همیشگی» كار ریما رامین فر و «میهمان ناخوانده» كار فرهاد آئیش را در كارنامه خود دارد. با توجه به آنچه آمد در فعالیت های تئاتری كشورمان، تئاتر مذهبی هرگز به یك جریان تبدیل نشده است. پس طبیعی است كه سیر منطقی مورد نظر را طی نكرده باشد. آشنایی ما با تئاتر غربی و خودشیفتگی جریان روشنفكری نسبت به فرهنگ و هنر غرب، در همه سطوح جامعه مخصوصاً فرهنگ و هنر تاثیرات مخربی به جا گذاشت. آشنایی ما با اشكال هنرهای غربی به جای اینكه موجب رشد و ارتقای هنر ملی و مذهبی ما بشود به طور كلی موجب حاشیه نشینی آن شد و هنر ما به خصوص هنرهای نمایشی را دست و پای شسته بر سر خوان تئاتر غرب نشاند و حالا یك دوره صد و چندساله جایگزین تاریخ چند هزارساله شد. البته بسیاری از هنرها هرگز از حافظه تاریخی هنرمندان و مردم پاك نشد. مثل موسیقی، خط، نقاشی، قلم زنی، انواع هنرهای تجسمی و حتی بعضی از گونه های هنرهای نمایشی مثل تعزیه، تخت حوضی، خیمه شب بازی هر چند در حاشیه قرار گرفتند، ولی با نیم نفسی كه داشتند ادامه حیات دادند. اما چون در جریان هنری كشور نبودند و فقط به شكل مناسبتی در هر دوره ای دلمشغولی عده ای بودند، هرگز تبدیل به جریان هنری نشدند و نتوانستند همراه با زمان تطبیق پیدا كنند. درام مذهبی نیز كه برجسته ترین شكل آن در تعزیه نمود دارد، به دلیل حاشیه نشینی و نگاه صرفاً مناسبتی از قافله تغییر و تحولات زمانه عقب ماند تا جایی كه امروزه عده ای به دیده هنر موزه ای به آن نگاه می كنند. هنری كه به رغم ارزش های فرهنگی فراوان كاربرد امروزی ندارد و مثل عتیقه های آثار باستانی به صورت موزه از آن باید محافظت شود. این راقم به رغم نظریه فوق اعتقاد دارد هنوز هم دیر نیست. شناخت انواع نمایش ها و نمایش واره های ایرانی و تغییر و تطبیق آن با سلایق مدرن می تواند هویت از دست رفته را به ما برگرداند. مخصوصاً اشكال و مضامین مذهبی كه برخاسته از نیازهای فطری بشر هستند با برنامه ریزی، تحقیق و پژوهش و تمرین و ممارست می تواند مقاطع تغییر و تحول درام را سریعاً بپیماید و شكاف صدساله اخیر را پر كند و هویت نمایشی از دست رفته را با تطبیق این زمانی آن به ما برگرداند. این خواسته هر چند رویاگونه به نظر می آید اما مطمئناً دور از دسترس نخواهد بود. به شرط آنكه تئاتر مذهبی در حصار مناسبت ها محبوس نماند و با برنامه ریزی اصولی و فعالیت های مستمر و مداوم نهادینه گردد.

حسین مسافرآستانه