دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

روزی روزگاری فیلم كودك و نوجوان


روزی روزگاری فیلم كودك و نوجوان

شاید بتوان گفت كه هیچ نوع و یا گونه فیلم در تاریخ سینمای این كشور به اندازه آثاری كه به مخاطب كودك و نوجوان نسبت داده می شود, مورد حمایت های مختلف مادی و غیرمادی قرار نگرفته است

شاید بتوان گفت كه هیچ نوع و یا گونه فیلم در تاریخ سینمای این كشور به اندازه آثاری كه به مخاطب كودك و نوجوان نسبت داده می‌شود، مورد حمایت‌های مختلف مادی و غیرمادی قرار نگرفته است.

شاید به این دلیل كه همواره گفته شده جامعه ما در میان كشورهای دنیا یكی از جوانترین جوامع را داراست و درصد قابل توجهی از آن به قشر كودك و نوجوان اختصاص دارد.

اگر چه اساساً‌ به لحاظ تئوریك نمی‌توان ژانری به نام «كودك و نوجوان» در تاریخ سینما سراغ گرفت به جز انیمیشن یا همان كارتون كه آن هم دیری است از حوزه علایق كودكان فراتر رفته و به ورطه‌های اجتماعی و سیاسی و حتی فلسفی افتاده است، با این حال تنها ژانری است كه بیش از سایر فیلم‌ها به كودكان نسبت داده می‌شود اگر چه بینندگانش به قول معروف از بچه ۵ ساله تا پیرمرد ۹۵ ساله را دربرمی‌گیرد.

به هر صورت تقریباً‌ از ۴۰ سال پیش یعنی از اواسط دهه ۴۰ شمسی، به نوعی سینمایی كه در رابطه با كودكان و نوجوانان تلقی می‌شد، در این كشور مورد حمایت قرار گرفته است. از همان سالی كه نخستین جشنواره بین‌المللی در این مملكت تحت عنوان «جشنواره بین‌المللی فیلم‌های كودكان و نوجوانان» برگزار شد.(در حالی كه در كل دنیا چنین جشنواره‌ای سابقه نداشت و بعد از این جشنواره بود كه فستیوال‌های فیلم كودكان در سایر كشورها پا گرفت) به دنبال آن نهادی به نام «كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان» تأسیس شد كه برای ساخت فیلم و انیمیشن برای گروه‌های مختلف سنی تا ۱۷ سال در طول این سالها اهتمام خاصی ورزید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم فعالیت‌های كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان با عمق و كارشناسی و تحرك بیشتری ادامه یافت، آن جشنواره بین‌المللی كودكان و نوجوانان با سبك و سیاق آموزشی به جشنواره رشد تغییر نام داده و همچنان برگزار گردید و در كنارش جشنواره دیگری با همان عنوان جشنواره فیلم‌های كودكان و نوجوانان برپا شد كه امسال بیستمین سال خود را نظاره می‌نماید.

در كنار همه اینها، جشنواره فیلم فجر هم چه قبل و یا بعد از رونق جشنواره كودك و نوجوان همواره به فیلم‌های كودكان عنایت خاصی داشته و حتی زمانی خود را ملزم می‌دید كه در هر دوره به یك بازیگر كودك و نوجوان هم جایزه بدهد و برخی فیلم‌های برگزیده این جشنواره در سالهای مختلف به همان تلقی مرسوم از سینمای كودك و نوجوان تعلق دارند.

به همه این موارد بیفزایید نهادهای گوناگونی كه برای حمایت از این گونه سینما به وجود آمدند؛ از واحد كودك و نوجوان بنیاد سینمایی فارابی گرفته (كه كلید حمایتی جدی از تولید برای این دسته از آثار بود) تا مجمع سینمای كودك و نوجوان تا انجمن نویسندگان سینما كودك و نوجوان و تا خیل همایش‌ها و سمینارها و مقالات و مطالب متعددی كه در باب این سینما و تعاریف و حدود و ثغورش و بایدها و نبایدهایش ارائه گردید و ...

اما علیرغم همه این توجهات و عنایات و تمركزات یاد شده بر مقوله سینما و فیلم كودك و نوجوان در ایران به نظر می‌آید كه محصول چندان قابل تأمل و توجهی به بار نیامده است. نه این كه خدای ناكرده بخواهم همه تلاش‌ها و كوشش‌ها و مرارت‌هایی كه برای رشد و ارتقای آن سینما صرف شده را بی‌اجر بخوانم كه اولاً‌ نیات صادقانه به خودی خود هم مأجور است و ثانیاً‌ از قدیم هم گفته‌اند به دعای گربه سیاه باران نمی‌بارد!‌

اما این نظر اغلب كارشناسان و منتقدان و حتی دست‌اندركاران و مسئولان و متولیان دیروز و امروز سینمای كودك و نوجوان است كه آنچه امروز در برابرمان قرار دارد، خیلی از انتظارات و پیش‌بینی‌ها و حتی از یك روند معمولی و پروسه عادی تولید و نمایش آثار خاص كودكان و نوجوانان دور است.

اگر چه دو سه سالی فیلم‌های پرمخاطب برای بچه‌ها ساخته شد كه اغلب از وجهه هنری هم برخوردار بودند اما امروز مخاطبان اصلی سینمای كودك و نوجوان از آن گریزان شده‌اند و یا لااقل فیلمی ساخته نمی‌شود كه بچه‌ها را به خود جذب نماید. اگر چه زمانی گروه سینماهای نمایش دهنده فیلم‌های كودك و نوجوان تشكیل شدند، اما امروز از آن سالن‌ها خبری نیست.

اگر چه در سال‌هایی، بسیاری از فیلمسازان حتی كارگردانان موج نوی سینمای ایران به ساختن فیلم كودك و نوجوان روی آورده بودند، اما امروز حتی اكثر آنان كه با فیلم كودك به سینمای حرفه‌ای آمدند و به فیلمساز كودكان و نوجوانان معروف شده بودند، نیز به ژانرهای دیگر روی آورده‌اند.

امروز اگر چه هنوز هم در زمره جوانترین جوامع دنیا هستیم ولی فیلم كودك و نوجوان تولیدی در عرصه سینمای حرفه‌ای‌مان درصد ناچیزی از كل تولیدات را شامل می‌گردد. براساس آمار رسمی معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در طول سالهای اخیر به طور متوسط سالانه حدود ۵ -۴ فیلم برای كودكان ساخته شده كه از میان همین تعداد قلیل، برخی اكران كوتاه مدت داشته و یا اصلاً‌ نمایش عمومی نداشته‌اند و در بین آنها میزان تولید فیلم انیمیشن بلند سینمایی كه امروزه از پرمخاطب‌ترین ژانرهای سینمایی دنیا به شمار می‌آید، تقریباً‌ صفر است!

شاید بتوان اولین و مهمترین آسیب سینمای كودك و نوجوان امروز ایران را متوجه معضل مقوله تولید و نمایش در كلیت سینمای ایران دانست كه تا همین یكی دو سال پیش به عنوان بحرانی فزاینده، همه موجودیت آن را تهدید می‌كرد و هنوز هم به دلیل باقی ماندن ساختارهای غیراستاندارد در عرصه‌های مختلف تهیه و تولید و توزیع و اكران آن، سایه‌اش بر بدنه آن سینما سنگینی می‌كند و به هر حال از یك سینمای بحران‌زده چه انتظاری برای ساخت فیلم كودك و نوجوان می‌تواند وجود داشته باشد؟

اما بدون تردید آسیب‌هایی كه امروز سینمای كودكان و نوجوانان را حتی از دیگر ژانرهای همین سینما ضعیف‌تر نگاه داشته است به برخی پس‌زمینه‌ها و دیدگاه‌های فرهنگی و تاریخی برمی‌گردد كه تأثیرات آنها مختص همین نوع سینماست.

به نظر می‌آید آنچه ابتدا به ساكن سینمای كودك و نوجوان ایران را به نوعی رو به افول برده و آن را ابتر ساخته است، گونه‌ای سردرگمی در نگاه به این نوع سینما از جانب آنهایی است كه دستی در مدیریت و هدایت و یا حداقل برنامه‌‌ریزی و تئوری‌پردازی برای سینمای ایران در سالهای پس از انقلاب داشته‌اند. به این مفهوم كه تعریف مشخصی برای این نوع سینما نزد مسئولان و متولیان آن وجود نداشته است.

اگر چه سینما اساساً‌ تعریف‌بردار نیست و اصولاً‌ هنر در رهایی و سیالیت ذهن و اندیشه خلاقیت می‌یابد ولی به دلیل حاكمیت سینمای هدایتی- حمایتی در سالهای بعد از انقلاب و تأثیر دیدگاه‌های مدیران سینمایی كشور در سمت و سو یافتن آن از یك طرف و همچنین عدم وجود پس زمینه‌ای بین‌المللی و جهانی و یا الگوهای روشن برای سینمای كودك و نوجوان از طرف دیگر (برخلاف انواع دیگر سینما مانند: ملودرام، كمدی، حادثه و حتی ژانرهای بسیار خاص مثل «نوار»‌كه در جای خود پارامترها و عناصر محتوایی و ساختاری شناخته شده‌ای در تاریخ سینما دارند)، لزوم وجود یك دیدگاه كلی درباره فیلم كودك و نوجوان لااقل میان هدایتگران سینمای ایران مؤكد می‌شود.

پرواضح است كه به دلیل همین مبهم بودن ژانر، هر مسئول سینمایی بنابر سلیقه و برداشت و تجارب خود، دیدگاهی در مورد این نوع آثار داشته باشد و طبیعی است كه این دیدگاه را هنگام مسئولیتش به بدنه سینمای مربوطه تزریق نماید: از طریق همان واحد كودك و نوجوان بنیاد فارابی، یا شوراهای مختلف تصویب فیلمنامه‌ و صدور پروانه ساخت و مجوز اكران و یا ...

و باز هم طبیعی است كه با تغییر مسئول فوق‌الذكر، دیدگاهی دیگر و متفاوت و حتی متناقض با نظرگاه مدیر قبلی، عرصه تولید و نمایش فیلم كودك و نوجوان را متأثر سازد و طبیعی‌تر این كه تغییرات مسئولین بعدی و بالطبع آن نحوه سیاستگذاری‌ها و هدایت‌ها و حمایت‌ها، سردرگمی یاد شده در ابتدای این مقال را ایجاد و حتی تشدید نماید.

مسئولی معتقد است كه فیلم كودك با مخاطبش شناخته می‌شود. به این مفهوم كه فیلمی در حیطه سینمای كودك قرار می‌گیرد كه یك گروه سنی از كودكان، بدون اجبار آن را تا آخر به تماشا بنشینند. مسئول دیگر بر این باور است كه نیازی نیست حتماً‌ بچه‌ها مخاطب فیلم كودك و نوجوان باشند بلكه اگر اثری بتواند بزرگترها را با دنیای كودكان آشنا سازد هم در میدان سینمای كودكان و نوجوانان قرار می‌گیرد و مسئول دیگر می‌گوید هر اثر سینمایی كه به نحصوی از انحاء به كودكان و نوجوانان و حتی گزینه‌های ذهنی آنها مربوط می‌شود، یك فیلم خاص این قشر سنی محسوب شده و می‌تواند به معرض نمایش آنان گذاشته شود.

با این تعاریف متفاوت و بعضاً‌ متناقض، چه فیلم‌هایی بودند كه در دوره یك مسئول سینمایی، كودكانه به شمار آمدند و در دوره جانشین وی بزرگسالانه و حتی مضر برای كودكان!‌ و همین‌طور بالعكس، در یك دوره‌ای كه مسئول سینمایی، فیلم‌های فانتزی- تخیلی را برای بچه‌ها می‌پسندید، این نوع فیلم‌ها گرامی داشته و فیلم‌های واقع‌گرایانه، مغضوب شدند و در دوره‌ای دیگر برعكس.

در تمام این دوره‌ها، هیچ اجماعی برای نوعی نگاه كلی به سینمای كودك و نوجوان، تبیین و تشریح نگردید. از همین‌رو، كارگردان و فیلمسازی كه با علاقه و اشتیاق و با تحمل همه مشكلات رو به ساخت فیلم برای بچه‌ها آورده بود، سردرگم و بلاتكلیف ماند كه بالاخره سینمای كودك چیست؟

آیا فیلم كودك یعنی خلق فضاهای افسانه‌ای و رویا‌گونه‌ و تخیلی صرف، یا نمایش بی‌پرده تلخی‌ها و برخی واقعیات دردناك جامعه و یا نصیحت و شعر و شعار مستقیم؟ آیا اصلاً‌ لزومی دارد كه برای ساختن فیلم كودك و نوجوان به مخاطب اصلی آنها یعنی بچه‌ها فكر كرد (چنانچه به نظر نمی‌آید بعضی فیلمسازانی كه به اصطلاح فیلم كودك ساختند، به چنین مقوله‌ای اندیشیده باشند!) یا این كه فقط بیان دلمشغولی‌های فیلمساز و دغدغه‌های ذهنی‌اش، كفایت می‌كند؟ چه خط قرمزهایی برای كودكان در سنین مختلف وجود دارد؟ آیا نمایش خشونت به هر شكل، حتی با توجیه بیان واقعیات برای همه طیف‌های سنی كودكان، مطلوب است؟ آیا خشونت تصویری تنها در قتل و كشتار و خون و خونریزی خلاصه می‌شود؟

... و سؤال‌های متعدد دیگری وجود دارد كه پاسخ قطعی به آنها حداقل برای ترسیم خطی روشن در سینمای كودك و نوجوان، به وجود همان تعریف و دیدگاه مشخص بستگی داشته و دارد و نبود آن دیدگاه و این پاسخ باعث شده كه در مقابل سینمای كودكان و نوجوانان، بویژه برای سینماگران همچنان این علامت سوال بزرگ باقی بماند كه اصلاً‌ سینمای كودك چیست؟

سعید مستغاثی