دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
تردید و سوءتفاهم
![تردید و سوءتفاهم](/web/imgs/16/145/zpylj1.jpeg)
با دیدن نمایش "فیل"، دچار تردید میشوی و این تردید ریشه در یک سوءتفاهم دارد. سوءتفاهمی که گروه شایا با انتخاب قصههایی از ریموند کارور ـ نویسنده ـ ایجاد کرده است.
برای آنکه کارور نویسندهای جزئینگر و به اصطلاح مینیمالیست است، اما آنچه توسط گروه به نمایش درآمده کاملن غیرمینیمالیستی است. یعنی تفارق و تفاوت شدیدی بین قصه و درام در اجرای سه اپیزودی به نمایش درآمده توسط بهناز نازی صورت گرفته است. حالا اگر قرار باشد از این منظر که اقتباسها بهتر بود به جریان مینیمالیسم در اجرا دامن میزد، این سه اپیزود به هم پیوسته اصلن رد شده و جریان نقد از همان ابتدا به ساکن با یک پیش فرض واضح و مبرهن اجرا را رد شده و منفی تلقی میکرد. شاید این نگاه بیانصافی باشد اما این مقوله هم نتیجه همان گزینش است. اگر کارور نبود شاید چنین سوءتفاهم و بیانصافی هم با توجه به این دراماتورژی تلقین و تزریق شده بر متون ریموند کارور پیش نمیآمد. بنابراین حمیدرضا نعیمی در مقام نویسنده و بهناز نازی در مقام کارگردان دچار ریسک بزرگی شدهاند. چراکه ریموند کارور به خاطر داشتن بینش شخصی و ایجاد شرایط و ساختاری ویژه در قصهنویسی که از موقعیتهای پیش پا افتاده فضاهای عمیق و ژرفاندیشانه میسازد، بهترین پیشنهاد را برای یک تئاتر میدهد. با این تفسیر و رویکرد که چگونه میتوان این پیش پاافتادگی موقعیت را در یک درام و اجرای تئاتری نمود عینی داد. البته در اپیزود اول به نام«یک چیز دیگر» این قرابت وجود دارد؛ اما باز هم این قرابت مو به مو و دقیق نیست. چراکه در صحنه چیزهای زائد هست و نبود اینهاست که میتواند جزئینگری و ایجاز را بر موقعیت درام تحمیل کند. شاید بازی عصبی، تند، و شتابنده بهاره رهنما هم مزید بر علت شود که این یک نمایش غیر مینیمالیستی است! شاید هم به گونهای میگرن زن که در عطرفروشی هم کار میکند، تضمینگر چنین رفتار و عصبیتی باشد! به هر تقدیر این قسمت نیز نمیتواند کاملن به آنچه مدنظر ساختار مینیمالیستی است، نزدیک شود. در دو اپیزود بعدی کاملن این دوری و تفاوت به چشم میآید. البته این نوع رفتار مبتنی بر اغراق در تمامی کارهایی که نعیمی به طور مشترک با آرش دادگر داشته است، قبلن تجربه شده است. یعنی استفاده از اشیاء برای پیشبرندگی و شکل دادن به ماجراهای درام. بطریها در آژاکس، صندلیهای سفید در لیرشاه، نیمکتها در فاوست، درها و پنکهها در فیل بیانگر چنین موضوعی است و این تکرار تبدیل به عنصر و ویژگی مشخص برای اجراهای خاص این گروه شده است. منظور توجه به مواد و کاربرد آن در طراحی صحنه است که با هدف ارائه موقعیت، فضا و میزانسن است. البته همه این موارد به آن سوءتفاهم برمیگردد و اگر این تجربه به سمت مینیمالیسنم پیش میرفت، همه چیز سر جای خودش قرار میگرفت. شهرام کرمی در این دو سه اخیر کار اخیر، نمایشهایی را با رویکرد مینیمالیستی اجرا کرده بنابراین گروه شایا در این زمینه نیز تجربه داشته و اگر همان روند ادامه مییافت، شاید خیلی موفقتر از امروز قادر به قضاوت و داوری میشدیم. بنابراین این نگاه ساختارگرایانه مبتنی بر یک شیوه خاص موجود در متون اقتباسی را به کناری میگذاریم و در ادامه به شکل مستقل و مبتنی بر پیشنهاد اجرای گروه این سهگانه در هم تنیده را که بر مسائل و دغدغههای خانوادگی متمرکز است، بررسی خواهیم کرد.
● یک چیز دیگر
اپیزود یا قطعه «یک چیز دیگر» شاید به دلیل جنس قصه در درام، همچنان حال و هوای آثار ریموند کارور را دارد. این قسمت درباره اختلافات موجود میان اعضای یک خانواده است. پدر و دختر با هم بگو مگو دارند. پدر بازمانده جنگ ویتنام است و همچنان خود را یک قهرمان فرض میکند. او چندان وقعی به اطلاعات علمی و استدلالات منطقی و عقلانی نمیگذارد؛ در مقابل دخترش اهل نظرگاههای علمی است و به ستارهشناسی علاقهمند است. آب این دو در یک جوی نمیرود. با آمدن مادر که نانآور خانواده هم هست، این اختلافات دامنگیرتر میشود؛ چراکه او میگرن دارد و عصبانی است و اینکه در عطرفروشی کار میکند بر این بیماری خواهد افزود. پدر از جنگ با خود یک ترکش به همراه دارد که درکنار مغزش او را تهدید میکند. سرآخر مادر و دختر پدر را وادار میکنند این خانه را ترک کند اما چه جایی بیرون از خانه دارد که به آنجا پناه بیاورد.
یعقوب صباحی بازیگری درونگراست و اغلب بازیهایش زیرپوستی است، شاید بودن چنین بازیگری در ارائه همان شیوه منطقیتر ریموندکاروری در صحنه تئاتری هم موثر باشد. اما دختر شلوغ است و پر انرژی و این منطق تحرک زیادی اوست. بنابراین سعیده آجرلی بر پایه روانشناسی شخصیت سعی میکند در جدال با پدر کم نگذارد. بهاره رهنما نیز تابع نقش است و بازیاش توام با این عصبانیت خواهد بود. او علاقهمند به دخترش است اما مرد برایش جایگاه محکمی ندارد.
● فیل
اپیزود دوم فیل نام دارد. یک مرد (خسرو شهرازد) مورد چپاول اعضای خانوادهاش قرار گرفته است. آنها متشکل از برادر (امین طباطبایی)، مادر (بهناز سلیمانی)، دختر (الهام شعبانی)، و پسر (روحاله کمانی) مدام در حال پول گرفتن از آن مرد هستند که چون فیل دارد سواری میدهد. او آنقدر درگیر فراهم کردن نیازهای دیگران است که کاملن خود را فراموش کرده است. غذاهای ارزان میخورد و گاهی هم پیادهروی میکند، به جای آنکه سوار تاکسی شود. این همه از خود گذشتگی به دلیل انتظارات و توقعات بالای اهالی خانه تبدیل به بحرانی روحی میشود، و کابوسی این مرد را متلاشی خواهد کرد.
نمایش فیل با یک میز و تلفن به اجرا درمیآید. اما شکل و مدل رفتارها اصلن واقعگرایانه نیست. بلکه همه چیز در وضعیتی کابوسگونه و به شیوه تئاتری به نمایش در میآید. شاید هم به تعبیری خواب یا کابوس باشد. مردی که در ابتدا بر صندلی قرار گرفته رفته رفته با اهل خانه بگومگو میکند. یعنی آنها هستند که مدام توقعات زیادی خود را مطرح میکنند. بعد همانها به مرد یورش میبرند و او خود را زیر میز پناه میدهد. همین حرکت از بالا به پایین دربرگیرنده معنایی در خور تامل و حقیقتی تلخ از یک وضعیت ویرانگر و استثمارجویانه است. بازیها اغراقآمیز و حرکات تند است. این تحرک شاید بیانگر چپاول باشد. یعنی زیادهخواهی و عدم قناعت از این طریق بر ما آشکار میشود. همه در این تکاپو بر این تصویر ویرانگر یا ویران شدن مردی چون فیل تاکید میکنند. خسرو شهراز هم بر آن است جلوهای بیرونی از این مرد در حال فروپاشی را به عینیت درآورد.
● کسی که روی این تخت میخوابیده...
نمایش «کسی که روی این تخت میخوابیده...» به بگومگوهای معمول و پیش پا افتاده زن و شوهری میپردازد. یک سوءتفاهم باعث شده زن اقدام به خودکشی کند اما مرد از او دعوت میکند که پیش از خودکشی با هم گفتوگو کنند. زن هم میپذیرد و از موضع خود عقبنشینی میکند.
این زن و مرد که صاحب هتل هستند و در حال تمیز کردن محل کار و زندگیشان هستند، در حال تی کشیدن کف و جابهجایی وسائل و تمیزکاری آنها پیش از آغاز نمایش و در جابهجای اپیزودها حضور فعالی دارند. شاید آنچه مانع از بروز اتفاقی بایسته در پس این اپیزود میشود، همانا قصه درام باشد که خیلی دمدستی و تکراری است؛ چراکه به قول معروف هیچکس باورش نمیشود که زن و شوهر با هم دعوا بکنند. شاید هم مدل و شیوه اجراست که نمایش را خیلی تند و شتابزده کرده است. شاید آنچه مدنظر کارور بوده با ریتم کندتر قابل فهم و درک باشد و در اینجا تندی رفتارها مانع از بروز اتفاقی تکاندهنده و تاثیرگذار شده است. شاید در یک شرایط دیگر به پاسخ برسد، اما الان در حد یک کمدی است و شاید بهتر بود که ضرباهنگ تندتر و برازندهتری برای این آدمها به کار گرفته میشد.
● در خور تامل
رضا مهدیزاده طراح صحنه متفکر و خلاقی است. او در زمینه آثار مینیمالیستی قبلن نیز با گروه شایا همکاری کرده و به نتایج در خور تاملی هم رسیده است. نمونهاش بلوطهای تلخ که امسال توسط شهرام کرمی کار شد. در آنجا متاثر از تئاترهای شرق دور به ایجاز درخوری در شکل و نحوه ارائه و کارکرد آن رسیده بود. راه رفتن بر مسیر ال مانند ((L بر شنهای درشت آن قدر ظریف و گویای احساسات درونی و پنهان بود که نظیر نداشت. در این نمایش هم تابع شرایط پرهیاهوی کارگردان و اجرا بوده است. او این بار چندین در را سوار بر ریل کرده است؛ به گونهای با جابجایی مختصر آنها فاصله بین اپیزودها و در عین حال تغیر مکانی را تداعی میبخشد. شکل نهایی اجرا نیز بر پایه همین جابهجاییها علنی میشود تا سه اپیزود در هم گره بخورند. در صحنه هم وسائل چندانی نیست؛ به چند میز و صندلی و جابهجایی آنها اکتفا شده است. در اپیزود دوم هم وجود پنکهها از آن همه تحرک و عرقریزان بازیگر مرد و بازیگران دیگر خواهد کاست و خنکای خاصی را به تالار و تماشاگران هدیه خواهد کرد.
● پرانتز باز
گروه شایا در برخی از آثار خود، به ویژه در آثاری که توسط آرش دادگر و حمیدرضا نعیمی کار شدهاند، به ریتم تند و ضرباهنگ هیجانی علاقه نشان دادهاند. در تمام این آثار گروه بازیگران تقریبن به یک شیوه هدایت شده و موسیقی در برقراری تحرک بازیگران نقشآفرین بوده است. بنابراین شکل، شیوه و مدل اجرایی تقریبن یکسان بوده است. این جریان در نمایش شاهلیر به اوج خود میرسد و این اجرا یکی از شاخصترین تولیدات این گروه میشود. بنابراین گروه شایا نیاز به یک بازنگری در ایجاد ضرباهنگ و هیجان و پیشبرندگی جریان بازی و حتا نحوه ارائه طراحی صحنه دارد، تا از تکراری شدن پرهیز کرده و بر تنوعی که مدنظر گروه است، تاکید دوباره و آگاهانه شود.
در نمایش "فیل" این وضعیت باز هم تکرار شده است، به جز دقایق ابتدایی اپیزود اول که هنوز بهاره رهنما پا به نمایش نگذاشته است! البته در این گروه شهرام کرمی به دنبال ضرباهنگهای معتدلتر و حتا کند بوده است. شاید جابهجایی ضرباهنگها توسط کارگردانان خود نوعی بازنگری در اجرا محسوب شود. این هم روند گروه شایاست که نیتش داشتن قصه در درام و جذب مخاطب با هر ترفند سرگرمکنندهای است.
● پرانتز بسته
بهناز نازی برای اولین بار است که کارگردانی را با فیل تجربه میکند. اگر بپذیریم که کارگردانی را باید جدا از بازیگری و دیگر تجربههای هنری بررسی کرد، این کار برای او نمره قبولی است. اما در خود گروه نسبت به کار قبلی ـ "بلوطهای تلخ" ـ کار شهرام کرمی است، یک نقطه فرود است. البته توجه به روند این فراز و فرودها در تثبیت فعالیتهای گروه در درازمدت موثر و کارآمد خواهد بود.
این گروه از سال ۷۳ فعالیت خود را آغاز کرده و در سال ۷۸ با "وعدهگاه نهنگها" نوشته و کار حمیدرضا نعیمی با یک نقطه عطف اساسی مواجه میشود. نمایشی که در آن کارگردان به اتفاق یعقوب صباحی بازی کرده بودند. خیزشهای بعدی گروه معطوف به اقتباس از آثار یونان باستان (آژاکس) و دوره الیزابت (مکبث) است اما این تحرکات در شاهلیر به اوج میرسد. در قیاس با آن آثار است که دیگر آثار باید سمت و سوی جدیتری به خود بگیرد. در سال جاری نیز فاوست و بلوطهای تلخ اجرا شد که هیچ کدام در تکرار یا برابری با آن نقطه اوج همترازی نمیکرد، با آنکه اجرای "بلوطهای تلخ" به خاطر پیشنهاد اجرایی در زمینه مینیمالیسم یک نقطه عطف اساسی است.
به هر تقدیر این گروه امروز اسم و رسمدار شده و کاملن زیر ذرهبین است، و دقت در ارائه آثار، کارنامه این گروه را پویاتر و مقتدرتر از پیش خواهد کرد.
رضا آشفته
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست