پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

درآمدی به مبانی نویسندگی و شعر


درآمدی به مبانی نویسندگی و شعر

وقتی یک جامعه ی با فرهنگ و متمدن را می خواهند از لحاظ فرهنگ و دانش فرهنگی مورد وارسی قرار دهند آنچه که فی البداهه به ذهن خطور می کند واژه هایی چون شاعر, نویسنده, شعر و نویسندگی درآن جامعه است

مقدمه:

وقتی یک جامعه ی با فرهنگ و متمدن را می خواهند از لحاظ فرهنگ و دانش فرهنگی مورد وارسی قرار دهند آنچه که فی البداهه به ذهن خطور می کند واژه هایی چون شاعر، نویسنده ، شعر و نویسندگی درآن جامعه است. بنابراین اگر چه دکترین زبان و ادبیات فارسی مبانی و مفاهیم فراوانی را به صورت کتاب در زمینه ی شعر و نویسندگی قلمی نموده اند و این آثار به عنوان معیارهایی اساسی در بستر دانشگاه ها و پایگاه های فرهنگی و علمی توسط اساتید دانشگاه ها تدریس می شوند اما بازخوانی و باز آفرینی دو پارامتر بنیادی در حوزه ی فرهنگ و دانش به شمار می روند که به نوبه ی خود دارای مولفه های جدیدتری برای دانشجویان و جوانان محسوب می شوند .

و چون در حوزه ی نوشتار نگاه ها متفاوت هستند بنابراین مفاهیم و مصادیق نیز می توانند متمایز جلوه نمایند . و دیگر نکته این که ، این گونه تولیدات فرهنگی نه تنها به صورت پایه ای در جامعه تأثیرگذار هستند بلکه برای آیندگان نیز طبعا" موثر ، کارساز و کارآمد خواهند بود .

با این حال ، در این نوشتار سعی بر آن شده تا که با نیم نگاهی به مبانی نویسندگی و شعر بتوانیم به سهم خود برای آنانکه می خواهند به این مسیر سفر کنند و به ویژه جوانان را با زیر ساخت های شعر و نویسندگی آشنا نمائیم که فکر می کنم برای آشنایی با هر هنر و یا تخصصی نیاز به شناخت از مبانی و زیر ساخت های آن هنر یا تخصص می باشد .و در این صورت و شمایل می باشد که فرد به صورت پایه ای از این رهگذر طی طریق می کند و کاملا" از هر گونه تخطی و اشتباه بدور خواهندماند.

لذا این مقاله در دوبخش ۱- مبانی آموزش نویسندگی و ۲- مبانی آموزش شعر در اختیار خوانندگان و قبیله ی ادب و هنر قرار می گیرد و بی تردید هیچ نوشتاری خالی و عاری از ایراد نیست و چون بشر نسبی است بنابراین هر خلاقیت و یا تولید فکری که ازجانب آن صورت می گیرد نیز نسبی است .

بخش ۱

مبانی نویسندگی

۱- نویسنده کیست و نویسندگی چیست ؟ نویسنده کسی است که اندیشه و مطلبی را به وسیله ی مداد یا قلم بر روی کاغذ می آورد .

بنابراین کسی که چیزی را با ابزار مذکور می نویسد ، می تواند نویسنده باشد. ولی نویسنده به معنی واقعی ، آن کسی به شمار می رود که دست به خلاقیّتی نومی زند و این نوآوری در جامعه سازنده و مفید واقع می شود .و به بیانی دیگر جامعه را تحت تأثیر فکر خود چه از حیث هنری و چه از لحاظ انسانی قرار می دهد . مثال : از عریضه نویس تا رمان یا طنز نویس و ... را می توان نویسنده قلمداد کرد .

۲- نویسندگی : نویسندگی یکی از هنرهای هفت گانه به شمار می رود که به شاخه های مختلفی تقسیم می شود . به بیانی دیگر ، نویسندگی هنر یا خلاقیّتی است که از جانب نویسنده تصویر می شود . بنابراین هر آنچه که ازجنس هنر و خلاقیّت نباشد ، نویسندگی نیست و این نوع نوشتن را می توان نویسا پنداشت . نویسا کسی است که به یک موضوع که وجود دارد می پردازد یا به تعبیری دیگر پردازش به یک موضوع ( که وجود دارد ) را نویسا می گویند .

نویسندگی دارای گرایش های مختلفی است که می توان به : ۱- عریضه نویس۲- کتاب نویس الف) داستان نویس ب) رمان نویس ج) طنز نویس د) شعر نویس : ۱- نظم نویس ۲- نو یا سپید نویس و ... اشاره نمود .

۳- انواع و اقسام نوشتار: الف) نوشته ی ساده : به نوشته ای گفته می شود که دارای ساختار و محتوایی ساده و عمومی است . نوشته ی ساده نوشته ای است که نویسنده از واژه های ساده در جهت ساختمان نوشتار خود استفاده می کند و سعی می کند تا که زبان نوشته را با زبان مردم همگام و هم سان سازد .

به بیانی دیگر نوشته ی ساده نوعی نوشته به شمار می آید که با زبان مردم کلافی عمیق خورده است و ابزار آن نیز از جنس مردم عامی است .به مانند : نثرهای ساده یا داستان های ساده ای که بازگو کننده ی حال مردم اند . به مانند داستان های محمد علی جمال زاده یا بزرگ علوی و یا نثرهای ساده و عاطفی دکتر قیصر امین پورو ...

ب) نوشته ی تخصصی : به نوشته ای گفته می شود که دارای ساختار و محتوایی تخصصی و علمی است . نوشته ی تخصصی نوشته ای است که نویسنده از واژه هایی تخصصی و دانشگاهی یا به بیانی علمی در جهت ساختمان نوشتار خود استفاده می کند و سعی دارد تا که زبان نوشتاری خود را با نوعی زبان دانشگاهی و علمی همگام و تطبیق دهد .

به مانند کتب تخصصی و دانشگاهی و یا نوشتارهایی که برای مخاطبان حرفه ای نوشته می شوند . مانند نوشته های دکترین دانشگاه

ج) نوشته ی پیچیده : به نوشته ای گفته می شود که دارای ساختار و محتوایی پیچیده و تعقید برانگیز است . نوشته ی ممتنع و پیچیده نوشته ای است که نویسنده از واژه های سخت و مهجور در جهت ساختمان نوشتار خود استفاده می کند و در این نوع نوشتارها نیز، نه مخاطب با نوشته ارتباط برقرار می کند و نه خود نویسنده .

د) نوشته ی سهل ممتنع : نوعی نوشته به شمار می آید که نویسنده در نوشتن متن زحمات زیادی را متحمل می شود و سطح نوشتار را با استفاده از واژه هایی ساده ، برای مخاطب آسان رقم می زند ، ولی برای رسیدن به زیر لایه های معنایی نوشته ، مخاطب نیاز به تأمل و تفکر بیشتری را لازم دارد . بنابراین سهل و ممتنع نوعی نوشتار به شمار می رود که اگر چه آسان به نظر می آید ولی دارای پیچیدگی خاص خود نیز می باشد . به مانند نوشته های قیصر امین پور یا سرآیش های سهراب سپهری و ...

۲- اقسام نوشتار

الف) نثر: در لغت به معنی پراکندگی است و اصطلاحا" به معنی سخن غیر منظوم به کار می رود . این اصطلاح دربرابر نظم و شعر قرار می گیرد که دارای وزن و بیانی متفاوت اند . نثر نوعی نوشته به شمار می رود که نویسنده به دنبال نیل به پیام و مضمونی خاص است .

در نثر کلمات راه می روند و این راه رفتن دقیقا" برای کسب و رسیده به هدفی معین است . فرق بین نثر و نظم در ادبیات ملل این است که عمر نثر کمتر از نظم و شعر آمده است ولی با توجه به دنیای امروز برخی از نثر ها نیز قدرت تعمیم پذیری دارند .

نثر می تواند معمولی باشد یا ادبی و ازدیدگاه محتوانیز می تواند علمی و فلسفی یا دینی و عرفانی باشد و یا این که تاریخی و ادبی و داستانی و اداری قلمداد شود .

ب) نظم: عبارت است از نوشته ای که درمقابل نثر قرارمی گیرد و برخلاف نثرکه سخنی غیرمنظوم و موزون است این نوع نوشته سخنی منظوم و موزون تلقی می شود که دارای وزن ، قافیه ، ردیف و بیانی ادبی و شاعرانه است .

بنابراین هر نوشته ای که دارای ساختاری منظوم است را می توان نظم و یا شعر کلاسیک نامید . نظم به دوبخش تقسیم می شود . نخست شعرکلاسیک است که در بالا ازآن تعاریفی یاد شد و دیگر شعر نو . شعر نوشعری است که از نیما آغاز شد و دارای قالب و نظمی ویژه می باشد اما شعر سپید را می توان شعری دانست که دارای زبان، بیان، ریتم ، ژانر و آهنگی خاص است و البته از وزن و قافیه و هجا بدور است . اما چون در زوایایی دارای مولفه هایی چون ریتم و آهنگ می باشد بنابراین این نوع ژانر شعری را هم می توان در ابعادی شعر منظوم قلمداد کردولی اشعار دهه ی ۸۰ و ۹۰ که بیشتر به سمت و سویی مدرن و پست مدرن امروزی در حرکتند را نمی توان شعر منظوم دانست بلکه اشعاری به شمار می روند که دارای پارامترهای خاص خود و به فراخور ساختار و محتوای جهان شعری امروز در تکاپوو حرکتند .

۴- نقطه گذاری ( سجاوندی ) در نوشتار یا متن

۱- نقطه : (.) نقطه معمولا" در انتهای جمله ای که مفهوم خود را رسانده است ، قرار می گیرد . به مانند : انسان موجودی متفکر است .

۲- ویرگول (،) ویرگول کوتاه ترین درنگ در تداوم اندیشه و ساختار جمله را نشان می دهد ، و اگر درست بکار رود، بیش از هر نشانه ی دیگری سبب آسان خواندن و درک بهتر نوشته می شود . ویرگول بعد از اصطلاحاتی نظیر برعکس، از سویی دیگر ، در نتیجه، به علاوه، لیکن، با این همه، بدین ترتیب، به هرحال و غیره در جمله گذاشته می شود .

۳- نقطه ویرگول(؛) وقتی عناصر یک مجموعه با ویرگول از یکدیگر جدا می شوند ، عناصر بزرگ تر آن مجموعه را با نقطه ویرگول مشخص می کنند . مانند : درصد مردودین به این ترتیب بود، الف ، ۱۷درصد ، کلاس ب، ۱۳درصد ؛ و کلاس ج ؛ ۲۰درصد .

۴- دو نقطه (: ) برای نشان دادن عبارت یا جمله ای که معنا ی قسمت بیش از خود را گسترش می دهد . یا به بیانی برای گسترش و توضیح بیشتر یک کلمه یا عبارت و جمله بکار می رود .

۵- علامت سئوا ل (؟) در پایان جمله ی پرسشی مستقیم ، خواه جمله اصلی باشد یا بخشی از جمله بکارمی رود .

۶- علامت تعجب(!) این علامت ، گذشته از تعجب ، برای سایر حالات شدید عاطفی نظیر : دعا ، التماس ، زنهار، امر، نهی، تاکید، ندا، استهزاء و امثال آن بکارمی رود.

۷- گیومه(-") گیومه برای نشان دادن سخن نقل شده یا متمایز کردن کلمه، عبارت یا جمله ای در نوشته به کارمی رود.

۸- خط فاصله کوتاه(-) برای نشان دادن حدفاصل دو عدد نظیر صفحات یک متن یا تاریخ .

۹- خط فاصله ی بلند(--) برای نشان دادن تغییر ناگهانی یا شکستن استمرار سخن در جمله یا بیانی معترضه بکار می رود.

۱۰-کمانک / و پرانتز ( ) در دو سوی جملات یا عبارات معترضه و توضیحی استفاده می شود .

۱۱- قلاب / کروشه [ ] برای نشان دادن اطلاعات افزوده به نقل قول ، به منظور رفع ابهام یا تکمیل ساخت نحوی جمله استفاده می شود .

۱۲- سه نقطه (...) برای نشان دادن یک یا چند کلمه حذف شده در جمله یا متن بکار می رود . سه نقطه به معنی ادامه ی توضیحی در نوشتار هم اعمال می شود .

۱۳- ممیز (/) برای نشان دادن تاریخ های معادل دردو یا چند دستگاه گاه شمار بکار می رود . برای نشان دادن واژه های معادل با اختلاف در حروف هم اعمال می شود .

۱۴- پیکان : (-->)علامتی است که به معنی ی به جای نگاه کنید یا رجوع کنید استفاده می شود . نوعی علامت در نوشتاری است که مخاطب را برخواندن مابقی نوشته کمک می کند .

۱۵- گوشه :(< >) برای نشان دادن عنوان کتاب یا جمله ای به کار می رود که اصل آن به فارسی ترجمه نشده ، ولی عنوان آن دردستنوشته به فارسی برگردانده شده باشد .

۱۶- ستاره : (*) گاه در ارجاع به جای شماره به کار می رود ، ولی بهتر است ، به جز در موارد بسیار معدودی ، برای این منظور ازآن استفاده نشود . ستاره علامتی است که درمتن ، نویسنده یا شاعر یک بیت یا نوشته را باآن مشخص می کنند .

۱۷- ابرو : به جای کلمه ی حذف شده و برای پرهیز از تکرار همان کلمه یا کلمات به کار می رود .

۱۸- خط کشیدن ذیل کلمات و عبارات: برای برجسته کردن بخش هایی از نوشته ، معمولا" ذیل آن ها خط می کشند خط کشیدن ذیل کلمات و عبارات به معنی برجسته کردن اهمیت معنایی و محتوایی و کارکرد آن کلمات و عبارات نیز در متن یا نوشتار نیز ، اعمال می شود .

۵- ساختار بیرونی و درونی یک متن یا نوشته : هر نوشته از مقاله ی دو تا سه صفحه ای گرفته تا یک کتاب صد صفحه ای ، از دو ساختار تشکیل می شود . نخست ساختار بیرونی متن یا نوشته می باشد . یک متن به مانند یک ساختمان است که ساختار بیرونی آن را ابزار و مصالح ساختمان تشکیل می دهند و ابزار ساختمانی یک متن نیز شامل : ۱- زبان۲- بیان۳- لحن۴- گزینش واژه ها یا صنعت واژه گزینی در متن که هر نویسنده ای تکنیک خاص خود را دارد و ۵- فعل بندی و جمله بندی و رعایت آئین نگارش و پاراگراف بندی و اجزای به هم پیوسته ی یک متن ( پاراگراف) همه از ابزار ساختمانی یک متن به شمار می آیند .

دیگر موضوع ساختار درونی متن می باشد که شامل ۱- اندیشه ی نویسنده ۲- معانی و مفاهیمی که در بطن متن وجود دارد و در خواننده تأثیر انسانی و فرهنگی می گذارد و ۳- موسیقی درونی متن می باشد . هرمتنی به نوبه ی خود دارای موسیقی و آهنگی است که از درون متن تولد و ترآوش می کند . این موسیقی از معانی و مفاهیمی چون زیست بوم نویسنده و یا شاعر و عوامل زیبا شناسانه ی طبیعت اقتباس می شوند . بنابراین همان طور که فکر مهندس و یا معمار در ساختن محتوایی یک ساختمان موثر و مفید می باشد به همان اندازه نیز تفکر نویسنده در ساختن معنا و مفهوم متن کارساز است .

۶-چگونه می توان یک نویسنده شد ؟ نویسندگی یک هنر است توأم با خلاقیّت . اگر هنر داشته باشیم و در بطن این هنر خلاقیت های موجود را پیدا نکنیم بی شک یک نویسنده به معنی واقعی نخواهیم شد . اگر چه هرکسی که قبض های آب ، برق ، تلفن و گاز خود را می نویسد و یا بچه ای که انشاء درس های فارسی ابتدایی خود را می نویسد و یا هر کسی که چیزی را به هر نحوی یادداشت و یا می نگارد ، نوعی نوشتن به شمار می آیند اما این نوع نوشتارها ، نویسندگی محسوب نمی شود .

برای این که یک نویسنده ی خوب شویم ، ابتدا ذوق نویسندگی مهمترین عنصری است که باید هر نویسنده ای در سرشت خود داشته باشد .

بنابراین اگر کسی ذوق نوشتن نداشته باشد ، نمی تواند نویسنده شود . دو علاقه ، انگیزه و انگیزش است که باید این سه مورد در ذات و سرشت فرد نویسنده وجود داشته باشند و یا ایجاد شوند . و سوم پشتکار و ممارست فراوان با مطالعه ی بسیار است . لذا اگر این شرایط و ویژگی ها در کسی فراهم آمد ، امکان این که ، فرد نویسنده شود ، وجود دارد.

از دیگر عناصر مهم برای یک نویسنده انتخاب موضوع و پردازش و تحلیل خوب آن موضوع است و نکته ی آخر چهارچوب است که برای نوشتن از ویژگی های بسیار مهم به شمار می آید . چون نویسنده ای که در نوشتن چهارچوب ساختاری و محتوایی نداشته باشد هرگز به نویسنده ی خوبی مبدل نمی شود . به عنوان مثال : برای نوشتن موضوعی به نام ترافیک کرج نویسنده بایستی بر اساس چهارچوبی معین در متن حرکت کند و حاشیه نویسی و گریز به مسائل غیر مرتبط و تکرارگزینی و وارد کردن موارد را در متن ، طبعا" نویسنده را با پراکندگی ذهن مواجه خواهد ساخت . علاوه بر این ، چهار چوب فکری و اعتقادی نیز بسیار مهم و کارسازاست . چون هرنویسنده ای بر اساس نوع دیدگاه خود قلم می زند وطبعا" گریز به مواردی غیر مرتبط با دیدگاه ممکن است نویسنده را دچارتشتت و چالش فکری نماید.

بخش ۲

مبانی شعر

۱- شاعر کیست و شعر چیست ؟ الف) شاعر : کسی است که شعر می گوید . سرودن یک بیت شعر چه کلاسیک باشد و چه نو به شرطی که پیامی سازنده و مقید را به مخاطب منتقل نماید ، شعر است . بنابراین به کسی شاعر می گویند که شعر ش در جامعه تأثیر سازنده ای دارد و جامعه را به سمت و سویی صحیح و کارآمد هدایت می کند .

۲- ب) شعر : از حیث لغوی می تواند به معنی شعور و آگاهی باشد . چون بن مایه و ریشه ی آن از شعور می آید . شعر را درجوامع متمدن و صاحب تاریخ به مانند ایران چنین تقسیم می کنند که بدنه ی آن از سه عنصر احساس ، عاطفه و خیال تشکیل می شود . و در اصطلاح ادبی هنر و خلاقیّتی است که در ذات و سرشت هنرمند نهفته است و براساس یکسری اتفاقات درونی یا به تعبیری دیگر انقلاب های درونی شاعر ، شروع به ظهور و تولد می کند . و یا شعر جوششی درونی است که شاعر با استفاده و بهره گیری از مولفه های دنیای بیرون آن را بوجود می آورد.

به قول لارنس پرین زبانی است که پر شور تر از زبان معمولی سخن می گوید . یا به قول رولان بارت : بیانِ کتمان است . پس نتیجه می گیریم که هر سروده ای که زبان اش فراتر از زبان نثر و زبان معمولی قرار می گیرد و دارای درون مایه ای ادبی و هنری توأم با فرآیندی زیباشناسانه است ، شعر تلقی می شود. شعر را کلامی مخیل و شور انگیز هم می گویند که نوعی شور و هیجان را در درونیّات شاعر بوجود می آورد و به مخاطب منتقل می کند .

۲- اقسام شعر : الف) شعر کلاسیک: به شعری گفته می شود که دارای نظم است و یا هر سروده ای که دارای نظم می باشد را شعر می گویند و این نظم سروده را وزن ، قافیه و ردیف بوجود می آورد . بنابراین هرشعری که دارای وزن ، قافیه و ردیف باشد را شعر کلاسیک می گویند و شعر کلاسیک دارای قالب های مختلفی به شرح ذیل است .

۱-تک بیتی ۲- دوبیتی ۳- رباعی ۴- چهارپاره ۵- قصیده ۶- قطعه ۷- ترجیح بند ۸- ترکیب بند ۹- غزل ۱۰- مثنوی ۱۱- مسمط ۱۲- مستزاد

ب) شعر نو : الف) شعر نیمایی : شعری است که دارای وزن و قافیه و احیانا" ردیف می باشد ولی ساختار آن با شعرکلاسیک فرق می کند و البته محتوایش نیز متفاوت است . در شعر نیمایی با کوتاهی و بلندی مصراع در شعر سر و کار داریم و شاعر آزاد است در هرجایی از متن که دوست دارد و البته در سطرها از قافیه استفاده کند و به مانند شعر کلاسیک دارای چهاچوب محدودی نیست ، بلکه برای سرودن شعر نسبت به کلاسیک آزاد تر است .

ب) شعر سپید : شعری است که تنها دارای ریتم و آهنگ می باشد و موسیقی کلام در شعر جایگزین وزن می شود و دقیقا" با شعر کلاسیک و نیمایی از حیث ساختار و محتوا سنخیتی ندارد .

ج) شعر آزاد : شعری است که بیشتر با معنا و مفهوم و فرم و تخیل سر و کار دارد و ریتم و آهنگ درآن کارساز نیست و در خیلی از زوایا عاری از ریتم و آهنگ است ولی موسیقی درونی در آن وجود دارد . اغلب سبک هایی که بعد از سپید شاملو بوجود آمده اند را تا به امروز می توان شعر آزاد تلقی نمود و تنها عنصر متفاوت شعر آزاد با شعر سپید این است که شعر آزاد بی قاعده است و شاعر بر اساس اصول و قواعد خاصی تخیل و کلمات خود را با بهره گیری از سبک های پیشین شعر نو در فضایی آزاد فرود نمی آورد بلکه از نوعی بی قاعدگی مختص به خود و پارامتر هایی خاص که در ادبیات امروز حضور دارند ، بهره می جوید .

۳- آرایه های ادبی : از عمده ترین عناصر ی به شمار می آیند که در جهت ساختن شعرِ شاعر تأثیر بسزایی دارند . آرایه های ادبی به صناعاتی گفته می شود که به موسیقی بیرونی و درونی (معنوی) شعر جلایی دیگر می بخشند .

به مانند : استعاره و ایهام . بنابراین هرشعری که درآن یکی از صناعات ادبی به مانند استعاره یا کنایه ، سجع ، جناس ، و ایهام و یا حداقل شعریت نباشد را نمی توان شعر دانست، بلکه آن سروده را می توان نثر و یا نثر مخیل برشمرد .

آرایه های ادبی ، زبا ن، بیان و موسیقی شعر را تشکیل می دهند . آنچه که شور و اشتیاق یک سروده را دو چندان می کند و آن سروده را زیبا و هنری جلوه می نمایاند آرایه ها یا صناعات ادبی است .

انواع آرایه های ادبی

الف) بیان

بیان شامل : ۱- تشبیه : الف) تشبیه بلیغ ب) تشبیه غیر بلیغ (پنهان) ۲- استعاره: الف) استعاره ی مصرّحه ب) استعاره ی مَکنیّه ۳- تشخیص ۴- حقیقت۵- مجاز ۶- علاقه ی مجاز ۷- کنایه

ب) بدیع

بدیع شامل : ۱- موسیقی درونی و معنوی شعر می شود که شامل ۱- واج آرایی و تکرار ۲- سجع و انواع آن ۳- موازنه ۴- ترصیع و ۵- جناس تام ۶- جناس ناقص (حرکتی) اختلافی و افزایشی و ۷- اشتفاق

ج) صناعات ادبی

صناعات ادبی شامل : ۱- مراعات نظیر ۲- تلمیح۳- تضمین ۴- تضاد ۵- تناقض ( پارادکس )۶- حس آمیزی ۷- ایهام ۸- ایهام تناسب ۹- لف و نشر ۱۰- اغراق ۱۱- حسن تعلیل ۱۲- فلب ۱۳- شایگان ۱۴- بزرگ نمایی ۱۵- کوچک نمایی ۱۶- آیرونی ۱۷- ایجاز ۱۸- ایماژ ۱۹- مُلمح ۲۰- تصویر و۲۱- نماد می شود .

۳- چگونه می توان شاعر شد ؟ برای این که شاعر شویم حتما" نیاز به ذوق وطبع شاعرانه است . شعر یک قریحه ی خدادای است و در وجود هر کسی نهادینه نشده است . بنابراین اگر ذوق و طبع شعری نداشته باشیم هرگز شاعر نخواهیم شد و چه بسا افرادی که ذوق و طبع ندارند و دراین وادی خود را گرفتار کرده اند. لذا اگر ذوق و طبع باشد ، می توان با یادگیری قواعد شعری چه کلاسیک و چه نوشاعر شد . به عنوان مثال : شاعر اگر می خواهد در قالب غزل شعر بگوید ، با قواعد و اصول غزل و وفی نفسه با قالب غزل آشنایی پیدا کند و یا اگر می خواهد شعر نیمایی بسُراید ، نیما و قواعد شعر نیما را یاد بگیرد . و دیگر عنصر در یادگیری شعر توجه و دقت به ساختار و محتوای اشعار و اندیشه ی ادبی شعرا می باشد که شاعر را دراین رهگذر کمک می کند . دیگر نکته آشنایی با مدارج شعر است که مخاطب با خوانش بیشتر اشعارشاعران می تواند به این درجات پی ببرد و در تجربه ی خود گزینش نماید . نظر و منظر شاعر دیگر نکته به شمار می روند که در سرودن شعر تأثیر بسزایی دارند . مثلا" اگر می خواهد برای یک جامعه ی روستایی شعر بگوید باید از منظر یا منظرهایی روستایی بهره مند شود و یا با العکس اگر می خواهد برای جامعه ی شهری شعر بگوید بایستی منظری شهری داشته باشد . البته در دنیای ذهنی نوع ارتباط شاعر با شعر فرق می کند و ممکن است شاعر از پارامترهایی استفاده نماید که عینیت و شهود اجتماعی درشعر غایب باشد . دیگر مهم مطالعه ی اشعار شعرا و آشنایی با ژانر و سبک شعری آن ها و مکاتب ادبی است که این دو پارامتر، شاعر را دراین راه روش مند می کنند . به تعبیری دیگر در سبک و نوع شعر شاعر کمکی شایان به شمار می آیند .

عابدین پاپی

منابع و مآخذ :

- موسیقی شعر ، شفیعی کدکنی محمد رضا ج دوم انتشارات : آگاه تهران ، سال چاپ : ۱۳۶۸

- زیباشناسی سخن پارسی (۱) بیان ، کزازی جلاالدین ج دوم ، نشر مرکز ، تهران سال چاپ: ۱۳۷۰

- صور خیال در شعر فارسی ، شفیعی کدکنی ج دوم ، انتشارات : آگاه تهران ، سال چاپ : ۱۳۵۸

- بیان سیروس شمیسا ، انتشارات فردوس ، مجید ، تهران ، سال چاپ : ۱۳۷۰

- آیین نگارش علمی / حرّی عباس- تهران : نهادکتابخانه های عمومی کشور ، سال چاپ : ۱۳۹۱

- ادبیات معاصر ایران _ روزبه محمدرضا ، انتشارات : روزگار ، چاپ سوم ، سال چاپ : ۱۳۸۷

- شعر و اندیشه ، نویسنده ، آشوری داریوش ، ناشر : نشر مرکز ، سال نشر: ۱۳۷۷، تهران ، چاپ اول

- درباره ی شعر ، نوشته ی لارنس پرین ، ترجمه راکعی فاطمه ، نشر: اطلاعات تهران ، سال چاپ : ۱۳۷۳

- ادبیات معاصر ایران ، دکتر حاکمی اسماعیل ، ناشر : اساطیر تهران ، سال نشر: ۱۳۸۲، چاپ ششم