چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
ناتوانی نظریه های غربی از فهم انقلاب اسلامی ایران
انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که با وقوعش، جهان را در حیرت و سرگردانی فرو برد، مورد مطالعه بسیاری از اندیشمندان و متفکران بنام جهان قرار گرفته است. به گونهای که هر یک از اینها به عامل یا عوامل این انقلاب، بسته به نگرش خود پرداختهاند؛ چنان که میتوان در میان اینها عواملی چون فرهنگی، سیاسی، جامعهشناختی، روانشناختی، اقتصادی و... را جست.
بنابراین، در این نوشتار، قصد داریم به بازخوانی نظریههای برخی از متفکران صاحب نام انقلاب بپردازیم؛ بویژه در ارتباط با انقلاب اسلامی ایران.
الف) نظریه تدا اسکاچپل؛ وی در کتاب خود با نام دولتها و انقلابهای اجتماعی، منکر ارادی و اختیاری بودن وقوع انقلابها شده و تفسیر انقلابها را تنها مبتنی بر عواملی دانسته که ساختاری هستند و از قبل تعیین شدهاند. اساساً اسکاچپل، منکر نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود و موفقیت آنها در این زمینه شده است. او معتقد است انقلابها ساخته نمیشوند، بلکه به وجود میآیند. اما نکته جالب در این میان، این که وی سه سال پس از نگارش کتاب دولتها و انقلابهای اجتماعی، این بار در مقاله ای که در سال ۱۹۸۲ میلادی، با نام دولت تحصیلدار و اسلام شیعی در انقلاب ایران نوشت، نظریه خود را در رابطه با انقلاب اسلامی ایران، نادیده گرفت و آن را نارسا دانست؛ چرا که به زعم او اگر در دنیا، فقط یک انقلاب، وجود داشته باشد که آگاهانه و از روی اراده و اختیار، ساخته شده باشد، آن انقلاب، تنها انقلاب اسلامی ایران است. همچنین علت این که اسکاچپل، نظریه خود را در مورد انقلاب ایران، نارسا یافت، این بود که نقش اراده، آگاهی، رهبر و اندیشه در انقلاب اسلامی ایران، بوضوح قابل روِیت بود و این، البته شاید چیزی بود که وی در سایر انقلابها، آن را نیافته یا کمرنگ دیده که نظریه خودش را بر اساس آن تأسیس کرده بود. به زعم اسکاچپل، زمانی که در اثر نوسازی شدید، یأس و از خودبیگانگی اجتماعی به وجود آمد و حکومت آسیبپذیر شد، انقلاب اسلامی ایران توسط مجموعهای از شکلهای فرهنگی و سازمانی ریشهدار و تاریخی اسلامی شیعه و اسطوره بنیادین تشیع یعنی، حضرت سیدالشهدا(ع) و مراسم اسلامی، شبکه مساجد و روحانیت و غیره به گونهای هوشیارانه ساخته شد.
تدا اسکاچپل، در ارتباط با نارسا بودن نظریهاش درخصوص انقلاب اسلامی ایران مینویسد: سقوط اخیر شاه ایران و به راه افتادن انقلاب ایران بین سالهای ۱۹۷۹ ۱۹۷۷ موجب شگفتی ناگهانی ناظران خارجی از دوستان آمریکایی شاه گرفته تا روزنامهنگاران و متخصصان سیاسی و متخصصان علوم اجتماعی، از جمله، افرادی مانند من که متخصص مسائل انقلاب هستم، شد. همه ما با علاقه و شاید بهتزدگی، تحقق وقایع خارجی را مشاهده کردهایم. تعدادی از ما به سوی تفحص درخصوص واقعیات اجتماعی سیاسی ایران در ورای این رخدادها سوق داده شدیم. برای من چنین تحقیقی غیرقابل اجتناب بود. بیش از همه به سبب این که انقلاب ایران از جنبههای مختلف غیرعادیاش مرا تحت تأثیر قرار داده است. این انقلاب، مطمئناً شرایط یک انقلاب اجتماعی را دارد. با این وصف، وقوع آن بویژه در جهت وقایعی که منجر به سقوط شاه شدند، انتظارات مربوط به علل انقلابها را که من قبلاً در تحقیق تطبیقی تاریخیام در مورد انقلابهای فرانسه، روسیه و چین تکامل و توسعه بخشیدهام، زیر سؤال برد.
ب) نظریه میشل فوکو؛ وی که در زمره فیلسوفان معروف فرانسوی و از نظریه پردازان پست مدرنیست به شمار میرود، در جریان انقلاب اسلامی ایران، به شهرهای تهران و قم سفر کرده و از نزدیک، شاهد وقوع این انقلاب بوده است. به نظر محققان، تحلیلی که فوکو از انقلاب اسلامی ارائه میکند، با دیدگاهش در دو مقوله بنیادین قدرت و تاریخ، در ارتباط است. از دیدگاه فوکو، انقلاب اسلامی ایران نمیتواند با انگیزههای اقتصادی و مادی صورت گرفته باشد؛ زیرا دنیا شاهد شورش و قیام تمام ملت علیه قدرتی بود که مشکلات اقتصادی آن به آن اندازه مهم و بزرگ نبود که در نتیجه آن، میلیونها ایرانی به خیابانها ریخته و به مقابله با رژیم شاه بپردازند. بنابراین، به زعم وی باید ریشههای انقلاب ایران را در عواملی غیر از این جستجو کرد.
فوکو، انقلاب ایران را نویدبخش ظهور گفتمان رادیکال سیاسی عرفانی جدیدی میداند که از دل مفاهیم و آموزههای مذهبی که در طی سدههای متمادی در پس لایههای غبار خرافه، ارتجاع و فراموشی، دفن شده بود، سر بر آورده است. از نگرگاه وی، زبان، شکل و محتوای مذهبی انقلاب اسلامی ایران، امری عارضی، اتفاقی و تصادفی نیست؛ بلکه این تشیع بود که توانست با تکیه بر موضع مقاومت و انتقادی سابقهدار خود در برابر قدرتهای سیاسی علیه رژیمی که بیشک یکی از مجهزترین ارتشهای دنیا را در اختیار داشت و از حمایت مستقیم آمریکا و سایرین برخوردار بود، مردم را به خیابانها بیاورد. فوکو که با نگاهی جدید و از دریچه پساساختارگرایی پسامدرن و در نقطه مقابل تاریخنگاریهای رایج کلاسیک سنتی و مدرن، به تجزیه و تحلیل وقایع و رخدادهای تاریخی پرداخته است، در ارتباط با نقش برجسته و ممتاز رهبری انقلاب در کتاب «ایرانیها چه روِیایی در سر دارند؟> مینویسد: شخصیت آیتالله خمینی، پهلو به افسانه میزند. هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی، حتی به پشتیبانی همه رسانههای کشورش نمیتواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند. فوکو که در کوران مبارزات مردم ایران، دو مرتبه به ایران سفر کرده بود و در مدت اقامت خود در ایران، ۹ مقاله با عناوین جذاب نوشته بود، برای این که انقلاب اسلامی را از نزدیک درک نماید، به سراغ مردم در خیابانها میرفت و مشاهدات خود را اینگونه ترسیم میکرد که ایرانیها از خلال انقلاب خود، به دنبال ایجاد تحول و تغییر در خویش هستند؛ به گونهای که یک تحول بنیادین در وجود فردی و اجتماعی، حیات اجتماعی و سیاسی و در نحوه تفکر و شیوه نگرش خود میخواهند. به زعم فوکو، ایرانیها در پی ایجاد تحول در تجربه و نحوه زیستن خود بودند و پیش از هر چیز، خود را هدف قرار داده بودند؛ چرا که آنها میدانستند راه اصلاح در اسلام و آموزههای آن است. بنابراین اگر بخواهیم تحلیل فوکو را از انقلاب اسلامی داشته باشیم، باید اذعان کنیم وی انقلاب ایران را انقلابی فرامدرن قلمداد کرده که بر اساس معنویتگرایی سیاسی به تحلیل آن دست زده است.
همچنین میشل فوکو، انقلاب اسلامی ایران را به لحاظ نمایش اقتدار ملت در مقابل قدرت رسمی دولت، انقلابی منحصر بفرد دانسته و مهمترین بخش نمایش قدرت ملت در برابر تمامی قدرتهای رسمی؛ اعم از دولت ایران و سایر دولتها را ظهور و تجسم نوعی اراده کاملاً جمعی دانسته که به لحاظ سیاسی، کاملاً مستحکم شده است. وی در همان کتاب مینویسد: اراده جمعی، اسطورهای سیاسی است که حقوقدانان یا فیلسوفان تلاش میکنند به کمک آن، نهادها و غیره را تحلیل یا توجیه کنند، اراده جمعی، یک ابزار نظری است؛ اراده جمعی را هرگز کسی ندیده است و خود من فکر میکردم اراده جمعی، مثل خدا یا روح است و هرگز کسی نمیتواند با آن رو به رو شود؛ اما ما در تهران و سراسر ایران، با اراده جمعی یک ملت برخورد کردهایم و باید به آن احترام بگذاریم؛ چون چنین چیزی همیشه روی نمیدهد، این اراده جمعی که در نظریههای ما همواره اراده کلی است، در ایران هدفی کاملاً روشن و معین را برای خود تعیین کرده و بدین گونه در تاریخ ظهور کرده است. جالب این که فوکو در همان کتاب، این مساله را آن چنان فراگیر و همه شمول دانسته که مینویسد: من چندین دانشجو را در میان جمعیت شناختم که با معیارهای ما چپی محسوب میشوند، اما روی تابلویی که خواستههایشان را نوشته بودند و به هوا بلند کرده بودند، با حروف درشت نوشته شده بود: حکومت اسلامی.
ج) نظریه ماروین زونیس؛ وی که در کتاب خود با عنوان شکست شاهانه، به روانشناسی شخصیت شاه پرداخته، محمدرضا را شخصی مردد و فاقد اعتماد به نفس دانسته و معتقد است این عامل، موجب شد که وی نتواند در جریان انقلاب اسلامی ایستادگی کرده و انقلاب را سرکوب کند. علت این که زونیس به روانشناسی شخصیت شاه پرداخته، این است که به نظر او شاه در حکومت ایران، نقش محوری و تعیینکننده داشت و تصمیمات فردی او اثرگذار بود. اما نکتهای که در اینجا لازم مینماید تا گفته شود، این که زونیس در تحلیل انقلاب اسلامی با این عظمت، تنها به روانشناسی شخص شاه پرداخته و از سایر علل و عواملی که در تکوین این انقلاب نقش داشتهاند، خودداری کرده است؛ در حالی که میبایست به صورت جامع به زوایای این انقلاب نگاه میکرد. چرا که مثلاً در برخی از کشورهای دیگر دنیا هم افرادی مشابه شخصیت شاه ایران حضور داشتند، اما هرگز آنها با انقلاب مواجه نشدند.
د) نظریه نیکی آر. کدی؛ وی که انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب مذهبی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... میداند و اعتقاد دارد که نمیتوان انقلاب ایران را در یکی از این موارد منحصر کرد، در کتاب خود با عنوان ریشههای انقلاب ایران، مینویسد: انقلاب ایران، پدیدهای بود که حتی با الگوها و انتظارات کسانی که از اوضاع ایران بخوبی مطلع بودند نیز سازگار نبود. برای اولین بار بود که یک رهبر مذهبی جاافتاده، سردمدار پرشور یک انقلاب علیه یک حکومت سلطنتی مدعای حقانیت شود. وی در کتاب مقایسه تطبیقی انقلابهای ایران مینویسد: ... احساسات ضد غربی، باعث تمایل به بازگشت به پایگاههای قدیمی، یعنی هویت اصیل ایرانی و اسلام ناب شد. سرانجام، وجود این احساسات، همراه با اعتقادات شیعی، اعتقاد باستانی به ثنویت خیر و شر و اقدامات ضد رژیم نیروهای مذهبی و غیر مذهبی و سرکوب نیروهای غیر مذهبی و در نهایت، نقش ویژه امام خمینی، موجب وقوع انقلاب اسلامی ایران شد.
علاوه بر این نظریهها، نظریات دیگری نیز از سوی متخصصان حوزه انقلابها آمده است که در اینجا بدانها پرداخته نشد.
در خاتمه، لازم به ذکر است با توجه به این که این نظریات درخصوص انقلاب اسلامی ایران، به تمام ابعاد و زوایا و عوامل این انقلاب نپرداختهاند، ناقص و البته قابل نقد و بررسی مینماید؛ چنان که محققان و نویسندگان حوزه مطالعاتی انقلاب در کشور ما نیز به نقد و بررسی این دسته از نظریات پرداختهاند.
سید جواد میرخلیلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست