یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

رنگ دود بر پرده سفید


رنگ دود بر پرده سفید

نگاهی به تاریخچه اعتیاد در سینمای ایران

سینمای ایران به دلیل اخلاق گرایی سنتی به معضل موادمخدر و تبعات ناشی از آن توجه شایانی نداشته و همواره از تحولا ت جامعه در حال گذار عقب مانده است.

احتمالا نخستین فیلم ایرانی که به طور مستقیم به پدیده اعتیاد پرداخته و این موضوع را به یکی از عناصر اصلی داستانی تبدیل کرد، "شب های تهران" (سیامک یاسمی ۱۳۳۲ ) است.

پیش از آن و در دوران حکومت پهلوی اول مصرف تریاک چنان در جامعه گسترده بود که توسط دولت نیز بیش و کم به رسمیت شناخته می شد. در این دوران هنوز در فرهنگ عمومی، استعمال و اعتیاد به تریاک یک ناهنجاری اجتماعی و اخلا قی به شمار نمیآمد.

در دوران پهلوی دوم و به موازات افزایش سطح سواد و دانش عمومی، افیون اندک اندک حکم یک ضعف بزرگ اخلا قی و یک پدیده ناهنجار اجتماعی را یافته بود.

اما پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و بسته شدن فضای سیاسی و فرهنگ اجتماعی، جوی از سرخوردگی و یاس در میان بخش هایی از روشنفکران و تحصیل کردگان جامعه رواج یافت و گروه هایی از مردم (به ویژه قشر نخبه) برای فراموشی شکست به افیون روی آوردند. این دوره همزمان با رواج ماده مخدر تازه ای به نام هروئین بود که گروه هایی از جامعه را به کام خود فرو برد.

در این دوران سینمای نوپای کشور به مانند سایر پدیده های فرهنگی با سانسور و اختناق شدیدی دست به گریبان بود و در زمینه این معضل اجتماعی در فیلم های آن دوران کمتراثری به چشم می خورد. در فیلم های این مقطع کاراکتر فرد معتاد بیشتر در حاشیه داستان و به عنوان نمک فیلم حضور می یافت.

در دهه پنجاه فضا گشوده تر می شود و در بسیاری از فیلم ها، اعتیاد به مواد مخدر را به عنوان یکی از مولفه های اصلی شخصیت پردازی و کنش های دراماتیک به کار می گیرند.

از مهم ترین فیلم های این دوره با مضمون حاشیه ای اعتیاد می توان به گوزن ها (مسعود کیمیایی) یا کندو (فریدون گله) اشاره کرد که نگاهی عمیق تر از همتایان خود به این پدیده داشته اند.

پس از پیروزی انقلاب اسلا می، بنیان های هنر و سینمای کشور از نو تعریف می شوند. در این دوران سینمای ایران با چرخش هایی اساسی در مضمون های داستانی مواجه می شود.

دهه شصت، اوج حضور پدیده اعتیاد و قاچاق مواد مخدر در سینمای کشور است. در این دوران اغلب فیلم ها به موضوع اعتیاد می پردازند.

گروه قابل توجهی از آثار این دوره تاثیرات منفی اعتیاد به موادمخدر در جامعه و میان خانواده ها را مورد کنکاش قرار دادند.

این فیلم ها اغلب تنها در سطح موضوع باقی ماندند و از تحلیل عمیق و همه جانبه معضل اعتیاد پرهیز داشتند.

از جمله فیلم های این بخش، شب شکن (خسرو ملکان، ۱۳۶۴)، بی پناه (علیرضا داوودنژاد، ۶۵)، دبیرستان (اکبر صادقی، ۶۵)، خانه ابری (اکبر خواجویی، ۶۵) و... را می توان نام برد.

در اوایل دهه هفتاد تب گرایش به موضوع اعتیاد و موادمخدر در مضامین داستانی ایران فروکش کرد و فیلم های انگشت شماری به این موضوع پرداختند.

شخصیت های معتاد سینمایی در فیلم های این دوره به حاشیه رانده شدند و فیلم هایی که با محوریت این موضوع ساخته شدند، بیشتر به موضوع قاچاق آن اشاره داشتند.

فیلم هایی چون بازی با مرگ (حمید تمجیدی، ۷۴)، گریز (ناصر مهدی پور، ۷۲) سرحد (اکبر صادقی، ۷۶)، لا ک پشت (علی شاه حاتمی، ۷۶) یا شاهرگ از این جمله اند.

در این دهه انواع مواد مخدر مدرن که اغلب ریشه ای شیمیایی داشتند با رشدی قارچ گونه در جامعه به ویژه میان نسل جوان گسترش یافتند.

نسل جدید مواد مخدر به سرعت در جامعه رواج یافت، اماسینمای ایران خیلی دیر به این معضل اجتماعی واکنش نشان داد.

در این دوران مواد روانگردان شیمیایی که خطرات بسیاری هم داشتند یکی پس از دیگری ظاهر شدند. قرص های اکستازی، شیشه و کراک از این دسته اند.

آمار نشان می دهد در فیلم هایی چون دبیرستان و شب شکن، بی پناه، که فیلم های دهه ۱۳۶۰ هستند به مسئله اعتیاد ودر فیلم های خانه ای روی آب و سربازهای جمعه که محصول دهه ۱۳۷۰ هستند به مسئله هروئین و در فیلم های حکم و ضیافت که در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ ساخته شده اند که مسئله کوکائین و در فیلم های شمعی در باد و تقاطع که در دهه ۱۳۸۰ساخته شده اند به مسئله اکستازی و در فیلم های تیغ و ابریشم، طائل، بازی با مرگ، سرحد و لا ک پشت که در نیمه دوم دهه ۶۰ ساخته شده اند به مسئله قاچاق به طور عمومی پرداخته شده است.

نکته جالب در این زمینه بی توجهی سینماگران ایران به موادمخدری چون حشیش و گراس است که با وجود فراگیری آن در جامعه هیچ گاه معضلا ت ناشی از بروز و حضور دائمی این گونه مواد در فیلم های اجتماعی ایرانی به نمایش نیامده است.

در اواخر دهه هفتاد و نیمه نخست دهه ۸۰ به موازات رشد نگران کننده مصرف مواد مخدر دوباره فیلم های پرتعدادی با محوریت موضوعی اعتیاد در سینمای ایران تولید شد.

فیلم هایی چون زیر پوست شهر (رخشان بنی اعتماد)، اعتراض (مسعود کیمیایی) خانه ای روی آب (بهمن فرمان آرا) شوکران (بهروز افخمی) سربازهای جمعه (مسعود کیمیایی)، بوتیک (حمید نعمت الله) و حتی کمدی مهمان مامان (داریوش مهرجویی) به معضل اعتیاد از زوایای گوناگون و بیشتر به صورت خرده داستان های فرعی پرداختند.

شمعی در باد (پوران درخشنده) را می توان نخستین فیلم اجتماعی دانست که به اپیدمی مصرف قرص های اکستازی در داستان می پردازد. این مضمون بعدها در فیلم تقاطع (ابوالحسن داوودی) به شکل حاشیه ای و کمرنگ مطرح شد در حالی که همزمان، حکم (مسعود کیمیایی) به مصرف گسترده کوکائین در میان گروههایی از اقشار جامعه می پرداخت.

پس از اپیدمی اکستازی موج های دیگری چون شیشه و کراک هم در بخش هایی از جامعه رواج یافته اند اما سینمای اجتماعی ایران هنوز قادر به درک و تحلیل این پدیده ها نشده تا به آنها بپردازد.

نویسنده : مرجان حاجی حسنی