سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

نرمش قهرمانانه در سیره امام رضا ع


نرمش قهرمانانه در سیره امام رضا ع

نرمش قهرمانانه یکی از مباحث سیاست خارجی است که رهبر معظم انقلاب اولین بار در اوایل دهه هفتاد و بعد از آن در سال ۹۲ عنوان کردند و از نظر ایشان به طور کلی در مقابله با دشمن باید مانند یک کُشتی گیر عمل کرد و نرمش های قهرمانانه و اقدام های عاقلانه کرد که حریف جلو بیاید و نباید فراموش کرد که حریف مقابل کیست و چیست و هدفش چه می باشد

چکیده

نرمش قهرمانانه یکی از مباحث سیاست خارجی است که رهبر معظم انقلاب اولین بار در اوایل دهه هفتاد و بعد از آن در سال ۹۲ عنوان کردند و از نظر ایشان به طور کلی در مقابله با دشمن باید مانند یک کُشتی گیر عمل کرد و نرمش های قهرمانانه و اقدام های عاقلانه کرد که حریف جلو بیاید و نباید فراموش کرد که حریف مقابل کیست و چیست و هدفش چه می باشد . در سیره ائمه معصومین و پیامبر (ص) نیز می توان همین نرمش ها را مشاهده کرد ، عقلانیت و سکوت بیست و پنج ساله حضرت امیر(ع) در برابر خلفای زمان و یا صلح امام حسن(ع) با معاویه که در نهایت امام حسن(ع) می دانست عاقبت صلح حسن جنگ حسینی دارد از نرمش های قهرمانانه به شمار می رود . بررسی های انجام شده در این پژوهش نشان می دهد که در سیره امام رضا(ع) نیز اینگونه سیاست ها و نرمش های قهرمانانه وجود داشته است . امام (ع) بعد از شهادت پدرش امام موسی کاظم(ع) به دست هارون الرشید به گونه ای شجاعانه رفتار می کند که هارون نمی تواند به او آسیبی برساند و امامت خود را آشکار می کند . در دوران درگیری های نامزد های خلافت یعنی امین و مأمون در مدت پنج سال امام رضا (ع) شاگردان بسیاری را تربیت می کند که روایات را تدوین و نقل کنند و خود حضرت به تبلیغ می پردازد . از دیگر سیاست های امام(ع) همراه نشدن با شورشیان زمان بود که یکی از آنها زیدبن موسی برادر خود امام (ع) و دیگری ابن طباطبا بود و این از عقلانیت سیاسی امام (ع) به شمار می رود . پس از این جریانات مأمون به اجبار امام (ع) را به خراسان آورد و پیشنهاد خلافت به ایشان داد که دو ماه این بحث به طول انجامید و امام(ع) برای مصلحت قبول نمی کردند و در نهایت طی یک نرمش قهرمانانه بعد از دو ماه با شرایطی که امام(ع) تعیین کردند ولایتعهدی را قبول کردند اما هدف اصلی امام(ع) اصلاح انحرافات فکری و عقیدتی و نشر معارف اهل بیت علیهم السلام بود . مأمون امام(ع) را بر سر دو راهی قرار می دهد، یا قتل یا پذیرش ولایتعهدی که در نهایت امام(ع) با پذیرش ولایتعهدی از دستورات خداوند پیروی می کند البته با شرط و شروطی که امام(ع) تعیین می کند و مأمون بر خلاف میل باطنی مجبور به قبول آنها می شود .

روش پژوهش تحلیل و بررسی تاریخی امام(ع) و اقدامات حضرتش در زمان خلفای زمان بوده است و همچنین بررسی تاریخی چرایی قبول ولایتعهدی از طرف امام(ع) بوده است .

کلیدواژه : امام رضا (ع) ، نرمش قهرمانانه ، سیاست ، مأمون ، ولایتعهدی

مقدمه

گاهی اوقات در زمان و مکان های خاصی انسان لازم و یا مجبور است که در برابر آنچه که می بیند و می شنود سکوت پیشه کند و یا اقداماتی انجام دهد که شاید با عقل یک انسان معمولی مطابقت نکند اما در واقع می توان با تحلیل و بررسی و تحقیق به این اقدام عاقلانه شخص مذکور پی برد و فسلفه آن را دریافت که چرا در فلان زمان، فلان فرد، فلان کار را انجام داد یا نداد و یا اینکه چرا دیگران در زمان و مکان خودشان فلان کار را نکردند . به عنوان مثال چرا در زمان یزید ، حضرت سید الشهدا (ع) جنگ را قبول کرد و امام حسن (ع) در زمان خودش صلح را و حضرت امیر (ع) در برابر خلفای زمانش سکوت را و یا امام رضا (ع) در برابر مأمون ولایتعهدی را . برای هر کدام دلایل قانع کننده و معقولی وجود دارد و گاهی امامان علیهم السلام از وضعیت امام قبل از خود روایاتی را نقل کرده اند که اقدامات آنها را بی شبهه باقی می گذارند و به فلسفه حقیقی آنها می توان به راحتی پی برد . در این پژوهش سعی بر این شده است تا زندگی سیاسی امام رضا (ع) و اقدامات حضرتش در آن زمان تحلیل و بررسی شود و از آن بزرگوار درس هایی بزرگ دریافت کرد که در زندگی آدمی بی اثر نخواهد بود .

و اما بعد ، در پژوهش حاضر سوالات زیر طرح و بررسی شده است :

۱ – نرمش قهرمانانه چیست ؟ و آیا در سیره معصومین علیهم السلام وجود داشته است یا خیر ؟

۲ – امام رضا (ع) بعد از شهادت پدر چه می کند ؟ سیاستش چیست ؟

۳ – چرا امام رضا (ع) ولایتعهدی عبدالله مأمون را قبول می کند ؟

۴ – مهمترین نرمش های قهرمانانه در سیره امام رضا (ع) چیست ؟

۵ – مقام علمی امام رضا (ع) در چه حد و اندازه ای است و نحوه برخورد امام (ع) در برابر دانشمندان دیگر ادیان چگونه بوده است ؟

۱ ) نرمش قهرمانانه

بخش اول از سوال اول پژوهش عبارت بود از اینکه ، نرمش قهرمانانه چیست ؟

نرمش قهرمانانه یکی از مباحثی است که رهبر عظیم الشان انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنه ای اولین بار در دهه هفتاد مطرح کردند و بعد از آن در سال ۹۲ عنوان کردند . خلاصه کلام ایشان در ابتدا این بود که شما تیزتر از شمشیر و نرمتر از حریر و سخت‌تر از سنگ و پولاد باشید. واقعاً دیپلماسی، دیپلماسیِ میدان نرمشهای قهرمانانه است. نرم باشید؛ منتها نرمشی که تیز است ( بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان وزارت‌ امور خارجه‌ و نمایندگان‌ سیاسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران ۱۳۷۵/۰۵/۱۷ ) و همچنین ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی ، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسم‌گذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتی‌گیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنّی نرمشی نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه‌کار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی طرفند، آماج حمله‌ی طرف آنها کجای مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند. ( بیانات رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳۹۲/۰۶/۲۶ )

به طور کلی آیت الله خامنه ای می خواهند این را بگویند که گاهی برای برخی سیاست ها لازم است حرکاتی انجام شود که با دادن امتیاز های کم و ناچیزی به حریف امتیاز های بیشتری به دست بیاوریم و این در خانواده بزرگ جهانی لازم است تا بتوان زندگی کرد . می توان این مطلب را اینگونه بیان کرد که به عنوان مثال همانطور که در یک خانواده چهار نفره پدر و مادر و خواهر و برادر به همدیگر نیازمند هستند و بدون پدر زندگی سخت است و یا مادر همچنین و نمیتوان با آنها رابطه نداشت و لازمه هر خانواده ای موجود بودن این افراد است ، در جهان نیز کشور ها مانند خانواده به همدیگر نیازمند هستند و با دشمنی نمی توان کشور خوبی داشت اما به شرط و شروطی که طرفین قبول کنند و با یکدیگر رابطه ای سودمند داشته باشند طوری که هیچ کدام در این خانواده ضرر نکنند و یا کسی بالاتر نباشد . در این صورت است که یک دولت و مردمش سرافراز می شوند و به طور کلی لازمه هر موفقیتی انجام حرکات عاقلانه و نرمش های قهرمانانه است و از این موارد در سیره و سیاست ائمه معصومین علیهم السلام هم به وضوح دیده می شود .

۲ ) نرمش قهرمانانه در سیره ائمه اطهار علیهم السلام

بخش دوم از سوال اول پژوهش عبارت بود از اینکه ، آیا در سیره معصومین علیهم السلام نرمش قهرمانانه وجود داشته است یا خیر ؟

با تمام قدرت می توان به این سوال بله گفت . بله در سیره ائمه اطهار علیهم السلام از این سیاست بزرگ استفاده شده است و می توان گفت هر کدام از آن بزرگواران کم و بیش در تاریخ خودشان اینگونه مسائل را پشت سر گذاشته اند و درس بزرگی به ما داده اند . در این پژوهش به صورت کوتاه فقط به دو نوع از نرمش های قهرمانانه حضرت امیر (ع) و امام حسن مجتبی (ع) اشاره شده است تا فهم این موضوع بیش از پیش روشن تر شود .

۱ – ۲ ) سکوت و اقدامات حضرت امیر (ع)

در دوران پیامبر اسلام (ص) واقعه غدیر توسط پیامبر (ص) اتفاق افتاد و حضرت امیر (ع) به جانشینی پیامبر (ص) رسیدند اما بعد از وفات پیامبر (ص) سه نفر دیگر خلیفه شدند و بعد از ۲۵ سال حضرت امیر (ع) به خلافت رسید و در این ۲۵ سال سکوت کرد و جنگی اتفاق نیفتاد .

البته پیوسته در دوران خلافت خلفا از بیان این مطلب که خلافت حق مسلم اوست خودداری نمی کرد .( مطهری ، ۱۳۸۹ ، ص ۲۲ ) و همچنین امام (ع) برای مصلحت اسلامی با آنها بیعت و همکاری کرد . این از اولین نرمش قهرمانانه حضرت امیر(ع) .

سیاست های حضرت امیر (ع) را به صورت تیتر وار بدین گونه است : مهمترین دلیلی که حضرت امیر (ع) باعث شد جنگ نکند این بود که علی (ع) تنها بود . یار و یاوری نداشت و اگر داشت بسیار اندک بود . با این اندک یاران که نمی شود جنگ کرد . دومین مورد این است که در آن زمان درست است که حق علی (ع) را گرفتند اما آن سه خلیفه حاکمین تروریست و آدم کش و ظالمی نبودند و بلکه به فکر مردم هم بودند و حضرت علی (ع) دلیلی برای جنگ نمی دید . در ضمن در این دوره ۲۵ ساله ، هر سه خلیفه در امورشان با حضرت امیر(ع) مشورت می کردند البته در مورد خلیفه اول این امر کمرنگ تر است و همچنین خلفا پاسخگوی سوالات شرعی و احکام و دیگر مسائل اعتقادی نبودند و در تاریخ مشهود است که خلفا مراجعه کنندگان خود را به حضرت امیر (ع) ارجاع می دادند و در این دوران حضرت امیر (ع) اگر کشته میشد جامعه بدون امام باقی می ماند و این بسیار بد بود زیرا حسنین (ع) کم سن بودند . بعد از مرگ عثمان هم به علی (ع) یورش بردند که علی (ع) را خلیفه کنند و امام (ع) به شدت مخالفت می کرد زیرا گروه اندکی از انقلابیونی که عثمان را کشتند به گروه علی (ع) گرویده بودند و با اینکه علی(ع) در این کار دست نداشت ، اما اگر علی (ع) خلافت را قبول می کرد مرگ عثمان را به گردن او می انداختند و به همین خاطر بود که قبول نمی کردند. ( مطهری ، ۱۳۸۹ ، صص ۲۳و۲۴ ) این دومین نرمش و اما در نهایت حضرت امیر (ع) با قبول خلافت باعث شد که معاویه بن ابی سفیان خونخواهی عثمان را آغاز کرد و آن هم از علی (ع) و در این جریانات دو جنگ جمل و صفین را به راه انداختند . در زمانی دیگر معاویه در یک قدمی شکست بود که قرآن را به دستور عمروعاص به نیزه کردند و گروهی از یاران حضرت امیر(ع) گول این کاغذها را خوردند و نجنگیدند ولی مالک اشتر به پیش رفت و خواست جنگ را تمام کند و آن گروه به نزد علی(ع) رفتند و به او گفتند مالک می خواهد با قرآن بجنگد ، امام (ع) فرمودند قرآن ناطق منم ولی آنها سخن علی (ع) را نپذیرفتند و به امام (ع) گفتند مالک در حال جنگ با قرآن است ، یا به مالک دستور بده برگردد یا تو را میکشیم . امام (ع) میتوانست شهادت را انتخاب کند اما باز هم برای مصلحت امت اسلامی نرمش نشان داد و به مالک دستور داد اگر علی را زنده میخواهی برگرد که مالک برگشت و این گروه از علی (ع) جدا شدند و خوارج نام گرفتند.( مطهری ، ۱۳۸۹ ، ص ۳۲ ) موارد بسیاری از نرمش های قهرمانانه این بزرگوار را می توان نام برد اما در این پژوهش نمی گنجد و از حوصله این بحث خارج است .

۲ – ۲ ) صلح حسن بن علی (ع)

در این مورد که چرا امام حسین (ع) جنگید و امام حسن (ع) صلح کرد بحث های مختلفی وجود دارد اما با چند نکته کوتاه بحث را بیان می کنیم .

۱ - در زمان امام حسین (ع) یزید بن معاویه یک حاکم ستمگر و ظالم و خوشگذران بود و به زور میخواست از امام حسین (ع) بیعت بگیرد و امام حسین (ع) به عنوان یک مومن وظیفه خود را دانست که قیام کند و اعتراض کند و واجب بود که از این حاکم ستمگر پیروی نکند و در نهایت به شهادت برسد ولی در زمان حسن بن علی (ع) که خود خلیفه بود و یک نفر از رعیت و شهروندان خود یعنی معاویه بر ضد او برخاسته بود و میخواست با حسن بن علی (ع) بجنگد و اگر امام (ع) جنگ میکرد و به شهادت میرسید از زیر دست خودش به شهادت رسیده بود و این را بی ارزش میدانستند و اگر هم امام (ع) معاویه را میکشت همه میگفتند رعیت خود را کشته است و در این مورد لازم بود که امام (ع) صلح کند .

۲ – در آن زمان معاویه از ثروتمند ترین افراد بود و حتی شاید بتوان گفت ثروتمند ترین افراد در دنیا تا به آن روز معاویه بوده است . اگر امام حسن (ع) جنگ را انتخاب میکرد بجز کشت و کشتار مسلمین چیزی باقی نمی ماند زیرا معاویه دائما با پول و سکه مردم را برای جنگ میخرید و تمام شدنی نبود . پس بهتر بود قبل از کشتار صلح کند و البته امام (ع) می دانست عاقبت صلح حسن جنگ حسینی دارد .

۳ – امام حسین (ع) زیر فشار یزید برای بیعت بود ولی امام حسن (ع) اینگونه نبود و با موافقت نامه ای بین خودش و معاویه قید کرد که به او امیر المومنین نگوید ، با او بیعت نکند و حتی بعضی روایات می گویند که قید شده است بعد از معاویه حسن بن علی (ع) به خلافت برسد . و این موارد از مهم ترین نرمش های قهرمانانه تاریخ امام حسن (ع) می باشد . ( بیانات آیت الله خامنه ای ، سال ۶۸ )

به عنوان پژوهشگر لازم دانستم که این دو مورد از نرمش های قهرمانانه حضرت امیر(ع) و فرزند گرامیشان امام حسن (ع) را عنوان کنم تا مقدمه ای باشد بر نرمش های قهرمانانه امام علی بن موسی الرضا (ع) و درک آن آسان تر شود . در سیره دیگر معصومین و پیامبر (ص) نیز از این گونه سیاست ها وجود داشته است اما از حوصله این پژوهش خارج است . به مبحث اصلی پژوهش یعنی امام رضا (ع) می پردازیم و به دیگر سوالات مطرح شده در پژوهش پاسخ می دهیم .

۳ ) امامت امام رضا (ع ) و شهادت پدر

در سوال دوم پژوهش عنوان کردیم که امام رضا (ع) بعد از شهادت پدر چه می کند ؟ و سیاستش چیست ؟

امامت امام رضا (ع) جمعا ۲۰ سال به طول می انجامد که ۱۰ سال آن در زمان هارون و ۵ سال آن در زمان امین و ۵ سال آخر آن در زمان مأمون می باشد و در نهایت به دست مأمون به شهادت می رسد .

۱ – ۳ ) امام (ع) در زمان هارون

امام (ع) بعد از شهادت پدر بزرگوارش امامت خود را آشکار می کند . نه از هارون می ترسد و نه از کسی دیگر . در آن زمان هارون پدر او را به شهادت رسانده است و اما چرا امام رضا (ع) دوباره با اینکه هارون هنوز هم از علویون متنفر است و از شمشیرش خون میچکد امامت خود را آشکار می کند نشان در شجاعت و سیاست او دارد.بهترین دلیل امام (ع) این است که با شهادت پدرش همه علویان به شدت از این رژیم و حکومت متنفر اند و مانند یک بنزینی که به یک جرقه نیاز دارد منتظر آتش زدن حکومت هارون هستند و امام (ع) بهترین فرصت را می یابد که امامت خود را آشکار کند زیرا می داند هارون جرأت ندارد حتی کوچکترین آسیبی به او برساند پس امامت خود را آشکار می کندو این از عقلانیت سیاسی امام (ع) است . البته چند تن از همراهان حضرت به او بیمناک می شوند و با او گفتگویی می کنند . صفوان بن یحیی به امام (ع) می گوید : شما امر بزرگ و خطیری را اظهار می دارید و ما از این ستمگر ( هارون ) بر شما می ترسیم . امام (ع) در پاسخ می فرمایند : او هر چه میخواهد کوشش کند ، او را بر من راهی نیست (مجلسی، ج ۴۹، ص ۱۱۵ ) و در جایی دیگر محمد بن سنان می گوید: در روزگار هارون به امام رضا (ع) عرض کردم: خود را به این امر (امامت) مشهور کرده و جای پدر نشسته اید، در حالی که از شمشیر هارون خون می چکد. امام (ع) فرمود: آنچه مرا به این کار بی پروا ساخته سخن پیامبر(ص) است که فرمود: اگر ابوجهل یک مو از سر من گیرد گواه باشید که من پیامبر نیستم. من هم به شما می گویم: اگر هارون مویی از سر من کم کرد گواه باشید که من امام نیستم. (مجلسی، ج ۴۹، ص ۱۱۵ ) . با بررسی این دو روایت می توان پی برد امام (ع) شجاعت و بعد از آن سیاست بزرگی را در آن زمان پیاده کرده اند .

۲ – ۳ ) امام (ع) در زمان امین

بعد از مرگ هارون امین خلافت را به دست گرفت و گروهی نیز به خاطر توصیه هارون به سمت مأمون در خراسان رفتند و او را خلیفه می دانستند و در بین دو برادر درگیری ایجاد شد و ۵ سال جنگ این دو نفر برای خلافت به طول انجامید که در نهایت امین به دست مأمون کشته شد و مأمون خلافت را به دست گرفت . امام (ع) در این مدت و البته از زمان هارون به بعد به بیان مفاهیم و دروس الهی و امور فرهنگی پرداختند و بیش از ۳۵۰ شاگرد (القرشی،صالحی،ج۲،صص ۱۴۸ تا ۲۷۷) تربیت کردند و احادیث و مفاهیم الهی را به آنها آموخت و این یکی از سیاست های علمی امام رضا (ع) در این مدت بود که فرصت جویانه عمل کردند و ذهن امت اسلامی را تا جایی که توانستند با دروس الهی پخته کردند تا علویون بیش از پیش نسبت به دین خدا و ولایت امامان بعد از پیغمبر (ص) مطمئن تر شوند و آماده برای نشر معارف الهی شوند . بعد از کشته شدن امین خلافت به مأمون رسید و این مدت ۵ ساله بدون آزار و اذیت علویون تمام شد و ایام آزادی امام(ع) بود.( پیشوائی،۱۳۹۰، ص ۴۷۲)

۳ – ۳ ) امام (ع) در زمان مأمون

بعد از کشته شدن امین ، مأمون به خلافت رسید. مأمون با اینکه در میان خلفای زمان از همه اعلم تر بود اما یک خودخواه ، خود پرست ، خود گرا و اگوئیسم و کسی که همه ی سود و منافع و کشور و ملت و دولت و همه چیز و همه کس را برای خود میخواهد برای حفظ حکومتش از دست علویون امام رضا (ع) را از مدینه به مرو ( خراسان ) دعوت می کند و به زور و با تهدید امام (ع) را ولیعهد خود می کند . ۵ سال آخر امامت امام رضا (ع) در دوره خلافت مأمون می گذرد .

۴ ) ولایتعهدی امام رضا (ع )

سوال مربوط به این بخش این است که چرا امام رضا (ع) ولایتعهدی عبدالله مأمون را قبول می کند ؟

قبل از پاسخ به این سوال چندین سال به عقب بر میگردیم یعنی زمان امام حسین (ع) . تفاوت روش امام حسین (ع) و روش امام رضا (ع) در این است که در آن زمان یزید یک حاکم ستمگر بود که میخواست به زور از امام حسین (ع) بیعت بگیرد و در ضمن انسان خوشگذران و شراب خوری بود و امام حسین وظیفه خود دانست قیام کند و حتی حج خودش را نیمه تمام گذاشت و به وظیفه ی خود به عنوان مومن عمل کرد یعنی اعتراض به روش یزید و در نهایت کشته شد و به شهادت رسید . اما در اینجا و در این زمان به خصوص یعنی در دوران امام رضا (ع) اتفاقات پیچیده سیاسی رخ می دهد که ذهن را به شدت مشغول می کند . وقتی مأمون از امام رضا (ع) دعوت می کند که برای ولایتعهدی به مرو بیا چه منظوری دارد ؟ مأمون به طور غیر مستقیم به امام رضا (ع) می گوید به مرو بیا میخواهیم به تو مکر و حیله بزنیم ، میخواهیم از تو برای حکومت خودمان استفاده کنیم ، میخواهیم از شما به عنوان سپر در برابر علویون استفاده کنیم و خلاصه اینکه میخواهیم توسط شما کاری کنیم که همه ی عرب و عجم شمشیر هایشان را کنار بگذارندو تسلیم خلیفه شوند . امام رضا (ع) هم این موضوع را می داند که مأمون یک خلیفه ی حیله گر است و حیله او را هم می شناسد . اگر به مأمون بگوید "خیر نمی آیم" او را بدون هیچ دلیل قانع کننده ای به رایگان می کشند و بین علویون و عباسیان جنگ می شود و کشت و کشتار اتفاق می افتد و اگر بگوید "بله می آیم" همه میگویند امام (ع) دنیا پرست و دنیا گرا و سکولاریسم شده و پُست و مقام و ریاست باعث شده به دنیا رو کند و به عباسیان جواب مثبت بدهد . پس امام (ع) اینجا چه کاری کند که نه خودش که یک امام و یک چهره ی فوق العاده دینی و مذهبی است زیر سوال برود و نه مأمون به هدفش برسد؟ پس امام (ع) ولایتعهدی را برای جلوگیری از جنگ و کشتن بی دلیل و رایگان خودش قبول می کند . این است که اوضاع سیاسی زمان امام رضا (ع) پیچیده تر از اوضاع سیاسی زمان امام حسین (ع) است . امام رضا (ع) نرمش های قهرمانانه ای می کند و ولایتعهدی را با شرط و شروطی قبول می کند که نه خود و امتش ضرر کند و نه مأمون به هدفش برسد .

۵ ) نرمش قهرمانانه امام رضا (ع)

و اما در سوال چهارم گفتیم که مهمترین نرمش های قهرمانانه در سیره امام رضا (ع) چیست ؟

۱ - اولین سیاست و یا نرمش امام رضا (ع) این است که در مدینه هنگامی که او را میخواهند به اجبار به مرو ببرند می رود و با خانواده خویش وداع می کند و می گوید : برای من گریه کنید من دیگر به میان خانواده ام بر نخواهم گشت ( مجلسی ، ۱۳۸۵ ، ج ۴۹ ، ص ۱۱۷ ) و همچنین وارد مسجد پیامبر (ص) می شود و چند بار با پیامبر وداع می کند و گریه می کند ، مخول سیستانی می گوید : در این حال خدمت حضرت شرفیاب شدم و سلام کردم و سفر بخیر گفتم ، فرمود : مخول مرا خوب بنگر ، من از کنار جدم دور می شوم و در غربت جان می سپارم و در کنار هارون دفن می شوم ( مجلسی ، ۱۳۸۵ ، ج ۴۹ ، ص ۱۱۷ )

امام (ع) با تدبیر و با عقلانیت سیاسی که دارا بود میخواست اولا به همه بفهماند که از این سفر راضی نیست و ثانیا با اشک و وداع و دعا میخواستند به مردم بفهمانند مأمون به اجبار و برای سوء استفاده من را به مرو می برند و ثالثا با حرفی که به مخول می زند میخواهد به او بگوید که این سفر رفت دارد اما برگشت ندارد و من را در غربت به شهادت می رسانند و این یعنی اینکه به ولایتعهدی راضی نیستم .

۲ - دومین سیاست و نرمش امام (ع) این بود که وقتی به مرو می روند دو ماه در مورد ولایتعهدی و خلافت بحث میکنند و از مأمون اصرار و از امام (ع) انکار که ولایتعهدی را قبول کند اما امام (ع) قبول نمی کند و مأمون امام (ع) را بر سر دوراهی قرار می دهد که یا ولایتعهدی را قبول کند و یا قتل را انتخاب کند که در نهایت امام (ع) ولایتعهدی را قبول می کند .( صدوق ، ج ۱ ، ص ۲۲۶ ) داستان مخالفت امام (ع) در بین امت می پیچد و حتی فضل بن سهل با شگفتی و در عین حال با تعجب در بین جمعیتی از حکومتیان می گوید : خلافت را هیچ گاه چون آن روز بی ارزش و خوار ندیدم ، مأمون به علی بن موسی خلافت را می دهد و او از قبول آن خودداری می کند ( پیشوائی ، ۱۳۹۰ ، ص ۴۷۸ ) همه متوجه می شوند امام (ع) به اجبار ولایتعهدی را قبول کرده است و قلبا به این امر راضی نیست .

۳ - امام (ع) ولایتعهدی را به شرط و شروطی که خودش تعیین می کند قبول می کند و مأمون نیز بر خلاف میل باطنی مجبور به قبول آنها می شود . شروط امام (ع) از این قرار است که امام (ع) در مقام ولیعهد اولا احدی را به عنوان والی در کار دولتی منصوب نکند ، ثانیا هیچ کس را عزل نکند ، ثالثا هیچ رسمی را نقض نکند و رابعا در امور دولتی دخالت نکند و مشاوری از دور باشد ( شیخ صدوق ، ج ۲ ، ص ۱۴۰ ) . کاملا روشن است کسی که جانشین خلیفه و یا امپراتوری می شود باید در تمام امور سیاسی و دولتی و اقتصادی و اجتماعی مردم و ملتش شرکت کند و توانایی های سیاسی خود را به رخ خلیفه و مردم بکشد که ببینید من چه توانایی هایی دارم و می توانم بعد از خلیفه برای شما حکومت قدرتمندی بسازم و به وجود آورم . معمولا کسی که جانشین می شود اینگونه است یا حداقل به عنوان کمترین کار فقط در امور سیاسی شرکت می کند و بین وزیران و دیگر دولتمردان عزل و یا نصبی انجام می دهد و یا اقدامات دیگری می کند . امام (ع) وقتی این شرایط را تعیین می کند و از تمامی امور سیاسی خودش را دور می کند میخواهد بگوید این ولایتعهدی یک امر کاذب است و فقط نامش و ظاهرش ولایتعهدی است و باطنش نارضایتی من از این حکومت و از این ولایتعهدی است . امام (ع) باز هم در بین اقشار مردم اگر زمان و مکان و اشخاص را مناسب می دیدند نارضایتی خود را از ولایتعهدی اعلام می کردند .

۴ - امام (ع) با جوابی متفکرانه و کوبنده به مأمون در حالیکه جمعیت بی شماری از مردم دور آنها جمع شده بودند کاری می کند که همه متوجه بشوند خلافت حق مأمون نیست . مأمون با صدای بلند می گوید : من خودم را از خلافت عزل می‌ کنم تا اباالحسن علی بن موسی الرضا به جای من بر تخت بنشیند. این جزئی از برنامه اش بود تا خودی نشان دهد. امام(ع) در جوابی متفکرانه و سیاست بازانه فرمود: اگر خدا این خلافت را به تو داده پس حق بخشیدنش را نداری، اگر هم خلافت مال تو نیست پس اصلاً اختیار بخشیدن یا نبخشیدنش به دیگران را نداری ( شیخ صدوق ، ج ۲ ، ص ۱۴۹ ) . در این هنگام همه سکوت می کنند و نمی دانند که چه بگویند . آیا واقعا این خلافت حق مأمون است یا خیر ؟ اگر حق اوست چرا به دیگری می دهد و اگر حق او نیست چرا چیزی که متعلق به او نیست را بذل و بخشش می کند ؟ همه حیرت زده مانده اند و بعد از مدتی جلسه را ترک می کنند . امام (ع) با یک جمله کوبنده مأمون را به منجلابی می اندازد که خود مأمون آن را ساخته است و این باز هم از عقلانیت سیاسی امام رضا (ع) است .

۵ - امام (ع) با نفوذ زیادی که در بین مردم داشتند همواره به نشر معارف دینی و امور فرهنگی پرداختند و مقام ولایت و امامت و شرایط و خصوصیات آن را با توجه به روایات امامان قبل و با توجه به آیات مقدس قرآن بیان کردند و در بین مردم جایگاه بزرگ تری نسبت به قبل پیدا کردند و کاری کردند که مردم امیر المومنین واقعی را از غیر واقعی تشخیص دهند و بدانند چه می کنند و در نهایت مأمون که از این اقدامات می ترسید امام (ع) را به اجبار و ستم و شمشیر مجبور به نوشیدن سم می کند و امام (ع) را به شهادت می رساند .

مهمترین نرمش های قهرمانانه امام رضا (ع) در عصر مأمون همین چند مورد می باشد . در زمان امامت این امام بزرگوار شورش های بزرگی علیه خلیفه صورت می گیرد و در تمامی این شورش ها از امام (ع) دعوت می شود که با شورشیان همراه شود اما امام (ع) با دید و آینده نگری سیاسی خود هیچ وقت با شورشیان همکاری نمی کند و حتی آنها را نهی می کند و بعد ها شورشیان شکست می خورند . باز هم نرمش های ایشان در مقابل دشمن کم و بیش در تاریخ ایشان مشهود است ولی به ذکر همین موارد بسنده می کنیم و فقط مقام علمی امام رضا (ع) و نقش علم ایشان در سیاست را بیان می کنیم تا از آموزه های سیاسی حضرت درس های بزرگی بتوانیم بگیریم .

۶ ) علم امام رضا (ع) ، مناظره با دانشمندان دیگر ادیان

در سوال آخر پژوهش حاضر گفتیم که مقام علمی امام رضا (ع) در چه حد و اندازه ای است و نحوه برخورد امام (ع) در برابر دانشمندان دیگر ادیان چگونه بوده است ؟

۱ – ۶ ) علم امام رضا (ع)

هر شیعه ی دانایی می داند که علوم اهل بیت پیامبر (ص) از علم بی پایان حضرت حق سرچشمه می گیرد . امام صادق(ع) و امام کاظم (ع) ، حضرت امام رضا را عالم آل محمد نامیدند ( مجلسی ، ج ۴۹ ، ص ۱۰۰ ) . ابراهیم بن عباس می گوید : هرگز ندیدم از حضرت رضا چیزی بپرسند مگر اینکه آگاه بود و هیچ کس را آگاه تر از او به تاریخ گذشته تا زمان خودش ندیدم ، مأمون همواره او را با سوالات گوناگون امتحان می کرد و او با جواب کامل به وی پاسخ می داد ( صدوق ، ج ۲ ، ص ۱۸۰ ). محمد بن عیسی یقطینی می گوید : از پاسخ هایی که حضرت رضا (ع) به سوال های مردم داده بود پانزده هزار مساله جمع آوری کردم(مجلسی ، ج ۴۹ ، ص ۹۷ ) . مأمون از کشور ها و ادیان مختلف جهان دانشمندان و صاحب نظران را دعوت می کرد و از آنها درخواست مناظره با امام (ع) را می نمود و هر بار بعد از مناظره تمامی دانشمندان به علم بالای امام(ع) اعتراف می کردند . در مدینه نیز دانشمندان و عالمان هرگاه سوالی به ذهنشان فشار می آورد نزد امام (ع) می رفتند و ایشان پاسخ سوالات را می دادند . جدا از تمامی این علوم امام (ع) به چندین زبان زنده دنیا در زمان خود مسلط بود و با هر دانشمند که مأمون می آورد با زبان خود آنها صحبت می کرد . مأمون می گوید : من فکر می کنم کسی در روی زمین داناتر از این مرد(امام رضا) وجود ندارد( صدوق ، ج ۲ ، ص ۱۸۰ ). فرید وجدی در دایرة المعارف خود، در ذیل کلمه رضا می‏گوید: مأمون سی و سه هزار نفر از بزرگان طوایف و فرق مختلفه را جمع کرد و از آنان خواست که لایقترین افراد را از میان خود انتخاب کنند تا ولایت‏عهدی را به او واگذار نماید. همه آن سی و سه هزار نفر در علی بن موسی الرضا اتفاق نمودند.

۲ – ۶ ) مناظره امام (ع) با دانشمندان دیگر ادیان

مأمون قبل از به شهادت رساندن امام (ع) چندین مناظره بزرگ تشکیل داد و از دانشمندان دیگر ادیان در کشور های مختلف دعوت کرد که در مناظره حاضر گردند و همچنین از امام رضا (ع) نیز دعوت به عمل آورد . هدف مأمون از تشکیل مناظره و بحث های علمی این بود تا کاری کند امام (ع) در زیر بار علوم دانشمندان دیگر کمر خم کند و در بین مردمش از اعتبار او کاسته شود اما موفق نشد .(محمدزاده ، ۱۳۸۸،ص ۳۷۴ ) وقتی مناظره برگزار شد گروهی از سران کشور ها و دانشمندان آن کشور ها و ادیان مختلف به علاوه مأمون و درباریانش و گروهی از مردم جامعه در جلسه حضور یافتند . امام (ع) با دانشمندان هر کشور با زبان خودشان و با کتاب خودشان ثابت کرد که دین حق اسلام است و پیامبری محمد (ص) را در تمامی ادیان قبل از اسلام بشارت داده اند . تمامی دانشمندان به علم والای امام (ع) اعتراف کردند .

از آوردن مناظرات خودداری کردیم و هدف علم امام (ع) در زمان خود بوده است که باز هم بر ارزش های امام (ع) از همه جهات می افزاید . نمونه مناظرات و اعتراف های دیگر دانشمندان در مورد امام رضا (ع) در کتب اسلامی موجود است که عیون اخبار رضا شیخ صدوق هم یکی از آنهاست . با توجه به اینکه دانشمندان دیگر ادیان اسلام را قبول نداشتند نوعی دشمن اعتقادی محسوب می شوند اما امام (ع) با صبر و بردباری و پاسخ های عاقلانه و نه دستوری با آنها گفتگو می کردند و این از همه جهات به نفع امام (ع) و جامعه اسلامی محسوب می شود طوری که جاثلیق مسیحی به امام (ع) می گوید : هرگز گمان نمی کردم که در بین مسلمانان فردی مثل تو باشد . (محمدزاده ، ۱۳۸۸،ص ۳۷۴ )

علم امام رضا در برابر جمعیت و دانشمندان دیگر ادیان نشان می دهد که امام (ع) باید در جایگاه خلافت باشد و نه فرد دیگری زیرا از همه اعلم تر است و کسی است که اینگونه با دیگر دانشمندان با زبان و کتاب خودشان سخن می گوید و توانایی اش بیش از حد یک انسان معمولی است و باز هم مأمون در این مورد شکست می خورد و از نظر سیاسی باز هم به ضرر او میشود .

نتیجه گیری

۱ – نرمش قهرمانانه یا به تعبیر بهتر عقلانیت در روابط سیاسی در هر ملت و دولتی لازم است و در سیره معصومین علیهم السلام وجود داشته است . از نظر آیت الله خامنه ای باید مانند یک کُشتی گیر عمل کرد و نرمش های قهرمانانه انجام داد ولی نباید فراموش کرد که حریف کیست و چیست و چه هدفی دارد . به طور کلی باید با دادن امتیاز های کوچک امتیاز های بزرگ و کلانی به دست آورد که به نفع امت باشد .

۲ – نرمش قهرمانانه در سیره امام علی (ع) و امام حسن (ع) به طور واضح مشهود است . حضرت امیر(ع) ۲۵ سال در برابر خلفای زمان سکوت می کند و جنگ نمی کند و در کارهای دیگر نیز حتی به آنها کمک می کند اما بعد ها ۲۵ سال سکوت خود را جبران می کند . امام حسن (ع) نیز با قبول صلح با معاویه از خون ریزی ها و از بین رفتن اموال دیگران جلوگیری می کند .

۳ – امام رضا (ع) در زمان دو خلیفه یعنی هارون و امین جدای از اینکه امامت خود را آشکار می کند دست به امور فرهنگی و تربیت شاگرد می زند و بیش از ۳۵۰ شاگرد را تربیت می کند تا دین اسلام همچنان پای برجا بماند و عباسیان نتوانند به آن آسیبی برسانند .

۴ – امام رضا (ع) طی یک نرمش قهرمانانه ولایتعهدی مأمون را قبول می کند تا از جنگ و خونریزی بی مورد در بین علویون و عباسیان و همچنین کشته شدن رایگان خودش جلوگیری کند ولی با شروطی که خود امام معین می کند تا مأمون به هدفش نرسد .

۵ – نرمش های قهرمانانه امام رضا (ع) در بحث ولایتعهدی بدین صورت است که : الف ) قبل از هجرت به مرو جو و شرایط مدینه را طوری برنامه ریزی می کند که همه متوجه شوند امام (ع) به این پُست راضی نیست و مأمون به اجبار او را به مرو می برد . ابتدا با رفتن به مرو مخالفت می کند و همه متوجه می شوند و باز هم بعد از قبول رفتن به مرو چندین بار با خانواده خود وداع می کند و به آنها می گوید برای من گریه کنید و همچنین به مسجد پیامبر (ص) می رود و وداع می کند و گریه می کند و باز هم مردم مدینه متوجه می شوند که امام (ع) با رفتن به مرو راضی نیست . ب ) در مرو طوری رفتار می کند و از گرفتن خلافت و ولایتعهدی خودداری می کند تا همه متوجه بشوند امام (ع) به این امر راضی نیست و به اجبار قبول کرده است . پ ) امام (ع) ولایتعهدی را به شرطی قبول می کند که در امور سیاسی هیچ گونه دخالتی نداشته باشد و باز هم این مورد یعنی اینکه ولایتعهدی ظاهر سازی است و باطنا ولایتعهدی وجود ندارد . ت ) در مجلسی بزرگ که حضار در آن کم نبودند طوری پاسخ مأمون را می دهد که همه متوجه شوند خلافت حق او نیست . ث ) در بین مردم به گونه ای امامت و ولایت را توضیح می دهد تا همه بدانند خلافت حق امام است و نه فرد دیگری .

۶ – علم امام رضا (ع) در بین دانشمندان دیگر کشور ها و ادیان به گونه ای بالا است که همه متوجه می شوند کسی جز امام (ع) لایق خلافت نیست .

۷ – گاهی اوقات برای بهتر شدن شرایط اسلامی در دیانت و سیاست لازم است که با دادن امتیازهای کوچک به دشمن امتیاز های بیشتری از آنها به دست آوریم .

سعید ابوالقاضی

منابع و ماخذ

القرشی ، باقر شریف ، پژوهشی دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا (ع) ، ج ۱ و ۲ ، محمد صالحی ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، ۱۳۸۲

شیخ صدوق ، علل الشرائع ، ج ۱ ، منشورات مکتبه الطباطبائی ، قم

شیخ صدوق ، عیون اخبار الرضا ، الطبعه الاولی ، موسسه الاعلمی ، للمطبوعات ، بیروت ، ۱۴۰۴ ه ق

مجلسی ، محمد باقر ، بحار الانوار ، ج ۴۹ ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران

مطهری ، مرتضی ، سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام ، صدرا ، تهران ، ۱۳۸۹

محمدزاده،مرضیه،علی بن موسی(ع)،امامِ رضا،نشر دلیل ما،قم،۱۳۸۸

نجفی یزدی،محمد،حکایت آفتاب ، قدس رضوی ، مشهد ، ۱۳۸۸

درخشه ، جلال ، سیاست و حکومت در سیره امام رضا (ع) ، علی شریفی ، بنیاد فرهنگی و هنری امام رضا(ع)،مشهد،۱۳۹۱

پیشوائی ، مهدی ، سیره پیشوایان : نگرشی بر زندگانی اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی امامان معصوم علیهم السلام با مقدمه آیت الله العظمی سبحانی ، موسسه امام صادق علیه السلام ، قم ، ۱۳۹۰

بیانات رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان وزارت‌ امور خارجه‌ و نمایندگان‌ سیاسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران ۱۳۷۵/۰۵/۱۷

بیانات رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۳۹۲/۰۶/۲۶

بیانات رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای ، سال ۶۸



همچنین مشاهده کنید