یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

کارگردانی که فیلم بد نمی سازد


کارگردانی که فیلم بد نمی سازد

کلینت ایستوود در آخرین فیلمش «آخرت» سراغ موضوع زندگی پس از مرگ رفته است

از زمانی که کلینت ایستوود درام اجتماعی و پرتنش «رود مرموز» را کارگردانی کرد و حیرت، شگفتی و تحسین منتقدان و تماشاگران سختگیر سینما را برانگیخت، هر فیلم تازه‌ای که از او به نمایش درآمده بلافاصله مورد توجه عموم قرار گرفته است. این فیلم‌ها از قبل از اکران عمومی خود با بحث و سرو صدا همراه بوده‌اند و افتخارات زیادی در مراسم سالانه اسکار کسب کرده‌اند.

نکته جالب هم تفاوت مضمون و ساختار این فیلم‌هاست. با آن که تمام این فیلم‌ها به بررسی شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه آمریکا پرداخته و نگاهی انتقادی به این مسائل داشته‌اند، ولی ژانرهای این آثار و حال و هوای قصه‌های آنها، خاص و تازه و در عین حال منحصربه‌فرد بوده‌اند. این نکته‌ای است که اکثریت منتقدان سینمایی در ارتباط با آن اتفاق‌نظر دارند. از «آخرت» فیلم جدید این فیلمساز و بازیگر گرفته تا «نامه‌هایی از آیوو جیما»، «بچه میلیون دلاری»، «پرچم‌های پدران ما»، «بچه عوضی» و حتی «گران تورینو» می‌توان این تحلیل را به خوبی مشاهده کرد. ایستوود که در ۲ فیلم آخر خود بازی نداشته، «آخرت» را براساس فیلمنامه‌ای از پیتر مورگی کارگردانی کرده و نقش اصلی آن را به مت دیمون سپرده است. این درام روانکاوانه اولین نمایش بین‌المللی خود را هفته قبل در جشنواره فیلم تورنتوی کانادا داشت و به زودی در آمریکای شمالی اکران عمومی می‌شود. از حالا منتقدان سینمایی از این فیلم به عنوان یکی از رقبای اصلی رقابت‌های اسکاری پیش رو در رشته‌های اصلی اسکار یاد می‌کنند.

«آخرت» ۳ قصه مستقل دارد که به تدریج با یکدیگر ارتباط پیدا کرده و وصل می‌شوند و بحث اصلی آن هم در این رابطه است که وقتی ما از دنیا می‌رویم، چه اتفاقی می‌افتد. منتقدان سینمایی می‌گویند طبیعی است که چنین موضوع مهم و پیچیده‌ای ذهن فیلمسازی را درگیر خود کند که در آستانه ۸۰ سالگی است، اما این فیلم هم مثل اکثر کارهای سینمایی ایستوود، تلاش دارد موضوع پیچیده خود را تا حد امکان ساده کند. او می‌گوید هنگام ساخت «آخرت» کاملا به فیلمنامه پیتر مورگی وفادار مانده است. مورگی که برای فیلمنامه درام تاریخی «ملکه» تحسین منتقدان را برانگیخت و جوایزی را از آن خود کرد، در اینجا ۳ قصه کوتاه را درهم می‌تند تا یک فیلمنامه کامل را برای فیلمی جذاب و تماشایی خلق کند.

ایستوود گفت: وقتی طرح مورگی را شنیدم و فیلمنامه را خواندم، بلافاصله جذب آن شدم. نه‌تنها قصه او جذاب بود و جان می‌داد که تبدیل به یک فیلم سینمایی شود، بلکه بشدت پررمز و راز و سینمایی بود. او خیلی خوب توانسته بود، ۳ قصه کاملا مستقل و متفاوت را به یکدیگر مرتبط کند و یک سمفونی شاعرانه از موضوعی خاص را پدید بیاورد که کمتر کسی جرات نزدیک شدن به آن را دارد. بخش اول قصه «آخرت» درباره یک گزارشگر رسانه‌ای فرانسوی است که اخبار دنیای اقتصاد را پوشش می‌دهد. سیسیل دفرانس نقش گزارشگر را بازی می‌کند.

زمانی که او در حال گذراندن تعطیلات در جنوب شرقی است، موفق می‌شود از یک فاجعه مهیب سونامی جان سالم به در ببرد. او که تا یک قدمی مرگ پیش رفته، هنگام بازگشت به خانه کاملا درگیر تجربه عجیبی می‌شود که پشت‌سر گذاشته است. به تدریج او تحقیق درباره مرگ آنی و تجربه کسانی را که در یک قدمی مرگ قرار گرفته‌اند، شروع می‌کند. به زودی این جوان گزارشگر متوجه این نکته می‌شود که توطئه‌ای از سوی رسانه‌های گروهی در جریان است تا موضوعی از این دست را به سکوت برگزار کنند و چیزی درباره آن نگویند. این زن جوان به این نتیجه می‌رسد که شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد پس از مرگ چیزهایی وجود دارد، ولی کسی علاقه‌ای به گزارش کردن آنها و خبررسانی در این رابطه ندارد.

مت دیمون که سال قبل در درام ورزشی و ضدآپارتاید invictus با ایستوود همکاری کرد، کاراکتر اصلی قصه دوم «آخرت» است. در این قسمت بازیگر مجموعه فیلم اکشن «هویت بورن» در نقش مردی ظاهر می‌شود که توانایی‌ها و قابلیت‌های روحی و روانی بالایی دارد و می‌تواند با دنیای مردگان ارتباط برقرار کند. او به کمک این توانایی برای خودش کار و کاسبی به راه می‌اندازد و پول خوبی به دست می‌آورد. با این حال، وی تلاش دارد هویت واقعی خود را پنهان و یک زندگی ساده‌تر را پیشه کند. زمانی که این مرد با برایس دالاس هاوارد (دومین شخصیت مهم اپیزود دوم فیلم)‌ ملاقات می‌کند، تلاش زیادی به خرج می‌دهد تا از موهبت خود برای رسیدن به یک زندگی خانوادگی سعادتمند استفاده کند و آن را در خدمت قصه عاشقانه خویش قرار دهد.

ایستوود در ارتباط با بخش دوم فیلم، آن را داستانی رومانتیک در رابطه با موضوع آخرت و زندگی پس از مرگ ارزیابی می‌کند و از عشق و حس زندگی به عنوان نیروهایی در تضاد با مضمون مرگ اسم می‌برد. به گفته او: «عشق، امید و علاقه به ادامه حیات درست در نقطه مقابل مرگ قرار دارد. به همین دلیل، در قصه‌ای که به موضوع زندگی پس از مرگ می‌پردازد، وجود یک چنین چیزی اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. مت دیمون را تماشاگران سینما بیشتر به عنوان بازیگر فیلم‌های اکشن می‌شناسند و به همین دلیل، برای قصه قسمت دوم فیلم او را انتخاب کردم. این یک انتخاب عمومی و آگاهانه بود. تضاد بین نقش‌های قبلی دیمون با این نقش، حال و هوای ویژه‌ای به کلیت قصه می‌دهد و آن منظوری را که می‌خواستم، بخوبی می‌رساند. بعضی وقت‌ها تغییر یک بازیگر یا یک انتخاب خاص، می‌تواند کل موضوع را تغییر دهد و شکل و شمایل خاصی به آن قصه بدهد».

منتقدان سینمایی از سومین قسمت فیلم به عنوان اصیل‌ترین و مهم‌ترین بخش آن اسم می‌برند. این قصه ۲ جوان (جورج و فرانکی مک‌لارن)‌ را در شهر لندن دنبال می‌کند. این دو تمام سعی و تلاش خود را می‌کنند تا نگذارند کسی آنها را از مادرشان (که مبتلا به مواد مخدر است)‌ جدا کند. زمانی که تراژدی گریبان یکی از این دو جوان را می‌گیرد، برادر دیگر ماجرایی را آغاز می‌کند تا به کمک آن بتواند با برادر مرده خود در دنیای پس از مرگ ارتباط برقرار کند.

ایستوود عقیده دارد با آن که قصه فیلم تازه‌اش بشدت جدی است، ولی نباید آن را در هنگام تماشا خیلی جدی گرفت. به همین دلیل است که او صحنه‌های بانمکی را هم در دل قصه آن گنجانده است. وی در ارتباط با برخی از اظهارنظرهای منتقدان سینمایی هم ترجیح داده سکوت کند و فعلا چیزی نگوید. یکی از انتقاداتی که به «آخرت» شده، این است که قصه آن مکاشفه‌ای جدی درباره موضوع مهمی که مطرح می‌کند، ندارد. به اعتقاد آنها، ایستوود فقط در اپیزود سوم فیلم خود است که تا حدودی به این مساله نزدیک می‌شود. با این وجود، منتقدان سینمایی «آخرت» را یکی از فیلم‌های مطرح سال جاری می‌دانند که شانس زیادی برای نامزد شدن در رشته‌های بهترین فیلم و کارگردانی را دارد. نه‌تنها دوستداران قدیمی و پروپاقرص ایستوود که بقیه تماشاگران هم احتمالا استقبال خوبی از فیلم جدید وی خواهند کرد.

ایستوود نهمین فیلم سینمایی خود در مقام کارگردان را یکی از کارهای مورد علاقه‌اش می‌داند. او از دهه ۹۰ میلادی که با بازی در چند وسترن اسپاگتی ایتالیایی به شهرت رسید تا به امروز، در فیلم‌های سینمایی زیادی بازی کرده است، ولی فیلمسازی را شوق و علاقه اصلی خود اعلام می‌کند. او می‌گوید: «بازیگری و حضور در جلوی دوربین کمک کرد تا فیلمسازی را یاد بگیرم. خیلی زود متوجه شدم کارگردانی حرفه مورد علاقه‌ام است. ولی به خوبی می‌دانستم که انجام آن کار ساده‌ای نیست و به زمان احتیاج دارد. با سن و سالی که الان دارم، بهتر است که فعالیتم را روی فیلمسازی متمرکز کنم.»

این فیلمساز سن و سال بالایش را دلیل ساختن فیلمی درباره زندگی پس از مرگ نمی‌داند و اضافه می‌کند: «فکر نمی‌‌کنم هر فیلمی که یک فیلمساز می‌سازد به معنی آن باشد که در آن زمان، درگیر مسائل مربوط به آن است. شاید اگر فیلمنامه «آخرت» قبل از این هم به من پیشنهاد می‌شد، ساخت آن را قبول می‌کردم. درباره مضمون فیلم هم هیچ قضاوت شخصی ندارم و احساس می‌کنم خود فیلم هم این موضوع را رعایت کرده است. هر آدمی درک و تلقی خودش را از این موضوع دارد و واقعیت این است که من هیچ وقت آنجا نبوده‌ام و در این رابطه،‌ یک تجربه شخصی و مشخص ندارم. این واقعیت را هم به شما بگویم که تا زمانی که وقتش نرسیده، هیچ علاقه‌ای ندارم که به آنجا بروم! اما صنعت سینما این توانایی را دارد که درباره مسائل و چیزهای مختلف و متفاوت بحث کند و «آخرت» هم تلاشی در همین راستا است.»

بازیگر قدیمی و کلاسیک سینما که این روزها بیشتر به عنوان یک فیلمساز روشنفکر شناخته می‌شود، این اظهارنظر که «آخرت» فیلمی متعلق به قشر روشنفکر می‌باشد را رد می‌کند و می‌گوید: «فیلم من قصه‌ای ساده دارد که برای عموم تماشاگران ساخته شده است، ولی طبیعی است که هر بیننده‌ای تلقی و دریافت خود را از آن خواهد داشت. یقینا نوع واکنش یک روشنفکر با یک تماشاچی‌ عادی متفاوت خواهد بود. ولی احساس می‌کنم همه تماشاگران از هر قشر و سنی، با این قصه همراهی خواهند کرد.» ایستوود از این اظهارنظر منتقدان که «آخرت» را ورود موفق سازنده‌اش به یک قلمروی مخاطره‌آمیز ـ و انجام یک کار که با ریسک بزرگی همراه بوده است ـ ابراز خشنودی می‌کند. منتقدان سینما در تورنتو همراه با تماشاگران کانادایی، استقبال بالایی از ایستوود و فیلم او کردند. این اولین سفر فیلمساز در ۲ دهه اخیر به تورنتو بود و واکنش وی در این رابطه مورد توجه فراوان رسانه‌های گروهی قرار گرفت، وقتی که گفت: «خیلی عالی است که دوباره در اینجا در تورنتو در کنار شما هستم.»

ایستوود با وجود سن بالای خود، در یک دهه اخیر یکی از پرکارترین فیلمسازان سینما در سطح بین‌المللی بوده است.

با این حال پرکاری او لطمه‌ای به کیفیت کارش نزده و ساخته‌های او فیلم‌هایی با کیفیت بالای هنری و تکنیکی بوده‌اند. این هنرمند قدیمی همراه با اکران عمومی «آخرت» و آماده شدن برای رقابت‌های اسکاری، کلید فیلمبرداری فیلم جدید خود «هوور» را بر مبنای یک ماجرای واقعی می‌زند. این درام پرنقش اجتماعی با حال و هوای شرح حال گونه‌ خود، قصه زندگی جنجالی جی ادگار هوور مدیر اداره پلیس فدرال آمریکا (اف بی آی)‌ را تعریف می‌کند. این مرد جنجالی در هر دو رشته زندگی خانوادگی و کاری خود، جزو خبرسازترین آدم‌های سرشناس بود و ماجراهای پر سر و صدای او در هر دو رشته خوراک خوبی برای تیتر اول روزنامه‌ها فراهم کرد. منتقدان سینمایی از «هوور» به عنوان یکی از فیلم‌های جنجالی سال آینده صنعت سینما اسم می‌برند، بویژه آن که قرار است نقش این مرد جنجالی (و تا حدودی بدنام)‌ را روی پرده سینماها لئوناردو دی‌کاپریو بازی کند.

ایستوود این انتخاب را نیز عمدی و آگاهانه ذکر می‌کند و ادامه می‌دهد: «وقتی شما نقش کسی مثل هوور را به دی‌کاپریو می‌سپارید، این به چه معنی است؟ دی‌کاپریو همیشه روی پرده سینما یک چهره مثبت و مقبول بوده و حالا قرار است در نقش مردی جنجالی بازی کند که زندگی‌اش همواره با بحث و جدل و جنجال‌های کاری و خانوادگی همراه بوده است. او بازیگر خوبی است و فکر می‌کنم بخوبی می‌تواند از عهده اجرای این نقش برآید.»

در همین حال، وی شباهت «هوور» با «بچه عوضی» را رو می‌کند و آن را فیلمی کاملا متفاوت از ساخته قبلی‌اش معرفی می‌کند. به گفته او: «این درام شرح حال‌گونه بیشتر یک فیلم خانوادگی است که پس‌زمینه‌‌ای اجتماعی دارد و نه برعکس. ولی ساخت «بچه عوضی» کمک کرد تا بتوانم «هوور» را هم بسازم. چند سال است که می‌خواهم این قصه را تبدیل به یک فیلم سینمایی کنم.» ایستوود «هوور» را براساس فیلمنامه‌ای از داستین لنس بلک کارگردانی می‌کند. این فیلمنامه‌نویس در سال ۲۰۰۸ فیلمنامه درام جنجالی «میلک» را نوشت که اتفاقا آن هم قصه‌ای شرح حال‌گونه درباره یک کاراکتر واقعی تاریخی بود. «میلک» هنگام نمایش عمومی سر و صدای زیادی به پا کرد و بحث‌‌های مختلفی را به وجود آورد. ترکیب ۳ نفره ایستوود، دی‌کاپریو و هوور در درام اجتماعی «هوور» حکایت از آن می‌کند که این فیلم جنجال و سروصدای بیشتری به پا کند و تبدیل به یکی از بحث‌انگیزترین محصولات کل تاریخ سینمای آمریکا شود.

● سونامی «آخرت»

ایستوود پس از ۵۰ سال حضور فعال و دائم در دنیای سینما، هنوز هم توانایی شگفت‌زده‌کردن تماشاگران و منتقدان را دارد. بی‌دلیل نیست که از وی به عنوان هنرمندی اسم می‌برند که متخصص انجام کارهای پیش‌بینی نشده است، اما «آخرت» در کارنامه سینمایی وی چیز دیگری است و به همین دلیل، تماشاگران سینما مدت‌هاست که چشم‌انتظار نمایش عمومی آن هستند. در عین حال، این فیلم در کارنامه هنری او نیز یک حرکت و گام تازه به نظر می‌رسد. منتقدان از آخرت به عنوان فیلمی یاد می‌کنند که سینمای هنری و غیرمتعارف اروپا را با سینمای پرخرج و پرسروصدای هالیوود تلفیق کرده و نتیجه خوبی از آن گرفته است. شروع فیلم که با وقوع سونامی در جنوب شرقی آسیاست، به سرعت بیننده را به یاد فیلم‌های ژانر سینمای فاجعه همچون «۲۰۱۲» و «روز استقلال» می‌اندازد. (این صحنه‌ها خیلی خوب، دقیق و طبیعی کار شده‌اند)‌ پس از آن، قصه و حال و هوای فیلم به آرامی به سمتی می‌رود که بشدت شبیه محصولات غیرمتعارف و روشنفکرانه سینمای اروپا (بویژه فرانسه)‌ است.

منبع: رویترز

مترجم: کیکاووس زیاری



همچنین مشاهده کنید