پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
یک فیلم که حقیقت جهان را منعکس می کند
سالهاست که ساخت فیلمهای سینمایی گونه اجتماعی در ایران دچار مشکل است، مشکلی بزرگ به نام حقیقت گویی! زیرا مدتهاست که به سینِما اجازه نداده است که حقیقتش را منعکس کند و آینهای رکگو در برابرش باشد.
با وجود این، فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند»، حکم برهان خلف را برای این ادعا دارد. «هیس، ...» فیلمی اجتماعی است که به بیان یکی از تابوهای اجتماعی میپردازد و معضلی را آشکار میکند که مدتهاست جامعه تلاش کرده است تا آن را نادیده گرفته، وجود آن را انکار کند.
«هیس، ...» بازنمای خطرات جنسی است که کودکان و نوجوانان در سنین پایین ممکن است با آن روبرو شوند و روندی را نشان میدهد که والدین این کودکان و جامعه در برخورد با این معضل در پیش میگیرند! روندی که نه تنها در راستای حل معضل به وجود آمده نیست، بلکه بر عمق و دامنه آسیبهای روانی که این کودکان با آن روبرو هستند، میافزاید!
به این ترتیب دست کم مضمون «هیس، ...» تابو شکن است و خطوط قرمز ناگفته ای که جامعه مدتهاست برای خود خلق کرده است تا از روبرو شدن با واقعیت فرار کند، را میشکند.آنچه مورد اعتراض و نقد «هیس،...» است درواقع در شکل کلی رفتار شناسی اجتماعی جامعه را در بر میگیرد. آدمها به شکل کلی دوست دارند به شیوه ای بسیار سازمان یافته با جهان برخورد کنند . آنها در کنش با پدیدههای پیرامونشان پیوسته در فراگرد فعال وبسیار پیچیده ای از سامان بخشیدن جهان در گیرند . با این همه آنها نمیدانند که دارند جهان اجتماعی شان را سامان می بخشد و از همین روی در مورد این جهان تردید روا نمیدارند. به این ترتیب آنها آنگونه که دوست دارند جهان را برای خود تفسیر میکنند یا به بیان دیگر جهانی برای خود خلق میکنند که دوست دارند جهان پیرامونشان آنگونه باشد! به این ترتیب امکان بروز مشکلات و درد سرهایی از آن جنس که در «هیس، ...» نشان داده میشود را برای خود ممکن نمیپندارند و امکان آن را در جایی بسیار دور از پیرامون خود محقق میدانند! همین امر نیز موجب میشود تا هر آنچه دروغ بودن این پنداره را به رخ کشد یا به بیان دیگر به آنها نشان دهد که جهانی که برای خود ساختهاند حقیقت جهان پیرامونشان را نشان نمیدهد، برایشان تابو باشد.
با وجود این اکنون تابوی یاد شده در « هیس، ...» شکسته است و دست کم در بخش نخست این فیلم دوپاره، بیننده به شکل رک و بی پرده در برابر مساله قرار میگیرد. فیلم از آنجا واجد وصف دوپاره است که در بیش از سه چهارم اثر ما با معمای قتلی روبرو هستیم که حل آن نشان میدهد که قتل نتیجه مشکلی است که برای دختری در آستانه عروسی، سالها پیشتر به هنگامی که دختر بچهای بوده است، رخ داده و اکنون این دختر برای آنکه دختر دیگری دچار مشکل او نشود، مجبور به واکنش شده است، اما از زمانی که این معما حل میشود، دیگر بیننده با یک فیلم از گونه پلیسی روبرو است که برای گرفتن رضایت برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام در شکلی ماجراجویانه شکل گرفته است.
درواقع این بخش از فیلم نه تنها عامل انحراف از درونمایه یا مضمون اصلی است بلکه روند داستان را نیز دچار خدشه و تخریب میکند.
اما با وجود این، «هیس،...» از گیرایی لازم برخوردار است تا مخاطب را با خود همراه کند و او را برای ساعتها به خود مشغول دارد و گفتمانی درونی برای مخاطب با خودش بوجود آورد و او را با این اندیشه همراه کند که به راستی دنیایی که برای خود ساخته است تا چه اندازه بر حقیقت دنیایی که در پیرامونش جاری است، منطبق است؟
البته این تأثیر ناشی از انتخاب مضمون نیست، بلکه مؤثر بودن، همواره برخاسته از چگونگی بیان است. درواقع مجموعه عوامل فنی وجود دارد که یک فیلم را مؤثر میکند و این عوامل در یک فهرست بندی سریع شامل فیلم نامه خوب، کارگردانی درست، بازیگری درخشان و میشود.
«هیس،...» یکی از نقاط عطف بازیگری در سینمای ایران است، بهخصوص بازی بابک حمیدیان در این فیلم که به دلیل استفاده از ریز نشانههایی تکرار شونده در موقعیتهای خاص که پیام حسی و عاطفی خاصی به بیننده منتقل میکند، به نوعی از شیوه بازیگری «متد اکتینگ» ارتقا یافته بود که امروز در سطح سینمای جهان میتوان آن را در فیلمهای درخشانی مانند حرفهای (The Professional) اثر لوک بسون یافت. کافی است بازی گری الدمن در حرفهای را یک بار مرور کنید و فن بازیگری به کار رفته توسط او را با فن بازیگری حمیدیان در «هیسُ ...» مقایسه کنید. به خوبی مشخص است که فن بازیگر هر دو بازیگر از یک شیوه و متد است و هر دو نیز در استفاده از این فن تبحر لازم را دارند زیرا هر دو با استفاده از متد اکتینگ توانستهاند به بیان باورپذیر دست یابند.
برای این مدعا کافی است تیکهای عصبی بابک حمیدیان را با آن گردن کج کردن عصبی اولدمن در حرفهای مقایسه کنید تا متوجه شوید که شیوه مورد استفاده دو بازیگر در اجرای نقش چگونه بوده است!
البته درخشش یک بازیگر هرگز یک فیلم را بدل به اثری خوب نمیکند، مگر آنکه دیگر عوامل نیز خوب باشند که در «هیس،...» همین گونه است. درواقع روندی از عناصر درست و خوب در کنار هم قرار گرفته است تا «هیس،...» بدل به اثری خوب شود و این عوامل را میتوان حتی در تغییر رویه کارگردان اثر نیز جست. پوران درخشنده همیشه به استفاده از نابازیگران برای فیلمهای خود مشهور بوده است. درواقع همه هنوز نوجوان ناشنوای فیلم رابطه را به یاد دارند که تلاش میکند تا سدهای رابطه خود با دنیای اطراف را بشکند. درخشنده در استفاده از نابازیگران در بطن روایی یک اثر سینمایی، توانمند است و این توانایی چیزی است که نمیتوان آن را انکار کرد،اما در این اثر این بار درخشنده از استفاده از نابازیگران در نقشهای اصلی خود صرف نظر کرده است تا تمام تمرکز خود را صرف افزایش کیفیت روایی داستان و اجرای درست آن کند و به این ترتیب فیلمی را خلق کند که بی تردید در بیشتر لحظات خود بیننده را با خود همراه میکند.
نویسنده : پریس تنظیفی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی قوه قضاییه تهران روز معلم پلیس اصفهان سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی حقوق بازنشستگان ایران خودرو سایپا کارگران تورم
نمایشگاه کتاب سریال جواد عزتی تلویزیون عفاف و حجاب فیلم سینمایی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس نوار غزه چین انگلیس اوکراین نتانیاهو ترکیه یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی تماس تصویری هواپیما تبلیغات اپل تلفن همراه گوگل همراه اول آیفون ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
کبد چرب فشار خون بیمه کاهش وزن دیابت بیماری قلبی مسمومیت داروخانه