جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نقدی بر قلب ماهیت دفاع مقدس در سینمای ایران كج راهه ای پر از سراب


نقدی بر قلب ماهیت دفاع مقدس در سینمای ایران كج راهه ای پر از سراب

امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز به بازخوانی مفاهیم اصیل انقلاب و زدودن زنگارهایی كه بر اثر بی توجهی ها و سهل انگاری ها سطح آنها را پوشانده احساس می شود

امروز بیش از هر زمان دیگر نیاز به بازخوانی مفاهیم اصیل انقلاب و زدودن زنگارهایی كه بر اثر بی توجهی ها و سهل انگاری ها سطح آنها را پوشانده احساس می شود.

همانگونه كه رهبر معظم انقلاب تا كنون بارها به آن اشاره فرموده اند، همدلی میان سه قوا امروز نسبت به هر زمان دیگر بیشتر بوده و اگر قرار است تلاشی جهت احیای ارزش های فراموش شده انقلاب صورت گیرد، زمان مناسبش امروز است. به تعبیری اگر امروز نتوانیم مفاهیم عمیقی چون ایثار و شهادت را به درستی تبیین ساخته و پرده از واقعیت های غرور آفرین هشت سال دفاع مقدس برگیریم، معلوم نیست در آینده چه بر سر آن خواهد رفت!

سخن گفتن در این باب كه دستاوردهای بی نظیر و شگفت انگیز هشت سال دفاع مقدس به عنوان یك واقعه ملی، مناسب ترین منبع ایجاد یك سینمای ملی است و این سینما نه فقط به عنوان یك اتفاق در تاریخ معاصر، ژانر و سبك یا بیان دیدگاه فكری بلكه به عنوان یك ناجی و نجات بخش هنر و سینمای ایران باید مطرح باشد، تكرار مكرراتی است كه بزرگان جامعه تا كنون بارها و بارها به آن اشاره كرده اند اما در كمال تاسف باید اعتراف كرد كه مبحث سینمای دفاع مقدس و توجه به گسترش آن، سالهاست كه تنها در حد سر دادن چند شعار و احیانا چند پیشنهاد كه البته هیچگاه اجرایی نمی شوند باقی مانده است.

هشت سال دفاع مقدس، تاریخی است غرور آفرین و جاویدان برای ملت انقلابی ایران، تاریخی كه لحظه لحظه آن را عاشقانه سوختند، عارفانه پرداختند، سرشار از حماسه كردند و با خون بر لوح زمان نگاشتند. تاریخ گواه آن است كه تمامی ملت هایی كه اهل ایثار و فداكاری بوده اند و ترس از مرگ و شهادت در دل هایشان راهی نداشته است با مرگ و جانفشانی ها به عزت و شرف دست یافته و نام و یادشان بزرگ و به یاد ماندنی بر لوح دلها به ثبت رسیده است. ملتی كه از شهادت استقبال كند و آمادگی لازم را برای ایثار، فداكاری و از خود گذشتگی در راه اهداف خویش داشته باشد، همیشه عزیز و سربلند بوده و مورد تحسین همه انسانهای منصف و آزاده است.

در برگ برگ صفحات تاریخ چه بسیار مواردی دیده می شود كه دفاع از ارزش ها كه البته در هر جامعه ای بنابر فرهنگ و سنن مردم آن منطقه مفهوم خاص خود را دارد، اصلی خدشه ناپذیر و ارزشمند محسوب می شود. چنانچه نخواهیم سفر طول و درازی در ادوار مختلف تاریخ داشته باشیم، كافی است مقاومت مردم اروپا در برابر متجاوزان آلمانی در گیر و دار جنگ جهانی دوم را مرور كنیم. اگرچه در این مقاومت تمام عیار، انگیزه های دینی و الهی بسیار كمرنگ و نامحسوس ظاهر شد اما از آنجا كه در آن، دفاع از مرزهای ملی و میهنی نهفته بوده و تجاوز به حقوق انسانی در هر مكتب و آئینی غیر قابل تحمل و چشم پوشی می باشد، این مقاومت به حماسه ای تبدیل شد كه علی رغم گذشت بیش از نیم قرن از آن همچنان مایه مباهات ملت و

دولت های اروپایی محسوب می شود.

اهمیت و ارزش این مقاومت در نزد مردم و دولت های غربی به اندازه ای است كه هر ساله میلیاردها دلار را صرف یادآوری و جاودانه ساختن رشادت های مردم خود به شیوه های مختلف

می كنند، چرا كه در منظر آنان این دلاوری ها،

ودیعه ای گرانبهاست كه بایستی به نحو احسن در حفظ آن كوشید تا به نسل های بعدی واگذار شود.

اما در مقاومت دلیرانه و بی نظیر هشت ساله مردم ایران در برابر تجاوزات سبوعانه ارتش رژیم بعثی عراق، موضوع شكل دیگری به خود می گیرد به این معنا كه در این مقاومت نه تنها انگیزه های انسانی و میهنی بسیار پررنگ و شفاف بود بلكه انگیزه های الهی كه بر گرفته از احكام مستدل و خدشه ناپذیر دین اسلام مبنی بر سفارش اكید به دفاع از دین، ناموس و تمامیت ارضی می باشد، نقش اساسی و مهمی را ایفا می كرد و درست به همین دلیل است كه دفاع دلیرانه مردم ایران، حاوی نكات بسیار عمیق تر و ارزشمندتری از دفاع سایر مردم دنیا می باشد كه آن را لایق عنوان «دفاع مقدس» می كند.

از آنجا كه جریان تقابل حق و باطل جریانی ازلی و ابدی است و جهان هیچ گاه از این دو جنبه خالی نبوده و نخواهد بود، طبعاً بقای جبهه حق، به خصوص اندیشه ای كه بخواهد در عالم فرا گیر شود و عرصه را بر زورمندان و قدرتمندان تنگ نماید، حق مظلومان و مستضعفان را از ستمگران و مستكبران بستاند، نیازمند راههای مختلف و مناسبی است كه به یقین فرهنگ ایثار و شهادت یكی از مهمترین راه ها و عوامل پیروزی در این رویارویی است. دشمنان به خوبی این رمز پیروزی را شناسایی كرده و در طول تاریخ همواره تلاش كرده اند تا مردم را از این فرهنگ رهایی بخش جدا سازند. چه بسا كه برای جدا كردن مسلمانان از فرهنگ جهاد و شهادت اتهاماتی چون خشونت طلبی را مطرح كرده باشند تا مسلمانان برای دفع این اتهام سخن از جهاد و مبارزه به میان نیاورند.

بی شك وظیفه هنر و هنرمند واقعی در چنین مقاطع حساسی است كه برجسته می شود و فرق میان هنر متعالی و به ظاهر هنرهایی كه انگیزه ای جز سرگرمی و لذت جویی صرف ندارند، ظاهر می شود.

رهبر معظم انقلاب با اشاره به ارزش هنر در دنیای كنونی و توقع نظام از هنرمندان برای زنده نگاه داشتن روح ایثار و از خود گذشتگی در كشور می فرمایند:

«توقع انقلاب از هنر و هنرمند، مبتنی بر نگاه زیباشناختی در زمینه هنر است، كه توقع زیادی هم نیست. ملتی در یك دفاع هشت ساله با همه وجود به میدان آمد. جوانان به جبهه رفتند و از فداكاری در راه ارزشی كه برای آنها وجود داشت، استقبال كردند - البته عمدتا به خاطر دین رفتند؛ هرچند ممكن است عده ای هم برای دفاع از میهن و مرزهای كشور دست به فداكاری زده باشند - مادران و پدران و همسران و فرزندان و كسانی كه پشت جبهه تلاش می كردند نیز طور دیگری حماسه آفریدند.

شما خاطرات هشت سال دفاع مقدس را مرور كنید، ببینید برای یك نگاه هنرمندانه به حالت و كیفیت یك جامعه، چیزی از این زیباتر پیدا می كنید؟»

اما در حالی كه انتظار می رفت با وجود پشتوانه های عظیم معنوی و الهی شاهد تولید آثاری در خور آن همه دلاور مردی ها و رشادت ها باشیم متاسفانه با گذشت زمانی كمتر از دو دهه فیلم هایی بر پرده سینماهای كشور رخ عیان كردند كه در آنها نه تنها از آنهمه حماسه و شكوه سخنی به میان نمی آید بلكه گاه آن دلاورمردان عرصه نبرد به جرم دفاع از میهن و آرمان هایشان بی رحمانه به پای میز محاكمه نیز كشیده می شوند.

رهبر معظم انقلاب با توجه به برخی كج فهمی ها و كم كاری ها در عرصه دفاع مقدس می فرمایند:

«این هشت سال دوره دفاع مقدس، شامل هزاران هزار حادثه است. من می خواهم این را از جامعه فرهنگی و هنری كشور مطالبه كنم كه از این هزاران هزار حادثه، لااقل یك فهرست تهیه كنند. بنشینند فكر كنند و در حوادث جنگ، دقت نظر هنرمندانه به خرج دهند؛ یك فهرست از این حوادث به وجود آورند؛ بعد این را بگذارند در قبال كارهای هنری ای كه تا امروز درباره جنگ شده است - كه البته بسیار هم ارزشمند است - ببینند كه چقدر از این فهرست را ما پر كرده ایم. من اعتقادم این است كه اگر این كار صورت گیرد، خواهیم فهمید كه ما یك هزارم آنچه را كه درباره این جنگ می باید تبیین كرد و می توان تبیین و موشكافی كرد، هنوز بیان نكرده ایم!

امروز ما می بینیم وقتی كه راجع به دفاع مقدس و جنگ هشت ساله و این عظمت مطلقی كه ملت ایران آفرید، صحبت می شود - كه مهمترین موضوع هنری است و یك هنرمند درباره این گونه شكوه های ملی، خوب می تواند قلم فرسایی یا میدان داری كند - بعضی از آثار در گوشه وكنار پیدا می شود كه نه فقط عظمت را نمی بینند؛ می گردند یك نقطه ضعفی، یا واقعی، یا حتی پنداری، پیدا می كنند و آن را مورد مداقه قرار می دهند! هدف از این كارها چیست؟ چرا باید ما این فرآورده عظیم ملت ایران را ندیده بگیریم؟! این خدمت به ملت ایران است كه در تهاجمی كه به مرزهای او، به شخصیت او، به عزت او، به تاریخ او، به هویت ملی او شده است - این گونه مردانه ایستاده و این طور شجاعانه دفاع كرده - ما بیاییم آن را زیر سوال ببریم؛ آن هم با زبان هنر؟! این كارها را می كنند. اینها به نظر من تصادفی هم نیست؛ یعنی نمی شود گفت حالا یك هنرمند به این فكر افتاده كه می شود این گونه عمل كرد؛ نه. به نظر من غیرعادی می آید. البته تقصیر از مسوولان و سردمداران مسائل هنری و فرهنگی كشور است؛ آنها هم باید سازماندهی كنند؛ باید كار كنند.»

آری باید بپذیریم كه سینمای ما نیازی مبرم به بازنگری و رویكرد دوباره به دفاع مقدس دارد. متاسفانه بر خلاف ادعاهایی كه به خصوص در روزهای گذشته شده است، باید اذعان داشت كه امسال نیز شاهد نمونه هایی از این دست آثار هستیم كه در آنها كج سلیقگی، فهم اشتباه نویسنده یا كارگردان در حوزه دفاع مقدس و حتی غرض ورزی به خوبی مشخص می باشد.

از عمده ترین انحرافاتی كه در سال های اخیر سینمای دفاع مقدس را مورد تهدید قرار داده است، می توان به موارد زیر اشاره كرد.

الف) بی كفایتی فرماندهان جنگ

اگر سینما را گزارشگری بدانیم كه می توان با كمك آن حقایق زمان را به تصویر كشید و میراث گذشتگان را به نسل آینده انتقال داد، رها كردن آن تحریفات جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت. شكی نیست كه بی توجهی به شرایط مكانی و زمانی یك واقعه، عملا انسان را از قضاوت عادلانه در ارتباط با آن واقعه باز می دارد، به همین دلیل تحلیل گران در بررسی و نقد یك واقعه توجه ویژه ای به چنین شرایطی دارند. به عنوان مثال نمی توان به چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی ایران اشاره كرد بی آنكه توجهی به شرایط و فضای آن سالها داشته باشیم.

القای بی كفایتی فرماندهان جنگ از چالش های مهمی است كه بر اثر قضاوت ناعادلانه برخی سینماگران در سال های اخیر به صورت جدی بر پرده سینما مطرح شده است. در حقیقت سینما به خصوص در دهه هشتاد با چالش های متعدد و مختلفی روبرو شده كه هر یك به سهم خود لطمات جبران ناپذیری را بر پیكر نحیف این سینما وارد كرده است. «طبل بزرگ زیر پای چپ» ساخته كاظم معصومی نخستین فیلم ایرانی است كه در آن فرماندهان جنگ با اتهام بی كفایتی، مسئولان واقعی قتل عام جمع كثیری از نیروهای خودی معرفی شده اند.

مهران سربازی كه در یك عملیات پای چپ خود را از دست داده است، ستوان یحیی و مقامات بالاتر نظامی را مقصر اصلی جراحت خود و قتل عام كلیه نیروهای گروهان می داند. مهران معتقد است كه بی تدبیری فرماندهان و بی توجهی به جان سربازان باعث شده تا آنان در چنین ورطه ای گرفتار آیند. قابل توجه آنكه ستوان یحیی در برابر تمامی اتهامات مطرح شده از سوی مهران، فقط به بیان این جمله كفایت می كند كه مامور است و معذور!! خودكشی ستوان یحیی در انتهای فیلم نیز به نوعی بر پذیرش اتهامات مهران تایید می گذارد.

در فیلم «سنگ، كاغذ، قیچی» ساخته سعید سهیلی كه هم اكنون بر پرده سینماهای كشور به نمایش در می آید این موضوع مورد تاكید قرارمی گیرد. وقتی جهان همراه مرضیه و مملی تلمبه به آسایشگاه جانبازان جنگ وارد می شوند با پیرمرد نابینایی روبرو می شوند كه دوستانش او را حاجی می نامند. حاجی در روزگار جنگ فرمانده گروهان تعدادی از این رزمندگان بوده است. او تلاش می كند تا با شنیدن حقیقت از زبان جهان و مملی، قضاوت درستی راجع به بحث گروگان گیری آنان بكند.

یكی از رزمندگان معتقد است كه حاجی هیچگاه در قضاوت هایش اشتباه نمی كند. این در حالی است كه یكی دیگر از جانبازان در انتقاد به این ادعا، صریحا حاجی را مسئول كشته شدن خیل كثیری از همرزمانش می داند. او دائم تكرار می كند كه به فرمان حاجی همرزمانش از سنگر خارج شدند و سپس توسط تیربارهای دشمن همگی بر خاك و خون غلطیدند. این سخنان در حالی از زبان رزمنده بیان می شود كه حاجی و سایرین كوچكترین پاسخ مستدلی برای نفی و تكذیب آن ندارند. از سوی دیگر فرمانده جنگ، نابینا انتخاب شده است كه خود نمادی آشكار بر عدم بصیرت و دانش فرمانده محسوب می شود.

اما در فیلم «پاداش سكوت»ساخته مازیار میری، اكبر، رزمنده ای كه خود را عامل مرگ یكی از دوستانش می داند، پس از جستجوهای فراوان سر انجام نشانی احمد ایروانی، فرمانده سابق خود را می یابد.

علی آرمانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.