سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

زیانکار و خسران زده واقعی


زیانکار و خسران زده واقعی

در قرآن کریم آیات متعددی درباره «خسارت خود» وجود دارد در این نوشتار کوتاه در صدد درنگ کردن در این تعبیر قرآنی هستیم خودباختگی از نظر قرآن کریم یعنی چه و چه کسانی خویشتن خود را می بازند تعبیر «خسروا انفسهم» در کتاب آسمانی ما هشت بار تکرار شده است

در قرآن کریم آیات متعددی درباره «خسارت خود» وجود دارد. در این نوشتار کوتاه در صدد درنگ کردن در این تعبیر قرآنی هستیم. خودباختگی از نظر قرآن کریم یعنی چه و چه کسانی خویشتن خود را می بازند. تعبیر «خسروا انفسهم» در کتاب آسمانی ما هشت بار تکرار شده است. مثلاً قرآن در سوره انعام می گوید: «الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ یُوْمِنُونَ [۱]»: خود باختگان کسانی اند که ایمان نمی آورند. یا می فرماید: «وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خَالِدُونَ [۲]» و کسانی که کفه میزان (اعمال) شان سبک باشد، آنان به خویشتن زیان زده و همیشه در جهنم می مانند. برای اینکه به اهمیت بحثی که می کنیم واقف باشیم، همین اندازه باید دانست که از دیدگاه قرآن خسارت واقعی و اصلی، خسارت مالی نیست بلکه ضرر زدن به خود است.

در قرآن دو بار آمده که: إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَلَا ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ [۳]»: زیانکاران در حقیقت کسانی اند که به خود و کسانشان در روز قیامت زیان رسانده اند. (یا می رسانند) برای اینکه بفهمیم خسارت نفس یا همان، خودباختگی چه معنایی دارد باید از دو مفهوم بحث کنیم: یکی مفهوم خسران و دوم مفهوم نفس و خود.در فارسی ما وقتی می گوئیم خودباختگی، مقصودمان ضعف نفس و یک جور کم آوردن در برابر دیگران است ولی در اینجا مسأله چیز دیگر است. معنای خسارت، از دست دادن و زیان کردن مال است و واژه‌ای است که در رابطه با تجارت مطرح می شود. راغب اصفهانی این واژه را مربوط به جایی می داند که این زیان در سرمایه باشد او می نویسد: «الخسر و الخسران انتقاص راس المال و نسیب ذلک الی الانسان فیقال خسر فلان و الی الفعل فیقال خسرت تجارته[۴]»: یعنی معنای خسر و خسران کم شدن و کاهش سرمایه است که گاهی به انسان (مالک) نسبت داده می شود و گفته می‌شود فلانی ضرر کرد – و گاهی به خود کار تجاری نسبت داده می شود و گفته می شود تجارت فلانی ضرر کرده است.

توضیح بیشتر این است که گاهی در یک معامله انسان سود نمی کند یا بخشی از سودش از دست می رود ، در این موارد تعبیر خسران به کار نمی رود اما گاهی در میان داد و ستد، انسان سرمایه خود را از دست می دهد و ضرر به اصل سرمایه می خورد. اینجاست که تعبیر خسران و خسارت به کار می رود. اگر این بیان راغب را برای تفسیر خود مبنا قرار دهیم باید توجه کنیم که نفس انسان که سرمایه تجارت معنوی او در این جهان است در برخی موارد مورد خسارت قرار می گیرد.

درباره نفس و خود مباحث فلسفی و عرفانی زیادی مطرح شده که اینجا جای طرح آن نیست. اجمالاً اینکه انسان از یک بدن تشکیل شده که موجودی مادی است و همانند همه موجودات مادی دیگر فانی می شود و در زیر خاک می پوسد و یک روح دارد که حقیقت و انسانیت انسان را تشکیل می دهد و درک واقعی آن جز به مدد شهود میسر نیست. اما همین حقیقت را همه وجداناً و به صورت اجمالی درک می کنند و از آن- حتی با گذشت سال‌ها که اکثر یا همه سلول‌های بدن عوض شده است- من و خودم تعبیر می کنند. این من همان نفس و روح آدمی است که خوبی و بدی اعمال هر فرد هم به آن برمی گردد.

«لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ» حال به بحث خود بر گردیم. گروهی در روز قیامت در مورد خودشان، حقیقت انسانی خود دچار خسارت می شوند و به اصطلاح خود را خواهند باخت. اینکه انسان مالش را در یک تجارت ببازد مفهوم روشنی دارد. اما اینکه انسان خودش را از دست بدهد چه معنایی می تواند داشته باشد؟ مسلماً معنای خودباختگی، این نیست که انسان کشته شود و جانش از بین برود و یا آسیب ببیند چرا که قرآن بحث خودباختگی را در روز قیامت مطرح می‌کند و نیک می دانیم که در آن روز بحث مرگ وجود ندارد. «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ [۵]»: و زندگی حقیقی همانا [در] سرای آخرت است. همچنین روشن است که مراد از خسارت نفس، آسیب‌هایی که مربوط به بدن وجسم انسان می شود، نمی باشد چرا که قرآن این موضوع را با ایمان نیاوردن مرتبط می کند الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ یوْمِنُونَ. مراد از این تعبیر بلند قرآنی این است که گروهی از انسان‌ها در طول زندگی نه تنها سودی به دست نمی آورند بلکه به سرمایه اصلی که همان جان خویشتن باشد آسیب می رسانند. قرآن مجید در جریان معامله باخدا-إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُوْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ [۶]- مسأله خریدن جان انسان مومن را مطرح می کند و خدا را خریدار خود انسان که عبارت از همان روح اوست معرفی می کند. اگر پذیرفتیم که همه در جریان یک تجارت بزرگ جهانی قرارداریم که «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَی تِجَارَةٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ [۷]»: آیا شما را بر تجارتی راه نمایم که شما را از عذابی دردناک می‏رهاند؟ و راه موفقیت و کسب سود در این تجارت ایمان و عمل صالح است که «إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ [۸]»: واقعاً انسان دستخوش زیان است ، مگر کسانی که گرویده و کارهای شایسته کرده؛ روشن می‌شود که کسانی‌که متاعی غیر از ایمان و عمل شایسته آورده‌اند در این تجارت ورشکست شده‌اند.

آن‌ها به بدن خود که ضرر و زیانی نرسانده اند بلکه روح و روان خویش را در اثر کفر و فساد، به تباهی کشانده‌اند و گفتیم که در معارف بلند قرآن کریم حقیقت انسان به جسم و بدن او نیست بلکه به روح اوست. مهم‌ترین سرمایه ما روح ماست که باید در این دنیا و به وسیله بدن به کسب معارف و فضایل مشغول باشد و اگر این طور نکرد و به جای خیر به شر رو آورد از دیدگاه قرآن کریم خود را تباه کرده و در برابر چیزی به دست نیاورده است. از امیرالمومنین (علیه السلام) روایت است که فرمود: «لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلا تبیعوها الا بها[۹]» برای نفس شما بها و قیمتی جز بهشت نیست مبادا خود را به کمتر از آن بفروشید. شبیه همین تعبیر خودباختگی را ما در قرآن در مورد دیگری هم داریم و آن مسأله خود فراموشی است. «وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ [۱۰]»: و چون کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند و او [نیز] آنان را دچار خود فراموشی کرد.

سید محمد مهدی رفیع‌پور

منابع در دفتر روزنامه موجود است



همچنین مشاهده کنید