یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
نقش فرهنگ در تحول دین و دولت مسلمانان
یکی از اهداف این سایت بهبود شناخت و آگاهی خوانندگان در عرصه فرهنگ در جامعه است لذا در سری برنامه های نقش فرهنگ در تحول دین و دولت مسلمانان سعی بر آن است که مفاهیم فرهنگ ، دین ، تمدن و دولت در جوامع اسلامی باز شود کلیه مطالب بر گرفته شده از کتاب نقش فرهنگ در تحول دین و دولت مسلمانان که قبلا معرفی شده است. در ادامه مقدمه این کتاب را می خوانیم ؛ نویسنده آقای علی باقری خلاصه ای از اهداف نوشتن این کتاب را آورده است و به نکاتی کلیدی در مبحث فرهنگ اشاره می کند :
این کتاب در خلال تدرس «درس تاریخ تحول دولت و سیاست در اسلام» در دانشگاه تهران و برخی از دانشکدههای دیگر تدوین شده ودر سه جلد آماده گردید. یک جلد آن پس از بررسی قرار بود به چاپخانه دانشگاه تهران برود. امّا مسائل و حوادثی روی داد که سبب شد، آن را باز پس گیرم و چاپ نکنم.
بهر تقدیر پس از سالها تحقیق و تدریس در زمینه علت یابی تحول و تغییر در دین و دولت مسلمانان به نظریهای رسیدم که از دید نویسنده این سطور بسیار مهم و کارساز است. بر اساس این نظر، فرهنگ یکی از ارکان اصلی و سازنده هر جامعه است. منظور از جامعه یک قبیله تا یک جامه سیاسی بزرگ است. این اهمیت به حدی است که پذیرفتم برخلاف نظریه اندیشمندان سیاسی که دولت را مرکب از چهار رکن جامعه، سرزمین، حکومت و حاکمیت میدانند. دولت باید مرکب از پنج رکن باشد، که رکن مهم و پنجم آن فرهنگ است. زیرا فرهنگ حاوی و حامل آئین و ارزشهای تنظیم کننده رفتار انسانها در جامعه است. و جامعه بدون فرهنگ اساساً بی معناست و شکل نمیگیرد. خواه یک جامعه بدوی و اولیه باشد و یا جامعه پیشرفته.
فرهنگ مجموعهای از اصول و ارزشهاست که بر اثر تجربه و مرور زمان در یک جامعه خاص و در سرزمینی معین به وجود میآید و مردم با استفاده از آن، رفتارهای گوناگون خود را شکل داده و یا به مرحله اجرا در میآورند. به این جهت هر جامعهای دارای فرهنگ خاص و ویژه خود میباشد. زیرا نیازها، امکانات، اهداف، آرزوها، محدودیتها و تنگناها در هر جامعه مختص همان جامعه است. پس فرهنگ هر جامعه در کلیت خود، امری خاص و محدود به آن جامعه میشود. هر چند که نقاط اشتراک با فرهنگهای دیگر هم دارد. به کمک آشنایی با اصول و چارچوب یک فرهنگ میتوان چگونگی رفتارهای اجتماعی، نحوه شکل گیری، ثبات، یا تغییرات آن را توجیه و تفسیر نمود. به عبارت دیگر بدون توجه به فرهنگ نمیتوان علل و دلایل تحول و تغییرات مادی و غیرمادی در یک جامعه را تحلیل کرد. تغییراتی که در حوزه سیاست، اقتصاد، دین، تکنولوژی، روابط اجتماعی و غیره رخ میدهد همه متکی بر فرهنگ است.
در تشبیه و تعریف فرهنگ میتوان گفت فرهنگ برای جامعه هم چون حافظه برای انسان است. فرهنگ حامل و حاوی خاطرات و مفاهیمی برای آدمی است که به یاد او میآورد که پیش از این درباره هر موضوع خاص چگونه عمل شده است. به این دلیل اعضای یک جامعه رفتار روزمره خود را با آن هماهنگ ساخته و از آن الگو میگیرند. پس فرهنگ شامل شیوه نگرش مردم به خود و محیط اطراف اوست. راه و رسم زندگی در خانه، و محله و محیط و شهر وجامعه است.
فرهنگ شامل قوانینی عرفی و نانوشتهای است که مردم بر اساس آن رفتار میکنند. بدون آن که اجباری محسوس یا ضمانت اجرایی قانونی داشته باشد. برخی از نویسندگان هم چون هری تری یاندیس در کتاب فرهنگ و رفتار اجتماعی، فرهنگ را به عینی و ذهنی تقسیم بندی می کنند. جنبههای عینی فرهنگ شامل ابزار، جاده، رسانههای جمعی و است. جنبههای ذهنی فرهنگ شامل طبقهبندیهای مفاهیم ، هنجارها ، قواعد و ارزشهاست.
براساس تجزیه و تحلیل فرهنگ ذهنی میتوان دریافت که افراد چگونه دیگران و محیط اجتماعی را شناسایی و درک کرده. آن را طبقه بندی و ارزش گذاری میکنند.
فرهنگ هر جامعه دارای نشانهها و الگوهای خاص خود است. الگویی مبتنی بر باورها، ارزشها و هنجارها که مضامین موجود در جامعه را سازمان میدهد. در مقایسه فرهنگها با یکدیگر است که میتوان به تفاوتها و اختلافات و همچنین تشابهات آنان پی برد. هر فرهنگی در مقایسه با فرهنگ دیگر ممکن است درجهای از پیچیدگی را داشته باشد وفرد گرایا جمع گراتر باشد. همچنین درجات گوناگونی از چیرگی و سلطه فرهنگ بر افرادجامعه را نشان دهد. به علاوه چگونگی تغییر در فرهنگ ها هم متفاوت است.
ممکن است در باب تغییرات فرهنگی نظرات مختلفی ارائه شود. امّا آنچه مسلم است، فرهنگ قابل تغییر است. امّا این تغییر سریع، همه جانبه و یک پارچه نیست. بلکه کند، تدریجی و متناسب با مجموعه ارکان فرهنگ صورت میگیرد. فرهنگ هر جامعه با توجه به عوامل جمعیتی، اقلیمی و سرزمینی و حکومت و دین شکل گرفته یا تغییر مییابد.
به عنوان مثال در مناطق سردسیر نوع پوشش و لباس دارای محدوده معینی است. یا در مناطق حاشیه دریا مردم اقتصاد خود را متکی بر دریا ساخته، تحرک بدنی زیاد در محیط خود دارند، لذا معمولا استقلال نفس و زندگی و آزادی میان آن مردم بیشتر دیده میشود. در حالی که در محیطهای کشاورزی چنین وضعی وجود ندارد. اعضای چنین جوامعی برای توسعه طرحهای کشاورزی خود باید همکاری بیشتری با یکدیگر داشته و آزادی فردی محدودتر را ببپذیرند. در عین وجود ثبات در این جوامع، تغییرات در طول زمان اجتناب ناپذیر است. زیرا جوامع نیاز به تغییرات دارند. در هر دوره مشخص تاریخی، مردم نیازهای جدیدی یافته برای رفع آن ابزارها و روشهای صنعتی و تمدنی جدیدی را تولید و خلق میکنند.
در نتیجه رفتار آنان متناسب با تغییرات همه جانبه اجتماعی تغیر میکند. به عنوان مثال بررسی وضع تهران در صد سال گذشته میتواند این تغییرات را به خوبی نشان دهد. در طول قرن اخیر مردم تهران از نظر نوع مسکن، اشتغال، تفریحات، تعداد فرزندان، خانه سازی، شهرسازی، روابط فردی، خانوادگی، اجتماعی. آموزشی و دینی تغییر کردهاند. این تغییرات برای هر نسل نامحسوس است. زیرا به تدریج تغییر می کند. و مردم نیز همگام با تغییرات مادی و محسوس، به شکل بسیار کند و نامحسوسی فرهنگ رفتارها و اعمال خود را شکل میدهند.
فرهنگ در هر جامعهای دارای رقیبانی است که آنها هم میکوشند رفتار مردم را تنظیم کنند یا آنان را وادار به انجام برخی کارها نموده و از برخی اعمال دور نمایند به طور خلاصه این رقیبان عبارتند از :
▪ دین.
▪ حکومت و قانون.
▪ علم و باورهای علمی.
▪ ایدئولوژی.
▪ فرهنگ های دیگر به ویژه فرهنگهای مسلط و قدرتمند.
فرهنگها دارای حوزه نفوذی هستند که عبارت از زبان، مکان، زمان ـ فرازبان.
فرهنگ را میتون از نظر موضوع، ابزار، ارکان، عناصر، روشها و سیاستها و اهداف مورد بررسی قرار داد. و جالب این است که در بسیاری از جوامع از جمله ایران، معمولاً فرهنگ را مساوی با ابزارها و عناصر آن تلقی میکنند.
همچنین میتوان فرهنگ را از نظر میزان توسعه، نحوه اشاعه و گسترش، تداوم، تغییرات و نحوه انتقال مورد بررسی قرار داد.
یا در تقسیم دقیق فرهنگ و توجه به رفتارهای فرهنگی افراد در جامعه میتوان به فرهنگ فردی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، دینی، مذهبی، بهداشتی و غیره اشاره کرد.
توجه به نقش و کارکرد فرهنگ در جوامع غربی بسیار زیاد و قابل تو جه است. در حالی که در جهان سوم به این امر توجه زیادی نشده و نمیشود. هرچند مطالعات فرهنگی معمولاً به شکل مستقل و مربوط به یک جامعه خاص بوده اما، در سالیان اخیر هم رشته جدیدی مورد توجه واقع شده است که در آن به مطالعات میان فرهنگی میپردازند. مطالعات میان فرهنگی به مقایسه تفاوتها و تشابهات میان دو یا چند فرهنگ مختلف میپردازند. این مطالعات را میتوان به اشکال زیر مورد توجه قرار داد.
▪ میان فرهنگی به لحاظ زمانی، که به بررسی تفاوتهای فرهنگی یک جامعه در دورههای تاریخی مختلف میپردازد.
▪ میان فرهنگی به لحاظ اقوام موجود در یک دولت، مثل اقوام لر، کرد، ترک، فارس و در ایران
▪ میان فرهنگی به لحاظ دینی واحد مسلمانان در اروپا، یا آسیا.، خاور میانه و
▪ میان فرهنگی به لحاظ نژاد واحد، در کشورهای مختلف.
▪ میان فرهنگی به لحاظ جغرافیای سیاسی.
▪ میان فرهنگی میان ادیان مختلف.
▪ میان فرهنگی میان مذاهب مختلف یک دین.
▪ میان فرهنگی میان علمی.
▪ میان فرهنگی میان فرهنگی.
▪ مطالعات میان فرهنگی به لحاظ جغرافیا و مکان.
▪ مطالعات میان فرهنگی به لحاظ توجه به دیدگاههای فلسفی حاکم بر جوامع.
▪ مطالعات میان فرهنگی به لحاظ توجه به دیدگاههای ارزشی و اخلاقی.
با عنایت به سرفصلهای ذکر شده، باید به یک نکته بسیار مهم هم اشاره کرد و آن پایداری اصول کلی فرهنگ در جریان تحولات و تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر جامعه است. مثلاً در بررسی جامعه عرب در قبل و بعد از اسلام میتوان به حیات اصول و ارزشهای کلی در دوره جاهلیت، پس از ظهور اسلام و در دوران خلفای راشدین و پس از آن اشاره کرد.
به عنوان مثال عصبیت قومی و گرایش به حفظ منافع خاندانهای قبل از اسلام قدرت و دوام زیادی از خود نشان میدهد. این اصل که در زمان پیامبر اکرم (ص) تضعیف شد. امّا بلافاصله پس از رحلت ایشان، به کوچکترین بهانهای دوباره خود را نشان داد. در رفتار اوس و خزرج در سقیفه، در زمان ابوبکر، در برخورد با اقوام و قبایلی که حاضر به پرداخت مالیات نبودند. و در برخورد خلیفه دوم با اعراب و اولویت دادن به آنها و برخورد عثمان با اقوام و وابستگان خود این اصل باقی و برقرار است. کما اینکه در دورهها بعد در زمان بنی امیه و بنی عباس هم در اشکال خاص خود میماند، تا که در قرن معاصرکه مسأله ناسیونالیزم مطرح میشود. اصالت دادن به قبیله و ملت خود در زمان معاصر هم سبب عدم اتحاد همه جانبه اعراب گردیده است. به علاوه اختلافات موجود در میان اعراب گاه زمینههای برخورد و جنگ را میان آنان فراهم ساخته است.
نکتههای دیگر در باب غلبه یافتن اصول فرهنگ در جوامع مسلمان و عدم حاکمیت کامل و همه جانبه دستورات و ارزشهای دینی در مقابل ارزشهای فرهنگی در جوامع مسلمان است. در سیاست و حکومت هم فرهنگ سبب شد که موازنه مناسبی میان مردم و حکومت برقرار نگردد. و حکومت همواره حق مردم را نادیده گرفته، به ظلم و اجحاف بپردازد. این موضوع در این کتاب مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
چنانچه به مدارک و منابع مورد استفاده مراجعه شود ، معلوم می گردد که از کتابها و منابع عادی مردم اهل سنت نیز بهره ها برده است . بحث این کتاب شناسایی نقش فرهنگ در جامعه است . قصد دارد روشن سازد که آیا دین از ابتدا در جوامع مسلمانان مورد توجه بود ؟ یا آن که معیارها و اصول دیگری تحت عنوان دین و مذهب وارد صحنه شد ه است ؟ بر این اساس معلوم شود آنچه که تحت عنوان مذهب در هر کشور مسلمان شناسایی شده چرا با مذاهب واحد رفتارهایی یکسان و مشابه دیده نمی شود ؟ مثلاً چرا شیعیان لبنان و ایران و عراق و مناطق افغانستان و شوروی رفتارهای مشابه ندارد ؟ چرا مردم مصر رفتار مشابه دینی با مردم سودان و تونس و لیبی ندارند . و چرا اعراب در هر کشور با وجود دین مشترک متحد نمی باشند ؟ مردم سوریه چه تفاوتهایی با مردم عرب شمال آفریقا یا کشورهای حاشیه خلیج فارس دارند ؟
در این مقایسه معلوم می شود که دین اسلام در عین آن که بر بیش از پنجاه کشور مسلمان نفوذ دارد . امّا این امر سبب نزدیکی همه جانبه مردم آنان به اصول اساسی دین نیست . زیرا در هر یک سیاست ها و حکومت ها و روابط اجتماعی کاملاً متضاد و متفاوتی حاکم است ؟ این تضاد و تفاوت نمی تواند ریشه در دین اسلام داشته باشد ، پس مربوط به فرهنگ خاص آن جوامع است که رنگ و بوی مذهبی گرفته است . و تا هنگامی که دو مقوله دین و فرهنگ به طور مستقل در هر کشور شناسایی و از یکدیگر تفکیک نگردد . این اختلاف در جوامع همچنان باقی خواهد ماند.
اندیشمندان مسلمانان به جایی کپی برداری از معارف دین مسیحیت و یهودیت ، باید شناسایی اصول اساسی دین اسلام در زمینه های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و خانوادگی پرداخته ، و آن را از مسائل بومی و فرهنگی کاملاً دور کنند . تا امکان وحدت و اتحاد میان مسلمانان فراهم شده و همچنین مردم هم رابطه صحیح با آموزه های قرآن و سنت پیامبر اکرم و معصومین ( ع ) پیدا کنند .
فرهنگ در جوامع مسیحی و یهودی هم نقش خاصی را در برابر دین ایفاء کرده است . به عنوان مثال حدود ۳۳۰ سال پس از ظهور مسیحیت ، کنستانتین امپراتور روم ، دین عیسی ( ع ) را پذیرفت ، امّا این پذیرش در جامعه شرک آلود صورت گرفت . فرهنگ آن جامعه با دین مخلوط شد ، و ترکیب جدیدی به وجود آورد که نه فرهنگ جامعه غیر دینی روم بود ، و نه به طور کامل تابع دستورات حضرت مسیح به حساب می آمد .
در عربستان عصر جاهلیت ، اقوام و قبایل به اصول فرهنگی خاصی گرایش داشتند . آنان در رفتارهای اجتماعی و خانوادگی ، روابط درون و برون قبیله ای ، در امور اقتصادی و غیره بر اساس معیارها و ارزش های خاصی عمل می کردند . این اصول با ظهور دین مبین اسلام در خطر قرار گرفت ، آنان که خالص تر بودند . و از صمیم قلب به خداوند و دین گرایش یافتند . فرهنگ عرب جاهلی را بیشتر رها کردند . لذا در رفتارهای خود علائمی از دنیا طلبی ، خود خواهی ، گرایشات و تعصبات خاندانی و قبیله ای را نشان دادند . این افراد گروه های معارض و مخالف چون خاندان بنی امیه و حتی در میان صحابه و اقوام پیامبر اکرم ( ص ) بودند. آیا این عجیب نبود ، که اندکی پس از غدیر خم ، همه کوشیدند آن وصیت پیامبر را فراموش کنند ؟ آیا عجیب نبود که نزدیکان پیامبر اجازه نوشتن وصیت را به او ندادند ؟ آیا عجیب نبوده عده ای از صحابه که مدعی عشق و دوستی و ارادت به پیامبر بودند درست در زمان رحلت ایشان ، به جای آن در کنار او ، و در کنار خاندان او باشند ، جسد آن حضرت را در حین غسل دادن رها کرده و به سقیفه هجوم برده و مشغول منازعه برای تصدی حکومت شدند ؟ وقتی امری به این مهمی توسط صحابه مغفول می ماند ، آیا بدیهی نخواهد بود که پس از ایشان اجازۀ نقل احادیث پیامبر را ندهند ؟ آیا توجیه مطلب مشکل است که اصول اساسی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دین به تدریج مهجور و متروک گردد ؟ اصولی چون برابری و برادری تمام حاد مردم جامعه ، تقسیم مساوی امکانات بیت المال ، نظارت همه جانبه مردم بر کار حکومت ، توجه کامل به سیره پیامبر و بسیاری معیارهای دیگر که از جامعه خارج گردد . و در این انحراف ، جز توجه به مبانی فرهنگی حاکم بر جامعه چه چیز دیگری می تواند ملاک و معیار سنجش صحیح از ناصحیح و سره از ناسره باشد . این کتاب به هیج وجه قصد آن ندارد که وارد دعوای تاریخی فرق و مذاهب اسلامی گردد بلکه در صدد است موضوعی نو را طرح و بحث نماید و ریشه فرهنگی مسائل و تأثیر آن بر تحول جامعه مسلمانان را بازگو و طرح نماید. زیرا چنان که اشاره شد، دارد این کتاب قصد دارد به بررسی نقش فرهنگ در جامعه مسلمانان بپردازد و باز چنانچه مرقوم افتاد کتاب در سه جلد تنظیم شده و آماده چاپ بود. امّا متأسفانه دو جلد که شامل دورههای میانی تا دوران معاصر و جلد سوم مربوط به سیاست و حکومت و دین و دولت در جوامع معاصر مسلمان بود توسط ناشر مفقود گردید. و از این بابت حتی یک عذرخواهی هم به عمل نیامد.امید است به خواست حق تعالی در آینده نه چندان دور این دو جلد از نو نوشته شود. جلد اول کتاب تا پایان دوره خلفای راشدین را در بر میگیرد و این بنده از حضرت حق مسألت دارد که آن را گامی هرچند کوتاه در جهت اصلاح فرهنگی در جامعه تلقی فرماید.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست