پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
کسی قدر عافیت داند که به مرضی گرفتار شود
در روزگاران قدیم ، پادشاهی با کشتی مسافرت می کرد . این بار خدمتکارش را هم به همراه خود برده بود . خدمتکار که تا آن روز یک بار هم دریا را ندیده و با کشتی مسافرت نکرده بود با دیدن دریا ترسید و به گریه افتاد .
هر چقدر پادشاه و اطرافیانش او را نصیحت کردند فایده ای نداشت .
شاه کم کم داشت عصبانی می شد که یکدفعه دانشمندی که با آن ها همسفر بود گفت : " او را به من بسپارید تا آرامش کنم ! " و سپس دستور داد خدمتکار را به دریا بیندازند . او چند بار به زیر آب رفته و بیرون می آمد . بعد گفت : " حالا او را بیاورید و سوار کشتی کنید . " بعد از چند دقیقه خدمتکار در گوشه ای آرام نشست ، پادشاه با تعجب گفت : " چطور آرام شد ؟ " دانشمند گفت : " او سختی غرق شدن و ارزش مکانی (کشتی) که الان در آن قرار گرفته بود را نمی دانست و از ارزش سلامتی اش خبر نداشت ولی حالا که به مشکل و دردسری گرفتار شد قدر سلامتی و موقعیتش را فهمید . " از آن موقع به بعد هر کس از وضعیت خود راضی نباشد و قدر آن را نداند این مثل را برایش به کار می برند !
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
روز معلم ایران رهبر انقلاب معلمان نیکا شاکرمی دولت سیزدهم مجلس شورای اسلامی مجلس شهید مطهری حجاب شورای نگهبان قوه قضائیه
تهران هواشناسی معلم شهرداری تهران سیل پلیس قوه قضاییه آموزش و پرورش بارش باران فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی
خودرو دولت قیمت خودرو قیمت دلار ایران خودرو قیمت طلا دلار سایپا بانک مرکزی بازار خودرو کارگران تورم
تلویزیون رادیو تئاتر سریال رضا عطاران فیلم سینمای ایران سینما دفاع مقدس موسیقی نون خ رسانه ملی
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین اسرائیل جنگ غزه آمریکا نوار غزه روسیه چین حماس عربستان یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان تراکتور لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا باشگاه پرسپولیس
همراه اول دبی واکسن تبلیغات اپل ناسا گوگل وزیر ارتباطات پهپاد
کبد چرب میوه کاهش وزن بیمه دیابت داروخانه ویتامین طول عمر بارداری