دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
نگاهی از منظر نظریهی روایت به فیلم نامهی «بغض» نوشته ی رضا درمیشیان، روایتی از سرگشتگی های غریب
اولین بار، این «نقد فرمالیستی» بود که بین دو مؤلفه ی اصلی هر ساختار روایی، تحت عناوین فابیولا(Fabula) و سیوژت(Soujet) تمایز قائل شد. این نوع نقد، فابیولا را مجموعه ای سراسری از رویدادهای ممکن در روایت، و سیوژت را ترتیب و توالی زمانی و منطقی رویدادها تعریف میکرد. فرمالیست ها معتقد بودند که همواره داستانی خام به نام فابیولا وجود دارد که وقتی پرداخت شود، به هنر یا صنعت تبدیل و سیوژت نام خواهد گرفت. فابیولا بعداً گاهی با نام «داستان»(Story) و سیوژت با نام «پیرنگ»(Plot) نام گذاری شد. به طور مثال، فورستر پیرنگ را حاصل ارتباطی منطقی دانست که میان دو یا چند رویداد برقرار می شود، که از جهان «داستان» استخراج شده اند. مثلاً دو رویداد «شاه مُرد» و «ملکه مُرد» را می توان از جهان کلی داستان استخراج کرد. سپس با ساخت جمله ی «شاه مرُد و سپس ملکه از غم او مُرد»، بین این دو رویداد، پیوندهای منطقی زمانی و علت و معلولی ایجاد کرد و از آن «پیرنگ» ساخت.
ژرار ژنت از سطح این تمایزهای متعدد دوگانه در روایت نیز فراتر رفت و به یک تقسیم سه گانه در روایت دست یافت. وی در کتابی با نام «گفتمان روایی» سه سطح از روایت را با نام های هیستوا(historie)، قسی(recit) و نریشن(Narration) تعریف کرد. histoire داستان خام یا فابیولا یا همان Story است. recit شکل سازمان دهی شدهی جدید از داستان خام است که به آن گفتمان(Discource) نیز می گویند و معادل سیوژت است، و Narration کنش یا عمل روایت گری است. در این تقسیم بندی از ژنت، «نقطهی دید روایت»، نقشی اساسی ایفا می کند. ژنت این تمایز نقطه ی دید را با تفاوت قایل شدن میان Narrator و Focalizer باز هم دقیق تر و جزئی تر کرده است. از دید ژنت Focalizer کسی است که همه ی رویدادهای روایت را مشاهده می کند، اما لزوماً درباره ی رویدادها چیزی نمی گوید، چراکه حرف زدن از روایت کار Narrator است. مثلاً در بخش بزرگی از رمان «آرزوهای بزرگ»، Focalizer شخصیت پیپ کودک است که داستان از زاویهی نگاه او مشاهده میشود. اما فردی که این داستان را بیان میکند، همین پیپ در سنین جوانی است. بنابراین، Narrator در اینجا پیپ جوان است. البته گاهی هم Narrator و Focalizer بر هم منطبق میشوند. مثلاً در رمان «چهره ی هنرمند در جوانی»، اثر جیمز جویس، فردی که داستان از دیدگاه او دیده میشود و فردی که داستان را روایت میکند هر دو با هم بزرگ میشوند و یک نفر هستند.
به باور ژنت، عمل روایت گری کنشی است که طی آن، ما از histoire به narration میرسیم. این فرایند تبدیل با سه ابزار صورت میپذیرد: 1- زمان(Tense) 2- حالت(Mood) 3- لحن یا تلقی(Voice).
در مورد زمان، عمده و عمومی ترین رویکرد این است که می توان با جابجا کردن عناصر، از لحاظ زمانی، فرایند روایت گری را انجام داد. با این حال، جابجایی زمانی تنها ساز و کار این فرایند نیست. مثلاً می توان از تغییرات در طول دوره یا مدت زمانی (Duration) نام برد. بدین وسیله میتوان طی کنش روایت گری، مدت زمان های طولانی را کوتاه یا برعکس، مدت زمانهای کوتاه را طولانی کرد. به طور مثال مارسل پروست در رمان «در جست و جوی زمان از دست رفته»، رویداد یا کنشی را که در حالت عادی مدت بسیار کوتاهی طول می کشد، طی چندین صفحه روایت می کند و به این ترتیب، زمان را در روایت کش می دهد و طولانی تر می کند. در حالی که در یک فیلم سینمایی می توان با یک عبارت در عنوان بندی زمان را به سال ها عقب تر یا جلوتر برد و بنابراین، زمانی به اندازه ی چندین سال، تنها چند ثانیه طول میکشد. همچنین با شیوه ی «تکرر» (Frequency) اتفاقی که در histoire، فقط یک بار رخ داده، در recit بارها تکرار می شود یا برعکس، اتفاقی که بارها تکرار شده و اتفاق افتاده، تنها یک بار روایت می شود. شیوهی دیگر «شتاب دادن»(acceleration) است که طی آن با نگفتن اتفاقاتی در زمان و حذف آنها به زمان در کنش روایت گری شتاب می دهند.
ژنت «حالت» را به دو قسمت تقسیم کرده است: 1- نقطه نظر(Perspective) و 2- فاصله(Distance). در historie رویدادهای زیادی وجود دارد، اما وقتی راوی شاهد آن رویدادها نباشد و آنها را روایت نکند، مخاطب روایت چیزی از آنها درک نمی کند و این معمولاً در مورد نقطهی دید روایت «سوم شخص محدود» یا «اول شخص» رخ می دهد. همچنین هرچه راوی دخالت بیشتری در روایت بکند، فاصله ی میان histore و recit بیشتر میشود. مثلاً در رمان های همینگوی این فاصله کمتر و در فاکنر بیشتر است. یا در داستان های جلال آل احمد این فاصله کمتر و در هوشنگ گلشیری بیشتر است. همچنین، تلقی یا طرز برخوردی که راوی نسبت به histoire دارد، آن را تبدیل به recit می کند. هر راوی میتواند یک رویداد یا مجموعه ای از رویدادها را طوری متفاوت تلقی کند یا حاوی لحنی متفاوت بداند. مثلاً یک رویداد روزمره می تواند از سوی یک راوی با لحن یا طرز تلقی تراژیک روایت شوند، در حالی که روای دیگری می تواند طرز تلقی کمیکی از همان رویداد داشته باشد و بنابراین، آن را با لحنی کمیک روایت کند.
در این مقاله قصد بر آن است که برخی از چنین تمایزهایی در فرایند روایت گری، در روایت فیلم نامهی «بغض» مورد توجه قرار میگیرد و تحلیل شود:
1- زمانگسیختگی
ژرار ژنت در کتاب «گفتمان روایی»، روایت را نوعی توالی زمانی دو لایه دانسته است. زمان گسیختگی در روایت موجب می شود که میان این دو لایه از روایت تمایزی به وجود آید و یک لایه، تبدیل به روایت اول و لایهی دیگر، تبدیل به روایت دوم شود. روایت اول و روایت دوم هر دو به شکلی نامنظم و بدون اولویت درون «داستان» قرار دارند و از طریق شکل آرایش منظم زمانی که در «گفتمان» یا «پیرنگ» می یابند، چنین اولویتی را نسبت به یکدیگر پیدا میکنند. این آرایش منظم، اتفاقاً از طریق «زمان گسیختگی» میان این دو سطح روایتی که درون گفتمان یا پیرنگ قرار میگیرند، صورت میگیرد. یکی از این شیوههای زمان گسیختگی که ژنت از آن نام می برد، پسنگری (فلاش بک) است. از منظر ژنت، این پسنگریها، که روایت دوم را شکل میدهند، مزاحمتی برای روایت اول ایجاد نمیکنند، بلکه وظیفهی آنها پر کردن خلأهای روایت اول از طریق آگاهی دادن به مخاطب دربارهی این یا آن «پیشینه» است.
در در وجه غالب فیلمنامهی «بغض»، روایت اول، رویدادهای زمان حال و روایت دوم، رویدادهای زمان گذشته را بیان میکنند. رویدادهای زمان حال، به تلاشهای حامد و ژاله با هدف به دست آوردن پول برای خارج شدن از ترکیه مربوط است و رویدادهای زمان گذشته پیشینهای برای این دو شخصیت مهیا میکند. این پیشینه به تدریج با آگاهیهایی که دربارهی رابطهی این دو شخصیت به ما میدهد، خلأهای روایی زمان حال را پر میکند. اما از جایی که ژاله، حامد را برای دستشویی رفتن ترک میکند، روایت دوم، برعکس عمل میکند و با خلأهایی که در روایت اول به وجود میآورد، تردیدهایی را درون حامد نسبت به ژاله شکل میدهد. یعنی رویدادهای زمان گذشته، به شکلی رویدادهای زمان حال را کامل میکنند، که کنار هم قرار گرفتن آنها، خلأ دوبارهای را در روایت به وجود میآورد. این خلأ دوباره، روایت را وارد مسیر تازه ای میکند که به شگرد تغییر در نقطهی دید روایت میانجامد و در بخش بعدی این نوشته، از آن سخن خواهد رفت. اما قبل از آن باید از یک نوع زمان گسیختگی دیگر که ژنت از آن نام می برد، یاد کرد. این زمانگسیختگی، با «پیش نگری» (فلاش فوروارد) ایجاد میشود. به عقیدهی ژنت، این نوع از زمانگسیختگی به راوی اجازه میدهد که به موقعیت آینده و به ویژه موقعیت فعلی خود گریز بزند و حاوی نوعی پیشگویی است. فیلمنامهنویس «بغض» گاهی از این پیشنگریها استفاده کرده و به این ترتیب، شکلی از مقایسهی زمان حال و آینده را به انجام رسانده است. اما به نظر میرسد که هدفش، بیشتر ایجاد نوعی غافلگیری در مخاطب و عیان کردن ویژگیهای روانی شخصیت اصلیاش بوده است. مثلاً میتوان نگاه کرد به جایی که در آن، حامد به عموی ستمگر خود اعتراض میکند که نوعی پیشبینی آینده است، اما به زودی از چهرهی ترسیده و عرق ریز حامد متوجه میشویم که او نمیتواند چنین کنشهای معترضانهای را به انجام برساند و آنچه که به عنوان نوعی پیشنگری دیدهایم، از ذهن متوهم حامد سرچشمه میگیرد.
2- دو جایگاه نقطه دید
سیمور چتمن در مقالهی «خطابههایی از روایت در قصه و فیلم» تمایزی اصطلاحشناختی را بین دو جایگاه «نقطه دید» معرفی کرده که طی آن میان نقطه دید راوی و نقطه دید شخصیت تمایز قایل شده است. وی واژهی «گرایش» را برای نامیدن نگرشهای راوی و «پالایه» را برای نامیدن طیف بسیار گستردهتر فعالیت ذهنیای که شخصیتها در جهان داستان تجربه میکنند، برگزیده است. این فعالیت ذهنی شامل ادراکهای حسی، شناختها، نگرشها، عواطف، خاطرات، خیالپردازیها و از این قبیل، مربوط به شخصیت میشوند. چتمن معتقد است که «گرایش» در راوی به «تفسیر توأم با داوری» ختم خواهد شد. آنچه چتمن را به واژهی «پالایه» علاقمند میکند این است که این واژه تفاوتهای ظریف گزینشی را مجسم میکند که مؤلف مضمر (در اینجا، همان راوی یا صاحب «گرایش») انجام میدهد تا از میان تجربههای قابل تصور شخصیت آن را که به بهترین شکل، روایتگری را تقویت میکند برگزیند. مؤلف مضمر، به این ترتیب مشخص میکند که میخواهد به کدام مناطق جهان نور بتاباند و کدامیک را در ابهام نگه دارد. گرایش متعلق به راوی و پالایهی متعلق به شخصیت در ابتدا به شکل نامنظم درون جهان فابیولا یا داستان قرار دارند، اما وقتی درون نظم ویژهی سیوژت، یا پیرنگ، یا گفتمان قرار میگیرند، نسبت به یکدیگر اولویت هایی پیدا میکنند و روایتهای اول و دوم دیگری را شکل می دهند. این اولویت به همان خواست مؤلف مضمر وابسته است، مبنی بر اینکه میخواهد چه بخشهایی از داستان را وارد گفتمان کند و چه بخشهایی را وارد نکند و با این حربه چه بخش هایی از روایت را در پرده ی ابهام باقی بگذارد و به چه بخشهایی نور بتاباند.
در فیلمنامهی «بغض»، از جایی که ژاله از گفتمان روایی خارج میشود و کل جهان روایت را در اختیار شخصیت حامد میگذارد، میتوان به خوبی تمایز میان «گرایش» در راوی و «پالایه» در شخصیت را مشاهده کرد. بازنگشتن ژاله این تردید را در شخصیت حامد ایجاد میکند که ژاله به او خیانت کرده، پول ها را برداشته و خود، به تنهایی فرار کرده است. راوی (فیلم نامه نویس/ مؤلف مضمر)، در اینجا، با حذف ژاله، یک تفسیر همراه با داوری را نسبت به او به وجود میآورد. همچنین اجازه میدهد که احساسات، عواطف، خیال پردازیها و ... شخصیت حامد، با پشتوانهی این تردید جدید نسبت به شخصیت ژاله خود را به طور کامل نشان دهند. همچنین، بعضی زمانگسیختگیهای مجدد، از نوع پسنگری موجب تقویت چنان تردیدی میشوند و به تفسیر و داوری دامن میزنند. مثل آنجا که حامد متوجه میشود که ژاله قبلاً طلاهای مادرش را فروخته و با پولش بلیط خریده بوده است. بنابراین این شک در حامد تقویت میشود که ژاله پول های حامد را به عنوان سرمایه ی زندگی بعدیاش برداشته و او را فریب داده است. اما عوض شدن بعدی نقطهی دید شخصیت (پالایه) از حامد به ژاله، مخاطب را متوجه اشتباه شخصیت حامد میکند که ناشی از نوع نقطه دید راوی (گرایش) بوده که تا اینجا در اختیار وی قرار داده بوده است. به این ترتیب، عناصر دیگری از جهان کلی و نامنظم داستان وارد جهان منظم پیرنگ یا گفتمان میشود تا پر کردن خلأهایی دیگر را سامان دهد. این پرشدن خلأهای روایی منجر به آن می شود که مخاطب، تفسیر همراه با داوریی را که مؤلف مضمر/ راوی/ فیلم نامه نویس، تا اینجا نسبت به شخصیت ژاله به وجود آورده بوده، اکنون تصحیح کند. این تصحیح داوری از طریق نور تاباندن مؤلف مضمر به مناطقی از جهان روایی صورت می پذیرد که تا قبل از تغییر زاویهی دید شخصیت، از چشم مخاطب پنهان مانده بوده است.
با این شگردهای روایی، به نظر نگارنده، فیلم نامه نویس «بغض»، موفق میشود تصویری مناسب از جهان سرشار از سرگیجهی بیگانگیهای دو شخصیت حامد و ژاله ارائه دهد.
این مطلب با استفاده از دو مقاله ی «نظم در روایت»، نوشته ی ژرار ژنت و «نقطه دید»، نوشته ی سیمور چتمن، از کتاب «گزیده مقاله های روایت»، به کوشش مارتین مکوئیلان، ترجمه ی فتاح محمدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست