پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

شهرهای تاریخی جهان اسلام (8): تهران (بخش سوم)



      شهرهای تاریخی جهان اسلام (8): تهران (بخش سوم)
بوثورث، مینورسکی، کلمارد، هورکاد ترجمه ی ملیحه درگاهی

اولین پروژه های شهرسازی طی سالهای 2-1851 مرتبط با مناطق ارگ و بازار بود و نوسازی مجدد میدان عمومی سبزه میدان، با نام پیشین میدان شاه، را شامل می شد. اما حکومت مطلقه همچنان قصد ساختن عمارتهای معتبر را داشت، چنانچه این موضوع به طور مشخص و در سال 1856 با تأسیس اولین تکیه تحت نظارت دولت، تکیه ی دولتی نیاوران که جایگزین تکیه ی وزیر محمد شاه حاجی میرزا آغاسی شد، روشن شده است. شاه، بارگاه و طبقه ی اعیان همچنان از جوِ ناسالم شهر، بویژه در فصل تابستان و بخصوص در زمان شیوع وبا که از سال 1823 تهران را مبتلا کرده بود، فراری بودند. آرتور دوگوبینو (Arthur de Gobineau) دیپلمات که دو دوره را در تهران سپری کرد (8-1855 و 3-1862)، محاسبه کرد که در سال 1856 یک سوم از ساکنین شهر در اثر وبا جان باختند (Trois ans en Asie، پاریس 1859، نشر مجدد. پاریس 1922،ii، 234). او ذکر می کند که هر چند در سال 1862، در نتیجه ی پیگردهای شاه، شهر آراسته و " بوسیله ی دو منطقه ی راهبردی" تکمیل شد؛ بازارها از بین رفتند و اکثر ویرانی های برجای مانده با بناهای جاذب جایگزین شد (ای.دی. هایتیر (A.D. Hytier)، اعزام هیئت دیپلماتیک دگوبینو به ایران، ژنو-پاریس 1959، سند به تاریخ 28 فوریه 1826، 169).
به هر حال طی سالهای 1850 شهر شروع به گسترش کرد، چنانچه در توضیحات پُلاک مندرج بر نقشه ی دیگری از تهران و نواحی اطراف آن، ترسیم شده توسط کرزیز (Krziz ) نشان داده شده است. این توسعه بویژه در سمت شمال و بیشتر در امتداد کاخهای تابستانی، اتفاق افتاد. باغهای حومه ی شهری (باغ سردار و نگارستان) در کنار راهی واقع شده بود که از دروازه ی شمیران به قصر قاجار منتهی می شد. راه دیگری از دروازه ی دولت بواسطه ی بولوار درختکاری شده ی لاله زار به این قصر می رسید. در کنار مسیر دیگر تأسیسات نظامی، "صنایع اولیه"، املاک، یک بیمارستان جدید و ... استقرار یافته بود. تعداد زیادی از ساختمانهای جدید و همچنین بخشهای فقیرتر در جنوب، نزدیک به معادن سنگ و کوره پزخانه ها، در این مناطق واقع بودند. همانگونه که پُلاک نیز عنوان کرده، خود شهر درون دیوارهای مخروبه محصور شده بود، برخی مناطق همچون چاله میدان به مکانهایی ناسالمی برای زندگی تبدیل شدند.
در متن ویژه ای مربوط به ایران زمان قاجار، مدرنیزه کردن تهران با حداقل میزان توسعه امری لازم بود که با تخریب دیوارهای قدیمی میسر شد. در حالیکه انگیزه و روند اجرایی پروژه مبهم باقی ماند، تصمیم نهایی در دسامبر 1867، زمانیکه ناصرالدین شاه به مدت تقریبا 20 سال بر مسند قدرت نشسته بود، گرفته شد. از جمله دلایلی که منجر به انعقاد این تصمیم شد موارد ذیل هستند:
 (a)تغییرات جمعیتی. به استناد یک مطالعه ی انتقادی از گواهی اروپایی، جمعیت تهران طی ماههای تابستان از 15000 سکنه در سال 1790 به 100،000 تن در ابتدای حکومت ناصرالدین شاه افزایش یافته بود. بدون عرضه ی ارقام دقیق، گزارش در مورد آمار سال 3-1852/1269 نمایانگر توسعه ی شهری تا نزدیکی دروازه ها است: محمدیه و شاه عبدالعظیم در جنوب؛ شمیران در شمال، در نواحی بیرون از شهر باغ سردار، املاک کلانتر، تخت خان، محله ی بربری ها و مهاجرین افغانستانی.
در حدود 15 سال بعد گزارش آماری (ناکامل) عبدالقفار (نجم الملک، بعدها نجم الدوله) که در آغازین مراحل تغییر در فوریه 1868 گردآوری شده است، گسترش مناطق چاله میدان و سنگلج تا خسارت رساندن به باغها و بخصوص افزایش قابل ملاحظه در تعداد خانه های حومه ی شهر، جاییکه در حدود 15 درصد از جمعیت آن زمان از جمله شمار زیادی از مهاجرین زندگی می کردند، را نشان می دهد. به علاوه در نواحی مسکونی شمالِ دیوار قدیمی بود که اروپایی ها و سفارت خانه هایشان، ایجاد شده بودند.
(b)نیازهای امنیتی. تأسیس مناطق جدید بویژه بخشهای انبوهی در شمال تهران مستلزم محافظت، ایجاد خندق، برج و بارو و دوازده دروازه ی جدید که روز و شب نگهبانی شوند، بود. این موارد همچنین اسبابی برای نظارت بر ساکنین شهر در مواقعی همچون خطر شورش، حملات قبیله ای و اپیدمی های وبا و همچنین تسهیل تعیین مالیات بر کالای تجارتی، فراهم آورد.
(c)سیل و پیامدهای آن. نیازهای جدید شهرسازی همچنین مستلزم توسعه ی جاده های درشکه رو و تهیه ی آب است. این مسئله پروبلماتیک بود، زیرا تهران در کنار زلزله ها و اپیدمی ها با استقرار بر یک دشت در دامنه ی رشته کوه، در معرض سیل و طوفان قرار داشت. سیل مصیبت بار می 1867 خرابی بسیاری را در شمال بر جای گذاشت و بر جاده ی دسترسی به کاخ، محله های جدید، باغها، اقامتگاه تابستانی سفارت روسیه و ... اثر گذاشت، به علاوه تعداد زیادی از مناطق و راهها تا محل های تحصن شاه عبدالعظیم بسط یافتند. شبکه ی قناتهایی که آب شهر را تأمین می کردند نیز تخریب شدند و شیوع وبا قربانیان بسیاری را در ماه آگوست بر جای گذاشت، شاه که برای زیارت به مشهد رفته بود بازگشت خود به شهر را تا نیمه ی ماه اکتبر به تأخیر انداخت. تا این زمان، ویرانی های ناشی از سیل ترمیم و پروژه های معماری جدید تا اندازه ای صادر شده بود (نگاه کنید به بخش بعدی). اما اعلام خطر تشدید شده بود.
(d)تأثیرات خارجی. معرفی ایده ها و فناوری های نو از جمله عکاسی از سالهای 1840 به بعد، تأسیس دارالفنون (2-1851) که در آن تدریس از سوی اروپاییان ارائه می شد و افزایش روابط با اروپا بویژه از طریق ایجاد سفارتخانه های جدید نیز عواملی برای تغییر بودند. همراه با تخریب دیوار قدیم، مدرنیزه کردن تهران در گام نخست از منطقه ی ارگ آغاز شد و در شمال شرقی آن میدان بزرگِ توپخانه، مرکز پایتخت نوسازی شده، ایجاد گردید. دروازه ی جدید ناصری یا شمس العماره، در دیوار ارگ تعبیه شد و یک خیابان جدید (خیابان ناصری سالهای بعد) قلعه را به بازار متصل ساخت. از بین پروژه های معماری که طی سالهای 1860 تحقق یافته است، کاخ شمس العماره تأثیر سبک اروپایی را نشان می دهد، چنانچه در مورد باغ گلستان که توسط باغبان های فرانسوی دگرگون شده است نیز همینگونه است. برای برج و باروی جدید نیز طراحی مدل اولین سیستم استحکاماتی توسط مهندس پلی تکنیک فرانسوی الکساندر بوهلر (Alexandre buhler)، معلم دارالفنون، صورت گرفت. سالهای 1860 دهه ی مدرن کردن پایتخت های بزرگ از جمله استانبول و قاهره بود. عمده دستاوردهای معماری در نمایشگاه جهانی معتبری که در سال 1867 در پاریس برگزار شد، نمایش داده شدند، در این نمایشگاه اسماعیل پاشا، مدرن کننده ی مصر، توانست از پاریس نوسازی شده با هدایت بارون هوسمان (Baron Haussmann) بازدید کند. این نمایشگاه و نوسازی پاریس بر شهرسازی قاهره، استانبول و ،به طور غیر مستقیم، تهران تأثیرگذار بود. اصلاح طلب، میرزا حسین خان مشیرالدوله، سفیر ایران در استانبول، تلاش کرد ناصرالدین شاه را برای مشارکت متقاعد سازد. برخی ایرانیان از جمله درباریان، پاریس و نمایشگاه را دیده بودند. عکس ها، نقاشی ها، کنده کاری ها و دیگر اسنادی که به تهران فرستاده شدند نمایانگر این بودند که اغلب پایتخت ها عهده دار تغییرات شده اند. ممکن است این عوامل مختلف بر تصمیم گیری شاه تأثیر گذاشته باشد.
به طور رسمی اعلام گردید که تصمیم سال 1867 توسط مشیرالدوله ی اصلاح طلب و حامیان او که در دسامبر 1870 به قدرت رسیدند، اجرا نشد. مدرن سازی شهر ( و رسیدگی به مسائل مرتبط با حق مالکیت ملک و دارایی) که قبل و همزمان با سیل های 1867 با بازنوسازی ارگ آغاز شد به مقامات محافظه کاری که قبلا در تصدی امور بودند واگذار شد افرادی همچون: مستوفی الممالک، وزیر امور مالی و میرزا عیسی، وزیر تهران. پروژه های توسعه، ساخت استحکامات ( که فاقد کارکرد دفاعی و نظامی بود) و دوازده دروازه، برای مدت چهار سال و تا سال 2-1871/1288 به طول انجامید. چنانچه در طرح عبدالغفار نشان داده شده (انتشار در سال 1892)، قصد آغازین مشخص کردن حدود مناطق جدید با خیابانهای مستقیم الخطی بود که در کنار آنها درختان و جویهای آب تعبیه شده اند. پررونق ترین محله ها محله ی دروازه دولت بود، اگرچه این محله هیچگاه بخصوص از جانب نمایندگی های مدیریت دولتی یا یک ناحیه ی محصور شده ی اروپایی یا خارجی، اشغال نشد. در حقیقت منطقه ی مسکونی شمالی به طور برجسته ناحیه ای دولتمند و محل اقامتگاههای زمستانی دیپلماتیک، باقی ماند. ارزیابی نقشه ی سال 1892 در پیوستگی با اسناد ثبت شده طی سالهای 1900 تا 3-1902 نشان می دهد که در مناطق جدید، نخست از جنبه ی مدرن، بخشهای فرعی از ساختار سنتی که اغلب آنها حول کاخهای شاهزاده ها و مقامات عالی تمرکز یافته بودند، ایجاد شد. در پایان حکومت ناصرالدین شاه این مناطق جدید هنوز در اغلب موارد تحت مالکیت نوادگان مستوفی الممالک و میرزا عیسی بودند و بنابراین نمایانگر نابرابری های اجتماعی سنتی بودند که با رشد سوداگری مالی تشدید می شدند.
با وجود ترغیب های دولتی و خصوصی، مدرنیزاسیون محدود باقی ماند. تأمین آب که همواره مسئله ای مهم بود هنوز هم از طریق قنات ها و آبی که از رودخانه ی کرج گرفته می شد و بوسیله ی یک کانال گردشی به شمال شهر انتقال می یافت، انجام می پذیرفت (از دهه ی 1840 به بعد). تسهیلات عمومی به تدریج ظاهر شدند: واگن راه آهن اسبی و روشنایی خیابان با نفت یا گاز (1880)؛ کالسکه های کرایه ای (1891)؛ ریل آهن بخار از تهران تا شاه عبدالعظیم (93-1888)؛ برق رسانی به کاخ (1887) و سپس به شهر (1908؛ هشت سال بعد مشهد!). ایجاد نیروی پلیس مدرن (1879) با اعلام اولین قوانین سیاست شهری تنظیم شده و بهره برداری از بزرگراههای عمومی (1896)، همراه شد. نخستین ماشین های موتوری در سال 1900 پدیدار شدند (در ابتدا در خدمت شاه بودند). سیستم حمل و نقل لری (Lorry) که توسط روسها سازماندهی شده بود تقریبا در سال 1910 به تهران رسید. همچنین پس از جنجالهای انقلاب مشروطه (6-1905) بود که جهت آرام کردن آشفتگی تهران قوانینی برای بهره برداری از کالسکه ها تصویب شد. طی جنگ جهانی اول و بعد از آن، با افزایش کالسکه و سپس حمل و نقل ماشینی اقدامات دیگری انجام پذیرفت. به دلیل کمبودهای موجود در کارخانه های گاز راه اندازی شده در سال 1880، روشنایی عمومی ضعیف باقی ماند. با وجود احداث نیروگاه برق (1908)، تا سال 1926 به جای لامپهای الکتریکی روشنایی اغلب از طریق چراغهای نفتی تأمین می شد. رئیس نیروی جدید پلیس (1879)، "کنت منتفرت" (Count Monteforte) اتریشی، اداره ای را برای کنترل قیمتها و یک بخش که عهده دار حفاظت و تعمیر بزرگراهها و زدودن فضولات اسب باشد را تأسیس کرد. اگرچه وضعیت خیابانها اسفناک باقی ماند؛ خیابانهای آغشته به فضولات و عموما آسفالت نشده، در زمستان گل آلود و طی تابستان پر از گرد و خاک بودند. وجوه مالی که به آسفالت کردن خیابانها تخصیص داده شد و با مالیات بر وسایط نقلیه نیز افزایش یافت، تا حد کمی بر ارتقاء وضعیت تأثیر گذاشت. با این حال اقداماتی همچون مدیریت ترافیک و بهداشت عمومی که طی حکومت قاجار در ارتباط با شهرسازی صورت گرفت، با وجود اثرات جزئی، بنیان های یک زیرساخت شهری سزاوار شهر مدرن را طرح ریزی کرد.
اگرچه چهره ی شهر در زمان حکومت جانشینان ناصرالدین شاه تا حد مختصری تغییر یافته بود، به نظر می رسد تا زمان پهلوی ها تهران رشد جمعیتی به نسبت آهسته ای را تجربه کرد. اما اعداد و ارقام بویژه در محاسبه ی مهاجرتهای فصلی، شمار بی ثبات مهاجرین، ساکنین موقتی و ... نامعتبر هستند. بر طبق مدارک و تفسیر گزارش ها، برآوردها مختلف هستند. در اولین آمار (عبدالغفار، 1868) جمعیت ساکنین 155،736نفر ارزیابی شده است. برآورد عبدالغفار (در سال 2-1890) با وجود 250،000 ساکن که نیمی از آنان در حومه ی شهر زندگی می کنند، اغراق آمیز است. اخیرا یک مطالعه اعداد قابل اطمینان تری را فراهم آورده است: 106،482 نفر در سال 1883؛ 160،000 در سال 1891؛ 210،000 نفر در سال 1922 و 310،000 تن در سال 1932. نسبت فزاینده ای از جمعیت بیرون از دیوارهای شهر یا خارج از منطقه ی اجرایی تهران زندگی می کردند. تا سال 1956 شمار جمعیت از یک و نیم میلیون نفر فراتر نرفت (اچ. زنجانی (H. Zanjani)، تهران و مردم آن: دو قرن از تاریخ در تهران، پایتخت دویست ساله، 66-251، 2-251).


2. فضاهای مملو از ساختمان و بناهای یادبود
در قیاس با اعتبار پایتخت های قبلی ایران، نمای معماری تهران به نسبت مأیوس کننده باقی ماند. به دلیل عدم توجه به این فضا، با غفلت یا تصمیمات مستبدانه تعداد کمی از بناهای باستانی حفظ شده اند چنانچه در گاهشماری پروژه های معماری که در بخش بعدی تشریح شده، نشان داده شده است.
اگرچه با سود جستن از تخریب رِی توسط مغولها (1220)، سقوط ورامین و توجه پادشاهان خاص، تنها این روستای معمارانه ی بزرگ، "باغ انسانهای غارنشین"، تحت حکومت آخرین ایلخانی ها در قرن 14/8 بدل به یک شهر مهم شد. به استناد گفته ی کلاویجو در سال 1404، "شهر" دارای یک کاخ مسکونی بود. به علاوه در اینجا دست کم دو کاخ دیگر و تعدادی آرامگاه وجود داشت. آرامگاه ها در فضای داخلی یا اطراف شهر تیموری واقع شده بودند: بقعه ی سید اسماعیل، امامزاده یحیی، امامزاده زید و امامزاده سید نصرالدین. در زمان حکومت صفویه، 1554، شاه طهماسب اول ساخت یک بازار (تا اندازه ای سرپوشیده) و یک دیوار پیرامونی مجهز به چهار دروازه و 114 برج (بخش قبل را ببینید) را عهده دار شد؛ این دیوار که به طور پیاپی مرمت می شد تا زمان ویرانی اش در سال 1868، حفظ شد. شاه عباس اول با وجود نگاه تحقیر آمیزش نسبت به تهران، چهار باغ (باغ سلطانی) را طرح ریزی کرده بود و یک ارک نیز در تهران بنا کرد. شاه سلیمان مسئول ساخت دیوان خانه بود، محلیکه شاه سلطان حسین سفیر عثمان دوری افندی (Durri Efendi) را در سال 1722 به حضور پذیرفت.
با وجود این طرح های معمارانه نسبت فضای باز به گونه ای وسیع بیشتر از ساختمانها بود. در قرن 17 تهران منظر خود به مثابه یک "باغ آباد" را ابقا کرد. به سبب  درگیری بین پادشاهان مختلف، شهر و ساکنین آن طی حکومت مقدماتی افغانها (9-1722) و همچنین در طول حاکمیت نادر شاه (47-1736) و جانشینانش، با رقابت میان رؤسای قبیله ی قاجار و کریم خان زند، متحمل خسارت شدند. کریم خان زند در سال 1759 شهر را از محمد حسن خان قاجار باز پس گرفت و قصد داشت شهر را پایتخت خود سازد. در سال 1772 وی فرمان داد دیوارها را مرمت کنند و ساختمانهایی (حرم، خلوت خانه، دیوان خانه) را در ارگ صفوی بنا کرد. احتمالا او اولین کسی بود که ارگ را به برج و بارو و خندق که به گونه ای آشکار طی دوران صفویه وجود نداشت، مجهز کرد. وی این کار را به استاد غلامرضای تبریزی واگذار کرد. وی که قادر به حفظ موقعیت خود در شمال نبود، در سال 3-1762/1176 پایتخت خود را در شیراز بنیان گذاشت.
آقا محمد خان آشنایی خوبی با تهران داشت، هنگامیکه او مردی بسیار جوان بود به عنوان زندانیِ کریم خان، به این شهر فرستاده شده بود (بخش قبل را ببینید). وی از زمان بازگشت به شمال و نزاع طولانی اش برای قدرت، ساخت باغهای کاخی در استرآباد مازندران (1791) و ساری را سازماندهی کرده بود، کاخ دارای یک تالار پذیرش بود که به سمت یک ایوان تاریخی با ستونهایی به سبک قصرهای صفوی گشوده می شد. زمانیکه او تهران را پایتخت خود ساخت (1786/1200)، شالوده ی مجموعه ی تاریخی کاخ امپراطوری ارگ، کاخ گلستان فتحعلی شاه و جانشینان او را طرح ریزی کرد. او کاخ زند (دیوان دارالعماره) را وسعت بخشید و عناصری از کاخ وکیل (کریم خان) که از شیراز اعاده شده بود را در آن ادغام کرد، همچنین فرمان داد که اطراف ارگ خندقی حفر کنند. در شمال شرق تهران، آنسوی دماوند، وی دستور ساخت یک عمارت-باغ را صادر کرد. اما پایه گذارن حقیقی کلان شهر تهران فتحعلی شاه و نوه پسری ارشد او، ناصرالدین شاه، بودند، شیوه ی زندگی و منش حکومتی آنان در سبک پایتختشان انعکاس یافته است. فتحعلی شاه برخلاف عمویش آقا محمد خان، یک خان قبیله ای سنتی، ذائقه ای برای تجمل و نمایش تشریفاتی داشت و یک حرم وسیع را برقرار ساخته بود. وی به جهت برآوردن تمایلات سلوکی اش که برای شیوه ی زندگی و علایق سیاسی خاندان ایلیاتی وی که در ارتباط با تهران و نواحی اطراف آن بودند، مناسب بود، باغهای مجلل بیرون از شهر نزدیک به کناره های شمالی شهر (نگارستان، 1810؛ لاله زار)، یا دشتهای دورتر (سلیمانیه در کرج و بویژه قصر قاجار در شمیرانات، 1807، که تا دهه 1950 باقی ماند)، بنا کرده و آنها را محفوظ داشت. به دلیل پارسایی یا نیاز به کسب اعتبار اولین بناهای عمومی تهران را وقف کرد: مسجد شاه که بر مبنای قواعد معماری سنتی ایرانی، در نزدیکی ورودی شمالی بازار، بین سالهای 1808 و 1813 ساخته شد؛ دروازه ی شمالی بازار در تقاطع سبزه میدان با میدان شاه؛ و دروازه ی شاه عبدالعظیم، ورودی جنوبی به شهر. همچنین از دیگر بناهایی که مرهون تلاش وی هستند عمارتهای مذهبی به نسبت کمترِ مسجد سید عزیز الله (1824) و مدرسه ی خان مروی (1830) می باشند. چنانچه برای قلعه ی ارگ به نظر می رسد از سال 1806 به بعد فتحعلی شاه با افزودن عمارتهای کریم خان و آقا محمد خان، دگرگونی یا نوسازی را آغاز کرده بود. طی دوران مدرنیزه سازی که در سال 1867 آغاز شد، ناصرالدین شاه روند این تغییرات را بهبود بخشید. در بین پروژه های شاخص معماری که بویژه از تالارهای با ستونهای اصفهانی وام گرفته بودند می توان دروازه ی یادبود با عنوان درب سعادت که همچنین به نام عالی قاپو یا عمارت سردار شناخته می شود و به سمت باغ اتاق تخت شاهی گشوده می شود، ایوان تخت مرمر، یک تالار یادبودی که از اورنگ مرمری با ابهت که تخت سلیمان یا دیوان خانه نیز نامیده می شود، محافظت می کند، به عنوان اتاق پذیرایی استفاده می شود و تا حد زیادی تحت تأثیر معماری شیراز در زمان حکومت کریم خان است؛ عمارت بادگیر (کاخی با برج باد). برخی از این عمارات و همچنین خلوت کریم خانی به طور پیشرونده ای درون مجموعه ی مجلل کاخ گلستان، بزرگترین بنای یادبود ارگ، ادغام شده بودند؛ مراحل آخر ساخت نامشخص باقی ماند. کاخ گلستان در فصل زمستان به عنوان مرکز سکونتی و اداری برای فتحعلی شاه، خانواده ی گسترده و دوستانش، مورد استفاده قرار می گرفت.
در زمان حکومت محمد شاه، با توسعه ی نواحی اطراف شهر، اقامتگاههای حاجی میرزا آقاشاد و باغها در شمال (محمدیه،عباس آباد) ساخته شد. وی دستور داد کانالی به طول 42 کیلومتر حفر کنند که بخشی از آب رودخانه ی کرج را به تهران منتقل می کرد. وی در داخل ارگ و نزدیک به سفارتخانه روسیه برای مجالس یادبود محرم و اجرای تعزیه یا نمایشنامه های احساسی  یک تکیه و یک انبار مهمات ساخت. بناهای مذهبی نیز در تهران ساخته شدند: مسجد حاجی رضا علی، امامزاده اسماعیل در بازار. همچنین محمد شاه و حاجی میرزا مناطق دروازه جدید (محله دروازه نو/دروازه محمدیه) و عباس آباد را بنیان گذاشتند که جمعیت آنها را مهاجرینی از آذربایجان و خانته ((khanates، بخشهایی که به دست روسها افتاده بودند، تشکیل می دادند.
ناصرالدین شاه نیز همچون فتحعلی شاه یک سازنده ی پرتوان بود. وی سنت قاجار مبنی بر واگذاری یا تطبیق ساخته های اجداد خود را حفظ کرد. مهاجرتهای او به اقامتگاههای تابستانی کمتر صورت می گرفت و بویژه بر شمیرانات تمرکز یافته بود. توسعه ی روابط با اروپا و سفرهای شاه از سال 1873 بدین سو، با نوسازی تهران از سال 1867 (نگاه کنید به بخش قبل)، سبب ایجاد ابداعاتی در طرح های معماری در دست اجرا شد. نوسازی سه مرحله ای در گام نخست برای ساخت ارگ و کاخ گلستان که بین سالهای 1867 - 1892 و بر مبنای طرح حفظ افتراق میان مناطق عمومی و خصوصی مجددا طراحی شده بودند،  به کار رفت. در مرحله ی اول (73-1867) ناصرالدین شاه مسئول ساخت شمس العماره، اولین عمارت پنج طبقه ای رویت شده در ایران، بود. در همین زمان طرح ساخت تکیه دولت، یک عمارت دایره ای شکل بزرگ که طی مراسم مذهبی یا اجتماعی با پرده پوشیده می شد، ریخته شد و این تکیه بعدها ساخته شد (تکمیل در سال 1873؟). اندرونی در پشت تخت مرمر ساخته شد. در مرحله ی دوم (82-1873) وی به استثنای تخت مرمر، بناهایی که توسط فتحعلی شاه در شمال کاخ ساخته شده بود را تخریب کرد. در محل این ساختماها وی نمای سردر دو طبقه ی با ابهت کاخ گلستان را ساخته بود، تالار ورودی کاخ که با آیینه های متعددی تزئین شده بود به یک پله کان بزرگ دو طبقه منتهی می شد و دسترسی به اتاق مستطیلی عظیم با آلاچیق را میسر می ساخت. این تالار سلام یا اتاق موزه مجموعه اشیاء ناهمگن شاه را در خود جای داده بود. یک نارنجستان ساخته شد و دیوارهای کاخ با کاشی های سرامیک مزین شد. در مرحله سوم ( 92-1888) شاه دستور داد اندرونی جدیدی بسازند که اتاقهای آن به سوی حیاط، یک ساختمان خصوصی به سبک اروپایی (خوابگاه) و کاخ کوچک ابید (Abyad)، گشوده می شد. در شمیرانات، بالا و پایین قصر قاجار، او کاخ عشرت آباد و سلطنت آباد که معماری آن شبیه به کاخ گلستان بود را در سال 1888 ساخته بود. پس از تخریب قصرهای ساخته شده توسط فتحعلی شاه و تعدیل یافته بوسیله ی محمد شاه، دیگر کاخهای تابستانی نیز ساخته شدند، شمالی ترین کاخ صاحبقرانیه در نیاوران بود.
صرف نظر از تقوای ظاهری ناصرالدین شاه (نگاه کنید به زیارت های وی در شاه عبدالعظیم، محلیکه در آن به قتل رسید)، حکومت او نمایشگر کاهش سراسری در ساختهای مذهبی است. به نظر می رسد وی خود را به مرمت یا پیرایش عمارتهای ساختِ فتحعلی شاه (مسجد شاه، شاه عبدالعظیم) محدود ساخته است. وی فرمان ساخت دو مدرسه را صادر کرد: شیخ عبدالحسین (1862)؛ مدرسه ی قدیم سپهسالار در بازار مروی (1866). اما شاخص ترین بنای تاریخی، مسجد - مدرسه ی سپهسالار، توسط دو تن از وزرای ناصرالدین شاه، میرزا حسین خان و برادرش میرزا یحیی خان، بین سالهای 1879 و 1890، مورد حمایت مالی قرار گرفت و ساخته شد. این بنا که در شمال شرقی شهر جدید برپا شد، یکی از موفق ترین مثالهای معماری ایرانی قرن 19 را شکل می دهد. اگرچه این ساختمان برگرفته از طراحی چهارگوش کلاسیک با چهار ایوان است ولی در گسست با سنت، ورودی اصلی طاقچه دار بنا که در کناره های آن دو مناره تعبیه شده، به سمت راهرویی که دسترسی به حیاط بزرگِ محاط شده با ایوانهای طاق دار را میسر می سازد، گشوده می شود. نمای سردرِ ایوان جنوبی بوسیله ی چهار مناره ی باشکوه محاط شده است. با وجود به کار گیری هنر کلاسیک، تزئین با کاشی های سرامیک نشانگر تأثیر پذیری از اروپا است. همچنین تعداد زیادی بنای غیر مذهبی طی حکومت ناصرالدین شاه توسط شاهزاده ها و اشراف زادگان در تهران ساخته شد. در سال 1878 پسر ارشد وی مسعود میرزا ظل السلطان دستور داد کاخی را در نزدیکی مسجد سپهسالار بسازند. با وجود اینکه این ساختمان بدل به وزارت آموزش شده است ولی نمای ورودی آن نمونه ی فاخری از سبک قاجار است.
منبع:
C.E. Bosworth, V. Minorsky, J. Calmard & B. Hourcade, "Tehran(Tihran)"  in, E. Bosworth, 2007, Historic Cities of the Islamc World, Leiden, Boston: Brill: 503-520

بخشهای پیشین:

تهران (2)
http://anthropology.ir/node/19448

تهران (1)
http://anthropology.ir/node/19258

نیشابور
http://anthropology.ir/node/19086

ری
http://anthropology.ir/node/18609

تبریز (4)
http://anthropology.ir/node/17934  

تبریز (3)
http://anthropology.ir/node/17696

تبریز (2)
http://anthropology.ir/node/17478

تبریز (1)
http://anthropology.ir/node/17249

یزد (2)
http://anthropology.ir/node/16996

یزد (1)
http://www.anthropology.ir/node/16757

شیراز (2)
http://anthropology.ir/node/18837

شیراز (1)
http://www.anthropology.ir/node/16254

اصفهان
http://anthropology.ir/node/15822

مشهد (3)
http://anthropology.ir/node/18967

مشهد (2)
http://anthropology.ir/node/15533

مشهد(1)
http://anthropology.ir/node/15433