چهارشنبه, ۲۷ تیر, ۱۴۰۳ / 17 July, 2024
مجله ویستا

سخن اول


مرتضی کتبی

علوم اجتماعی در ایران ، به چهره دانشگاهی آن، با رساله دکتری استاد از دست رفته غلام حسین صدیقی زیر عنوان « جنبش های مذهبی ایرانیان در قرون دوم و سوم هجری» به سال 1316 در دانشگاه سوربن پاریس و انتشار آن در سال بعد در همان شهر، زاییده شد. نه این که این دسته از علوم به روش های فردی و ذهنی و توصیفی و تاریخی و فلسفی در کشور وجود نداشتند و به صورت ابیات و ادبیات، تاریخ و جغرافیا، فقه و حقوق ، اخلاق و فلسفه، سیاست و کیاست، صاحب جایگاه نبودند و کتب و مکاتبی، مجالس و مباحثی ، معلمان و شاگردانی در این حوزه رخ ننموده اند، ولی هنوز به کسوت علم اروپایی در نیامده و سر بر نیاورده بودند.

نخستین صدای جامعه شناسی، البته به معنای عام علوم اجتماعی، در دانشگاه تهران به سال 1319 از دهان این پدر بزرگ، در آمد و در سراسر دانشگاه ها و شهرهای میهن بزرگ پیچید و صدا به ندا تبدیل شد و به گوش علمی بزرگان فکری قوم رسید و امروز، ... امروز دیگر همه ما از وجود انسان شناسی و قوم شناسی و نژاد شناسی و جمعیت شناسی و آمارشناسی و زبان شناسی و روان شناسی اجتماعی و ده ها شناسی دیگر، علاوه بر ارتباطات و مطالعات فرهنگی و تعاون و توسعه و برنامه ریزی...در دانشگاه های کشور باخبر شده ایم و می دانیم که شانزده رشته علوم اجتماعی که در ذهن پدر، بستر گرفته بودند به صدها رشته اصلی و فرعی بدل گشته اند. تنها رشته جامعه شناسی خود به ده ها زیر رشته شهری و روستایی، صنعتی و معرفتی، دینی و ادبی و خانوادگی و همین زیر رشته جامعه شناسی خانواده به جامعه شناسی ازدواج و طلاق ، تربیت و فراغت... منشعب شده است. یکصد و سی و چهار واحد درسی در دوره کارشناسی، سی و دو واحد در دوره کارشناسی ارشد و هزاران موضوع پژوهشی در رساله های دکتری به وجود آمده اند و راه و چاه علوم اجتماعی را در صحنه علمی کشور باز کرده اند. تعداد دانشکده ها، کلاس ها، درس ها و کارگاه ها، انجمن ها و موزه ها ، کتاب ها و مجله ها وجزوه ها و مقاله ها، تعداد پژوهش ها و گزارش ها، همایش ها و نمایش ها، تعداد استادان و دانشجویان و فارغ التحصیلان، فرهنگ ها و واژگان از سر گذشته است. علوم اجتماعی در کشور ما هفتاد ساله شده است: پیری با کوله باری پر، نشسته مردی با انبانی از درد. راه درازی را که ما فرزندان این پیرمرد در این سرزمین پیموده ایم، راه بی دغدغه و وسوسه، هموار و بی گداری نبوده است. راهی بوده پر فراز و نشیب، راهی پر مخاطره و نهیب... با عبور از سنگلاخ هایی غریب: سنگلاخ سیاست ها، سیاست های فرهنگی و ضد فرهنگی ، دینی و غیر دینی، ملی و غیر ملی، بلاگردانی غرب و روگردانی از غرب... سنگلاخ آدم ها، آدم های سالم و ناسالم، خوش نیت و بد طینت، مصلح و مغرض، خوش بین و خود بین... سنگلاخ جدال میان شرق گزیده ها و غرب رفته ها و آمریکا زده ها و نیز سنگلاخ منازعه ها و کشمکش ها ، میان تدریسی ها و تحقیقی ها، میان مولف ها و مترجم ها، پیر ها و جوان ها، راستی ها و چپ ها، با سوادها و بی سوادها، پرونده سازها و دودوزه بازها و سرانجام سنگلاخ رشته ها، با هوده و بیهوده، عملیاتی و تشریفاتی، باردار و بی بار... گفتنی ها در باب هر یک از این سنگلاخ ها، بیرون از شمار است، خاطره ها بی پایان. بیائیم به آنها ارج بنهیم و آنها را گرد بیاوریم. نوشته ها را که افسوس زیاد نیستند، کنار هم بچینیم، سراغ انسان های سالم و خوش نیت و مصلح و خوشبین را بگیریم، با استادها، دانشجوها، کتابدارها، دفتردارها و حتی دربان ها و باغبان ها سخن بگوئیم، پرونده ها را بیرون بکشیم، گزارش ها را ورق بزنیم، گفت شنود ترتیب دهیم، صفحات را سیاه کنیم و تاریخ علوم اجتماعی را برای میهن بپا خاسته و میهن نوخاسته بنویسیم. غلام حسین صدیقی نهال علوم اجتماعی را در خاک پر برکت و معرفت تاریخی کهن ایران زمین قلمه زد. ما آن را آبیاری کنیم تا نسل جوان میوه آن را بچیند و حساب نظر را از عمل ، حافظه را از هوش جدا سازد و جهش را با روش، آموزش را با پژوهش در هم آمیزد و علم غربی را در زمین حاصلخیز کشورمان ، شرقی کند.

والسلام مرتضی کتبی استاد بازنشسته دانشگاه تهران

فروردین 1386