سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

یلدا و بازتعریف هویت ایرانی



      یلدا و بازتعریف هویت ایرانی
قاسم منصور آل کثیر

در یادداشتی با عنوان "یلدا و هویت ایرانی" در روزنامه شرق که سال گذشته (1392) به قلم ناصر فکوهی منتشر شد،  نویسنده یلدا (انقلاب زمستان) را به عنوان یکی از عوامل وحدت هویت ایرانی معرفی می کند و در نهایت آن را الگوی مناسبی برای ایجاد انسجام هویت ملی می داند. وی معتقد است که از یلدا همچون سایر جشن های باستانی می توان به عنوان پدیده ای مدرن برای بازآفرینی جهان مدرن استفاده کرد. از دیگر سو در این یادداشت تاکید شده که "همسازی، راز موفقیت فرهنگ ایرانی برای بقای آن در طول هزاران سال است".

ساب گذشته  رسانه‌های عمومی، بسیاری کنشگران اجتماعی مرکز گرا و...به شکل گسترده ای به شب یلدا پرداختند. بی شک این مقوله فرهنگی می تواند برای بسیاری از مردم جذاب و قابل پذیرش باشد. بخش عظیمی از جذابیت های این رویداد در مراسم و آئین های پیرامون آن جای دارد؛ همچون شب نشینی و صرف تنقلات و میوه. این آئین‌های نرم بی شک می تواند بیش از سایر عوامل ومولفه هایی همچون شخصیت های باستانی و تاریخی که همواره محمل بسیاری از بحث و جدل های اجتماعی و فرهنگی شده است به معرفی هویت ایرانی کمک کند. اما تلاش برای فراگیر کردن آئین شب یلدا و معرفی آن به عنوان مولفه فرهنگی همه اقوام ایرانی بدون توجه به پیامدهای مثبت و تبعات منفی این تلاش ها برای بسیاری از فعالان فرهنگ های مختلف اقوام ایرانی قابل پذیرش نیست.

به نظر می رسد پیش از این میوه های تلخ چنین نگاهی در بخش‌های دیگر انسان شناسی همچون پرداختن به مقوله های موسیقی، ادبیات عامه، فولکلور و...کام بسیاری از هموطنان را تلخ کرده است.

برای نمونه برخی از محققان و انسان شناسان معاصر از نوعی یکپارچگی فرهنگی ابدی و ازلی سخن می گویند؛ بی آنکه اندک توجهی به فرهنگ سایر اقوام ایرانی از جمله ایرانیان عرب تبار کرده باشند که از جمعیت میلیونی در کشور ما برخودار هستند. این کم توجهی در آثار افرادی همچون زنده یاد استاد صادق همایونی در کتاب "لالایی های زنان ایرانی" و دکتر علی بلوکباشی در کتاب "در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگ دیگری نگریستن " و بسیاری آثار دیگر به خوبی نمایان است.

در این ساحت از میدان به نظریه برویم

برای وارد شدن به بحث شناخت فرهنگ های دیگر بهتر است تنها به نظریه پردازی اکتفا نکنیم یا به صورت نظری وارد این مباحث نشویم و حرکت از میدان به نظریه را محور قرار دهیم. واقعیت ها را لمس بکنیم و ببینیم، نه اینکه پیش فرض ها را وارد مباحث کنیم و به اشتباه انسان شناسانی که در بالا یاد شد دچار نشویم که متاسفانه بسیاری از انسان شناسان حرکت از نظریه به میدان را دنبال کرده اند.

دکتر فکوهی پیش از این یادداشت، همیشه تلاش کرده بود با تعمق در این میدان قدم بردارد؛ همانگونه که پیشینه ی علمی ایشان نیز گواهی می دهد اما یادداشت اخیر وی درباره ی یلدا و هویت ایرانی از مطالبی برخوردار بود که منطق " حرکت از میدان به نظریه" را نقض می کرد. نگارنده به عنوان خواننده ی آثار ایشان، یادداشت اخیر فکوهی را گرفتار پیش فرض هایی دیدم که با روح اندیشه شان هم خوانی نداشت.

همانطور که در بالا ذکر شد، یلدا موضوع مناسبی برای بازتعریف هویت ملی است و این آیین می تواند بیش از پرداختن به داستان های اسطوره ای که پیرامون شخصیت های تاریخی وجود دارد و حتی در خصوص برخی از آنها شک و شبه وجود دارد به معرفی هویت ایرانی کمک کند. شایسته است بجای اشخاص، از پدیده‌های ملموس برای هویت‌سازی استفاده کنیم اما تعمیم این الگوی هویتی به همه اقوام ایرانی با مشکل روبرو می شود همچنین سرریز کردن این هویت از مرکز به حاشیه نیز مشکل خواهدشد.

چرا شخصی با فرهنگ متفاوت نسبت به مرکز، باید با تجربه‌ای احساس همذات پنداری کند که تجربه ی جمعی او نیست. آیا باعث نخواهد شد این هویتی را که به عنوان هویت ملی تعریف می کنیم هویتی شکننه باشد.

هویت ملی می تواند بر اساس توجه به این تفاوت ها و احترام به آنها و همسان انگاری تعریف شود و از دید کنشگر فرهنگ های «به اصطلاح حاشیه ای» یا فرهنگی که با مرکز یکسان نیست، قاعدتاً سرازیر شدن فرهنگ یک سویه از مرکز برای حاشیه نشین قابل تفسیر و توجیه نیست. امیدوارم دکتر فکوهی با آن وسعت نظری که دارند به این مسئله توجه داشته باشند که شب یلدا محترم است اما به مثابه سرازیر شدن فرهنگ از مرکز در روند هویت سازی است و باز آن چرخه معیوب را به همراه دارد. بهتر آن است در نقطه ای چرخ این چرخه معیوب از حرکت بایستد و بتوانیم نوعی از  مفهوم هویت را ترویج کنیم که بر مبنای تکثر باشد نه بر مبنای نسخه ای یکسان برای سایر فرهنگ ها.

سرازیر شدن فرهنگ از بالا به پایین، از مرکز به حاشیه قطعا آسیب هایی را به دنبال دارد. کنشگری که در گوشه ای از ایران، وقتی بخشی از مولفه های فرهنگ خود را در این ظرف فرهنگ ملی نبیند به طور غیر مستقیم احساس تحقیر به او دست می دهد. آیا آن خرده فرهنگ نمی تواند فربه شود و به بخشی از فرهنگی ملی بدل گردد و به تکاملش کمک کند؟ باید توجه داشت که تعلقات هویتی مردم ایران با یکدیگر متمایز هستند. تعلقات مستحکم قومی میان مردم کرد، تعلقات قبیله ای میان لک و لر و ... و تعلقات شهری بین اصفهانی و مشهدی، دزفولی و حتی تعلقات جغرافیا و زیست بوم همچون هور یا تالاب‌نشینان و... نشان از گوناگونی فرهنگی و تعلق خاطرها دارد. آیا در تعریف بخشی از هویت های ملی نمی شود از جز به کل رسید؟ که اتفاقا الگوهای مناسبی در جهان نیز برای آن وجود دارد.

اگر می گوییم که ما در ایران باید تفاوت ها را اصل قرار دهیم، باید این نگاه را در عرصه عمل نیز بیاوریم. در این خصوص برخی با جرات تمام همچون دکتر فکوهی این موضوع را عملی کرده اند اما متاسفانه بسیاری دیگر تنها در حوزه نظری به آن اشاره می کنند. نا آشنایی با روح و فرهنگ بخش اعظمی از پهنه فرهنگی ایران، تعریف و نسخه پیچی برای تعریف هویت های ملی ای که همواره از مرکز به حاشیه سرازیر می شوند همیشه مورد نقد کنشگران اجتماعی به اصطلاح حاشیه است. 

نگاه به منطقه ای با استفاده از منابع نظری نمایی را به مخاطب می دهد، در صورتی که روح و فرهنگ و هویتی که موجود است نمایی دیگر را به نمایش می گذارد. تعاریف ملی باید برپایه عینیات و نه بر اساس برساخته های نظری و ذهنی باشد. هویت رنگارنگ ایرانی باید وام گرفته از سایر فرهنگ های کشور باشد و ظرف فرهنگ ایرانی که همواره در فرایند تعریف و بازتعریف است، بخشی از آن را باید فرهنگ های موجود پر کنند. 

تا پیش از ایجاد ملت های مدرن، ما مردم قوم ها و گروه های پراکنده با مدیریت های پراکنده داشته ایم که شاید حتی از وجود یکدیگر بی اطلاع بودند. چطور می شود که گروه ها و اقوام پراکنده از یک آگاهی جمعی همچون آگاهی به یلدا برخوردار بوده باشند؟ قطعا این آئین در برخی پهنه های جغرافیایی – فرهنگی پیشینه ای نداشته است. کما اینکه طولانی ترین شب سال میان مردم کرد، شب اول آذرماه است که در بین برخی از مردم کرد، طولانی ترین و سردترین شب سال محسوب می شود که بعد از زمستان کردی آغاز می شود. 

همچنین یکی دیگر از نکاتی که در مقاله یاد شده قابل بحث است عنوان مطلب "شب یلدا" بود، درحالیکه کردها در فرهنگ خودشان هرگز این شب را شب یلدا نمی نامند، بلکه تنها با عنوان «شب چله» که کردی آن می شود «شه‌و چله»، نام می برند و اینکه اکنون استفاده از واژه ی یلدا برای زبان کردی و برای ارجاع به این شب، یک امر تازه و اتفاقا ناشی از همین تحمیل فرهنگ مرکز و یکسان سازی است.  در ضمن اینکه شب چله در کردستان مناسک خودش را دارد که لزوما همانی نیست که در تهران اجرا می شود. در این شب رسم است که برای مثال دلمه کلم و نه دلمه برگ مو، بخورند و ترشی خربزه سر سفره باشد و... که اینها به سلطه ی تبلیغات تلویزیون ملی در آمده و زیر سایه ی انار و آجیل و هندوانه ی شب یلدا قرار گرفته است؛ آنچنان که پیش می رود در گذر زمان نرم نرمک محو می شود.

در حال حاضر، سوال این است که یک کنشگر خرده فرهنگ، در برابر مولفه های فرهنگی ای که به عنوان هویت ملی تعریف می شوند که هیچ پیشینه ای با آنها نداشته، باید چه واکنشی از خود نشان دهد؟ آیا همواره در مقام پذیرنده ی فرهنگ های دیگر قرار بگیرد؟ وظیفه این کنشگر اجتماعی چیست؟ آیا نباید چیزی برای عرضه داشته باشد؟ نباید به فرهنگ عرضه شده ی او توجه کرد و آن را بدل به فرهنگ ملی کرد؟ جشن "بهار کردی"، جشن گرگیعان و... که از فرهنگ های زیبای ایرانی هستند و بسیاری آئین هایی که در سرتاسر کشور وجود دارند نمی توانند به هویت ملی تبدیل شوند؟

اما آیا یلدا هویت همه ایرانیان است یا می تواند هویت همه ایرانیان باشد؟ 

در نهایت باز تاکید می شود که سرازیر کردن فرهنگ از مرکز به حاشیه خود مصداق تحقیر است. تفاوت ها را باید پذیرفت. هویت را بر اساس تفاوت ها و احترام متقابل به تفاوت ها تعریف کنیم. اهداف مشترک را در نظر بگیرم و نه پیشینه مبهم و نمادهای غیر مشترک. نگرش بر مبنای همسان سازی همان حذف است. حذف بسیاری از چیزها که حق حیات دارند. 

 

بخشی از آثار نگارنده در انسان شناسی و فرهنگ:

تصاویر کودکانه من از عید فطر

http://anthropology.ir/node/24176

بگذار از مرتضی هایم بگویم

http://www.anthropology.ir/node/26152

گذری بر آئین گرگیعان در بین عرب های خوزستان
http://anthropology.ir/node/8547

گفتگو با ناصر فکوهی درباره ی هویت و وحدت
http://anthropology.ir/node/10276

گفتگو با عبدالنبی قیّم فرهنگ نویس و تاریخ نگار: پانصد سال تاریخ خوزستان
http://anthropology.ir/node/8866

آیین ازدواج در بین مردم عرب خوزستان
http://anthropology.ir/node/7948

پوشش در قریه سید محمد تفاخ(الهدامة(
http://anthropology.ir/node/9272

معرفی دو کتاب درباره خوزستان
http://anthropology.ir/node/10646

گفتگو با محمدرضا فرطوسی درباره‌ی فیلم "آن مرد اسب دارد"
http://anthropology.ir/node/10664

فیلم مستند"الرماد"
http://anthropology.ir/node/9514

گفتگو با ناصر فکوهی :نوزایی، شکوفایی و بحران هویت و ملی گرایی عقب افتاده
http://anthropology.ir/node/11049

گفتگو با ناصر فکوهی، به بهانه ورود به ششمین سال فعالیت انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/11162

دو رسم "ام الوسخ" و "ام الحلس"(پایان رمضان) در میان مردم خوزستان
http://anthropology.ir/node/11169

گفتگو با ناصر فکوهی: کدام «تجدد» ؟ کدام «مدرنیته»؟
http://anthropology.ir/node/11569

گشتی در بازار کهنه دزفول
http://anthropology.ir/node/12423

بازار دزفول ؛ تابستان 1390(عکس: قاسم منصور آل کثیر)؛
http://anthropology.ir/node/12421

به مناسبت روز جهانی زنان روستایی/ بانوان روستایی حافظان هویت‌های بومی
http://anthropology.ir/node/15129

زنان دزفولی ورشو را زنده نگه می‌دارند
http://anthropology.ir/node/15230

وبگردی؛ آشنایی با سایت انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/14567

گفتگو با ناصر فکوهی: ضرورت مطالعات قوم شناسی در ایران
http://anthropology.ir/node/12762

پرندگانی که میخوانند، می نالند: در باب پرنده افسانه ای مردم کرد و عرب
http://anthropology.ir/node/14241

علوانیة «تار»، و پود این دیار
http://anthropology.ir/node/17101

گفت وگو با ناصر فکوهی: زبان جهانی در برابر زبان ملی، زبان ملی در برابر زبان محلی - قومی
http://www.anthropology.ir/node/16789

منطقه دروازه در شهر اهواز، عکس : محرم / آدر1391
http://www.anthropology.ir/node/15865

گفتگو با تورج دریایی، گفتگو با تورج دریایی: ساسانیان ایرانشهری فرهنگی داشتند نه جغرافیایی

http://anthropology.ir/node/21280

گفتگو با ناصر فکوهی، کنش فرهنگی کتابخوانی: خیال‌پروری نسبت به گذشته طلایی را کنار بگذاریم

http://anthropology.ir/node/18954

گفتگو با ناصر فکوهی: انتظارات جامعه دانشگاهی و روشنفکر از دولت جدید

http://anthropology.ir/node/19223

کارون نماد وحدت شد

http://anthropology.ir/node/20251

«انسان شناسی و فرهنگ» یعنی دموکراسی علمی و ترویج علمی

http://anthropology.ir/node/20445

مناسک شبیه خوانی در تاسوعا و عاشورای روستای سیدمحمد تفاخ (1)

http://anthropology.ir/node/20624

مناسک شبیه خوانی در تاسوعا و عاشورای روستای سیدمحمد تفاخ (2)

http://anthropology.ir/node/21454

روح شهر از دریچه لنز عکاسان اهوازی

 http://anthropology.ir/node/22076

تیرار دم، گذری بر یکی از آئین های کشاورزی مردم خوزستان

http://anthropology.ir/node/23510

 

 صفحه ی نگارنده در سایت انسان شناسی و فرهنگ:

http://anthropology.ir/node/7805

Alkasir_khoneifar@yahoo.com

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد.

کمک های مالی شما حتی در مبالغ بسیار اندک، می توانند کمک موثری برای ما باشند:

شماره حساب بانک ملی:

0108366716007

 شماره شبا:

 IR37 0170 0000 0010 8366 7160 07

شماره کارت:
6037991442341222

به نام خانم زهرا غزنویان