پنجشنبه, ۷ تیر, ۱۴۰۳ / 27 June, 2024
مجله ویستا

مقالات قدیمی: قالی بافی در ایران (1338)



      مقالات قدیمی: قالی بافی در ایران (1338)
نویسنده: علیرضا حیدری / تایپ: سمانه زارع

دوره سلجوقیان

در این دوره پادشاهان و امیران بیشتر به هنرهای تزیینی علاقه داشتند و این گونه هنرمندان را تشویق می کردند. نقاشی و خطاطی بافندگی درین زمان راه کمال پیموده است و از شواهدی که در دست هست تا اندازه ای می توان به وضع هنر این دوره پی برد. با آن که معماری درین زمان هنری زنده و در راه ترقی بوده است به کاشیکاری که با طراحی قالی، ارتباط بسیار دارد و خود قالی بافی توجه چندانی نشده است. مردم نیز چندان ارجی باینگونه امور نمی گذاشتند و بهمین علت است که در کتب این زمان کمتر اشاره ای درین باره می یابیم. البته این مطلب دلیل بر رکود کار قالی بافی نیست و بی شک مردم که نیازمند به فرش بوده اند در خانه ها و روستاها بدین کار می پرداخته اند، اما منظور ما تکامل این هنر از نظر رنگ آمیزی و طراحی است که به طور کلی چه در قالی و چه در کاشیکاری این امر درین زمان رواجی نداشته است. گمان می رود که اوضاع کشور درین دوران تأثیر زیادی در عدم رواج اینگونه رشته های هنری که مستلزم صرف وقت و دقت می باشد، داشته است. پادشاهان نیز درین هنگام به اندازه ای به کارهای کشوری مشغول بودند که کمتر فرصت می یافتند بدینگونه مسائل بپردازند.

حمله مغول

حمله چنگیز در ابتداء قرن هفتم و خرابی هائی که به بار آورد و سپس هلاکو و ترکتازی هایش سبب شد که بازار هنر از رونق بیفتد و کوششهایی که پیش ازین دوران درین راه می شد متوقف گردد. مردم این زمان به اندازه ای دچار رنجها و گرفتاری های دوران بودند که مجال توجه به هنر نداشتند و تنها در حفظ جان و مال خود می کوشیدند.

کم کم پس از چندین سال که مغولان درین کشور باقی ماندند و اوضاع آرامشی به خود گرفت، این ترکان صحرا نشین نیز خوی بیابانی خود را ترک گفتند. کوشش ایلخانان مغول که هر یک در گوشه ای از خاک کشور ما حکمرانی داشتند برین بود که روش شاهان سابق را تا آنجا که می توانستند پیش بگیرند و درین کار شاید وزیران ایرانی آنان تأثیر بسزایی داشته اند.

ایلخانان مغول که با گذشت زمان مردمی متمدن و فرهنگ دوست شده بودند، به هنر و امور هنری توجه می کردند. از اینرو طولی نکشید که در زمان اینان قالی بافی مانند بسیاری کارهای هنری دیگر روال طبیعی خود را که در گذشته بدان راه می رفت، باز یافت.

هنر قالی بافی در زمان غازان خان که بیشتر از دیگر ایلخانان به هنر و آبادنی توجه داشت رواج کامل یافت این پادشاه در اواخر قرن هفتم می زیست و در خارج شهر تبریز که پایتختش بود ارگ غازانی را که « شنب تبریز» خوانده می شد بنا ساخت که هنوز سردر و قسمتی از آن باقی است.

چنانکه نوشته اند کف تالارها و اطاقهای این ارگ با قالی ها و قالیچه های بافت فارس مفروش بوده است. از طرف دیگر این پادشاه دستور داد تا کف مسجدی را که ساخته بود با قالی های گرانبها مفروش سازند. نکته ای که باید یادآور شد و بدان توجه کرد اینست که قالی هایی که برای این پادشاه سفارش داده می شده همه از فارس بوده است و چون بی شک برای پادشاهی چون غازان بهترین قالی کشور تهیه می شده است، این مطلب دلیل بر ترقی قالی بافی در فارس این زمان است و از سوی دیگر نشان می دهد که هنر قالی بافی تبریز در عصر غازانی چندان رونق و پیشرفتی نداشته و یا چندان مرغوب نبوده است. چون در هیچ جا اشاره ای بدان نمی یابیم.

تیموریان

هنر قالی بافی چون دیگر رشته های هنر و صنعتی کم کم داشت رونقی به خود می گرفت که ترکتازی تیمور لنگ آغاز شد و اوضاعی که هنوز آنچنانکه باید و شاید سامان نیافته بود دوباره آشفته گشت، و باز تلاش حفظ جان و مال بر توجه به هنر پیشی گرفت و دوران آشوب مغولان باز گشت. اما مردم رنجدیده و مصیبت زده حمله مغولان یارای آنرا که سخت در برابر تیمور نیز چون چنگیز پایداری کنند، نداشتند. بدین سبب چندی نپایید که تیمور بر سرزمینی که شایق آن بود تسلط یافت. تیمور به گرد آوری سپاه پرداخت و شروع به ترکتازی به کشورهای اطراف کرد. در داخل کشور نیز هر چندی یکبار شورش هایی می شد و او برای خواباندن آنها بدان سوی می رفت، حاصل آنکه این کشور گشای تاتار تا آخر عمر آرام نداشت و اوضاع کشور نیز در زمان او آرامشی به خود نگرفت.

از اینرو تیمور رامجال آن نبود که به مسایل هنری توجهی کند و مردم نیز چنان به رنج های خود گرفتار بودند که اقبالی بدینگونه کارها نداشتند. اما در اواخر حکومت او کم کم اوضاع اندک آرامشی گرفت و سبب شد که در زمان پسرش شاهرخ وضع چنان شود که قدمهایی در راه آبادانی و توجه به صنعتگران و هنرمندان برداشته شود.

ازین زمان قالی یا قالیچه ای به دست نیست تا مابطور مستقیم بتوانیم درباره این موضوع به تحقیق بپردازیم ولی در مینیاتورهای زیادی که از اوایل قرن نهم باقی مانده است تصویر قالی و قالیچه هایی دیده می شود. در پاره ای از آنها به دقت طرح قالی ترسیم شده است و با مطالعه دقیق آنها می توان به طرح های آن دوران پی برد. ازین مینیاتورها به خوبی نمایان است که نقوش قالی درین دوران بسیار ساده و محدود بوده است. طرح های درهم و رنگ آمیزی های زنده قرون بعد بهیچ روی درین آثار دیده نمی شود. تصاویر نسخه خطی هفت اورنگ جامی که ازین زمان باقی مانده است و اکنون در مجموعه کاخ گلستان محفوظ می باشد مینیاتورهای بسیاری دارد که در آنها صحنه قالی دیده می شود.

رویهم رفته بخوبی آشکار است که در زمان شاهرخ قالی مجلل و عالی کمتر بافته می شده و طرح قالی وضعی ابتدایی و ساده داشته است. صنعت قالی بافی که در دوران آشفته سابق تا اندازه زیادی متروک شده بود کم کم درین زمان بدان توجه شد و رواج گرفت، اما چون هنوز فرصت ترقی کافی نیافته و مهارت در آن حاصل نشده بود، آثاری ارزنده درین زمان به وجود نیامد.

در دربار «اوزن حسن» تا اندازه ای بیش از دیگران به قالی و قالی بافی توجه می شده است و خود این پادشاه نیز به گردآوری انواع قالی علاقمند بوده است.

از گزارش «باربارو» سفیر جمهوری «ونیز» در دربار «اوزن حسن» پادشاه آق قویونلو (معاصر شاهرخ) کاملاً مشهود است که در کاخ این پادشاه قالی های گرانبها و تزیینی بسیاری گرد آمده بوده است. این مرد در نوشته خود چندین بار وضع این قالی ها و طرح آنها و ... بیان داشته است، و می گوید این فرشها بر شکوه دربار این پادشاه می افزود. نکته جالبی که در نوشته این سفیر وجود دارد شرح مختصریست که درباره قالی های ابریشمین قصر این پادشاه داده است.

با اینکه گمان می رود قالی های کاخ اوزون حسن گرانبهاترین قالی های آن دوران بوده است. از شرحی که این سفیر درباره طرح های آنها داده است کاملاً آشکار است که نقش این قالی ها ساده و دارای خطوطی تقریباً مستقیم بوده و ازین نظر بهیچ روی شباهت به طرح های زیبا و درهم دوران صفوی نداشته است. نقش این قالی ها همانطور که یادآور شدیم بیشتر بطور مستقیم بوده و کمتر طرح های «اسلیمی» و اصولاً خطوط منحنی در آن ها دیده می شده است.

البته ازین قالی ها هیچ اثری برای ما باقی نمانده و این موضوع چندان غریب نیز نیست، چون مواد اصلی قالی پشم و پنبه است و این اجناس فاسد شدنی و از میان رفتنی است از طرف دیگر پاخوردن و آفت های گوناگون از قبیل بید و حشرات دیگر نیز در از میان بردن قالی ها و بافتنی های دیگر موثر می باشند. بدین سبب آگاهی ما از طرح و رنگ این قالی ها تنها متکی به تصویر قالی است که در مینیاتورها دیده می شود و بعد از آنها از شرح هایی است که نویسندگان درباره این هنر در آثار خود باقی گذاشته اند.

نکته ای که باید در اینجا ذکر کرد، وجود طرح های کاشی از این دوران یعنی از زمان سلطنت شاهرخ است. طرح های کاشی های مسجد گوهرشاد مشهد، نمونه بارز و زنده ای ازین هنر است. در اینکه شباهت و یگانگی زیادی در طرح کاشی ها و قالی وجود دارد شکی نیست و با اندک دقت اینرا می توان دریافت. حتی احتمال داده می شود که طراحان کاشی و قالی اغلب افراد واحدی بوده اند. اگر از دور به این طرح ها با دقت نظر انداخته شود، فوراً اغلب افراد واحدی بوده اند. اگر از دور به این طرح ها با دقت نظر انداخته شود، فوراً تصویر قالی ای را در برابر خود خواهیم یافت این طرح ها مانند قالی دارای حاشیه و متنی هستند که طرح یک چهارم آن در سه چهارم دیگر تکرار می شود. اگر این فرض که با اقرب احتمال درست است با مدارکی مستند ثابت شود می توان کاشی کاری های مسجد گوهرشاد و نظایر آنرا نیز از نظر طراحی این دروره مخصوصاً طرح قالی مورد مطالعه و دقت قرار داد.

از اواخر قرن نهم که آثار مختصری از قالی های آن دوران در دست است اقبال شدیدی به این هنر آغاز گردید و کم کم قالی بافان و طراحان از طرح هایی که بیشتر بصورت خط مستقیم بود منحرف شدند و بطرف اسلیمی بسیار ساده ای روی آوردند. ازین زمان به بعد خطوط منحنی در قالی ها دیده می شود و همین طرح های ابتدایی است که در زمان صفویه که اوج ترقی قالی بافی در ایران است به نهایت کمال می رسد. از طرف دیگر ازین زمان کارگاه های قالی بافی که به سبب اوضاع آشفته کشور از میان رفته بودند دوباره پدیدار می شوند و طراحان طرح اصلی قالی را اول ترسیم می کنند، تا قبل از بافتن طرح کامل قالی در دست باشد. ازین پس کم کم هنر قالی بافی از میان قبایل و طوایف به قالی بافخانه ها روی می آورد و طراحان زیادی زیر حمایت صاحبان این کارگاه ها شروع بکار می کنند. همین راه است که زمینه را برای ترقی عجیب قالی بافی در دوران صفوی هموار می سازد و سبب می شود که شاهکارهای قالی ایران به وجود آید.

 

اطلاعات مقاله:

ماهنامه ادبی- هنری سخن، مردادماه 1338، دوره دهم، شماره 5، صفحات 456 تا 461