جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

گفته پردازی : گسست و پیوست گفتمانی و گفته ای(3)



      گفته پردازی : گسست و پیوست گفتمانی و گفته ای(3)
بابک معین

 سومین بخش از سلسله مباحث مربوط به حوزه گفتمان
 Débrayage et Embrayage énoncifs
  در مقابل عملیات « گسست و پیوست گفتمانی » عملیات دیگری به  نام « گسست و پیوست گفته‌ای »  وجود دارد. این عملیات زمانی میسر می‌شود که مثلا یکی از شخصییت‌های داستان روایت و قصه دیگری را نقل کند و در نتیجه گفته و یا داستان سطح دومی به وجود آورد که میتوان همچنان با عملیات گسست و پیوست از داستان اول جدا یا به آن برگردیم.اما این گسست و پیوست این بار بین دو داستان یا دو گفته انجام میشود و از آنجا که هیچ ربطی به فضای اصلی گفته‌پردازی ندارند به آنها گسست و پیوست گفته‌ای می‌گویند

                     گسست زمانی گفته‌ای
                 débrayage temporel énoncif
     می باید بین گسست زمانی گفتمانی و گفته‌ای تفاوت گذاشت :
  گسست زمانی گفتمانی بریدن از فضای گفته‌پردازی و رفتن به فضای گفته است. حال انکه گسست زمانی گفته‌ای، پس و پیش‌ شدن‌های زمانی مربوط به فضای درون گفته یا داستان است.
                  آینده                   حال              گذشته                                                      
                               وضعیت گفته‌پردازی     
     مثال :  پیوست کنشگری گفته‌ای  :( embrayage énoncif actoriel ) را می‌توان در یک دیالوگ تشخیص داد . اگر در ادامه داستان بخوانیم  :
   پیرمرد به مریم گفت: « پشتت را به جنگل کن و رویت را به من »
  اینجا مسلماً ، با یک پیوست کنشگری گفته‌ای  سرو کار داریم  ( پشتت ، رویت ، من)  اصلاً ربطی به کنشگرهای اصلی یعنی گفته‌پرداز و گفته‌خوان ندارند ، بلکه به کنشگرهای داخل گفته یعنی پیرمرد و مریم مربوط می شوند.از این روی پیوست کنشگری گفته‌ای هستند.
    به ادامه داستان دقت کنید : « پیرمرد با شنیدن صدای مهیب در حالیکه دست مریم را محکم گرفته بود، از صخره بالا میرود، بالا وبالاتر،  تا اینکه خودش را روی یک تخته سنگ می‌اندازد. در  پانصد متری زیر پاهاش پرتگاه مهیبی وجود داشت و اون پایین مردم به نظرش مثل مورچه می‌آمدند. »
زاویه دیدهای مطرح شده در این متن کوچک گاه زاویه دید مربوط به کنشگرا ن اصلی (گفتمانی) و گاه مربط به کنشگران گفته (گفته‌ای) است :
  در این متن : «روی و زیر پاهاش » به زاویه دید گفته‌پرداز که به گفته‌خوان(مشاهده گر) تحمیل می کند ربط دارد حال انکه :« اون پایین»  تنها به زاویه دید خود کنشگر داخل داستان یعنی پیرمرد مربوط می‌شود و اصلا ربطی به گفته‌پردازی ندارد لذا زاویه دید درون گفته‌ای محسوب میشود.
بنابراین دو سطح و پلان گفته پردازی وجود دارد  :
 1- سطح گفتمانی : plan du discours
 2- سطح داستانی : plan du récit     
1 -  سطح گفتمانی :
    لازمه گفته‌پردازی ، اعتقاد به وجود یک گفته پرداز، یک گفته خوان، و اینکه گفته‌پرداز به طریقی بر آن است که با خلق گفته بر گفته‌خوان تاثیر بگذارد .
    ضمائر مربوطه  :    من  /  تو، ما / شما
 مثال: « شما به حسن علاقه پیدا خواهید کرد.»
2-  سطح داستانی :
گفته پردازی حوادث و رویدادها را بدون دخالت سوژه تولید گفته پردازش کند : به نوعی خود داستان خودش ، خودش را نقل می کند .(l’histoire se déroule elle même)
 ضمائر مربوطه : او (مذکر ، مونث)
 مثال : « او در افکارش غرق بود و متوجه آمدن همسرش به اطاق نشد .»
                                 گفته پردازی تصویری
                                énonciation visuelle
  مطالعه گفته پردازی در تصویر مکانیسم ارتباطی که بین گفته پرداز و گفته خوان در بطن یک گفته، خواه تصویری ( فیلم، ویدئو، عکس،...) یا کلامی ( روزنامه، مجله، کتاب،...)  شکل می‌گیرد، را مورد مطالعه قرار می‌دهد. در این مکانیسم ارتباطی سه فاکتور اساسی نقش بازی می کنند :
1-    جهت نگاه
 2 - وضعیت سر و بدن
 3 - فاصله        
 ابتدا باید بدانیم که «نگاه دوربین» این امکان را میدهد که یک ارتباط یک جانبه با گفته خوان برقرار شود در حالی که سایر نگاه‌ها گفته‌خوان را به یک مشاهده‌گرصرف تبدیل می‌کنند (مانند آن چه که معمولاً در سینما می‌بینیم) وضعیت سر وبدن نیز وجوه ارتباطی مختلفی را سبب میشود.
بزرگی و درشتی پلان‌ها و فاصله عکاس (دوربین) با شخصیتهای درون عکس، ضمن آشکار کردن وضعیت گفته‌خوان (استقرار در تصویر یا فاصله گرفتن از آن) نیز حامل معناهای گوناگون می‌باشند    
ما می توانیم گفته‌پردازی زبانی را به تصویر منتقل کنیم.
مطالعه گفته‌پردازی تصویری این امکان را می‌دهد که ارتباط گفته‌پرداز و گفته‌خوان را در بطن یک مکانیسم ارتباطی تصویری مثل فیلم، ویدیو ، عکس و غیره بررسی کنیم.
 سه متغیر تصویری موثر درمطالعه گفتمانی و خوانش ارتباط بین گفته پرداز و گفته خوان تصویری
                                          جهت نگاه
 1 جهت نگاه : جهت نگاه می‌تواند ارزش‌های زیرین را داشته باشد :
الف- نگاه به دوربین (شخصییت درون تصویر، بیننده یا گفته خوان را نگاه می کند)
ب- نگاه خارج از حوزه تصویر(شخصییت درون تصویر خارج از حوزه تصویر را نگاه میکند، و گفته خوان تصویر نمی‌داند او کجا را نگاه می‌کند)   
ج - نگاه شخصیت‌ها به یکدیگر
د - نگاه شخصیت به چیزی در کادر تصویر
اول و دوم شخص : نگاه به دوربین : من/ما  تو/شما
سوم  شخص : او : نگاه خارج از تصویر، نگاه شخصیت ها به یکدیگر، نگاه به چیز
     نگاه به دوربین : نگاه به دوربین تنها وضعیتی است که در آن گفته‌پرداز و گفته‌خوان درگیر می‌باشند.لذا این وضعیت
  (گفتمان ) می باشد.
    شخصیتی که به دوربین  نگاه نمی‌کند به دنیای داستان   
تعلق دارد:
به این دو گونه موقعیتی می‌توان دو تاثیر و حالت روانشناسی متضاد را مربوط  دانست .
الف – وضعیت گفتمانی :ندا ، خطاب ، تنش ، درگیر کردن گفته‌خوان
ب- وضعیت داستانی :   عدم تنش ، عدم درگیری  گفته‌خوان ،
                                    وضعیت سر و بدن                                          
همانگونه که مشاهده شد جهت نگاه تعیین کننده گونه ارتباط محسوب می‌شود (گفتمان یا داستان)
وضعیت سر وبدن نیز در عین  بیان جهت نگاه، خود حامل معناهای متفاوت می‌باشد. میتوان پنج وضعیت متفاوت را برای سر در ارتباط با گفته‌خوان تصویر متصور شد:   
      1- وضعیت روبرو یا مستقیم    
      2 - وضعیت یک چهارم
      3 - وضعیت نیمرخ
      4 - وضعیت سه چهارم
      5-  وضعیت به پشت
 1- وضعیت روبرو یا مستقیم وضعیتی عینی و به غایت گفتمانی است (این وضعیت تداعی کننده ”نگاه دوریبن“ می‌باشد و شکل  یک دیالوگ را در ذهن تداعی مینماید : من/تو) در گفتمان های تبلیغاتی ، در این وضعیت  شخصیت‌های درون گفته می‌توانند راحت تر مشتری را متقاعد به خرید یک کالا یا استفاده از یک سرویس خدماتی کنند.
 وضعیت روبرو یا مستقیم وضعیت خطاب، تبادل، پیشنهاد و یا  تجویز است.
2-    وضعیت یک-چهارم همچنان می‌تواند مناسب دیالوگ باشد اما این دیالوگ ویژگی استمرار و قوت وضعیت مستقیم را نداشته و هر لحظه امکان گسسته شدن آن می‌رود.( لذا در هر دو سطح گفتمانی و داستانی مطرح می‌گردد) در تضاد با وضعیت قبلی این حالت میتواند بیان نه-تایید، نه-تجویز باشد. این وضعیت بیشتر از آنکه بیان اراده باشد، دال بر احساس است .وضعیت یک-چهارم بیشتر انتزاعی و مناسب بیان احساس و رویاها است.
 3-  وضعیت نیمرخ دیگر نمی تواند جهت برقراری و ایجاد حس یک دیالوگ مناسب باشد ، چرا که نگاه گفته پرداز از گفته خوان بر گشته است. این وضعیت تداعی کننده یک وضعیت داستانی است. وضعیت نیمرخ می‌تواند بیان تمرد،  سرپیچی، مخالفت و جدایی باشد.
4-  وضعیت سه-چهارم که بیشتر تداعی کننده حالتی است که یک مجری تلویزیون شروع به صحبت کردن با خبرنگاری می‌کند که در صفحه تلویزیون پشت سر او قرار دارد، وضعیتی است که به نوعی گفته‌خوان را در سایه قرار می‌دهد، لذا گفته‌خوان از فضای گفته فاصله میگیرد.
اما اگر شخصیت داخل گفته اشاره به کس یا چیزی کند و گفته‌خوان را نیز دعوت کند که به آن کس یا چیز نگاه کند در این صورت رد پای گفته‌خوان آشکار شده و وضعیت گفتمانی شکل می‌گیرد.
    5-  وضعیت به پشت (پشت به گفته‌خوان) تنها وضعیتی است که اساسا مناسب داستان بوده و هرگز تداعی کننده گفتمان نیست. به ندرت در تبلیغات دیده می‌شود، چرا که تعامل گفته پرداز و گفته خوان را نفی می کند.        
                                فاصله بین گفته‌پرداز و گفته‌خوان
      اینجا بحث در خصوص فاصله بین گفته‌پرداز و گفته‌خوان است و نه بین شخصیت‌های موجود در تصویر(که خود تجزیه و تحلیل خود را می طلبد). در تصویر فاصله بین شخصیت‌های درون تصویر و گفته‌خوان به درشتی پلان‌ها ربط دارد. درشتی پلان ، فاصله تصویر بردار (عکاس) و شخصیت‌ها را نشان می‌دهد و به شکل بسط داده شده‌ای به دوری و نزدیکی گفته پرداز و شخصیت‌ها مربوط می‌شود.
 1-  فاصله نزدیک (دوستانه): بین 0 و 40 سانتیمتردر این فاصله حس بویایی و لامسه غالب است  2 -  فاصله شخصی : بین 40 و 120 سانتیمتر .این فاصله ،فاصله مکالمه نام دارد. می‌توان در این فاصله یکدیگر را لمس کرد.
 3-  فاصله اجتماعی : بین 120  و 360 سانتیمتر.امکان ارتباط و لمس یکدیگر وجود ندارد.این فاصله فاصله رسمی، اداری و شغلی است .
 4 -فاصله عمومی : از 360 به بالا : فاصله رعایت شده بین سخنران و عموم.
 همانگونه که بیان شد در تصویر درشتی پلان به فاصله بین شخصیت‌ها و گفته‌پرداز تصویر ارتباط دارد.
1-  پلان درشت برای فاصله نزدیک (دوستانه): در این نوع پلان صحه بر چهره گذاشته می‌شود.
 2 - پلان نزدیک برای فاصله شخصی : در این نوع پلان صحه بر چهره و بدن گذاشته می‌شود.
 3 - پلان آمریکایی برای فاصله شخصی دور.
 4-  پلان نیمه-کلی برای فاصله اجتماعی نزدیک: در نظر گرفتن شخصیت در یک بافت محدود
 5-  پلان کلی  برای فاصله اجتماعی دور و فاصله عمومی.
 6-  پلان کلی بزرگ برای فاصله عمومی دور (در این نوع پلان شخصییت محو شده و یا وجه غالب نمی باشد و در عوض صحه بر بافت گذاشته میشود).
     هرچه پلان درشتر باشد بیشتر خود را به شخصیت نزدیک می‌بینیم و لذا شرکت ما در آن فعالتر می‌گردد. و هر چه پلان دورتر و کلی تر باشد خود را از شخصییت‌ها دورتر و لذا میزان مشارکت
 کم رنگ‌تر می‌گردد.  
 در سینما پلان درشت برای صحه بر هیجانات و احساس شخصیت بکار برده می شود.
                                  نگاه دوربین از بالاplongée/
                                 نگاه دوربین از پایین contre plongée  
 چنانچه دوربین بالای مثلا شخصییت قرار بگیرد، وضعیت بیانگر کاستن نقش و ارزش او و به عکس دادن ارزش و نقش فعال به گفته‌خوانی است که در بالای شخصیت قرار دارد .   و به عکس چنانچه دوربین پایین شخصییت قرار گیرد ، وضعیت بیانگر کاستن نقش و ارزش گفته پرداز و افزودن ارزش شخصیت می‌باشد.     

بخش اول
http://www.anthropology.ir/node/7021

بخش دوم
http://www.anthropology.ir/node/7081