دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مفهوم صهیونیسم


مفهوم صهیونیسم

در ادبیات سیاسی جهان, از اسلام سیاسی با عنوان بنیادگرایی اسلامی یاد می شود, در برخی کشورها نیز مسیحیت سیاسی وجود دارد هنگامی که پسوند سیاسی در کنار یک دین قرار می گیرد به این معناست که پیروان آئین مذکور مترصد تشکیل حکومت و دولتی بر مبنای دیدگاه مذهبی خویش هستند

برای درک ماهیت صهیونیسم ابتدا باید به ریشه یابی عنوان سهیونیزم و مشخصات فکری آن بپردازیم. معنای بسیار ساده واژه صهیونیسم، یهودیت سیاسی است.

در ادبیات سیاسی جهان، از اسلام سیاسی با عنوان بنیادگرایی اسلامی یاد می شود، در برخی کشورها نیز مسیحیت سیاسی وجود دارد. هنگامی که پسوند سیاسی در کنار یک دین قرار می گیرد به این معناست که پیروان آئین مذکور مترصد تشکیل حکومت و دولتی بر مبنای دیدگاه مذهبی خویش هستند.

زمانی که از اسلام سیاسی و یا به عبارتی بنیادگرایی اسلامی سخن به میان می آید چنین است که عده ای از مسلمانان به منظور تشکیل حکومتی برگرفته از احکام شریعت اسلامی تلاش می کنند.

جمعی از یهودیان نیز ایجاد ساختار حکومتی بر اساس تعالیم کتاب آسمانی تورات و اصول عقاید دین یهود را رسالت خویش می دانند.

حال این سوال مطرح است که چرا از یهودیت سیاسی به نام صهیونیسم یاد می شود ؟

عنوان صهیونیسم از نام تپه ای در نزدیکی شهر بیت المقدس معروف به صهیون اخذ شده است .تپه صهیون یکی از اماکن مقدس یهودیان جهان است که بسیاری از آثار مذهبی و تاریخی دین یهود در آن واقع شده است ؛ این کوه سمبل یهودیت است، همانگونه که کعبه سمبل اسلام است.

یکی از دلایل نامگذاری مکتب سیاسی یهود بر منبای نام تپه صهیون اعتقاد به ظهور منجی آخر الزمان بر بلندای کوه صهیون و تشکیل حکومت جهانی توسط اوست. گروهی از یهودیان با سوء استفاده از این سمبل تلاش می کنند به نظام خویش مشروعیت بخشند.

اعتقاد به ظهور منجی آخر الزمان یکی از نقاط اشتراک همه ادیان الهی و حتی برخی از ادیان غیر آسمانی است. این ادیان معتقدند که در آخر الزمان فردی ظهور خواهد کرد و جهان را از ظلم و جور رهایی می بخشد. البته نظریات در مورد این که این شخص کیست و در چه زمانی ظهور می کند متفاوت است.

مسیحیان عالم معتقدند که حضرت عیسی بن مریم (ع) زنده شده و باز می گردد ومسلمانان جهان اعم از شیعه و سنی به ظهور مهدی (عج) در نهایت تاریخ ایمان دارند.

البته مهدی شیعه، مهدی فاطمه( س)واز نسل پاک حسین (ع) است.

اهل سنت صرفاً به ذکر نام مهدی کفایت کرده اند. به همین دلیل درمیان اهل سنت هرازگاهی شخصی قیام می کند و نام خود را مهدی می نهد و نجات مسلمانان را بشارت می دهد. معتقدان دین یهود نیز به آمدن شخصی در نهایت تاریخ ایمان دارند و او را منجی خویش می دانند. در آیین زرتشت و نیز بسیاری از ادیان غیر آسمانی نیز وجود یک منجی مشهود است.

● پیشینه قوم یهود

به منظور آشنایی با ریشه های تفکر یهودیت سیاسی و اندیشه تشکیل دولت متمرکز یهودی، ناچار باید به بررسی اجمالی پیشینه قوم یهود پرداخت.

حضرت موسی در آغاز رسالت خویش، مأموریت یافت تا بنی اسرائیل را برای رهایی از ظلم فرعون از مصر خارج کند. مطابق آیات قرآن بنی اسرائیل پس از عبور از نیل در سرزمین کنعان سکنی گزیدند. هنگامی که موسی (ع) برای عبادت به کوه طور رفته بود، در همین مکان ده فرمان از جانب خداوند بر او نازل گردید و بنی اسرائیل با فتنه انگیزی شخصی به نام سامری از پرستش خداوند غافل شدند و به گوساله پرستی روی آوردند.

همین امر، خشم و قهر الهی را بر بنی اسرائیل نازل کرد و آن قوم به مدت ۴۰ سال در صحرای سینا سرگردان شدند. پس از این مدت خداوند بنی اسرائیل را مورد عفو خویش قرار داد و آنها را بسوی سرزمین فلسطین رهنمون شد.

حکومت یهودیان بر فلسطین تا زمان حمله امپراطوری روم به این کشور ادامه داشت. با حمله رومیان بسیاری از یهودیان از فلسطین مهاجرت کرده و در نقاط مختلف دنیا پراکنده شدند و آوارگان یهودی در سراسر دنیا سکنی گزیدند.

این پراکندگی یهودیان در مناطق مختلف موجب گردید که در تمامی جوامع، پیروان آئین یهود در شمار اقلیت قرار گیرند و به گمان ایشان سرچشمه تمامی مشکلات و مرارتهای ملت یهود به همین امر برمی گردد. با شروع رسالت حضرت عیسی (ع)، یهودیان به مخالفت با آن حضرت برخاستند و بنا به نظر پیروان مسیح عامل اصلی به صلیب کشیده شدن ایشان قوم یهود بوده است. این دیدگاه زمینه ایجاد دشمنی تاریخی بین یهودیان و مسیحیان را وجود آورده است.

علت اصلی مخالفت یهودیان با حضرت عیسی (ع) هراس علمای یهود از ایستادگی آن حضرت در مقابل دنیا طلبی آنها بود، لیکن این ترس خویش را در قالب دغدغه های مذهبی مطرح کردند و در این راه تا آنجا پیش رفتند که حضرت عیسی را به امپراطوری روم تسلیم کردند.

نمونه هایی از کینه و دشمنی پیروان مسیح (ع) نسبت به یهودیان در دوره جنگهای صلیبی به وضوح دیده می شود. در فرازی دیگری از تاریخ می بینیم که مسیحیان پس از بازپس گیری اندلس از مسلمانان، یهودیان ساکن اندلس را نیز به همراه مسلمانان از آن سرزمین بیرون کردند و یهودیان به ناچار به جهان اسلام و امپراطوری عثمانی پناهنده شدند.

اگرچه در صدر اسلام، یهودیان در قضایای بنی قریظه و خیبر شکست سختی را در برابر مسلمانان متحمل شدند لکن این رویدادها به کینه و عداوت در میان پیروان یهود و مسلمین منجر نگشت و یهودیان در کنار پیروان دیگر ادیان همواره در کمال آسایش در جوامع اسلامی بسر برده اند.

در اروپا اذیت و آزار در حق یهودیان چنان بود که اصطلاح یهود ستیزی و یهود آزاری توسط یهودیان بنیان نهاده شد. ادعای یهودیان چنان است که خود را به صورت مظلومترین قوم تمامی ادوار تاریخ مطرح می کنند که بخشی از این گفته ها مقرون به حقیقت و بخشی به کلی داستان پردازی است.

در جهان اسلام هیچگاه پدیده ای به نام یهود آزاری وجود نداشته است. این پدیده در میان مسیحیان اروپا دیده می شود، لیکن تاوان کینه ها و عقده های یهودیان را امروز مسلمانان فلسطین می پردازند.

اگر چه یهودیان در جوامع خویش به عنوان یک اقلیت دینی مطرح بوده اند، لیکن همواره از نظر اقتصادی بسیار قوی بوده اند که در اکثر مواقع این قوت از طریق رباخواری بدست آ مده است .در جامعه ایران قبل از انقلاب نیز یهودیان عمده ثروت خویش را از طریق رباخواری و واسطه گری در معاملات اندوخته بودند.

بنابراین مسیحیان علاوه بر کینه مذهبی و تاریخی نسبت به قوم یهود مشکلات اقتصادی خود را نیز معلول سلطه اقتصادی یهودیان می دانستند.

در قرن ۱۹ با افزایش فشار تزارهای روس به یهودیان، ایشان وادار به مهاجرت دسته جمعی به فلسطین شدند. افزایش مشکلات یهودیان در کشورهای اروپایی و مهاجرت دسته جمعی آنها از روسیه به فلسطین، روشنفکران یهود را به تلاش برای تشکیل کشوری با اکثریت یهود رهنمون ساخت وبر این اساس و مبنا، صهیونیسم در قرن ۱۹ شکل گرفت.

در این زمان یک روزنامه نگار یهودی مجاری الاصل مقیم اتریش به نام "تئودور هرتسل" کتابی با عنوان "دولت یهود" را منتشر ساخت که در این کتاب مسئله تشکیل دولت یهودی به گونه ای سیستماتیک مطرح شده بودو تشکیل کشوری یهودی تنها راه نجات قوم یهود از رنج تاریخی خویش بر شمرده بود. بازتاب گسترده این کتاب در بین یهودیان جهان، مشوق هرتسل در تشکیل کنگره صهیونیسم در شهر وال سوئیس بود.

● مان ده گانه صهیونیزم

صهیونیست ها با بهره گیری از قداست ده فرمان الهی که بر موسی (ع) در کوه تور نازل شده بود فرمان ده گانه ای را تدوین نمودند.

▪ فرمان اول

در فرمان اول آمده است که یهودیت جریانی دینی نیست بلکه جریانی قومی است یعنی از دیدگاه صهیونیسم ماهیت دینی یهود به ماهیت نژادی تغییر یافته است.

یهودیان بر خلاف پیروان دیگر ادیان، برای پیوستن به دین خویش هیچگونه تبلیغی انجام نمی دهند؛ چرا که از نظر یهودیان تنها فردی یهودی به حساب می آید که اجداد او در طول تاریخ یهودی بوده اند. سخت گیری در این زمینه تا حدی است که معتقدند اگر مردی یهودی با زن غیر یهودی ازدواج کند، فرزند آنها یهودی نیست.

در کشور اسرائیل به شخصی که مادرش یهودی نیست تابعیت این کشور داده نمی شود. یهودیان با اتخاذ این سیستم بسته نژادی خود را امت ممتازی می دانند که بر تمامی اهل کتاب فضیلت دارند.

ایشان معتقدند که خداوند متعال تنها متعلق به قوم یهود است و این قوم در نزد خداوند از جایگاهی بلند مرتبه برخورداراست.

بنابر این، قوم گرایی در دین یهود حاصلی جز نژادپرستی به همراه نداشته که البته با روح دین آسمانی در تضاد است.

▪ فرمان دوم

فرمان دوم صهیونیسم بیان می دارد که هر فرد یهودی در هر نقطه دنیا باید از ستم و فقر و محرومیت نجات یابد و تنها راه نجات یهودیان مهاجرت به سرزمین موعود است.

بنابر فرمان اول و دوم صهیونیسم، تمامی اقوام خدمتگزاران یهودیان هستند و آوارگی شان از سرزمین خویش در مقابل تشکیل حکومت یهود بسیار کم ارزش است.

علت اصلی توصیه مذهبی انتخاب فلسطین برای تشکیل دولت یهود، در این است که فلسطین خاستگاه تمام ادیان الهی است. یهودیت و مسیحیت از این سرزمین پاک برخاسته اند. از آنجا که جد گرامی پیامبر اکرم (ص) حضرت اسماعیل و پدر بزرگوارش ابراهیم در این سرزمین مبعوث شده اند می توان فلسطین را خاستگاه اسلام نیز دانست.

شهر بیت المقدس محل اجتماع تمامی ادیان الهی است و کلیسا و مسجد و کنیسه در کنار یکدیگر قرار دارند. قبل از روی کار آمدن دولت صهیونیسم شهر بیت المقدس نمونه ای از همزیستی مسالت آمیز پیروان ادیان الهی در کنار یکدیگر بود.

▪ فرمان سوم

فرمان سوم صهیونیسم بیانگر این مساله است که مشکلات یهودیان باید به دغدغه ای جهانی تبدیل شود و تمام امکانات بشر برای حل آن به کار رود. از آنجاکه یهودیان، اقلیت کوچکی از دنیای امروز را تشکیل می دهند، به تنهایی قادر به حل مسائل فرا روی خویش نیستند و بنا بر این لازم است که تمامی امکانات جهان برای حل مشکلات آنها بسیج شود که تا حدود زیادی نیز در این مساله موفق بوده اند.

تمامی سیاستمداران جهان به فکر ارائه راه حلی برای بحران فلسطین هستند و در جهت خواسته اسرائیل گام برمی دارند، حال آن که به طور مثال مساله کشمیر کمتر مورد توجه قرار می گیرد.

سیاست اسرائیل برای اینکه همواره در کانون توجه عالم قرار گیرد بر منبای ارتباط با قدرتهای بزرگ سیاسی و اقتصادی جهان قرار گرفته است. صهیونیست ها در دوره ای از تاریخ به استعمار پیر انگلستان بسیار نزدیک بودند و بعد از جنگ جهانی دوم، همزمان با افول استیلای انگلیس، خود را به یهودیان آمریکا پیوند زدند، به گونه ای که اگر امروز دولت آمریکا دست از حمایت اسرائیل بردارد، سرنوشت این کشور در خاورمیانه به گونه ای دیگر رقم خواهد خورد.

التبه این ارتباط چنان هوشیارانه و سیستماتیک بنا نهاده شده است که افکار عمومی مردم دنیا، به خصوص مردم ایالات متحده با سیاستهای اسرائیل همراه است و در این راه فعالیتهای فرهنگی و رسانه ای نقش بسیار مهمی ایفا کرده اند.

تفکر مردم آمریکا به گونه ای جهت داده شده است که از فلسطینیان با عنوان تروریست و از یهودیان با نام مظلوم یاد می کنند.

حمایت دولت آمریکا از توسعه طلبی اسرائیلیان، منافع ایالات متحده در خاورمیانه را به خطر انداخته است. مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر طی سخنانی،این حادثه عظیم را نتیجه سیاست خاورمیانه ای ایالات متحده دانست.

معمرقذافی رهبر لیبی نیز محاصره عرفات توسط ارتش اسرائیل را در واقع محاصره جرج بوش رئیس جمهور ایالات متحده در میان صهیونیستها می داند.

▪ فرمان چهارم

فرمان چهارم، بیانگر دیدگاه توسعه طلبانه مکتب صهیونیسم است. سیاست گسترش سرزمینی دولت یهود بر مبنای همین فرمان پی ریزی شده است.

در واقع سیاستمداران مکتب صهیونیسم به قلمرو کنونی دولت اسرائیل که شامل سرزمین فلسطین است قانع نبوده و ایده سرزمینی از سواحل نیل تا کرانه فرات را در ذهن می پرورانند. پرچم اسرائیل گویای این واقعیت است که تحقق چنین سرزمینی از اهداف رسمی دولت یهود است. پرچمی با زمینه سفید و طرح ستاره داوود که در متن آن نقش بسته و دو نوار آبی رنگ که در حاشیه بالایی و پایینی آن به چشم می خورد. اسرائیل، در تبیین پرچم خویش، از دو نوار بالایی و پایینی با عنوان دو رود نیل و فرات یاد می کنند و در واقع مدعی تصرف سرزمینهای واقع در بین این دو رود هست. اگرچه این رفتار در روابط بین المللی محکوم است، لیکن حمایت ابرقدرتی چون آمریکا، صهیونیستها را در رفتار گستاخانه خویش، مصمم تر می سازد.

یکی از سیاستمداران تندرو اسرائیل از دو نوار آبی پرچم این دولت به عنوان رودهای نیل و سند یاد می کند. با توجه به موقعیت جغرافیایی رود سند که در کشور پاکستان واقع است می توان به مقصود یهودیان که همانا رویای تصرف تمام سرزمنیهای اسلامی است پی برد.

ستاره داوود در پرچم اسرائیل اشاره به اعتقاد یهودیان به حضرت داوود، پیامبر بزرگ الهی و بینانگذار آل یهود است .

اسرائیل حکومت خویش را تالی حکومت شکوهمند آن حضرت می داند.به عبارت دیگر ستاره داوود سمبل اعتقادات و دیدگاههای قوم یهود است. زمینه سفید پرچم نیز بیانگر صلح است که هیچ سنخیتی با ماهیت تجاوزگرانهٔ این دولت ندارد.

نکته جالب در قانون اساسی اسرائیل مشخص نشدن مرزهای جغرافیایی این کشور است .چه این که هیچ حد و مرزی را در گسترش دولت خویش نمی پذیرند. در صورتی که به سابقه تاریخی تشکیل کشور اسرائیل مراجعه کنیم، در می یا بیم که قلمرو این کشور از مرزهای ابتدایی خویش بسیار فراتر رفته است.

استراتژی ارتش اسرائیل بر این مبناست که در هر گوشه دنیا که امنیت اسرائیل تهدید شود، باید در آنجا حضور داشت، بطور مثال اگر سوریه خطری برای امنیت اسرائیل ایجاد کند ارتش اسرائیل باید سوریه را تصرف کند؛و یا در صورت تهدید آمیز بودن برنامه های هسته ای ایران، نیروگاه هسته ای بوشهر باید نابود شود.

بنابراین ماهیت فرمان چهارم صهیونیسم خطری بالقوه فراروی همسایگان اسرائیل و در واقع تهدیدی جدی علیه امنیت جهان اسلام است.

▪ فرمان پنجم

فرمان پنجم صهیونیسم تخلیه سرزمین فلسطین از غیر یهودیان است. آواره کردن فلسطینیان از سرزمین مادری خویش، پیامد عمل به این فرمان است؛ به عبارتی دیگر پروژه مهاجرت یهودیان به فلسطین با کوچ اجباری فلسطینیان از دیار خویش تکمیل خواهد شد.

سردمداران یهود بر پاکسازی فلسطین از غیر یهودیان اصرار می ورزند و معتقدند که سرزمین موعود تنها، منزلگاه یهودیان پاک نهاد است. بنابراین پروژه آواره کردن فلسطینیان از سرزمین خویش از پشتوانه ایدئولوژیکی بسیار قوی برخوردار است.

پروژه اکتشاف بقایای معبد سلیمان در طبقه زیرین مسجد الاقصی بهانه ای برای نابودی قبله اول مسلمانان است. در صورت نابودی مسجد الاقصی تمامی تاریخ اسلام در این منطقه به فراموشی سپرده می شود و سیاست کلی اسرائیل نیز بر همین روال است. در سال ۱۹۶۸ میلادی فردی یهودی، مسجد الاقصی را به آتش کشید که به بهانه دیوانگی وی مسئاله را مختومه اعلام کردند.

مسئله مهمی که باید یادآور شوم این است که تصویر معروف مسجدی با گنبد طلایی که از رسانه ها پخش می شود، در واقع نمایی از مسجد عمر است و مسجد الاقصی به فاصله چند متری این مسجد واقع شده که دارای گنبدی به رنگ نقره ای است. اسرائیلی ها نیز سعی می کنند در تبلیغاتشان، مسجد عمر را به عنوان مسجد الاقصی به جهانیان معرفی کنند. دراین صورت دولت صهیونیسم می تواند بدون رویارویی با هیچگونه اعتراضی به تخریب مسجد الاقصی بپردازد.

دکتر میرمحمدسینا شکیبی سادات تهرانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.