یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
مجله ویستا

معنای پول در خوشبختی



      معنای پول در خوشبختی
شایسته مدنی

 یکی از معانی اجتماعی پول، ارتباط آن با خوشبختی است که از طرف پاسخگویان مطرح شد. در پاسخ به سوالی که «پول برای شما چه معنایی دارد؟» تعدادی از مصاحبه‌شوندگان به طور مستقیم از لفظ خوشبختی و ارتباط آن با پول سخن گفتند. در ادامه از آنها سوال شد که خوشبختی چه معنایی داشته و چه ارتباطی با پول دارد. مصادیقی که از نظر آنها نشان‌دهنده‌ی ارتباط پول با خوشبختی بود را در معانی‌ای همچون؛ "آرزو"، "لذّت"، "بی‌نیازی"، "رفاه" و "رضایت" "فردیت و حق انتخاب" برشمرده و توصیف کردند.

یکی از پاسخگویان، در خصوص ارتباط پول با "آرزو"های شخصی این طور می‌گوید: «بدون داشتن پول، 99 درصد آمال من تحقق پیدا نمی‌کند. وقتی من پول داشته باشم می‌توانم آرزوهایی‌که دارم را به واسطه‌ی همان پول تحقق ببخشم.» عدد 99 درصد به این معنی است که تقریبا برآورده شدن همه‌ی آرزوهای این پاسخگو به پول ارتباط دارد.

پاسخگوی دیگری در توصیف نقش پول در ذیل معنی‌؛ "لذت" چنین گفت: «یکبار به یکی از دوستانم گفتم که 2 میلیون داری به من قرض بدی؟ گفت: آره. گفتم با این دو میلیون میخواهم بروم مسافرت، الان فصل سفر رفتن است اگر الان نروم دیگر نمیتوانم بروم. گفت باشه برو خوش بگذرد. تابستان پول نداشتم ولی ماه بعدش میدانستم که میتوانم برگردانم. وقتی پول نداشته باشم سفرم را کنسل نمی‌کنم. وقتی اصلا پول نداشته باشم خرج نمی‌کنم ولی وقتی دارم سعی می‌کنم پولم را آنطوری که دوست دارم خرج کنم. توی جامعه‌ی ما این رفتار مورد تایید نیست. یعنی وقتی پول داری باید خانه و ماشین بخری ولی من عقیده دارم که باید از زندگی لذت برد... پول وسیله‌ای است برای حال کردن». از صحبت‌های این پاسخگو چنین برمی‌آید که سفر رفتن و لذت بردن بر ذخیره‌ی پول به شکل خانه و ماشین ارجحیت دارد.

یکی دیگر از مصاحبه‌شوندگان که زن میانسالی است در خصوص"بی‌نیازی" چنین می‌گوید: «به نظرم پول باید در حد یک نیاز باشد. نیازی که در اجتماع انسان‌ها را تامین کند. البته بعضی از انسان‌ها این قدر بلندپرواز شده‌اند که هرچقدر پول بدهی باز هم کم است. نیاز من در این حد است که احتیاج به کسی نداشته باشم و دستم را جلوی کسی دراز نکنم.» از نظر این پاسخگو پول برای رفع نیاز است تا حدی که به کسی محتاج نبود.

یکی از پاسخگویان به مواردی اشاره میکند که تحت عنوان "رفاه" زندگی بوده و با پول ارتباط دارند. او می‌گوید: « اینقدر پول میخواهم که راحت زندگی کنم. دوست دارم ماشین شاسی‌بلند داشته باشم. ولی الان به یک پراید رضایت داده‌ام، البته برای سفرهای درون شهری خوب است ولی برای سفرهای بین شهری ترجیح می‌دادم ماشین بهتری می‌داشتم، ماشینی که محکم باشد، مصرف بنزین‌اش کم باشد... یکی دیگر از نیازهای من داشتن خانه است. که حتما سه اتاق داشته باشد... آپارتمان باشد توی یک محله‌ی خوب و خوشنام.... شهری هم که زندگی می‌کنم مهم است.» پول رفاه با خود دارد و این رفاه در داشتن مسکن، ماشین و زندگی در محله‌ی خوب است.

پاسخگوی دیگری در طول مصاحبه در لابلای حرفهایش در خصوص نقش پول در فردیت و حق انتخاب این‌گونه گفت: «خودم تصمیم می‌گیرم و این خیلی مهم است و حس خوشبختی همین است که حق انتخاب دارم و مسئولیت کارهایم را می‌پذیرم... مسائل مالی کمک می‌کند که فردیت حفظ شود. من الان با خواهرم زندگی می‌کنم و ممکن است مخارجم با او مشترک باشد. وقتی خواهرم خرج مرا میدهد، وقتی شوهرم خرج مرا میدهد و یا وقتی از رئیسم حقوق می‌گیرم، مجبور هستم در چهارچوب او حرکت کنم در حالیکه پول به من فردیت و حق انتخاب می‌دهد که هر جور دلم می‌خواهد زندگی کنم.»

 

چگونگی تجربه‌ی معنای پول در خوشبختی

 

همه‌ی زنان، پول را عامل خوشبختی دانسته‌اند. گرچه نمی‌توان متغیر مشخصی را برای پدید آمدن این معنی در نظر گرفت، اما آنچه از یافته‌ها بدست آمده است نشان می‌دهد که زنان در شرایط گوناگون مالی، تحصیلی، سنی، قومی، خانوادگی و ... که هر سه گروه زنان (مرفه – متوسط – ضعیف) را شامل شده و بیان کننده‌ی پایگاه اجتماعی فرد نیز می‌باشد، دیدگاه خود را در مورد پول بیان کرده و آن را عامل خوشبختی دانسته‌اند.

زنان مرفه به دو دلیل پول را عامل خوشبختی دانسته‌اند؛ یکی اینکه رفاه و آسایش زندگی خود و لذت حاصل از آن، را از وجود پول میدانستند و دیگر اینکه با نبود پول خود را در شرایط سختی که زنان ضعیف و فقیر در آن به سر می‌برند، می‌دیدند. زنان مرفه، لذّت خود در زندگی را در انجام سفرهای گوناگون می‌دانستند.

زن مرفه دیگری که از بیماری مزمن و غیرقابل علاج رنج می‌برد در در لحظه و زمان حال زندگی می‌کرد، خوشبختی را لذّت بردن بوسیله‌ی پول می‌دانست. به طوریکه حتی حاضر بود در صورت نیاز قرض کند اما سفر خود را به تعویق نیاندازد.

زنان ضعیف نیز تنها به این دلیل که نبود پول عامل تنگی معیشت‌شان است، پول را نجات‌دهنده و عامل خوشبختی‌شان میدانستند. مسئله‌ی اصلی این گروه رفاه و داشتن زندگی بهتر و بیشتر از آن در آرزوی داشتن پول برای کسب چنین رفاهی بودند.

زنان متوسط نیز که در شرایط بین دو گروه قبلی قرار دارند و با هرگونه تغییرات اقتصادی شرایط مالی آنها نیز تغییر پیدا می‌کند، پول را به این دلیل که عامل بی‌نیازی و رفاه است، عامل خوشبختی می‌دانستند. این رفاه که منظور نظر زنان مورد مطالعه است، داشتن اصلی‌ترین نیازهای زندگی می‌باشد. این نیازها شامل مسکن، ماشین، طلا و ... است که برای کسانی‌که دارای مسکن هستند، رفاه یعنی مسکنی بهتر، ماشینی بهتر و طلای بهتر است.

زنانی که پول را واسطه‌ای برای رسیدن به آرزوهای خود می‌دانستند، اغلب آرزوهای خود را با سرنوشت فرزندان خود پیوند زده و زندگی بهتر و استفاده از امکانات مختلف را جزو آرزوهایشان قلمداد می‌کردند. زنانی که در طبقه‌ی اقتصادی پایین قرار دارند در صورتی پول را وسیله‌ای برای دستیابی به آرزوها می‌دانستند که در طبقه‌ی فرهنگی متفاوتی قرار داشته و طبقه‌ی فرهنگی بالاتر دستیابی به امکانات فرهنگی اجتماعی را با پول امکان‌پذیر میدانستند. 

بی‌نیازی در شرایطی تجربه شده است که زنان در معرض نیازمندی به دیگران بوده و بارها در شرایطی قرار گرفته‌اند که نیاز داشتند پول قرض کنند. از طرف دیگر، زنانی بی‌نیازی از دیگران را خوشبختی می‌دانستند که دورانی از زندگی را بی‌نیاز از دیگران بوده و پایگاه مالی اکتسابی‌شان تغییر کرده است.

رضایت در شرایطی برای زنان تجربه شده است که دارای فرزند بوده و خرج کردن پول برای فرزند و تامین نیازمندی‌های آنها، حس رضایت داده و آن را خوشبختی دانسته‌اند.

فردیت و حق انتخاب را زنان در شرایطی تجربه کرده‌اند که درآمد داشته و پایگاه اکتسابی‌شان شاغل بودن است. این تجربه در شرایطی بوده است که زنان در پایگاه انتسابی‌شان در طبقه‌ی اقتصادی بالایی قرار داشته و حق انتخاب را پیش از ازدواج تجربه کرده‌اند.