شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

میراث سمج!



      میراث سمج!
فرزانه لطفی

کارل مارکس در کتاب هجدهم برومر لویی بناپارت نوشت: مردم خود تاریخ خود را می‌سازند،  تاریخ به مثابه سرگرمی برای آن‌ها نیست، "  بلکه رویارویی مستقیم با شرایط مشخص و منتقل شده از گذشته است. تأثیر (weighs) سنت همه نسل‌ها به مثابه کابوسی بر روی ذهن زندگان است." گذشته، با این حال، بیشتر بر ذهن زندگان تحمیل می‌شود[تأثیر می‌گذارد]. انباشتگی بقایای مادی گذشته، شرایط بسیاری را که تحت آن زندگی می‌کنیم، ایجاد می‌کندو دائما بر رفتار روزمره ما تحمیل می‌شود[تأثیر می‌گذارد]؛ راهی که ما در اطراف شهر یا روستایمان می‌پیماییم یا منظره‌ای که از پنجره آشپزخانه‌مان ممکن است از آن لذت ببریم. با این حال، گاهی تبدیل به توده‌ای(massive) خاص و چسبنده (viscous) می‌شوند، و سرنخی را بر این تصور که تأثیر گذشته بر روی برخی از جوامع نسبت به دیگری بیشتر بوده ارائه می‌دهد.

میراث مادی اتحاد جماهیر شوروی سابق را به عنوان نمونه بارز در شهرهای دور افتاده  و شهرک‌سازی‌های شبه جزیره Kola در NW روسیه در نظر بگیرید. پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991.م به لحاظ اقتصادی، مکان‌های نسبتا شکوفا با حقیقتی بسیار متفاوت روبه رو شدند. امروزه، این تصور بلافاصله پس از رویارویی با آن‌ها که نه تنها [نشان‌دهنده] فروپاشی و انحطاط هستند  بلکه [نشان‌دهنده] از "رده خارج شدن" (offline-ness) و به تعویق(postponement) افتادن است، به جای می‌ماند. اثر جماهیر شوروی به طور قابل ملاحظه‌ای هنوز هم رواج دارد، و به مراتب فراگیرتر و ملموس تر است، البته تا حدودی بیش از حد از مجموعه نمادین بازمانده‌ آثار تاریخی کمونیست نمایش داده می‌شود. گذشته از نمونه راه‌های آهن استالین، خانه‌های آپارتمانی شبکه قدرت و طراحی شهری دوران Brezhnev و خروشچوف ، بقایای چسبناک اتحاد جماهیر شوروی هنوز بسیار عظیم و پایدار هستند. به نظر می‌رسد سرمایه‌گذاری برای رهایی از این میراث به مراتب بیشتر از هزینه زندگی با آن‌هاست. به نظر میرسد بی‌توجهی به گاهنگاری تاریخی مورد قبول و تحرکات سیاسی معاصر، این توسعه‌های مؤثر و توزیع شده و اجزاء تشکیل دهنده رژیم نتیجه ابرام سرسختانه برای ادامه حیات در" دوره‌ای احتمالی" پس از فروپاشی شوروی است.

عقیده رایج در میان مفسران و روشنفکران این است که مانع جدی برای پیشرفت و تغییر، طرز نگرش موروثی اتحاد جماهیر شوروی است، نگرشی مطیع و منفعل، که مانع راه‌حل‌های نوآورانه و سبک‌های جدید حزب سیاسی صاحب قدرت است. چند سال پیش  جرجی باوت مفسرمسکو تایمز (The Moscow Times) نوشت:" طرز نگرش اتحاد جماهیر شوروی زنده و سالم است." بی شک ارتباط چنین نظراتی  به مراتب کمتر به معنای واقعی سخن بستگی دارد، واقعیت مادی عینی هنوز سرسختانه در زندگی مردم وجود دارد. به عنوان مثال خانه آپارتمانی khrushchevki، ساخته شده از قطعات بتن پیش ساخته و در اوایل دهه‌ی 1960 در زمان سلطنت هم نام آن نیکیتا خروشچوف مطرح شد.

khrushchevki پیشنهاد معماری کاربردی و اساسی در مقابل معماری عظیم و یادمانی استالینی، ارائه داد. پیشنهاد او  سریع ساخت، کم هزینه و راه حلی (آنی) برای  ورود به مرحله بعدی و مرفه کمونیسم مطلق بود.  از آن‌جا که این دوران انتظار هرگز نرسید، khrushchevki به مراتب تبدیل به  راه حلی دائمی شد. بر اساس گزارش منتشر شده در سال 2004.م این خانه‌های آپارتمانی 5/0 میلیون متر مکعب از 8/2 میلیون متر مکعب  فضای مسکونی در روسیه را شامل می‌شوند.  در حالی که در حال حاضر در حال تخریب شدن و جایگزینی با فضای روبه گسترش مناطق شهرهای بزرگ مسکو و سن پترزبورگ هستند.  سن پترزبورگ برای مناطق حاشیه‌ای کمتر مرفه، مانند منطقه کولا( (Kola، هیچ راهکار مؤثری برای آینده ارائه نمی‌دهد. همان‌طور که توماس لاوسن اظهار کرد علی رغم فرسودگی و خرابی‌شان، مردم همچنان به زندگی کردن در این ویرانه‌های بتنی سوسیالیسم ادامه می‌دهند.

اصطلاح "خرابه" برای بسیاری از این میراث اتحاد شوروی در واقع ممکن است خرابه‌های مدرن را توصیف کند. با این حال، در مقابل به نحوی ما اغلب با خرابه‌ها در شرایط رهاشدگی‌شان رو به رو می‌شویم، اینجا اغلب فروپاشی و ویرانی حقیقتی زنده است، چیزی که دائما شما – در کنار درب، در مجتمع آپارتمانی خود، در پایگاه نیروی دریایی یا حتی در مؤسسه تحقیقاتی‌تان با آن مواجهید. برای کسانی که در اینجا زندگی می‌کنند این میراث اتحاد جماهیر شوروی ابژه‌ای است که به سختی می‌توان به آن فکر کرد یا از آن رهایی جست؛ چیزی که تداعی کننده آشفتگی یا برانگیزاننده میانجی‌گری نظری است. هیچ یک از این مفاهیم قادر نیست این میراث را  به خوبی آنچه که اسوتلانا بویم ((Svetlana Boym تا حدی با کنایه " پارک موضوعی جریانهای فانتزی گمشده " نامیده است، توصیف کند . میراثی که نسبتا به مانند چیزی موجود و در عین حال مطرود زندگی می‌کرد. همچنین این موضوع تاحدی به حالت کاملا غیر ارادی یادآوری کردن یا در واقع امکان فراموش نکردن، نادیده گرفتن این میراث دلالت دارد.

چه زمانی اتحاد جماهیر شوروی پایان یافت؟ چه زمانی گورباچف استعفا داد یا چه زمانی شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی خودش را در 26 دسامبر 1991 منحل کرد؟چه زمانی ارتش شوروی یا نیروی پلیس محو شد یا چه زمانی آخرین افسر KGB پستش را ترک کرد؟ این وقایع تاریخی رخ داده‌اند؛ ممکن است تاریخ ، آن‌ها را شرح داده باشد. با این وجود با اختلاف جزیی، نسبتا دقیق و احتمالی به پرسش پاسخ دهند. با این حال باستان شناسی اتحاد جماهیر شوروی سابق پاسخ‌های بسیار متفاوتی عرضه می‌دارد وبه مراتب وجهی از یک رژیم دیرپای‌تر و سرسخت‌تر ارائه می‌دهد. همچنین به روشی ساده اما مؤثر باستان شناسی برخی تفاوت‌های بین پروژه باستان شناختی و تاریخی را برجسته می‌نمایاند، از جمله سنت وقایع نگاری واگرای بنیادی‌ مورخان را.  

کارشناس ارشد باستان شناسی

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ» 
http://www.anthropology.ir/node/21139

ویژه نامه ی نوروز 1393
http://www.anthropology.ir/node/22280