دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

علمی شدن گردشگری: بخش سوم و پایانی



      علمی شدن گردشگری: بخش سوم و پایانی
جعفر جعفری ترجمه امیر هاشمی مقدم

آموزش و تعلیم: فرایند علمی شدن و کاربرد بدنه نتایج این دانش، مستقیماً مربوط به هر دو حوزه تئوری و عملی گردشگری می شود. یکی از چند مؤلفه یا موضوعی که این دو را به طور ملموس به یکدیگر مرتبط می کند، آموزش (education) و تعلیم (training) است. در این مقطع، مناسب به نظر می آید تا با استفاده از این موضوع، پشنهاد دهیم که چگونه این دانش به عنوان یک کلیت و ترکیبی از هر دو شاخه تئوری و عملی اش، می تواند در زمینه توسعه نیروی انسانی اکنون و آینده، راهنما باشد. توسعه ای که این روزها به طور روزافزونی به وسیله دانشگاهها و دانشکده های سراسر جهان –نهادهایی که در توسعه پایه های علمی گردشگری پیشگام اند- بدیهی پنداشته می شود. مأموریت آموزش و تعلیم نیروی انسانی (آن هم در صدر نقش های تخصصی و پژوهشی شان)، وظیفه کم اهمیتی نیست؛ چرا که مستقیماً به کار و عملکرد بیش از شش میلیون نفر نیروی کار، تنها در کشور امریکا و صد و بیست میلیون نفر در کل دنیا مرتبط است [آمار مربوط به سال 2000 است. م]. چنین وظیفه ای حتی وقتی می فهیم که تنها درصد اندکی از این نیروی کار، در بخش سرپرستی و مدیریت قرار گرفته و بقیه قریب به اتفاق، نیمه ماهر یا غیر ماهرند نیز، کم اهمیت نمی شود. همزمان با این نیروی کار، هرمی شکل گرفت که در صدر آن مدیران، در میانه اش نیروی کار ماهر و در بدنه اش غیرماهر و نیمه ماهر قرار دارد (شکل بالا).

در شیوه پرداختن به چنین موضوع بحثی، تنها آموزش و تعلیم نسل های آینده در نظر گرفته شده بود؛ بدون اینکه بفهمیم همان بدنه از دانش نیز می تواند برای تنظیم بهتر و به روز شدن مناسب نیروی کار فعال فعلی در همه بخشها راهنمای خوبی باشد.

در گردشگری، اصطلاحات آموزش و تعلیم به جای هم به کار برده می شوند؛ اما در این متن، منظور از اصطلاح آموزش (education) برای کسانی در نظر گرفته شده که علاقمند به یافتن موقعیتهای شغلی در این زمینه [در آینده] هستند و تعلیم (training) برای کسانی در نظر گرفته شده که فعلاً مشغول به کار باشند. همانگونه که در این شکل پیشنهاد شده، موقعیتهای بالا و پایین در مقابل یکدیگر ایستاده اند و بنابراین با اظهارنظر درباره یکی، دیگری نیز تعریف می شود. بر اساس ذات این صنعت، آموزش کادر بالا باید آن دسته از تئوریها و ابزارهای میان رشته ای را تثبیت کند که بهترین آمادگی را برای سرپرستی وظایف متنوع مدیریت سطح بالا در بخش های عمومی و خصوصی گردشگری ایجاد می کند. شکل بالا بیشتر پیشنهاد می دهد که آموزش باید یک "چشم انداز رشته ای" تهیه کند که شامل یک فهم جامع از بخشهای [مختلف] این صنعت، روابط بین این بخشها، دگرگونیها و گرایشها، چگونگی ارتباط همه اینها با نظامهای سیاسی-اجتماعی گسترده تری که گردشگری را شکل داده و کنترل می کنند، و موارد دیگر بشود. در نقطه مقابل و در پایین، آنچنانکه نشان داده شده، این خط عمودی هرچه رو به پایین می رود، باریک تر شده و به یک سطح حداقلی می رسد. جایی که از کارگران (مثلاً آنهایی که به صورت قراردادی در لیست سالنهای پذیرایی هتل قرار می گیرند) انتظار می رود که وظایف محوله ساده ای که در موقعیت کاری شان مقرر شده را انجام دهند.

علاوه بر این، شکل بالا برخی تفاوتهای عمده بین این دو پایان مخالف هم را نیز نشان می دهد. برای نمونه، برنامه آموزشی طراحی شده برای "آموزش" سطح بالا، باید "توانایی های مفهومی" در زمینه های میان رشته ای مناسب را ایجاد کند. از سوی دیگر، "تعلیم" لایه پایینی، آموزش "مهارتهای تکنیکی" خواهد بود. ستون [سمت چپ] برای این گروه از همه پهن تر است، در حالی که برای همکاران شان [در نقطه مقابل] به یک نقطه در نوک ستون تقلیل می یابد. ستونهای جفتی دیگر شامل «علاقمندان» (minds-on) در برابر «فعالان» (hands-on)، «در زمانی» (diachronic: یک بینش درباره گذشته، حال و آینده) در برابر «هم زمانی» (synchronic: آنچه که اکنون و امروزه جاری است)، و «فهم چرایی» (know-why) در برابر «فهم چگونگی» (know-how) – علیرغم جدایی ظاهری شان، بخش و جزئی از آموزش تربیت و تشخیص آنها از یکدیگر را تشکیل می دهند. سومین ردیف از ستونهای عمودی مربوط به مردمی است که در موقعیتهای جلوی صحنه [ارتباط مستقیم با گردشگران] یا پشت صحنه [ارتباط غیرمستقیم با گردشگران] این صنعت قرار گرفته اند، بدون در نظر گرفتن اینکه آنها در لایه های بالایی یا پایینی اش باشند. بدیهی است آنهایی که برای رفتار با گردشگران آماده شده اند، نیاز به آموزش و تربیت بیشتری برای این وظیفه غیرساده داشته باشند. این مسئله توضیح می دهد که چرا ستونها در بالا و پایین نازک نیستند؛ زیرا محدوده های هرم، درجه ارتباط با گردشگران را بازتاب می دهد. "حرفه ای بودن" (professionalism) اگرچه برای نیروی کار ورودی بسیار مهم است، اما خودش را بیشتر در موقعیتهای عملی روبرو شدن و برخورد [با گردشگران]، همچون در هتلداری نشان می دهد. برای توسعه و گسترش این فراصنعت در آینده، باید پذیرفت که این بخش به طور همزمان هم هنر است و هم علم؛ مهمان نوازی و هتلداری به عنوان هنر (یا روح آن) و گردشگری به عنوان علمش. البته صرف نظر از اینکه چگونه این تمایز بین این دو مورد بحث قرار گرفته است، همچنان آنهایی که به طور مستقیم با گردشگران ارتباط دارند، باید بر هنر مهمان نوازی مسلط شوند تا به طور شایسته ای مشتریان شان که از مناطق مختلفی با انتظارات و زمینه های فرهنگی متفاوتی می آیند را جذب و پذیرش کرده، اسکان داده و خدمات رسانی کنند. نهایتاً "جهان وطن گرایی" (cosmopolitanism) بیشتر مفهوم و عمل مهمان نوازی را نشان می دهد. آموزش و تعلیم کسانی که برای موقعیتهای پیش رو آماده می شوند، باید شامل فهم و درک فرهنگ بازارهایی باشد که برای شان گردشگر فراهم می کند؛ و تا آن حد موثر باشد که آن گردشگران علیرغم دوری از فرهنگ رایج در منطقه خودشان، باز هم احساس راحنی کنند. در اینجا، جهان وطن گرایی همچنین پیشنهاد می دهد افرادی که مستقیماً با گردشگران ارتباط دارند، نیازمند فراگیری و صحبت به دست کم یکی از زبانهای بازارهای اصلی شان هستند؛ باز هم بدون توجه به جایگاه کاری شان در هرم بالا. در واقع شکل بالا زمانی بهتر درک می شود که در پرتو بحث اولیه مان درباره چهار زمینه گردشگری و خلاصه فرایند تکامل این دانش دیده شود. برای نمونه، نوعاً گروههای مدافع [گردشگری] تمایل بیشتری به تعلیم، و گروههای دانش-بنیان علاقه بیشتری به آموزش نیروی کار نشان می دهند؛ انجمنهای حرفه ای بر کار عملی و گروههای دانشگاهی بر اندیشه محور بودن تأکید دارند؛ [بخش فعال] این صنعت بر انتشار آثار حرفه ای/ تجاری اصرار دارد، در حالی که گروههای علمی، نشریات ارزیابی شده اش را تبلیغ می کند؛ و به همین ترتیب الی آخر. منفعت حاصل از این دیدگاه، برخلاف سادگی شکل بالا، بینشهایی را در توسعه برنامه آموزش، دامنه موضوعاتی که باید آموزش داده شود، میزان انتزاعی بودن، تکنیکهای آموزش، انواع کارهای میدانی و... پیشنهاد می کند. البته حتی به طور چشمگیرتری این مثال آموزش/تعلیم، تفسیری می شود بر آنچه که اساس این دانش جدید در حال پیشنهاد کردن به گردشگری است: «آیا به آن به مثابه یک صنعت نگریسته شده و یا یک زمینه پژوهشی، و یا هر دوی اینها؟». این تمایز می تواند به عنوان دیدگاهی از دانش، با یکدیگر ترکیب شود و بهتر از آن تمایزی خواهد بود که اکنون مطرح، برجسته و مشهور شده است. این اساس بین رشته ای گردشگری، زمینه ای را فراهم می کند که نیاز به مطالعه همه ابعاد گردشگری دارد، البته یکی یکی اما منسجم؛ که شامل موضوعات آموزش و تعلیم می شود که در طول دهها سال مورد بحث قرار گرفته است. لازم به یادآوری است که اکنون موضوع جدید پژوهش در این حوزه که همان بحث بر سر توسعه گردشگری پایدار است نیز، دارد منبع الهام، قدرت و محتوایش را از شالوده های در حال تکاملی می گیرد که می تواند این موضوع توسعه را رو به جلو ببرد. آموزش/تعلیم، توسعه پایدار، موضوعات فرهنگی، هزینه ها و منافع گردشگری و...، همگی دارند حنی موضوعات امیدوارکننده تری می شوند. یعنی دارند تبدیل به دیدگاهی از دانش می شوند که در سالهای پیش رو، از نظر میزان بزرگی و نیز ورود به دیگر حوزه های کهنه، نو و یا حتی تازه مطرح شده، رشد می کنند.

آینده پیش رو

بحث بالا که درباره مواردی همچون چهار زمینه گردشگری، نیروها یا واسطه های تغییر یافته، متن و زمینه این نیروها در ساختار و شکل دادن دیدگاهها، و بالاخره تلاشهای آموزش و تعلیم است، دیدگاههای جاری و گذشته نگر آموزنده ای درباره گردشگری در اختیار می گذارد. هر دو دیدگاه جاری و گذشته نگر به مثابه محدوده ای از مفاهیم و میدانی از فعالیتهای عملی هستند. اکنون ممکن است یک دیدگاه آینده نگر، به جز آثار دانشگاهی یا موضوعات عملی معاصر، به افق های علمی و توسعه ای پیش رو نیز توجه داشته باشد.

گردشگری به مثابه یک حوزه دانشگاهی/علمی

این فرایند رو به رشد در ساختن بنیانهای علمی گردشگری –خشت روی خشت و سنگ روی سنگ- تداوم خواهد یافت. همچون در گذشته، علوم اجتماعی کمکهای بزرگی به شاکله بندی و شکل گرفتن آن خواهد کرد. دیگر حوزه های مرتبط با مطالعه گردشگری، بیشتر زمینه های مشترک شان را با گردشگری مشخص و اصلاح خواهند کرد. از آنجایی که گردشگری با پدیده های بسیاری مرتبط است و از آنجایی که در بررسی هایش تئوری ها و روشهایی را از بسیاری رشته های دیگر به کار می گیرد، یک موقعیت میان رشته ای درستی را در جهان آکادمیک در اختیار خواهد گرفت. با این شالوده و موقعیت، گردشگری تئوریها و روشهایی را به وجود خواهد آورد که این بار به وسیله همان رشته هایی که پیش از این سخاوتمندانه به شکل گیری پیکره علمی اش یاری رسانده بودند، وام گرفته خواهد شد. به علاوه، [نتایج] پژوهشهای گردشگری به طور روز افزونی مورد استفاده مجلات و کتب دیگر رشته ها قرار می گیرد تا موضوعات خاص آن رشته ها را [برای شان] بیشتر تشریح کند. دلیل چنین امری این است که گردشگری دیدگاههای ویژه و بی همتایی برای پیشنهاد دادن دارد و حتی می تواند بیش از آن [سودمند] باشد؛ چرا که از پدیده عمومی ای [به نام سفر] نشأت می گیرد که مردم به آسانی با آن ارتباط دارند (این ارتباط بستگی به آگاهی در حال رشدی دارد که درباره جایگاه این پدیده در اجتماع و اقتصاد به وجود آمده). علاوه بر این، تعداد زیادی از پایان نامه های دکترا با ابعاد قدیمی و تازه گردشگری سر و کار دارند. این پایان نامه ها توسط اکثریت دانشجویانی که در حوزه ها و زمینه های بررسی مختلفی آنها را تولید می کنند، به همان کیفیتی که در خود رشته گردشگری در حال انجام است، تداوم خواهد یافت. اخیراً برخی انجمنهای رشته های مختلف، گردشگری را به وسیله [ایجاد] زیرشاخه های جالبی که درون ساختار سازمانی رسمی خودشان تشکیل داده اند، رسمیت بخشیده اند. با رشد اهمیت گردشگری، بیشتر مجامع علمی پل های ارتباطی ای با آن ایجاد کردند. اینها شامل شکل گیری گروههای علاقمند بسیاری می شود که به واسطه انجمنهای انسان شناسی، محیط شناسی، اقتصاد، تاریخ، اوقات فراغت، بازاریابی، مدیریت، علوم سیاسی، روان شناسی و... با آن ارتباط برقرار می کنند (دوباره یادآوری می شود که برخی از اینها قبلاً با این رشته ارتباط داشتند). همین طور که تعداد این گروههای علاقمند وابسته به این رشته ها افزایش می یابد، آنها شروع خواهند کرد به برگزاری سمینارها و همایشهای مشترک. در جنین گردهمایی هایی، ذهن های خلّاق این فرصت را خواهند داشت تا این گفتمان بین رشته ای گردشگری را توسعه بخشند.

با اینها و دیگر پیشرفتهای علمی ای که در جریان است، و با رشد پایدار در مشاغل گرشگری، دانشگاهها نیز به ایجاد برنامه ها در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد این حوزه متعهد خواهند شد. راه اندازی دوره های دکترا، توجهات را به راحتی به دانشگاههای حتی شناخته شده تر نیز جلب خواهد کرد. بسیاری از دانشگاهها مقاطع گردشگری شان را در دانشکده ها و دپارتمانهای معمولی موجود ایجاد خواهند کرد. در این میان، دانشکده های «اوقات فراغت و تفریح» که توجه بیشتری به گردشگری نشان می دهند، نهایتاً با آن ادغام می شوند. بیشتر دانشکده های دانشگاهها، همچون دانشکده علوم اجتماعی، ابتدا واحدهای گردشگری را در رشته های شان اضافه خواهند کرد، سپس رشته های فرعی و نهایتاً رشته های اصلی و مستقل در حوزه گردشگری پدید خواهند آورد. این تا حدودی برای کمبودی که اکنون در جذب تعداد مناسب دانشجویان در رشته های اصلی شان وجود دارد لازم است، و تا حدودی هم برای ارتباط و جذابیت گردشگری با حوزه های علمی [آن دانشکده ها]. در سوی دیگر، دانشگاهها نیز دانشکده هایی را بدون وابستگی [به سایر رشته ها] تأسیس خواهند کرد. چنین راه اندازی هایی شامل مدارج عمومی گردشگری با گزینه های تخصصی در زمینه مدیریت هتل، بازاریابی، برنامه ریزی و توسعه، مدیریت بخش عمومی [گردشگری]، گردشگری در کشورهای در حال توسعه، گردشگری بین المللی و تعدادی حوزه های دیگر خواهد شد.

توانمندی توسعه عمودی [زیرشاخه های خودش] و افقی [با دیگر رشته های مرتبط] پایه این دانش گرایش به تعهد و الزام برای این دارد که دانش موجود و همکاری های پربار [بین رشته ای] را در راه شکوفایی استعداد گردشگری به کار گیرد. چنین توقعی پیش از این درباره همه رشته هایی که اکنون جا افتاده هستند نیز وجود داشت و گردشگری هم از این قاعده مستثنی نخواهد بود. این مسئله در گردشگری جدی تر خواهد شد، به ویژه برای استادانی که می خواهند کارشان را از دست ندهند، ارتقاء پیدا کنند و کارشان دائمی شود. تعدادی از دانشگاهها پیش از این، کرسی های هتلداریِ گردشگری را راه اندازی کرده بودند. پیشرفتهای علمی، همچون رشد فزاینده ای که در این صنعت دیده می شود، دورنمای تثبیت کرسی های بیشتری را در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه نشان می دهد. چه در گذشته و چه در حال، برخی از کرسی های گردشگری به وسیله حمایتهای مستقیم بخشهای مختلفی از این صنعت به وجود آمده است. ورای اینها، با افزایش سطح علمی گردشگری و یا حتی تبدیل آن به پدیده ای فراتر از بُعد اجتماعی-اقتصادی اش، چنانچه موسسات نگاه مساعدی به پیشنهادها[ی علمی] در حوزه گردشگری داشته باشند، شاهد دگرگونیهای قابل توجهی نسبت به موقعیت کنونی خواهیم بود. این دگرگونی در توجه به درخواستهای جدی برای پایان نامه ها و پروژه های پژوهشی مستقل خواهد بود. چنین پیشرفتهای مساعدی با تثبیت جوایز معتبر برای پژوهشهای ارزشمند در این حوزه بیشتر هم خواهد شد. این پیشرفتها به پژوهشهای گردشگری کمک می کند تا به موازات دیگر حوزه ها اوج بگیرد.

گردشگری به مثابه یک حوزه اجرایی

شگفت انگیز آنکه [بخش اجرایی] این صنعت هنوز خودش دانش و پژوهش گردشگری را به طور کامل قبول ندارد. البته این مسئله به طور تدریجی برطرف خواهد شد؛ به ویژه همینطور که تعداد افراد تصمیم گیرنده در عرصه گردشگری که مدرک دانشگاه این حوزه را داشته باشند، افزایش یافته و همچنین این صنعت شروع کند به تأیید پیشرفتهای حاصل از کار پژوهشی. به همین خوبی، بدنه دولتی و انجمنهای اجرایی ذیربط، نه تنها محتوا و ابزارهای علمی به کار رفته در کارهای شان را در خود درونی می کنند، بلکه همچنین کارهای پژوهشی با کیفیت تری را با تلاشهای بیشتر تولید کنند که به حوزه کاری شان نزدیک تر باشد. این دورنما به واسطه کسانی که استخدام کارمندان دارای تعلیمات پیشرفته در گردشگری را مد نظر دارند، باز هم گسترده تر شده است. با فرایند رو به رشد در زمینه بودجه های پژوهشی ای که برای مطالعات غیرتجاری در نظر گرفته می شود، هم این صنعت و هم آژانسهای دولتی توجه عمیق تری به ابعاد غیرمادی گردشگری خواهند کرد. به طور کلی، شکاف بزرگی که اکنون بین دیدگاههای پژوهشی و اجرایی وجود دارد، به شکل مطلوبی کاهش یافته و پر خواهد شد. روابط سه گانه دولت، دانشگاه و صنعت گردشگری نیز بیشتر به یکدیگر پیوند خواهد خورد. فعالیتها و پژوهشهای مشترک بین بخشهای تئوریک و اجرایی نیز یکی از نتایج مطلوب و مورد انتظار است. بسیاری از موضوعات جاری یا در حال پیدایش در این شیوه مشترک تداوم خواهد یافت، که شامل پژوهشهای پیگیرانه درباره تغییر سبک زندگی ها و نیازها می شود. اغلب اینگونه فرض گرفته می شود که آینده تداوم طبیعی گذشته است، اما نمی توان گفت این سخن کاملاً دقیق است. مردم دگرگون می شوند و جوامع تغییر می کنند. چنین جابجایی هایی درباره آینده این صنعت نیز صدق می کند و از آنجا که گردشگری نیز تغییرات اجتماعی را منعکس می کند، بنابراین بسیاری از تولیدات این صنعت نیز دگرگون خواهد شد.

نمونه ای دیگر درباره نتیجه ترکیب پژوهش با عمل، در حوزه سلامت و گردشگری خواهد بود. سبک زندگی های تازه و در حال ظهور، مردم را ترغیب می کند تا برای نمونه، بیشتر مراقب سلامت شان باشند. مردم در حال جستجو برای جایگزین های متنوعی برای گسترش [فعالیتهای] زندگی های شان هستند تا زندگی سالم تری داشته باشند و از آن بیشترین لذت را ببرند. در اینجا پیوند اتوماتیکی بین سبک زندگی سالم و گردشگری برقرار شده است. بسیاری از انواع گردشگری های جایگزین که مورد پسند واقع شده اند، به خاطر همین اندیشه سلامتی [نهفته در آن] است؛ چرا که گردشگری جایگزین به داشتن روان و تنی سالم تر کمک می کند.

کار کردن بر روی بازار شهروندان مسن تر، به مثابه نمونه دیگری از همکاری به ذهن خطور می کند. تغییرات در سبک زندگی و خواسته ها برای داشتن تن و روانی سالم تر، رویه هایی جهانی است، چشم پوشی از مسائلی همچون نژاد، طبقه، جنسیت و سن [نیز در این راستا قرار می گیرد]. سر و کار داشتن با یک چنین محدوده بزرگ و اشباع شده از متغیرهای بسیار، وظیفه پژوهش را با مشکل مواجه می کند. هر دو مؤلفه سبک زندگی و سلامتی که به واسطه پزشکی، تکنولوژی و نظامهای سلامت توسعه یافته اند، توجه ما را به سوی پدیده ای دیگر جلب می کنند: افزایش ناگهانی جمعیت گروه سنی بالا یا همان شهروندان سالخورده تر. امروزه شهروندان سالخورده از نظر تعداد، بیشتر [از بقیه گروههای سنی] هستند، آنها از یک سبک زندگی سرزنده لذت می برند و بنابراین سالم تر هستند. به علاوه برخی افراد در سنین پیش از پیری، بازنشستگی را به اختیار بر می گزینند تا زودتر وارد مرحله بعدی زندگی شان شوند. به همراه خانواده و تعهدات خاصی که نسبت به آنها دارند [یک مرحله] را پشت سر می گذارند و چشم اندازهایی از یک زندگی خوب را پیش چشم شان می بینند: فعالیتهای سالم، زندگی فراغتی، استفاده از منابع مالی ای که ذخیره کرده اند و یک ذخیره نامحدود از اوقات فراغت پیش رو. این شیوه، سبک و تخصص جدیدشان می شود که در آن، گردشگری را به مثابه هدف اصلی و پایان سفر زندگی می بینند. این حاکی از جنبش بزرگی از حرکت زیگزاگی و متناوب شهروندان سالخورده [از این سو به آن سو] در جهان است. مطالعه این جمعیت در حال افزایش –با فلسفه و ذهنیت خودشان- که بر اساس گزارشهای رسانه های جمعی، تمایلی به مردن ندارند، بلکه به جای آن مشتاق به لذت بردن از زندگی هستند، چه در خانه و چه دور از خانه، چه در مقاصد نزدیک و چه دور- ارتباط گردشگری با حوزه های دیگر همچون پزشکی و پیری شناسی (gerontology) را معنا می بخشد. مکانهای تا حد ممکن دور از خانه، جایی است که آنها اغلب می خواهند با در آمدی که قبلاً ذخیره کرده اند، آنجا باشند؛ و این مسئله، جایگزینهای خلّاق، نو و چالش برانگیزی را برای گردشگری در هر دو حوزه تئوری و عمل آشکار می کند. چرا که گردشگری، این پدیده پیچیده، با ابعاد پنهانی که مطالعات میان رشته ای جدید نشان داد، آغاز به آشکار شدن کرد.

به عنوان جمع بندی، در یک دوره کوتاه زمانی، مطالعه گردشگری چندین گام بلند برداشته است، از یک اسکله و سکوی پرش عملی پرتاب شد به یک شالوده علمی کوچک، اما در حال رشد. این فرایند دگرگونی، از دیدگاههای چهار مکتب نظری سود برده است: زمینه های جانبدارانه، هشدارآمیز، سازشگرانه و دانش-بنیان. این مورد آخر، با شرایط موفق و عوامل دگرگونی، با ابزارها و مفاهیم میان رشته ای مسلح شده است، که حرکت رو به جلوی خودش را با یک فهم روشنی از مسیر، به سوی یک کرسی علمی معین ادامه می دهد.

امروزه و در حالی که سده بیست و یکم آغاز شده [این مقاله در سال 2001 نوشته شد]، بی گمان روشن است که گردشگری نهایتاً موقعیت دانشگاهی خود را به واسطه حلقه های پژوهشی و آکادمیک بر عهده گرفته است. همه شواهد نشان از  آن دارد که این روند به سوی حوزه های جدید دانش ادامه خواهد یافت. این توسعه، موضع گردشگری را بیشتر به واسطه نهادهای رسمی و به طور گسترده ای در اجتماع ارتقاء خواهد داد. البته رسیدن به هدف نهایی که همان علمی شدن این دانش است، بر حمایت و نوع تأثیری که خود جامعه دانشگاهی دارد، نهادها و موسسات حامی، بدنه دولتی، انجمنها، و صنعت گردشگری بستگی خواهد داشت. آنچنانکه یک ضرب المثل چینی می گوید: «یک سفر بسیار دراز، تنها با یک گام آغاز می شود». بدیهی است که گردشگری قبلاً گامهای اولیه را پشت سر گذاشته، سفر علمی اش به وضوح در جریان است تا در مرزهای جدید و ورای افق های جدید هدفش را بیابد. این دیدگاه گردشگری درباره دانش که در بالا ترسیم کردیم، از خلال محتوای بیست و پنجمین موضوع ویزه سالانه "نشریه پژوهش گردشگری" (1999) و دائره المعارف گردشگری و کتب و نشریات دیگر نیز آشکار شد. ذینفعان اولیه چنین توسعه ای، خود صنعت گردشگری و دولتهایی خواهند بود که به نمایندگی از رأی دهندگان شان، بر روی آن سرمایه گذاری  کرده و دانشِ اندوخته گردشگری در حوزه های پایه ای و کاربردی را برای انتفاع همه افراد، و به ویژه کل مجموعه میزبان به کار می گیرند. پژوهشهای کل نگرِ (holistic) خوب و راهبردهای کاربردی؛ همچنانکه به آینده می اندیشند، اما امروزه هم فعال اند، و همچنانکه جهانی اند، اما در سطح محلی نیز توسعه می یابند. این پژوهشها و راهبردها، قواعد کلیِ دستورالعمل فرایندهای اندیشه ای و تجربی لازم را فراهم می کنند. این حوزه نگران است که جریان علمی شدنش تداوم داشته و پویا باشد، نه اینکه متوقف شده و در جا بزند. چنین هدفی، توسعه بدنه دانشی را که به لحاظ درون مایه، سازماندهی و ترکیب منسجمی یافته است ادامه می دهد. دانشی که پدیده متفاوتی را از مفاهیم و اقدامات مرتبط، و همچنین حوزه های تئوری و عملی به کار می گیرد که نامش را «گردشگری» گذارده اند.

پی نوشت: این مقاله در سال 2001 نوشته شده و بسیاری از پیش بینی هایش در زمینه توسعه این رشته، چه در حوزه عملی صنعت گردشگری و چه در حوزه تئوری دانشگاهی، به وقوع پیوسته یا در حال وقوع است.

Jafari, Jafar (2001), "Scientification of Tourism", in Hosts and Guests Revisited: Tourism Issues of the 21st Century, co-edited by: Valene Smith and Maryann Brent, New York: Cognizant. PP: 28-41.

 

بخش نخست ترجمه این مقاله را در اینجا:
http://anthropology.ir/node/16831

 

  و بخش دوم ترجمه این مقاله را در اینجا:
http://anthropology.ir/node/17728 

می توانید بخوانید.

 

 

دوست و همکار گرامی
چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید
http://anthropology.ir/node/11294