سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

بازگشت خاطرة آن گناه



      بازگشت خاطرة آن گناه
حمید نامجو

َتصویر: شرمن 
رمان پیشروی آخرین رمانی است که از داکترو  به فارسی ترجمه شده است. این رمان روایتی هنرمندانه از پیشروی پیروزمندانة بخشی از ارتش امریکای شمالی  به طرف ریچموند است؛ شهری که مرکز و یا به‌عبارتی پایتخت ایالت‌های جنوبی امریکا و مرکز فرماندهی نیروهای شورشی جنوب در سال‌های 1861 تا 1865 بوده است. پیشروی داستان گذر لشکر شصت هزار نفری ارتش اتحادیه به فرماندهی ژنرال شِرمَن است.
پیش‌روی. ای. ال. داکترو. ترجمة امیر احمدی آریان. تهران: زاوش، 1392. 413ص. 195000 ریال.

       «مردم می‌دانند رمان‌نویس‌ها دروغ می‌گویند و برای همین مطمئن‌اند حقیقت را از زبان آنان خواهند شنید.»

 (ای. ال. داکترو) 

 

رمان پیشروی آخرین رمانی است که از داکترو  به فارسی ترجمه شده است. این رمان روایتی هنرمندانه از پیشروی پیروزمندانة بخشی از ارتش امریکای شمالی  به طرف ریچموند است؛ شهری که مرکز و یا به‌عبارتی پایتخت ایالت‌های جنوبی امریکا و مرکز فرماندهی نیروهای شورشی جنوب در سال‌های 1861 تا 1865 بوده است. پیشروی داستان گذر لشکر شصت هزار نفری ارتش اتحادیه به فرماندهی ژنرال شِرمَن است که از ایالت جورجیا آغاز می‌شود و بعد از آزادسازی بندر ساوانا، با هدف پشتیبانی لجستیکی لشکر از طریق دریا، به سمت شمال راه می‌افتد و پس از عبور از کارولینای جنوبی و شمالی در مرز ویرجینیا و همزمان با تسلیم شدن ارتش جنوب و خاتمة جنگ داخلی، به پایان می‌رسد. حرکت این ارتش عظیم مثل رژه رفتن یک نیروی نظامی منظم از وسط یک خیابان یا یک شهر نیست، بلکه عبور هیولایی عظیم‌الجثه و آدمخوار است که پس از عبورش از هر شهر و جنگل و رودخانه، آن‌چه بر جا می‌گذارد: خانه‌ها و عمارت‌های ویران، شهرهای غارت شده، پل‌های شکسته، مزارع سوخته و تلّ انبوهی از اجساد مردمان و اسب‌ها و احشام است. به دنبال آن بیمارستانی سیّار و گاری‌های مملو از سربازان زخمی  و صف طولانی بردگان سیاه‌پوستی است که طعم خوش اولین روزهای آزادی خود را با آوارگی تجربه می‌کنند.

   جنگ شمال و جنوب نتیجة شکافی است در کشور تازه استقلال یافتة امریکا و تشکیل اتحادیه‌ای از ایالات مختلف. شکافی که در نتیجة توسعة صنعتی و ساختاری ایالات شمالی و استقرار مناسبات سرمایه‌داری در آن از یک طرف با ایالات جنوبیِ متکی بر اقتصاد کشاورزی، بخصوص کشت و صادرات پنبه به وجود آمده بود. مزیّت عمدة اقتصاد ایالت‌های جنوب، نیروی کار رایگان برده‌ها بود و آن‌چه این شکاف را عمیق‌تر می‌کرد، مازاد حاصل از این توسعة اقتصادی بود. مازاد حاصل از توسعة صنعتی در شمال صرف سرمایه‌گذاری و توسعة نهادها و نهاده‌های اجتماعی و گسترش شهرنشینی  می‌شد. در حالی‌که مازاد حاصل از اقتصاد کشاورزی جنوب صرف خرید بردة بیشتر برای به زیر کشت بردن زمین‌های بیشتر می‌شد. و به نوعی مناسبات شبه‌اشرافیت قرون گذشتة اروپا بازتولید شده و استقرار می‌یافت.  جنگ داخلی نتیجة گریزناپذیر این تضاد منافع بود. نتیجة این جنگ گرچه به پیروزی ایالت‌های شمالی و الغای برده‌داری در سراسر خاک امریکا منجر شد و بنیان‌ها و باورهای اخلاقی- اجتماعی کاپیتالیستی فراگیر و مستقر شد، با وجود این وقوع این جنگ، فرهنگ و انگاره‌های جدیدی را مطرح کرد که پیش از آن ناشناخته بودند. تعبیر مردم از ثبات و امنیّت تغییر کرد. در مسیر پیشروی تنها کسانی از ثبات و امنیت برخوردار می‌شدند که با ارتش شرمن یا آن جهان شناور همراه باشند. بردة سیاه آزاد شده، در سرزمینی که یک عمر در آن کار کرده و به آن خو گرفته بود، امنیت نداشت و ناچار در فوجی هزاران نفره در پی ارتش شرمن و به دنبال فردایی نامعلوم در حرکت بود.     

     رمان پیشروی گرچه به‌ظاهر یک واقعة تاریخی را بازروایت می‌کند، اما این روایت از زبان یک مورخ نیست، بلکه از زبان یک رمان‌نویس است و به تعبیر داکترو «نمی‌گوید چه اتفاقی افتاد، بلکه می‌گوید آن اتفاق چگونه افتاد». در رمان پیشروی مانند رمان رگتایم چند شخصیت تاریخی حضور دارند، اما شخصیت‌های اصلی رمان، شخصیت‌های خیالی و آفریدة رمان‌نویس هستند . آدم‌هایی از طبقات مختلف اجتماعی که در معرض این هیولای در حال حرکت قرار می‌گیرند و با سرنوشت خویش مواجه می‌شوند. نحوة روایت داستان همگام با حرکت یک ارتش عظیم در حال جنگ با افت وخیز همراه است، گاهی پرشتاب و طوفانی و گاهی آرام و باطمأنینه. رمان پرسناژهای بسیار و رنگارنگی دارد و همین امر باعث کشش دراماتیک آن می‌شود. با وجود این، برعکس رمان‌های تاریخی شخصیت محوری یا قهرمان ندارد. به عبارت دیگر شخصیت آرمانی ندارد، چرا که اساسا" به نظر می‌رسد که نویسنده پیش‌فرضی دربارة شخصیت و یا انگارة آرمانی ندارد. ایدة او بازنمایی شکاف و یا جراحت عظیمی است که با وقوع جنگ آشکار شده و سر باز کرده  و بیش از پیش ناسورگشته است.

      مهم‌ترین منابع باقیماندة مستند از جنگ داخلی، به‌غیر از منابع مکتوب نظیر خاطرات ژنرال شرمن، خاطرات ژنرال گرانت، یادداشت‌های آبراهام لینکلن و دیگر شخصیت‌های معروف و همچنین گزارش‌های نظامی، امریه‌ها، تشویق‌نامه‌ها و یا گزارش‌های خبری روزنامه‌ها و نشریات‌، تعداد قابل توجهی عکس از سربازان و فرماندهان و تصاویری از زندگی مردم و صدمات ناشی از جنگ داخلی است. عکاسی در آن دوران اختراعی جدید بوده و احتمالاً به دلیل توان حفاظت نقش و تصویر مردمان از گزند گذر ایام، مورد اقبال همگان بوده است. اتفاقاً یکی از فصل‌های خواندنی رمان سرگذشت عکاسی دوره‌گرد است با دستیاری سیاه‌پوست که با قصد شکار و ثبت تصاویری از فرماندهان و یا صحنه های جنگ و همچنین ثبت زندگی مردمان گرفتار شده در جنگ، درپی ارتش ژنرال شرمن روانه است و تمام وسایل عکسبرداری و ظهور و چاپ  را در گاری خود به همراه دارد. سرنوشت تلخ آن عکاس و دستیارش و دزدیده شدن وسایلش توسط یک سرباز جنوبی که یونیفرم آب‌رنگ سربازان شمالی را پوشیده تا در ظاهر یک عکاس، ژنرال شرمن و فرماندهانش را ترور کند، جلوه‌ای متفاوت از تبعات جنگ داخلی را به تصویر می‌کشد.

          داکتروو در مصاحبه‌ای گفته است که ایدة نوشتن رمان رگتایم با دیدن عکسی از جی. پی. مورگان به ذهنش رسیده است. به نظر می‌رسد که عکس‌های باقیمانده از جنگ داخلی نیز منشاء خلق بسیاری از شخصیت‌ها و ماجراهای رمان پیشروی است. ساختار رمان پیشروی هم بی‌شباهت به یک آلبوم عکس نیست. عکس‌هایی از صحنه‌های جنگ، تصاویری از سربازان شمال و جنوب با صورت‌های تکیده و یونیفرم‌های نیمدار و مندرس. دشت‌های پوشیده از اجساد اسب‌ها و قاطرها و احشام، دلیجان‌های سوخته، صف طولانی آوارگان سیاه‌پوست که آزادی برایشان مساوی با آینده‌ای مبهم و پنهان در پس مهی غلیظ است. هر فصل رمان در عین حال عکس کاملی است در یک قاب معین. در این عکس‌ها یا فصل‌های رمان، تصویر برخی از شخصیت‌ها به‌کرات و در موقعیت‌های متفاوت به تصویر کشیده شده است. در واقع همین شخصیت‌ها و تصاویر چارچوب و ستون اصلی رمان پیشروی هستند و البته اغلب آنان شخصیت‌های خیالی هستند و نه شخصیت‌های تاریخی: دکتر سارتوریس، جراح چیره‌دست ارتش که برای جلوگیری از عفونت، ظرف 10 ثانیه پا یا دست زخمی‌ها را قطع می‌کند .امیلی، دختر تحصیلکردة یک حقوقدان جنوبی که در ارتش شمال پرستار می‌شود و در نیمه‌راه جنگ، پرورشگاهی برای حمایت از کودکان یتیم سیاه و سفید دایر می‌کند. ویلما، بردة خانوادة امیلی است و مانند او در پی ارتش شمالی‌ها روانه می‌شود. ارتش برای بریدن این عقبة بردگان آواره، بعد از عبور از روخانه‌ای پل را خراب می‌کند و برده‌ها به آب خروشان سرازیر می‌شوند. ویلما توسط مرد سیاهپوستی نجات می‌یابد. عاشقش می‌شود و با او ازدواج می‌کند. امی، همسر یک کشاورز برده‌دار جنوبی است‌. با شروع جنگ، مزرعه و خانه‌اش ویران و خانواده اش آواره می‌شوند. شوهر و پسرش در جنگ می‌میرند و در نهایت در بیمارستان سیّار شمالی‌ها پرستار می‌شود. افسران و سربازان بی‌شماری که از سرزمین‌های دور و با پیشینه‌های متفاوت سرنوشتی مشترک را تجربه می‌کنند. و در بین تمام این شخصیت‌های رنگارنگ،  دختری به نام پرل حضوری قاطع‌تر دارد. او دختر دورگة بسیار زیبایی است با پوستی روشن، از پدری برده‌دار و مادری برده. دختری یازده‌ساله که مادرش قبل از جنگ مرده و پدرش در آغاز جنگ و فرار خود و خانوده‌اش او را مثل سایر برده‌ها به امان خدا رها می‌کند. افسری او را با خود می‌برد تا در ارتش طبّال شود. او در طول جنگ مصائب بی‌شماری را تجربه می‌کند. بالغ می‌شود. از نگاه ستایشگر دیگران به ارزش زیبایی خود پی می‌برد.  سرنوشت خودش را به دست میگیرد و با سربازی سفیدپوست که عاشقش شده به نیویورک  می‌رود. پرل نماد شهروندی جامعه‌ای است که از خاکستر آتش جنگ داخلی بر می‌بالد .

   در رمان پیشروی عکس‌هایی هم از شخصیت‌های تاریخی وجود دارد. تصویر کاملی از ژنرال شرمن که فرمانده این ارتش در حال پیشروی است. شخصیتی غریب و ولنگار با آرامشی مثال زدنی که به قول سارتوریس نه از پیروزی چندان شادمان می‌شود ونه از کشته شدن 2000 سربازش در یک درگیری غمگین. در میدان جنگ و پس از دفع حملة دشمن، در میان خیل اجساد سربازان خودی و دشمن روی چهارپایه‌ای می‌نشیند و چونان فیلسوفی در بارة مرگ می اندیشد: «مگر مرگ چیست؟ بجز تحقیری کامل و تمام عیار». در رمان پیشروی تصویری نیز از آبراهام لینکلن وجود دارد.  تصویر پیامبری خسته که رسالتش را به انجام رسانده است و اکنون باید به آسمان عروج کند. و مکان این عروج، بالکن سالن تئاتر است.

   بی‌گمان جنگ داخلی  مثل هر جنگی، ویرانگر و تهی از هر آرمان و اصل اخلاقی است. با این تفاوت که یاد آن مثل خاطرة یک گناه مدام باز می‌گردد و سایه‌اش بر روح و جان ملّتی پایدار می‌ماند. رمان پیشروی روایتی بی‌همتا و تأمل برانگیز از بازگشت خاطرة آن گناه است. ترجمة رمان پیشروی ترجمه‌ای رسا و خوشخوان است و کوشش مترجم بی‌تردید قابل تقدیر است.    

 

این مطلب در چهارچوب همکاری رسمی میان انسان شناسی و فرهنگ و مجله «جهان کتاب» منتشر می شود

 

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»

http://www.anthropology.ir/node/21139