یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

ناتوی فرهنگی و رابطه آن با آموزش جامعه


ناتوی فرهنگی و رابطه آن با آموزش جامعه

در گذشته چنین مرسوم بود که قدرت های بزرگ برای تسلط بر سایر کشورها به لشکرکشی و تحکم نظامی مبادرت می کردند, ولی امروزه به جای صرف وقت و هزینه های گزاف, برای رسیدن به اهداف شوم خود, از طریق کنترل اهرم های کلیدی اقدام می کنند

در ادبیات ملل مختلف، اسطوره هایی دیده می شوند که هریک در عصر خود به نحوی از انحا» سرآمد بوده اند ولی همه آنها یک نقطه ضربه پذیر و یک نقطه ضعف داشته اند که آخر الا مر همان سبب سقوط و نابودی آنان گردیده است. شاید امروزه، آن نقطه حساس برای بافت اسلا می و مردمی کشور ما فرهنگ باشد. گرچه اقدامات مدیران فرهنگی کشور سبب شده که هر روز شاهد برنامه های مختلف و تلا ش های فراوانی در جهت اعتلا ی سطح فرهنگی اجتماع باشیم، اما اینکه این برنامه ها و تلا ش ها چقدر در برابر هجوم انبوه برنامه های مبتذل و صرف میلیون ها دلا ر هزینه برای انحراف و کج روی جوانانمان توسط استعمارگران از طریق رسانه ها، ماهواره ها، ورود کالا های مستهجن، راه اندازی سایت های ضداخلا قی و... مثمرثمر باشد، قابل بحث و بررسی است.

در گذشته چنین مرسوم بود که قدرت های بزرگ برای تسلط بر سایر کشورها به لشکرکشی و تحکم نظامی مبادرت می کردند، ولی امروزه به جای صرف وقت و هزینه های گزاف، برای رسیدن به اهداف شوم خود، از طریق کنترل اهرم های کلیدی اقدام می کنند.

یکی از کلیدی ترین اهرم ها که همواره مدنظر ابرقدرت ها از جمله غرب قرار گفته است، فرهنگ است. فرهنگ شاید به عنوان بی صدا و آرام ترین ابزار تهاجم آثارش چه بسا مخرب تر از هزاران بمب و موشک و گلوله است. به خصوص در مورد جمهوری اسلا می ایران که توسط دشمنان، تمام روش ها مورد آزمایش قرار گرفته و نتیجه ای عایدشان نگردیده است، به تهاجم فرهنگی، به عنوان آخرین و قوی ترین حربه امید بسته اند.

▪ ناتو:

از نظر لغوی ناسازگار و ناموافق معنا می دهد، اما در ادبیات نظامی نام سازمانی نظامی متشکل از کشورهای استعمارگر، به سردمداری آمریکا است که یکدیگر را در مقابل تعهدات در مواجهه با خطر حملا ت سایر کشورها پشتیبانی و حمایت می کنند.

ناتوی فرهنگی تعبیری است که در شرایط کنونی قدرت های سلطه جو و در پی ائتلا ف آنها برای براندازی نرم مخالفان خود، توسط مقام معظم رهبری مطرح شد.

▪ ناتوی فرهنگی:

یعنی ابرقدرت ها با کمک کلیه وسایل، فناوری و اطلا عات حتی امواج به راحتی در خانه های ما وارد می شوند و به صوت و تصویر، نوشتار، هنر، ورزش و حتی علم، ما و فرزندانمان را تحت تاثیر قرار می دهند و با اهداف سیاسی، فرهنگی و تبلیغی درصدد متزلزل کردن فرهنگ خودی و سنتی کشورهای جهان سوم به خصوص کشورهای مسلمان برمی آیند. آنها به راحتی کالا های خود را تبلیغ می کنند، پیام های روانی خود را می فرستند، روابط نامشروع بین زن و مرد را ترویج می کنند. خبرهای دروغ برای جوامع می فرستند، زمینه های «آشفتگی هویت» را برای جوانان فراهم می کنند، ابهت فرهنگی و دینی خانواده ها را می شکنند و برای رسیدن به اهداف خود از هیچ تلا شی دریغ نمی کنند و با کمک فناوری اطلا عات به ویژه اینترنت مرزهای زمانی و جغرافیایی جوامع مختلف را در هم شکسته و وارد تمام جوامع بشری می شوند و...

● ماهیت ناتوی فرهنگی

ماهیت فرهنگی ناتو برخلا ف آنچه تصور می شود جدا و متفاوت از ناتو با رویکرد نظامی نیست. امروز ماهیت فرهنگی ناتو صورتی تکامل یافته و رشد داده شده و در حقیقت یک مرحله بلوغ از همان ناتوی سابق است که البته این بار جنبه میلیتاریستی، جزو کوچکی و در حقیقت بخش خردی از حرکت کلا ن نظام سلطه برای تضمین «آینده برای خود» است.

ارگان نظامی ناتو، با ابزار ناتوی فرهنگی، مثل رسانه ، به عنوان یک سرباز نگاه می کند و مدیریت ناتوی فرهنگی در سطح کلا ن به کل ارگان نظامی به عنوان یک لشگر از نیروی نبرد خود می نگرد.

در حقیقت میدان نبرد امپریالیسم علیه نیروی مقاوم در مقابل سلطه نظام استعمار جهانی، آن چنان گسترده شده که جنبه نظامی در آن به این سو و آن سو می غلتد و گه گاه در گوشه و کنار آتش جنگ به پا می کند، اما در این میدان نبرد سربازان متعدد فرهنگی با پشتیبانی مسائل اقتصادی در کنار سربازان نظامی به نبرد با اندیشه مقاوم در مقابل نظام سلطه مشغولند.

● نزاع فرهنگی

نزاع فرهنگی، به صورت رسمی و برنامه ریزی شده و تعمیم یافته، از بیش از یک قرن پیش شروع شده است و علت آن احساس عدم هماهنگی بین هزینه و فایده نزاع های نظامی و اقتصادی بوده است. زیرا جنگ نظامی، خرابی ها، از بین رفتن انسان ها، فجایع عاطفی و احساسی فراوان و مانند اینها را به دنبال داشت. نزاع اقتصادی (محاصره اقتصادی) نیز پیامدهایی از قبیل از دست دادن بازار فروش و اشغال بازار توسط رقیب، شکوفایی استعدادها در کشورهای مورد تحریم و غیره را در بر داشت. لذا به مسائل فرهنگی پرداختند تا جلوی ضررها گرفته شود. آنان از ابتدا آن را تبادل فرهنگی معرفی کردند. اما در واقع، در بسیاری از کشورها، هجوم فرهنگی به جای تبادل فرهنگی محقق شد که امروزه در قالب یک ائتلا ف گسترده تحت عنوان ناتوی فرهنگی صورت می پذیرد.

ناتوی فرهنگی از حیث هدف دارای سه مرحله است: تحمیل فرهنگی، تخریب فرهنگی و در نهایت تسلیم فرهنگی.

● ویژگی های نزاع فرهنگی

نزاع فرهنگی در هر مرحله ای که باشد دارای چند ویژگی بسیار مهم است که نزاع های نظامی و اقتصادی فاقد آن هستند.

الف) دراز مدت است.

چه بسا باید قرن های گذشته و آینده در آن لحاظ شود و اختصاص به یک یا دو دوره ای ریاست جمهوری ندارد، باید یک استراتژی مورد وفاق ملی، با پشتوانه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی قوی داشته باشد.

ب) بنیادی و ریشه ای است.

به مسائل مهم توجه دارد، مثلا در هجوم به فرهنگ ما، مهم ترین و ریشه ای ترین عوامل فرهنگی که هدف قرار می گیرند، عبارتند از: اصل دین، رابطه دین با سیاست، روحیه تقوا و معنویت مسلمانان و به همین ترتیب به مسائل فرعی تر نیز منتقل می شود.

ج) نامحسوس و نامرئی است.

از آن جا که قرار است مضرات نزاع های قبل را نداشته باشد، باید نامحسوس باشد، به همین جهت از علوم انسانی، به ویژه از روان شناسی، بسیار استفاده می شود.

د) آرام و بی سر و صدا است.

نزاع فرهنگی، واقعا باید فرهنگی باشد، هر یک از طرفین که آن را به نزاع فیزیکی و ظاهری تبدیل کند، در درازمدت بازنده می شود، چون اذهان و افکار عمومی مورد هدف است نه بدن ها و ظواهر آنها و طرف زیرک تر با ترفندهای ویژه ای، از نزاع فیزیکی خصم سود می برد.

ه) غیرمستقیم و غیرمحرک است.

چه بسیارند فرهنگ هایی که به واقع با هم در نزاع اند، اما سردمداران آنها به ظاهر صمیمی هستند، در چارچوب های مشخص و متقابل، به یکدیگر بهره می رسانند و بهره می برند. معاهدات امضا می کنند و روابط سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دارند، اما در لا به لا ی این ها، نزاع فرهنگی خود را فراموش نمی کنند.

و) سازمان یافته است.

برای نزاع فرهنگی برنامه لا زم است. باید مراحل کاری و امکانات را محاسبه، تغییرات احتمالی آینده را پیش بینی و تشکیلا ت و نیروهای متخصص را فراهم کرد و باید افکار عمومی ملت خود را جهت داد و حساسیت های مثبت و منفی را شناسایی کرد.

واقعیت این است که کشور و فرهنگ ما نیز، به شدت درگیر نزاع فرهنگی است. ما نباید از اصل نزاع فرهنگی ناخرسند باشیم، بلکه باید از کیفیت ورود وخروج خود در این نزاع، از غفلت و بی برنامگی خود، رشد نیافتگی احتمالی توده های مردم، عدم شناخت صحیح آنان نسبت به فرهنگ قرآنی، انفعالی برخورد کردن و از کف دادن ابتکار عمل در نزاع فرهنگی، اسیر شدن مسوولین و حاکمان رده های مختلف در چنگال دشمن ترین دشمنان، یعنی هواهای نفسانی و دنیاخواهی و زیاده طلبی آنان و مانند این ها نگران باشیم. یکی از تجربه های نزاع فرهنگی، حدود چهار قرن قبل، در آندلس رخ داد که امید است دیگر در جوامع اسلا می تکرار نشود.

بدین ترتیب می توان ماهیت نظام سلطه را در میدان نبرد برای تضمین «آینده برای خود» متشکل از اجزایی به شرح زیر دانست:

الف) وجه غالب، که ماهیتی ضدفرهنگی دارد و اساس آن بر تخریب پایه ها و بنیان فرهنگی و ایدئولوژی کشورهای مقاوم در مقابل نظام سلطه بنا شد. این بخش به کمک ابزار متعددی محقق می شود که مهم ترین آنها تخریب روند بیداری جهان اسلا م، دامن زدن به اختلا ف شیعه وسنی، ترویج فساد وابتذال اخلا قی، تبلیغ و ترویج عرفان های انحرافی و مسلک های منحط و استعمار ساخته و تخریب باورهای ملی و دینی است.

ب) وجه مقوم، که ماهیتی اقتصادی دارد. نظام امپریالیستی از دیرباز با تاکید بر جنبه های اقتصادی سعی در تثبیت سلطه خود داشته، این جنبه از میدان نبرد غالبا به دو گونه عمل می شده، گونه اول نفس چپاول و غارت ثروت ملل است و گونه دوم نوعی وابستگی و تضعیف و مانع شدن از رشد اقتصادی کشورهای تحت سلطه است، اما امروز در میدان نبرد ناتوی فرهنگی مسائل اقتصادی همچون تحریم ها حکم مقوم و کاتالیزور برای تسهیل هجمه های فرهنگی و تخریب ایدئولوژی ها را دارد.

نظام سلطه به خوبی می داند که ملتی که در بحران اقتصادی و فقر مادی دچار است زودتر به مهلکه فقر فرهنگی وارد می شود و تنها در این شرایط است که ارزش های غربی و فرهنگی لیبرالی جواب می دهد والا جایی که فرهنگ ناب اسلا می رواج دارد ارزش های لیبرالی، ضدارزش محسوب می شود.

ج) وجه زمینه ساز، که ماهیتی نظامی و میلیتاریستی دارد و به عنوان آماده سازی جنبه های دیگر در میدان نبرد ناتوی فرهنگی عمل می کند. نظام سلطه جهانی جنگ نظامی به راه می اندازد تا بتواند برنامه اصلی خود که تخریب فرهنگ به کمک مقوم های اقتصادی است را عملی کند، که نمونه های آن در جنگ ۳۳ روزه و نیز عراق و افغانستان عملیاتی شده است.

د) وجه مکمل، که ماهیت جنگ روانی دارد و به عنوان تسریع کننده برنامه های فرهنگی و اقتصادی و بعضا نظامی عمل می کند، جنگ روانی غالبا در حوزه موضوعی خاص عملیاتی می شود مثلا در ماه های گذشته مقوله انرژی هسته ای در جمهوری اسلا می ایران و دسترسی بومی به این فناوری در چارچوب عملیات روانی بازتاب داده شده و ایران به عنوان کشوری که قصد تولید بمب اتم و نابودی جهان را دارد معرفی شد.

البته در گذشته هر یک از کشورهای غربی بنا به منافع ملی خود بر ما تهاجم فرهنگی داشته اند. اما در چند سال اخیر و پس از ناکامی آنها در اقدامات سیاسی، تبلیغی و نظامی علیه کشورهای اسلا می از جمله علیه جمهوری اسلا می ایران، غرب به دنبال تشکیل مجموعه فکری منسجم برآمد و آمریکا سعی می کند یکپارچه غرب را در مقابل جهان اسلا م قرار دهد، به عنوان مثال در ترسیم کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر اعظم(ص) شاهد بودیم که غرب به سمت یک برنامه ریزی همه جانبه حرکت می کند.

رویکرد اصلی ناتوی فرهنگی، جنگ نرم و هدف اصلی آن نابودی فرهنگ و هویت ملی جوامع به ویژه مقابله با ایمان انسان هایی است که مصرند از هویت ملی و دینی خود شرافتمندانه دفاع کنند.

اعضای ناتوی فرهنگی با بهره گیری از ۵۷ سال تجربه کار مشترک در مقابله با رقیب، تاسیسات پایه ای هماهنگی را در حوزه های مختلف به ویژه در حوزه رسانه ای شکل داده اند تا تحولا ت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ملت ها را در مسیر خواست و منافع خود هدایت کنند.

امروز خبرگزاری های مسلط بین المللی همچون «بی بی سی»، «سی ان ان» تاسیسات ماهواره ای که ارسال امواج صدها شبکه ماهواره ای را برعهده دارند صدها روزنامه و هزاران پایگاه خبری و تبلیغاتی از جمله این تاسیسات هستند که همگی ارزش های مشترک غربی را منتشر و تلا ش می کنند به طور منظم و هماهنگ ارزش های مقاوم در برابر خود را در هم بکوبند.

● ناتوی فرهنگی و آموزش

عرصه آموزش از مهم ترین حوزه های فرهنگ یک کشور است که در تیررس نخست مهاجمان فرهنگی و در دوران معاصر سیاستمداران آمریکایی، برای نفوذ به عرصه های اجتماعی و سیاسی ملت های دیگر قرار دارد.

مهاجمان فرهنگی که می کوشند با استفاده از ابزارهای مختلف در حوزه های متعدد از جمله آموزش، هویت و فرهنگ یک ملت را تغییر دهند، جنگ نرم را برای تاثیرگذاری بیشتر در دستور کار خود قرار داده اند.

دولت آمریکا نیز همگام با نظام سرمایه داری، تلا ش می کند تا با تلا شی مضاعف فرهنگ مردم جهان را به سمت فرهنگ و اخلا ق تصنعی و آمریکایی منحرف سازد. آموزش در یک جامعه، از قوی ترین وجوه فرهنگی به شمار می رود که کاربرد وسیعی در تمامی فعالیت های یک جامعه دارد.

امروزه کاربرد این مقوله مهم فرهنگی از نظر هیچ دولتی از جمله ایالا ت متحده آمریکا پوشیده نمانده است و کاخ سفید به شیوه های متفاوت می کوشد تا از این ابزار فرهنگی برای استیلا ی هژمونیک خود در سراسر جهان بهره ببرد. آموزش، از معدود پدیده های فرهنگی است که امروزه بیش از هر زمان دیگر برای ایجاد روابط دیپلماتیک و پل ارتباطات فرهنگی میان دولت ها به کار گرفته می شود.

تردیدی نیست که مسوولا ن فرهنگی و سیاسی هر کشوری می کوشند تا ابعاد مختلف این پدیده فرهنگی را بررسی کرده و با استفاده از فرصت های موجود و قابلیت های آن ضمن خنثی کردن تهاجمات و شبیخون های فرهنگی به بهترین نحو ساخت های اجتماعی - سیاسی خود را بر مبنای آموزش های صحیح و علمی استوار سازند.

به همین بهانه و برای نمونه می توان به موضوع فرار مغزها که یکی از معضلا ت کشورهای جنوب به سمت شمال است، اشاره کرد. فرار مغزها یا مهاجرت صاحبان فکر، سرمایه و هنر، از سمت کشورهای جنوب به سمت کشورهای شمال، تنها یک روی سکه است، که در صورت بازگشت این مغزها به کشور مبدا، آنان خواسته یا ناخواسته حامل مجموعه ای از بارهای فرهنگی جامعه میزبان خواهند بود که اثرات ثانویه انتقال آن به جامعه هرگز به درستی مورد بررسی قرار نگرفته است.

«آسیمیله شدن» یا شبیه سازی از عوامل ثانویه تغییر رفتار اجتماعی در این گونه موارد است که گریبان کشورهای مبدا را می گیرد و به عنوان آسیبی جدی مطرح است. در تماس شهروندان کشوری ضعیف با جامعه ای در یک کشور قوی (از نظر ثروت و سرمایه) افراد به سرعت آسیمیله شده و بعضا خود را در مقابل تمدن جدید باخته و به تقلید رفتار آنان می پردازند. فرد آسیمیله شده به طور ارادی یا غیرارادی سعی می کند خود را به آن شخص که متجددتر است شبیه کرده و نسبت به مدرنیسم و مظاهر زندگی غربی، خود را حتی از آنان نیز متعصب تر نشان دهد. در حالی که یک شهروند جهان اول گذشته اش را با بزرگنمایی می ستاید، فرد اسیمیله به دلیل دگرشیفتگی دربست از گذشته اش بریده و حتی آن را انکار می کند.

برخی عوام که تنها مصرف کنندگان تولیدات غربی اعم از فرهنگی، اقتصادی و ورزشی اند، آسیمیله می شوند، جامعه را تنها به یک مصیبت اجتماعی گرفتار می کنند.

اما اسیمیله شدن تحصیل کردگان مصیبت بزرگتری است که خواسته یا ناخواسته در ابعاد گوناگون گریبان جامعه ای را می گیرد.

دگرشیفتگی تحصیلکردگان و روشنفکران که قشر آگاه و متعقل پیکره اجتماع خویشند، فاجعه ای است که خسارت های فراوانی را می تواند بر جامعه تحمیل کند.

از این روست که وظیفه مسوولا ن هر نظام سیاسی در کشورهای بافرهنگ است که همواره شهروندان خود را اعم از هنرمند، تحصیلکرده، ورزشکار، متخصص چه در داخل و چه در خارج از کشورشان، به هنگام مواجهه با غربیان نسبت به برتری «هویت و فرهنگ» خود آگاه کنند.

تصمیم سازان فرهنگ هر جامعه ای باید تلا ش کنند تا با آموزش های لا زم، خودباوری را در شهروندان تقویت کرده و آنها را در برابر فرهنگ، هویت وارزش های جامعه خود حساس تر کنند.

تاریخ نشان داده است که جهان سومی ها در مواجهه با تمدن جدید غرب، بعضا چنان مفتون و مسحور شده اند که بی درنگ شروع به تقلید از آنها کرده و به جای این که علل رشد و پیشرفت آنان را بیابند و خود نیز تلا ش کرده اند به درجات بالا برسند و به خلق تمدن و تکنولوژی بپردازند، به شبیه سازی های ظاهری بسنده کرده و در این راه افراط هم می کنند.

این گونه تقلیدهای ناشیانه برای مدرن شدن بود که علا مه اقبال لا هوری را نیز واداشت تابا این بیماری اجتماعی به مبارزه برخیزد و بسراید که:

«شرق را از خود برد تقلید غرب را باید این اقوام را تنقید غرب»

و برای عوضی گرفتن درد جوامع شرقی و از آن جمله جوامع اسلا می می سراید:

قوت افرنگ از علم و فن است

از همین آتش چراغش روشن است

علم وفن را ای جوان شوخ و شنگ

مغز می باید نه ملبوس فرنگ

اندرین ره جز نگه مطلوب نیست

این کله یا آن کله مطلوب نیست

اقبال با بینش ژرف خود متوجه از خودبیگانگی و خودباختگی برخی مسلمانان شده و آنان را دعوت به خودیابی و خودباوری می کند و راز پیشرفت تکنولوژیک غرب را در علم و تلا ش های علمی و تحقیقاتی می بیند نه در فرم و لباس و بی بند و باری.

روشنفکران غیرواقعی در کشورهای جهان سوم و متاسفانه بسیاری از کشورهای اسلا می در نظر و عمل کسانی هستند که به اسم برداشت علمی اغلب برداشت استعماری دارند.

از پدیده های این امر، برگزاری نمایشگاه های دانشگاه های غربی به ویژه انگلیس و کشورهای اقماری آن نظیر استرالیا و کاناداست.

به طور قطع، مسوولا ن فرهنگی و آموزشی از مزایای این قبیل نمایشگاه ها در همه جای جهان آگاهند، ولی معایب و اهداف پس پرده برگزاری این نمایشگاه ها مقوله دیگری است که باید بیشتر به آن توجه کرد.

اینها همه نمونه هایی از کارکردهای فرهنگی و آموزشی است که مورد توجه ناتوی فرهنگی و از جمله آمریکا برای نفوذ به کشورهای دیگر است.

«نیمه روشنفکران درست همانند نیمه کورها هستند که نه خود درست می بینند و نه از دیگران راهنمایی می گیرند. آنها نه وضعیت سنتی و قدیمی را قبول دارند و نه شرایط جدید را فهمیده و درک نموده اند، فقط به تقلیدهای کورکورانه و سطحی و ظاهری بسنده می کنند و در این مسیر چه غوغاها و آواهایی که سر نمی دهند! و چه قربانی ها که نمی گیرند!»

متاسفانه امروزه در بسیاری از جوامع اسلا می به رغم همه جزر و مدها و توفان ها و حوادث تجربه ساز، باز هم فقر علمی، فرهنگی، شخصیتی، اقتصادی، اعتقادی و اخلا قی در آن بیداد می کند.

هرچند در این میان کشوری مانند ایران اسلا می با تکیه بر هویت و فرهنگ غنی خود می کوشد تا با رسوخ به دنیای علم و تکنولوژی دریچه های امید را در آحاد مسلمانان جهان ایجاد کند و به همین دلیل استکبار غرب همواره در تحریم و عدم دستیابی این کشور به توسعه نیز از هیچ کوششی دریغ نمی ورزد.

آنچه تاکنون گفته شد موید آن است که امروزه باید بیش از هر موضوع و مقوله دیگری، سیاست های فرهنگی کشور برای مقابله با نفوذهای پنهان و آشکار مهاجمان فرهنگی تقویت شده و در قالب برنامه های آموزشی به جامعه ارائه شود.

به همین دلیل است که آموزش بیش از هر حوزه دیگری برای تاثیرگذاری فرهنگی مورد توجه دوست و دشمن است و هرگونه مهندسی و تحول در آن از نظرها پنهان نخواهد ماند.

این همان است که رهبری معظم انقلا ب از آن به «مهندسی فرهنگی» نام بردند و در دیدار بامسوولا ن آموزش و پرورش «تحول در نظام آموزشی» را بسیار اساسی و ضروری دانستند.

مهندسی فرهنگی که باید از سرچشمه های زلا ل اسلا م و فرهنگ و هویت با پشتوانه ملت ایران تغذیه شود.

آموزش و پرورش همواره به عنوان دو رکن فرهنگی و راهکارهایی برای تغییر هویت و ایجاد پل دیپلماسی فرهنگی یا ابزار دیپلماسی قدرت نرم در کشورهای غربی به ویژه آمریکا مطرح بوده و به کار گرفته شده اند.

رهبر معظم انقلا ب اسلا می درخصوص مبارزه با ناتوی فرهنگی می فرمایند:

نبرد فرهنگی رابا مقابله به مثل می شود پاسخ داد. کار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمی شود جواب داد. تفنگ او، قلم است، این را می گوییم تا مسوولین فرهنگ و کشور و کارگزاران امور فرهنگی در هر سطحی و شما فرهنگیان عزیز - اعم از معلم و دانشجو و روحانی و طلبه و مدرستان، تا دانش آموزتان و تا کسانی که در بیرون این نظام آموزشی کشور مشغول کارند - احساس کنید که امروز، سرباز این قضیه شمایید و بدانید که چگونه دفاع خواهید کرد و چه کاری انجام خواهید داد.