چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
ماتریالیسم فرهنگی: تاثیر اقتصاد صنعتی بر موسیقی دستگاهی ایران
تصویر: روح الله خالقی و بنان
ماروین هریس، نظریه پرداز ماتریالیسم فرهنگی، جایگاه ویژهای را برای محیط در شکلگیری نظامهای فرهنگی- اجتماعی قائل است. او نظامهای ارزشی و ساختارهای اجتماعی را متاثر از رابطه انسان و محیط میداند. طی تاریخ، این رابطه که آن را نوع معیشت نیز مینامند تنوعاتی داشته است. از آن جمله میتوان به شکار و گردآوری، کشاورزی و دامپروری و نیز اقتصاد صنعتی اشاره کرد. اقتصاد صنعتی، رابطه جدیدی را میان انسان و محیط شکل داده است. بنابر رویکرد ماتریالیسم فرهنگی، این دگرگونی باید در سایر اجزاء نظام فرهنگی- اجتماعی نیز جلوه کند. دراین نوشتار، از این منظر به بررسی تاثیرات ناشی از اقتصاد صنعتی بر موسیقی دستگاهی ایران میپردازیم.
ماتریالیسم فرهنگی
ماتریالیسم فرهنگی(1) را از جمله رویکردهای نوتطورگرایی در انسانشناسی میدانند. همه نوتطورگرایان تاکید خاصی بر رابطه انسان و محیط و چگونگی بهرهبرداری انسان از محیط دارند. آنها نوعی رابطه علی را در شکلگیری جوامع موثر میدانند که یک سوی آن طبیعت و شرایط محیطی و سوی دیگرش جامعه و فرهنگ انسانی است. از این منظر، محیط بهواسطه محدودیتها و امکاناتش، جامعه و فرهنگ انسانی را شکل میدهد. ماتریالیسم فرهنگی که در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 در آمریکا مطرح شد بیش از هر چیز بر شرایط مادی و محصولات مادی زندگی انسان تاکید دارد. ماروین هریس(2) مبدع این نظریه میگوید: "ماتریالیسم فرهنگی براساس این فرض ساده است که زندگی اجتماعی انسان، واکنشی به مسائل عملی است که در این جهان وجود دارد" (مور، 1389: 294)
ماروین هریس (1927-2001) دکترای خود را در 1953 از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد و در همان دانشگاه و بعد در فلوریدا به تدریس پرداخت. هریس پروژههایی در آمریکای شمالی، اکوادور، برزیل، موزامبیک و هند انجام دادهاست که با رویکرد نظریش ارتباط قابل ملاحظهای دارند. از شاخصترین آثار او کتاب "پیدایش نظریه انسانشناختی" (3) در 1986 است که هریس مشخصا نظریه ماتریالیسم فرهنگی را در آن مطرح میکند. از منظر ماتریالیسم فرهنگی "تکنولوژیهای مشابه که در محیطهای مشابه مورد استفاده قرار میگیرند تمایل دارند تا سازمان کاری مشابهی در تولید و توزیع بوجود آورند که این سازماندهی نیز به نوبه خود مستلزم گروهبندی اجتماعی مشابه است که کنشهای آنها را بهوسیله نظام ارزشها و باورها هماهنگ کند" (مور، 1389: 253)
هریس که از مارکسیسم و محیطشناسی فرهنگی ژولین استیوارد(4) متاثر است، نظامهای فرهنگی- اجتماعی را دارای سه بخش اصلی میداند: 1- زیرساختار، 2- ساختار و 3- روساختار. از نظر او اصلیترین جایگاه را زیرساختار به خود اختصاص میدهد و در شکل دهی به دو بخش دیگر جایگاه تعیین کنندهای دارد. زیرساختار خود به دو بخش تقسیم میشود: 1- شیوه تولید و 2- شیوه بازتولید. "هریس شیوه تولید را مجموعه روشها و فنونی تعریف میکند که به توسعه یا تحدید مواد مورد نیاز برای معیشت و بهویژه غذا و انرژیهای دیگر اختصاص دارند. او شیوه بازتولید را نیز مجموعه فنون و روشهایی تعریف میکند که برای توسعه یا تحدید حجم جمعیت و میزان تولید مثل به کار میروند." (فکوهی، 1381: 225) ساختار از نظر هریس تمام اشکال سازمان یافتگی مادی در ابعاد کوچک و بزرگ آن است که او آن را به دو بخش "اقتصاد خانگی" و "اقتصاد سیاسی" تقسیمبندی میکند. این اشکال سازمانیافتگی، بسیاری از نهادهای سیاسی و اجتماعی را شامل میشوند.. اقتصاد خانگی، حوزه خصوصی تولید بازتولید و فرآیندهای اجتماعی شدن و آموزش و اقتصاد سیاسی، همین مسائل را در حوزهای وسیعتر در سطح جامعه پوشش میدهد. فکوهی، دیدگاه هریس و ساختار- کارکردگرایی رادکلیف براون را در مورد ساختار، همانند و نزدیک میداند. هریس، روساختار را هم به دو بخش تقسیم میکند: 1- روساختار رفتاری و 2- روساختار ذهنی. روساختار رفتاری تمامی نمودهای عینیت یافتهای چون مناسک، آداب و رسوم، روشها و فنون کاربردی، بازیها، سرگرمیها و هنرها را شامل میشود. در نهایت، روساختار ذهنی که نتیجه نهایی تمامی لایههای پیشین است ارزشها، عواطف و سایر ذهنیات را شامل میشود.
هریس، این ساختار سه لایه را بر مبنای شیوه خاصی از نگریستن به واقعیت بیرونی توضیح میدهد. به این منظور، هریس چهار بعد متفاوت از واقعیت بیرونی را در قالب دو تقابل پیشنها میکند: بعد ذهنی در مقابل بعد رفتاری و بعد امیک(5)- نگاه از دورن- در مقابل بعد اتیک(6) - نگاه از بیرون-. هریس معتقد است انسانشناسی اصولا یک رویکرد اتیک یا از بیرون است یعنی تنها از طریق روشهای علمی و تجربی میتوان بهدرستی شیوههای تولید و بازتولید را بررسی کرد. به این ترتیب رویکردهای امیک و معنیهای ذهنی بومیان در درجه دوم اهمیت قرار میگیرند. با این توضیحات طبیعتا رویکرد هریس به زیرساختار و ساختار، رویکردی اتیک و مادیگرا یا رفتاری است و تنها در روساختار است که هریس، ذهن بومی و رویکرد امیک را مورد توجه قرار میدهد.
شاید معروفترین و گویاترین پژوهشی که رویکرد هریس را توضیح میدهد نمونه گاوهای مقدس هند است. هریس در این پژوهش مسئله تقدس گاوهای هندی و حرمت گوشت آنها را از منظر ماتریالیسم فرهنگی توضیح میدهد. او معتقد است بیش از آن که مذهب در این امر موثر باشد، شرایط محیطی بر آن تاثیر گذاشته است. هریس با ارائه اسنادی شرح میدهد که 600 سال پیش از میلاد گوشت گاو حرام نبوده و در جشنها مصرف میشده اما با افزایش جمعیت و تبدیل چراگاهها به اراضی کشاورزی بسیار گران و به طبقه خاصی محدود شده است. در اوایل قرن پنجم پیش از میلاد مذاهب هند گوشت گاو را ممنوع اعلام کردند و بعدها شیر گاو جایگزین گوشتش در مراسم مذهبی شد. از سوی دیگر کشاورزی هم نیازمند نیروی گاو بوده و امروز هم صاحبان اصلی گاوهای به ظاهر ولگردی که در صحراهای هند پرسه میزنند فقیرترین کشاورزان هند هستند.
اقتصاد صنعتی در ایران
اقتصاد صنعتی محصول فرآیندی است که از آن به صنعتی شدن یادمیکنند. فرآیندی که طی آن رابطه انسان و محیط زندگیش دگرگون شد و انسان کشاورز را صنعتگر، انسان روستانشین را شهر نشین و انسان تولید کننده را به انسان مصرف کننده بدل ساخت. صنعتی شدن از اواسط قرن 18 در انگلستان آغاز شد و طی قرن 19 در سایر کشورهای اروپایی و آمریکا گسترش یافت. در این دوران، بهکارگیری زغالسنگ، اختراع ماشین بخار، ماشینهای نخریسی و بافندگی، خط آهن و کشتی بخار و سایر ابداعات تکنولوژیک موجب تحولات چشمگیری در حوزه زندگی فرهنگی- اجتماعی انسان شد. از جمله این تحولات میتوان به دگرگونی نظام تقسیم کار اشاره کرد که درپی خود تولید انبوه را به همراه داشت نام برد. تولید انبوه، به نوبه خود موجب مازاد تولید و ضرورت تجارت در ابعاد وسیع شد. شکل گیری مفاهیمی چون بازار و مصرف نیز در ادامه این روند قرار میگیرند. بیگانگی از دیگر مفاهیمی است که آن را نتیجه تقسیم کار مدرن میدانند. در کنار این تحولات باید به پدیده شهرنشینی و شکلگیری مشاغل جدید اشاره کرد. گیدنز، جامعهشناس انگلیسی میگوید که در جوامع سنتی بیشتر جمعیت کشاورز و از لحاظ اقتصادی خودکفا بودند اما یکی از ویژگیهای جوامع امروزی گستری زیاد وابستگی متقابل اقتصادی افراد جامعه است. او برای توضیح تقسیم کار تعداد شغلهای موجود در این دو نوع جامعه را شاخص میآورد. او میگوید که در جوامع سنتی معمولا بیش از بیست یا سی پیشه عمده همراه با معدودی حرفههای تخصصی دیگر وجود ندارد اما امروز در انگلستان حدود 20,000 شغل فهرست شده است.
تحولات اقتصادی ایران از اقتصاد سنتی مبتنی بر کشاورزی به اقتصاد صنعتی به نیمه دوم قرن 13 هجری، یعنی میانه حکوکت قاجار باز میگردد. این تغییرات با تحولات اجتماعی- سیاسی ایران و جنبش مشروطه همراه هستند. احداث راه آهن، تاسیس شرکت نفت، کارخانههای نساجی و کبریت سازی را میتوان اولین جلوههای صنعت در ایران دانست. نخستین راه آهن در ۱۲۶۱ شمسی تهران را به شاه عبدالعظیم وصل کرد. در 1280 امتیاز نفت ایران به دارسی واگذار شد و در 1287 یکی از چاههای مسجد سلیمان به نفت رسید. کارخانه کبریت توکلی، ۱۲۹۷ در تبریز تاسیس شد. از حدود 1300 شرکتهای کوچک محلی اقدام به تولید و فروش برق کردند. اولین کارخانه نساجی در 1304 و اولین کارخانه سیما در 1312 تاسیس گردید و نخستین فعالیتهای مرتبط با معادن نیز حدود 1313 آغاز گشت. روند شهرنشینی نیز رشد قابل توجهی دارد. میزان شهرنشینی در سال 35 برابر 31.67، در سال 45 برابر 37.98، در سال 55 برابر 47.03، درسال 65 برابر 54.29، در سال 75 برابر 61.31 و در نهایت طبق سرشماری سال 1385 این میزان معادل 68.37 از کل جمعیت ایران بودهاست. در کنار این شاخصهای جمعیتی و صنعتی باید از موضوعات دیگری چون انتشار روزنامههای "کاغذ اخبار" در 1253 و "وقایع اتفاقیه" در 1267، تاسیس "دارالفنون" در 1268 و مجلس شورای ملی یا اولین مجلس ایران در 1324 نیز نام برد که میتوان آنها را بازتابی از تحولات ایران دانست.
تحولات معاصر موسیقی دستگاهی ایران
موسیقی دستگاهی ایران در کنار موسیقی اقوام ایران و موسیقی فلکلور شهری ایران یکی از انواع موسیقیهای ایران است. بدون شک، این انواع موسیقی ایرانی دارای روابط متقابل هستند اما هر یک از آنها، مخاطبها و ویژگیهای خاص خود را دارند. در این میان موسیقی دستگاهی ایران موسیقیای است که نه تنها از لحاظ خصوصیات موسیقایی تفاوتهای بارزی با موسیقی اقوام و موسیقی فلکلور شهری دارد بلکه مفاهیم نظری ویژه خود را در کنار تکنیکهای اجراییاش پرورش داده است. شاید بتوان گفت این مسئله یکی از عمدهترین نمودهای وجود تفاوت میان آنها است که موسیقی ایران را در زمره موسیقیهای کلاسیک جهان طبقهبندی میکند. تاریخ نویسان و پژوهشگران غالبا سابقه موسیقی ایران را بدون تاکید بر موسیقی دستگاهی و با تکیه بر اسناد باستانشناسی تا دوران پیش از آریایی نیز به عقب میبرند. اما مشخصا در مورد تاریخ موسیقی دستگاهی دو رویکرد عمده وجود دارد؛ رویکرد اول سابقهای بیش ار 150 سال برای آن قائل نیست و رویکرد دوم این سابقه را به مراتب بیشتر میداند. البته باید گفت که در میان هر یک از دو دسته نیز اختلاف نظرهایی وجود دارد. روحالله خالقی، از موافقان رویکرد اول پس از ارائه تقسیمات موسیقی قدیم ایران و بیان اینکه امروز آوازهای بزرگ را دستگاه مینامد می نویسد "این طبقهبندی از چهل پنجاه سال قبل(7) معمول و امروز هم متداول است و ردیفهای مختلف موسیقیدانان دوره اخیر از قبیل ردیف مرحوم حسینقلی و میرزاعبدلله و درویش از روی همین ترتیب است." (خالقی، 1370: 250) در مقابل، محسن حجاریان از نظریهپردازان رویکرد دوم، آغاز شکلگیری تفکر دستگاهی را هماهنگ با شکلگیر مدگردی(8) در موسیقی ایران میداند و آن را تا پس از حمله مغول در تاریخ ایران پیگیری میکند.(9) علارقم این اختلاف نظر، هر دو گروه بر وجود هویتی تاریخی برای موسیقی ایران تاکید دارند.
بنابر رویکرد هریس در ماتریالیسم فرهنگی، تحولات زیرساختاری که به اقتصاد صنعتی در ایران انجامید میباید به تحولات ساختاری و روساختاری منجر شود. موسیقی دستگاهی ایران به عنوان یکی از عناصر مهم فرهنگی ایران، در کنار زبان فارسی قرارمیگیرد و از این منظر باید نظام ارزشی موسیقی دستگاهی ایران و نهادهای مرتبط با آن طی این فرآیند دستخوش تغییراتی شده باشند. در ادامه برخی از تغییرات موسیقی دستگاهی ایران را در این دوره با هم مرور میکنیم:
شاید تغییر در نظام آموزشی موسیقی دستگاهی، اولین نشانههای تاریخی تغییر در این نوع از موسیقی ایران باشد.(10) پس از تاسیس دارالفنون در 1268ه.ق.، بخشی به نام شعبه موزیک، به منظور ساماندهی موسیقی نظامی در آن ایجاد شد. این نهاد آموزشی در 1307 به مدرسه موسیقی، در 1313 به هنرستان موسیقی و درنهایت به هنرستان عالی موسیقی بدل گردید. هرچند در ابتدای کار، تنها موسیقی کلاسیک غربی در نظام آموزشی آن مدنظر بود اما در ادامه فعالیتهایش به یکی از نهادهای مهم و تاثیر گذار در آموزش موسیقی دستگاهی نیز شد. این نهاد از منظر دیگری نیز بر موسیقی دستگاهی ایران تاثیرگذار بود چرا که بسیار از نوازندگان مطرح موسیقی دستگاهی از آموزشهای این نهاد بهرهمند شده بودند و به همین دلیل شیوه نگرش جدیدی به موسیقی ایران داشتند. بجز دارالفنون میتوان از شکلگیری کلاسها و آموزشگاههای خصوصی چون مدرسه عالی موسیقی 1302، کلاس موسیقی درویشخان و جامعه باربد نیز نام برد.
بسیاری از پژوهشگران موسیقی ایران به یک دورهی افول نظریهپردازی در موسیقی ایران قائل هستند که از دوران صفوی آغاز میشود. دورهای که با حرمت موسیقی و محدودیتهای اجتماعی آن همراه است و رکود نظریهپردازی در دوران معاصر را نیز ادامه و نتیجه آن میدانند. دارالفنون از این نظر نیز در موسیقی ایران جایگاه ویژهای دارد. اولین کتاب تئوری موسیقی غربی توسط میرزا علیاکبر خان نقاشباشی، معلم فرانسه و نقاشی دارالفنون در 1301 منتشر شد. بعدها تمایل به تئوریزه کردن موسیقی ایرانی توسط کلنل علینقی وزیری و شاگردش روحالله خالقی ادامه یافت و امروز نیز جریانهای متعدد و متمایزی در این زمینه فعالیت دارند.
شیوهی اجرای موسیقی از دیگر عناصر تغییر یافته در دوران معاصر است. اولین کنسرتهای عمومی توسط انجمن اخوت در باغ بهجت آباد برگزار شده است. تاپیش از آن اجرای موسیقی در محافل خصوصی و میهمانیها و جشنها معمول بوده. بجز اجراهای انجمن اخوت چندین کنسرت نیز توسط افرادی چون درویش خان، عارف و وزیری در گراند هتل برگزار شدهاند و برخی از آنها با هدف خیریه برگزار شدهاند.
یکی دیگر از تغییرات مطرح، تغییرات موسیقی دستگاهی ایران در معنای خاص آن است. از آن جمله تغییر در فرمهای موسیقی مانند شکلگیری قطعاتی با عنوان "پیش درآمد" در موسیقی ایران است. پیشدرآمد که پیش از آن در موسیقی دستگاهی ایران سابقه نداشته است توسط درویش خان، نوازنده صاحب نام دوران قاجار برای اجرا توسط ارکستر انجمن اخوت تالیف شدند.
تغییر دیگری که در موسیقی ایران قابل توجه است افزایش قابل تامل تصنیفهای وطنی و تغییر رابطه موسیقی با انواع ادبی است. در این دوران موسیقی نیز مانند ادبیات با جریانهای اجتماعی ایران همنوا میشود. اشعار تصانیف که یکی از فرمهای معمول موسیقی ایران هستند تا پیش از این دوران بیشتر مضامین عاشقانه داشتند اما در این دوران این مضامین از جریان مشروطه خواهی در ایران متاثر شدند و بسیار از مضامین اجتماعی و سیاسی وارد تصنیفهای این دوران شد. از سرآمدان تصنیف سرایان این دوران عارف قزوینی است که 25 تصنیف وطنی ساخته که شعر و موسیقی آنها از خود اوست. سپنتا به نقل از عارف مینویسد: "اگر من هیچ خدمت دیگر به موسیقی و ادبیات نکرده باشم وقتی تصنیف وطنی ساختهام که ایرانی از هر دههزار نفر یک نفرش نمیدانست وطن یعنی چه."( سپنتا، 1382: 167)
کالایی شدن موسیقی، به واسطه سیستمهای ضبط صدا از دیگر تحولات این دوران است. اولین آثار موسیقی ایرانی پیش از مشروطه در اروپا ضبط شدند. در این صفحهها میتوان آثاری از میرزا عبدالله و آقاحسینقلى از نوازندگان بهنام تار، نی نایباسدالله، کمانچه باقرخان و برخی دیگر از هنرمندان دوران ناصری را شنید. با گسترش استفاده از گرامافون در ایران برخی از خانوادهها و اماکن عمومی چون هتلها، رستورانها و قهوهخانهها نیز به استفاده از این دستگاه روی آوردند و برخی از کمپانیهای خارجی نیز در زمینه ضبط صفحههای موسیقی وارد صحنه شدند. به این ترتیب با ورود گرامافون و حذف نوازندگان و خوانندگان، جایگاه موسیقی دستگاهی ایران در صحنه عمومی جامعه تغییرات کرد.
یکی از ویژگیهایی که از وزیری در تاریخ موسیقی ایران آمده سرباز زدن از اجرای موسیقی در محافل است. این موضوع در حقیقت از تغییر رویکرد ارزشی به خود موسیقی در میان موسیقیدانان و عامه مردم حکایت دارد. وزیری در سخنرانیهای خود نیز بر این موضوع تاکید دارد و میان موسیقی هنری و موسیقی مطربی تمایز قائل میشود. شکلگیری نظام آموزشی ویژه برای موسیقی، اجرای کنسرتهای موسیقی توریزه کردن موسیقی و بسیاری از فعالیتهای موسیقیدانان با این تغییر نظام ارزشی همراستا است.
تخصصی شدن موسیقی دستگاهی ایران در سطوح مختلفی جلوه میکند. برای مثال می توان از تدوین کتب آموزشی، تاسیس مدارس موسیقی و برگزاری کنسرتها و غیره نام برد. هر یک از این نمونهها گویای تغییرات معناداری در نهادها و نظام ارزشی حاکم بر موسیقی دستگاهی ایران است.
سازسازی نیز از تحولات موسیقی در این دوران دور نیست. برای نمونه میتوان به ساخت سازهای خانواده تار اشاره کرد. وزیری با نمونه برداری از ارکسترها و سازهای اروپایی نمونههایی از تار با نامهای تار سوپرانو، تار آلتو و تار باس ساخت و قطعاتی نیز برای آنها نوشت و اجرا کرد. امروز یکی از مباحث مهم موسیقی ایران مسئله سازسازی است که زیر عناوینی چون ابداع سازهای جدید، تغییر در سازهای موجود، استاندارد سازی سازها و مستندسازی و غیره طرح میشوند.
تناقض ماتریالیسم تاریخی در تحلیل تحولات موسیقی دستگاهی ایران
بنابر رویکرد ماتریالیسم فرهنگی هریس، نوعی تقدم و تاخر در تغییرات زیرساختار، ساختار و روساختار وجود دارد. به عبارتی تغییر در زیرساختار مقدم بر تغییرات ساختاری و روساختاری است. اما در تحلیل تحولات موسیقی دستگاهی ایران، میتوان دید که تحول ساختاریی مانند تغییر در نهادهای آموزشی و تغییرات روساختاری چون تغییر رویکرد ارزشی به موسیقی و مراسم ارائه موسیقی یا همان کنسرتها، همزمان و یا پیش از تحولات زیرساختاری رخ میدهند. هرچند تاسیس اولین کارخانهها به حدود 90-1280 بازمیگردد، اما بنابر روند شهرنشینی در ایران تحولات اقتصادی صنعتی حدود 50-1340 نمودار شده است. این درحالی است که بسیاری از تغییرات موسیقی دستگاهی در دهه اول 1300 شکلگرفتهاند.
به نظر میرسد این تناقض در تحلیل ماتریالیسم فرهنگی از تحولات موسیقی دستگاهی ایران به دلیل نادیده گرفتن تعاملات میان فرهنگی در این رویکرد است. ماتریالیسم فرهنگی تحولات ناشی از اشاعه محصولان فرهنگی یک فرهنگ را به فرهنگ دیگر نادیده میگیرد. در این نمونه، تعاملات فرهنگی میان ایران و اروپا که از دوران قاجار آغاز شده به جریانی اجتماعی تبدیل شد که طی آن بسیاری از نمودهای فرهنگ اروپا وارد فرهنگ ایران شد. این کار توسط ایرانیانی که مستقیم یا غیز مستقیم با آن فرهنگها در تعامل قرارگرفتند و نیز اروپاییهایی که در ایران تقامت داشتند انجام گرفت. به این ترتیب پیش از آنکه زیرساختارهای جامعه ایران تغییرات اساسی داشته باشد، ساختارها و روساختارها تغییرات مهمی را تجربه کردند. تحولات موسیقی دستگاهی ایران نیز بیشتر از این منظر قابل بررسی است. هرچند برخی از تغییرات آن چون کالایی شدن وابستگی مشخصی با تکنولوژی دارند اما سایر تحولات بیش از آنکه از تحولات تکنولوژیک و زیرساختاری متاثر باشند از تحولات نظامهای ذهنی جامعه تاثیر پذیرفتهاند.
پانویسها
1- Cultural Materialism
2- Marvin Harris
3- The Rise of Anthropological Theory
4- Julian Haynes Steward
5- Emic: اصطلاحی برای توضیح چیستی و چرایی یک پدیده فرهنگی از نگاه فرد بومی.
6- Etic: اصطلاحی برای توضیح چیستی و چرایی یک پدیده فرهنگی از نگاه فردی غیر بومی از جمله یک پژوهشگر غیر بومی.
7- اولین چاپ کتاب نظری به موسیقی در 1317 منتشر شده است که با این حساب منظور نویسنده حدود سالهای 1260-1270 شمسی است.
8- مد (Mode) مدگردی
9- از منظر انسانشناسی پدیدههایی فرهنگی چون موسیقی دستگاهی ایرن نمیتوانند توسط یک فرد خاص ابداع شوند بلکه تولید جمعی افراد یک فرهنگ طی تاریخ هستند. از این رویکرد دوم برای نگارنده قابل قبولتر است.
10- منابع استفاده شده در مورد تغییرات دو کتاب "چشمانداز موسیقی ایران" و "سرگذشت موسیقی ایران" هستند.
منابع
1- مور، جری، دی، 1389، زندگی و اندیشه بزرگان انسانشناسی، هاشم آقابیگپور و جعفر احمدی، تهران انتشارات جامعهشناسان
2- فکوهی، ناصر ، 1381، تاریخ اندیشه و نظریههای انسانشناسی، تهران، نشر نی
3- گیدنز، آنتونی، 1382، جامعهشناسی، چاپ نهم، منوچهر صبوری، تهران، نشر نی
4- حجاریان، محسن، 1387، مقدمهای بر موسیقیشناسی قومی، تهران، انتشارات کتاب سرای نیک و میراث فرهنگی
5- سپنتا، ساسان، 1382، چشمانداز موسیقی ایران، ماهور
6- خالقی، روحالله، 1381، سرگذشت موسیقی ایران، ماهور
7- خالقی، روحالله، 1370، نظری به موسیقی، چاپ سوم، تهران، چاپخانه رخ
8- پایگاه اطلاعات نشریات مرکز آمار ایران به آدرس: http://amar.sci.org.ir
9- دانشنامه آزاد ویکیپدیا به زبان فارسی به آدرس: http://fa.wikipedia.org
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست